بعضی وقت ها می خواهی خالی بشقاب فرهنگ غیر را با سیب دوستی و صمیمت پر کنی اما دستهایی این وسط همه چیز را بر هم می زند. آنوقت چاره ای نمی ماند جز اندوه خوردن بر پلشتی افکار آنها. نمونه اش همین تصویر از تئاتری که بازیگر و کارگردانش خود وزارت ارشاد است. حالا اگر بعدن بنا بر مصلحت تکذیب کنند و یا معذرت بخواهند نیز علاج واقعه نخواهد بود.
10556239_281580462028681_8798496167795803810_n
سئوال این است که چرا ارشاد و پان فارسیسم هنوز هم از وقایع خرداد آزربایجان درس نگرفته اند؟
همیشه توهین را آنها شروع می کنند و به هنگامی که ما مجبور به جواب دادن می شویم محکوم می گردیم.
” خراکتور” ترکیبی از خر و تراکتور می باشد که به مراتب کلمه ای توهین آمیزتر از سوسک است. این واژه و بازی پشت آن دو رویکرد را مدنظر دارد:
– تحقیر شعور ملی آزربایجان
– تحقیر شور ملی آزربایجان
بی شک تراکتور – تیراختور – تیمی بود و هست که گوشه ای از شور و شوق مردم آزربایجان را در مقابل ستم ملی زبان حاکم و پان فارسیسم به نمایش می گذارد. آنها به جای وفای به عهد و ایجاد فرهنگستان آزربایجان ناگهان سر از اگزوز تراکتور بر آوردند و نشان دادند که حاکمیت زبان غالب حاکمیت وعده و وعید است.
وقتی می گوییم هیچ فرهنگی به اندازۀ فرهنگ فارس آلودۀ تحقیر و اهانت و خودبزرگ بینی نیست زمین و آسمان را به هم می ریزند و دنبال توجه و توجیه می گردند.
ما دیگر بر آن نیستیم که دنبال پرسش و پاسخ بین فرهنگ حاکم و فرهنگ های محکوم در ایران باشیم. در طول این سالیان آموخته ایم که زبان حاکم زبان طرد و توهین است و حوصلۀ شنیدن ندارد بلکه فقط دوست دارد چشمهایش را ببندد و هر چه دلش خواست بتازد و بستیزد.
سکوت معنادار همۀ جریان های سیاسی و ادبی فارسی بر قتل عام ترکها و مسلمانان اویغور در چین، بر فاجعۀ خوجالی در قاراباغ، بر ترکمن های عراق، و همزمان با آن تحقیر و استحالۀ فرسایشی زبان و فرهنگ آزربایجان و دیگر فرهنگ های موجود در ایران نشانگر عزم یک حرکت فاشیستی در سرکوب غیر خودی هاست.
بی دلیل نیست اگر تهران را مرکز فاشیسم منطقه بنامیم.
سئوال دیگر این است که چرا زبان و فرهنگ فارسی اینهمه بر طبل خشونت و تحقیر و طرد و حذف می کوبد؟ آیا می توانید برهه ای از تاریختان را نام ببرید که پیام آور صلح و دوستی و انعطاف بوده اید؟ فوراٌ دلیل تان را به دولت ها و حکومت هایتان نچسبانید که آنها نیز خود شما هستند.
این ویرانه آباد نخواهد شد. خاک این ویرانه سمی است. خاک هویت و هستی و زبان خودمان را عشق است.
با احترام

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com