اوقات فراغت یک اصطلاح جدید است که از اوایل قرن بیستم عمومیت یافت. تا پیش از آن مردم به دو دستهٔ اغنیا و بقیه مردم تقسیم میشدند. بقیه مردم، در همه جای کره زمین، وظیفه مشترکی داشتند: از صبح تا شب جان بکنند تا از گرسنگی نمیرند. این تازه وقتی بود که خوششانس بودند و در بقیه اوقات از صبح تا شب و از شب تا صبح جان میکندند و سر آخر هم از گرسنگی میمردند. این امر قاعدهای جهانشمول بود که در ژاپن و فرانسه و ایران و روسیه و مصر به یکسان رواج داشت. اغنیا هم در این سرزمینها سخت مشغول کار مهمی بودند، مشغول “غنیتر شدن” که لازمه آن تلاش بسیار زیاد برای چپاول بقیه مردم، جنگ و خونریزی با دشمنان، زهرچشم گرفتن از زیردستان، دسیسه علیه سایر اغنیا و خنثی کردن دسایس دیگران علیه خودشان بود. به این ترتیب هیچکس اوقات فراغت نداشت چه شاهزادهای قجری در ایران و چه دوشسی انگلیسی در بریتانیا، چون هر دو دست کم باید مضطربانه مواظب قهوهای که میخوردند میبودند. در قاعدهای منحصربفرد تاثیر سم در هر دو فرهنگ یکسان عمل میکرد و اغنیا را به فراغتی ابدی میفرستاد که مطلوب نبود (البته مطلوب شخص مربوطه، والا دیگران که بسیار هم طالب بودند.)
انقلاب صنعتی در قرنهای هجدهم و نوزدهم بالاخره باعث شد تا در قرن بیستم طبقه متوسط در بعضی کشورهای غربی با مفهومی آشنا شوند به نام اوقات فراغت، که عبارت بود از زمانهایی که آدمیزاد نه کار میکرد نه میجنگید نه زیاد گرسنهاش بود نه فرار میکرد؛ و خلاصه مشغول هیچکدام از کارهای رایج در قرون گذشته نبود، و به این ترتیب حس عجیبی را تجربه کرد: سر رفتن حوصله.
سر رفتن حوصله باعث شد تا آدمها چیزهای عجیبی را اختراع یا کشف کنند. مثلا خواندن روزنامه که تا پیش از آن مخصوص اغنیا و آدمهای مهم بود تا خبرهای مهم و در نتیجه راههای تازه برای غارت یا دسیسهچینی را پیگیری کنند، تبدیل شد به وسیلهای برای اوقات سر رفتن حوصله یا همان فراغت که قشر متوسط اصولا به آن عادت نداشت و اگر با چیز خنثایی مثل “رسانه” پر نمیشد ممکن بود چیز خانمانسوزی مثل “فکر کردن” جایگزین آن شود. به همین دلیل بود که از آن پس، پر کردن اوقات فراغت مردم به یکی از بزرگترین دغدغههای دولتها تبدیل شد.
در ادبیات فارسی اوقات فراغت ابتدا واژهای شاعرانه و سوگمندانه بود. فقط دویست و سیزده و سه دهم شاعر مشهور و درجه اول پارسیگوی وجود دارند که در دیوان اشعارشان از فراغ معشوق گله و شکایت کردهاند و خطاب به او سرودهاند که در اوقات فراغت بر من چنین و چنان میگذرد و کرم نما و باز آی و بر چشمم نشین یا دست کم بزرگواری کن خیالت را بگوی که شبها به خواب من آید و راحت روح و روانم دهد
در ادبیات فارسی اوقات فراغت ابتدا واژهای شاعرانه و سوگمندانه بود. فقط دویست و سیزده و سه دهم شاعر مشهور و درجه اول پارسیگوی وجود دارند که در دیوان اشعارشان از فراغ معشوق گله و شکایت کردهاند و خطاب به او سرودهاند که در اوقات فراغت بر من چنین و چنان میگذرد و کرم نما و باز آی و بر چشمم نشین یا دست کم بزرگواری کن خیالت را بگوی که شبها به خواب من آید و راحت روح و روانم دهد (فقط یکی از این بزرگان به نام عبید زاکانی بود که شهامت به خرج داد و ادامه واقعی داستان را به این صورت نوشت که: معشوق پیغام داد بجای اینهمه لفاظی کمی پول بفرست تا بجای خیال خودم بیایم و هرچه میخواهی بدهمت! )
با ظهور دولت مدرن و قشر کارمند/اداری در ایران، ایرانیان هم با اوقات فراغت آشنا شدند. از اوایل سده چهاردهم خورشیدی برای نخستین بار بخشی از ایرانیان این فرصت را یافتند تا اوقاتی از شبانهروز را بیکار و فارغ باشند، اوقاتی که برای جماعتی عیالوار بیشک فقط در ساعات کاری میسر میشد. به این ترتیب کارمندان توانستند اوقات فراغتی منظم داشته باشند که البته گهگاه موقتا توسط اربابرجوعان بیفکری که بجای اینکه امروز بروند و فردا بیایند، دیروز رفته بودند و امروز آمده بودند، قطع میشد. فراگیر شدن ساختار آموزشی نیز باعث تولید حجم عظیمی از اوقات فراغت شد: برای محصلان که سه ماه تابستان حوصلهشان سر میرفت و برای معلمان که همه سال حوصلهشان سر میرفت (به استثنای روزی چهار پنج ساعت در برخی روزهای هفته که با کتک زدن بچهها سرگرم بودند.)
پر کردن اوقات فراغت مردم و به خصوص نسل جوان چندین دهه است که دغدغه دولتها در ایران بوده چرا که بلای خانمانسوز سابقالذکر به راحتی ممکن است ایرانیان را هم مبتلا کند. پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی، دولتها سعی میکردند بعضی جوانان شهری را با رقص و ساز و آواز و رامسر و کلوپ جوانان سرگرم کنند و اوقات فراغتشان را پُر. پس از شکوهمند مذکور، عدالت برقرار شد و قرار شد هیچکس از امکانات مذکور استفاده نکند. اما این به آن معنا نبود که حاکمیت به فکر اوقات فراغت جوانان نبود. فقط در یک قلم، با طولانی کردن جنگی که نهایتا باید سه سال طول میکشید، نظام مقدس اسلامی پنج سال اوقات فراغت جوانان را با شدت پر کرد، گورستانها را هم.
ظهور اینترنت و شیوع شبکههای اجتماعی، آخرین تحول بزرگ در رابطه با اوقات فراغت ارزیابی میشود – یا باید بشود. اکنون هر کس در هر کجای دنیا میتواند به سادگی زمان کار و استراحت و مطالعه و تفکر و حتی سکس خود را به اوقات فراغت تبدیل، و آن را در فضای مجازی به حقیقیترین شکل موجود تلف کند.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.