مهشید راستی – مدتی پیش از طریق دوستان فیس بوکی خبر شدم که یک سری برخورد های بسیار خصمانه بین دوستان چپ تازه از راه رسیده  مقیم برلین و بچه های همجنسخواه به وجود آمده . راستش را بگویم توقعش را داشتم . آقایی که صحبتش می شد کلن غیر از این ازش انتظار نمی رفت.
مدتی بعد  در فیس بوک قرار یک جلسه با موضوع جنبش های اجتمای و هموفوبیا و ترانس فوبیا با شرکت سپهر مساکنی ، پویا ارسطو و شادی امین ، و برنامه چرخانی گلرخ جهانگیری در برلین  منتشر می شود . این برنامه که همین چند روز پیش انجام شد ، در این آدرس در چند قسمت منتشر شده  و میتوانید آن را ببینید .
در این برنامه در بخش پرسش و پاسخ مردی  که انگار چپ هم هست بلند می شود و به  مردان همجنسگرایی که در سالن حضور داشتند  توهین می کند و تحقیرشان می کند و انگار رگ قصابی اش هم میزند بیرون و می خواهد چشم در بیاورد و …
این تا اینجای ماجرا … که چندان غریبه نیست . در مملکت ما همجنسگرا را اعدام می کنند . ابن فرهنگ که از روی هوا نیامده است زائده ی همین فرهنگ تحقیر و توهین به همجنسگرایان است .  …
این مسائل چندان غریبه نیست . اکثریت مردم ما چنین فکر میکنند. سالهاست که مدافعان حقوق همجنسگرایان   با این مسئله ستیز می کنند و سالهاست که فحش و توهین می شنوند . و میدانم تا زمانی که زنده ام ، چنین خواهد بود.
پس این برخورد نه استثناعی بوده و نه غریب  . همیشه بوده ، همیشه هم خواهد بود و در میان افراد چپ  هم کمتر از دیگر گروهها نیست . این افراد به خوبی نشان داده اند که ابدا جزو پیشگامان فکری  و نو اندیشان اجتماع ما نیستند .
اما چیزی که من را شوکه کرد و به خنده انداخت این قسمت از این  ویدئو و صحبت های خانم شادی امین  در آن ـ  تقریبا تمام فیلم ولی بخصوص دقیقه ی ۷.۲۱ به بعد ـ است :
خانم امین در میان صحبت هایی که بعد از رفتن مرد از سالن دارد کلی برای خودش نوشابه پشت نوشابه باز می کند و در انتها هم می گوید :
با وجود این که هم در برلین دارای سرمایه اجتماعی هستم و هم در جاهای دیگر با وجود این در جلسه ای که “من “یکی از سخنرانهایش هستم و گلرخ جهانگیری گرداننده آن است این توهین ها می شود . تصور کنید پویا و سپهر بخواهند جلسه ی  خودشان را به تنهایی بگذارند ، چقدر از موضع قدرت با آنها برخورد می شود اینجاست که باید هر کداممان فکر کنیم کجا ایستاده ایم و …
ای بابا … این حرفها یعنی چه ؟ این چه طرز حرف زدن است ؟؟
البته قبل از آن هم  چندین بار  خودش را پژوهشگر ـ این را میدانیم که برای بسیاری از ایرانیان عزیز ، بخصوص فعالان لازم نیست چیزی خوانده باشی و دانشگاه رفته باشی   تا خودت را پژوهشگر بدانی ، فقط میکروفون بهت بدهند کافی است ـ خطاب کرد و در مورد نقش خودش در سازمانش هم گفت که نه تنها سیاست مدار بلکه  سیاست گذار بوده ….
خوب … حالا که از شوک خارج شدم  سوالی برایم مطرح شده که :
خانم شادی امین تو چرا اینقدر  نسبت به خودت   توهم داری ؟ تو مگه کی هستی خانم ؟ از کدام اعتبار حرف می زنی ؟ چه کرده ای ؟ کدام اثر علمی از تو منتشر شده است ؟
پژوهشگر ؟؟؟ همان پژوهشگری که در بی بی سی یک مشت دروغ به مردم تحویل داد و وقتی از او می پرسم مرجع دروغهای شاخدارش کجاست و  این حرفها را از کجا در آورده  می نویسد که :من بعد از آن دهها مصاحبه و سخنرانی داشتم و تو هنوز درگیر همان ـ دروع ها ـ هستی و داری عقده گشایی می کنی!
پژوهشگری که حتی  برایش روشن نیست که یک کانال تلویزیونی مثل بی بی سی ، خانه ی “رفقا ” نیست  و مخاطبانش در آنجا فقط چند تن از رفقا نیستند که به هوای نان  قرض دادن هایی که بین شان رد و بدل می شود  ، چشم بر خالی بندی هایش ببندند  و کسی هم چیزی نپرسد ،  به همین دلیل و چون به این شیوه عادت دارد است که به جای جوابگو بودن عصبانی می شود و فکر میکند که حرف او از آنجا که برای رفقایش حجت است برای همه ی دنیا باید چنین باشد  ؟
البته برخورد بی بی سی هم به عنوان یک کانال رسمی زیر سوال است. که آنهم بر می گردد به ناتوان بودن جامعه ی ایرانی. من مطمئن هستم که بی بی سی انگلیسی هرگز کسی را فقط بر اساس این که همجنسگراست ” محقق ” نمی نامد و به او اجازه نمی دهد که هر چه دلش می خواهد در یک مصاحبه لاف بزند. این فقط از یک کانال مطبوعاتی ایرانی که بر اساس روابط  اداره می شود بر می آید.
 اما بر گردیم به خانم امین ، به راستی  این همه توهم زدگی از کجا ناشی می شود ؟
شما  نشسته اید و گزارشی را که خانم شادی صدر ـ ایشان البته تحصیلات دانشگاهی دارند ،  حقوق دان هستند و  روزنامه نگار هستند و لااقل ایشان را می شود به عنوان یک محقق قبول کرد  ولی هیچ کسی را نمی شود به خاطر این که دوستش   یا همکارش یا پارتنرش یا فامیلش محقق است ، محقق و پژوهشگر دانست ـ در سازمان عدالت برای ایران  تهیه کرده است  با داد و فریاد به عنوان کار یک سال گذشته ی . خودتان معرفی می کنید . خانم گلرخ جهانگیری هم کنار شما نشسته است و برایتان کف می زند .
یسیار خوب . بیاییم و این گزارش را ” کار یک ساله ی شما بدانیم.
پس این سوالات را جواب دهید :
مگر   همین خانم گلرخ جهانگیری نبودند که به همراه گروهی دیگر   به انتشارات پنگوئن نامه نوشتند و اعتراض کردند و کتاب خانم مارینا نعمت را ساختگی و مخدوش و توهین به خود  خواندند؟ پس امروز چرا وقتی شما این گزارش را کار یک ساله ی خود معرفی می کنید برایتان دست می زنند ؟، مگر شما و خانم گلرخ جهانگیری و یبه همراه خانم دیگری  نبودید که در نامه ای این کتاب را  جعل و کذب محض خواندید  و ازپشتیبانی برخی مجامع آکادمیک از این کتاب اظهار تاسف کردید ؟( لینک نامه به سایت خود خانم شادی صدر است )

مگر  در همین کتاب / گزارشی که از آزار جنسی زنان در زندانهای ایران تهیه کرده اید  از همین کتاب مارینا  نمت به عنوان منبع استفاده نمی کنید ؟ـ صفحه ی ۱۹۰ همان کتابی که در دست شماست ـ  و بیشتر از پنج جا در  این گزارش از کتابی که آن را جعل و کذب محض و دروغ پراکنی خوانده اید استفاده نکرده اید ؟؟؟
یعنی شما ، خانم پژوهشگر ایرانی ، از کتابی که خودش آن را  با بوق و کرنا جعل و دروغ و کذب خوانده به عنوان مرجع استفاده می کنید و خانم جهانگیری ، دوست نزدیک شما که حداقل دو بار به این کتاب ـ یک بار با شما و یک بار با گروه دیگری ـ به این کتاب اعتراض کرده ، حتی به رفیق خودش نمی گوید چه غلطی داری می کنی ؟ .
بعد انتظار دارید کسی بجز خودتان و دوستان نادانتان که با هر بار میکروفون گرفتن شما برایتان کف می زنند شما را پژوهشگر حساب بیاورند ؟

در باره ی ادعای سیاست گذاری خودتان در سازمان سیاسی تان هم … البته شما آدم خوش سر و زبانی هستید و همه را می خندانید ولی آیا باید تا این اندازه برای خنداندن مردم از خود مایه  بگذارید ؟
خانم امین به کدام سیاست و کدام سازمان سیاسی تان افتخار می کنید ؟  آن سازمان سیاسی ای که شما سیاست مدارش بودید چه دست آوردی داشت ؟ چه کرده ؟  کدام برگ از تاریخ سیاسی کشورمان را رقم زده ؟ چه اندیشه ای تولید کرده ؟  محصول این سازمان سیاسی که شما ” سیاست گذارش ” بودید چه بوده  ؟؟؟
راستی بجز  مردان و زنانی مثل شما چه کسی میتوانست ” سیاست گذار ” سازمانی باشد که از سیاست چیزی بجز انشعاب و تکه پاره شدن نمی دانست  ؟
شهروندان ترک زبان ایران مثلی دارند که می گویند : بیله دیگ ، بیله چقندر .
واقعا سازمانی که سیاست گذارش شما باشید  ، بهتر از این می شود ؟
و حالا برگردیم به همان چند جمله ی آخر صحبت شما …
من بحث های پویا ارسطو و سپهر مشکانی را در این جلسه ـ و البته بحث شما را هم ، بالجبار ـ گوش کردم.
بحث ها هم روی نت هست و همه می توانند آنها را بشنوند  و ببینند که اغراق نمی کنم. سخنرانان اصلی آن جلسه پویا و سپهر هستند ، که  روی بحث هایشان کار کرده اند و بحث هایشان را آماده کرده اند. بحث پخته و نابی را مطرح می کنند.  در حالی که شما همان چیزهایی را که هزار  بار است گفته اید ، باز هم با شوخی و خنده و بگو بخند و خنداندن جمع برای هزارمین بار می گویید .  نه حرف جدیدی می زنید و نه چیزی که به شنیدنش بیارزد . خداییش اگر کسی مثل من محبور نباشد ، گوش کردن حرفهای شما اصلن چیزی به دانسته هایش اضافه نمی کند .  آنوقت اینقدر توهم زده هستید که فکر کنید این شما هستید که به این جلسه ارزش و اعتبار بخشیده اید ؟
 راستی از کدام اعتبار صحبت می کنید ؟ در آن سالنی که شما سخنرانش  بودید ، آیا کسی بود که شما او را به اسم کوچک نشناسید ؟ آیا اعتبار شما توانسته است تعدادی از آدمهایی را که نمی شناسید به سالن سخنرانی شما بیاورد ؟
این چه اعتباری است که تمام صحبت ها را با خودی هایتان می کنید ؟
در میان این جمع رفقا و دوستان ، اگر بنشینید و دروغ و چاخانی هم سر هم کنید ، نه کسی اعتراضی می کند و نه کسی از شما مرجع می خواهد ، همین گونه بار آمدید و همین گونه عادت کرده اید و از این روست که بی بی سی را هم با سالن های کوچک و شنونده هایی که همه را به اسم کوچک می شناسید ، عوضی می گیرید و وقتی کسی از شما مرجع بخواهد ، نه تنها مرجعی معرفی نمی کنید بلکه توهین هم می کنید.
باز ای کاش به همین رضایت می دادید که برای خودتان نوشابه ی تگری سه لیتری باز کنید . اما زبان به تحقیر کسانی که ارزش و اعتبار اصلی این جلسه بودند و  اگر کلامی از اندیشه در آن جلسه گفته شد کار اینها بود ،  دست نمی زدید.
بیاییم و چند تصویر را با هم مقایسه کنیم :
اگر یک مرد هترو سکسوئل سیاسی آنجا نشسته بود و این چنین با عقده ی خود بزرگ بینی خودش را تبلیغ می کرد :
با وجود این که هم در برلین دارای سرمایه اجتماعی هستم و هم در جاهای دیگر با وجود این در جلسه ای که “من “یکی از سخنرانهایش هستم و گلرخ جهانگیری گرداننده آن است این توهین ها می شود . تصور کنید پویا و سپهر بخواهند جلسه ی  خودشان را به تنهایی بگذارند ، چقدر از موضع قدرت با آنها برخورد می شود… 
چه می گفتیم ؟؟؟؟ نمی گفتیم فلانی مرد است و خودش را خیلی مرد می داند و مملو از هموفوبیا و عقده ی خود بزرگ بینی و مردسالاری است و حالا که فرصت گیر آورده است دارد جولان می دهد ؟
اگر یک زن هترو سکسوئل آنجا می نشست و این طور اگوی خودش را باد می کرد که :
با وجود این که هم در برلین دارای سرمایه اجتماعی هستم و هم در جاهای دیگر با وجود این در جلسه ای که “من “یکی از سخنرانهایش هستم و گلرخ جهانگیری گرداننده آن است این توهین ها می شود . تصور کنید پویا و سپهر بخواهند جلسه ی  خودشان را به تنهایی بگذارند ، چقدر از موضع قدرت با آنها برخورد می شود…
چه می گفتیم ؟؟؟ حرفمان این نبود که این زن حتما دچار هموفوبیا ست و مملو از عقده ی خود بزرگ بینی است و دارد برای خودش با تحقیر دیگران نوشابه سرو می کند ؟
حالا یک زن همجنسگرا در آنجا نشسته و این حرفها را می زند. راستی چقدر موضوع فرق می کند ؟
آیا واقعا یک زن همجنسگرا این حق را دارد که  در جلسه ای سخنرانان اصلی را  تحقیر کند  و خودش را مرکز و مبنای اعتبار یک جلسه بداند ؟ این جلسه را پویا و سپهر  شنیدنی و قابل استفاده کردند. نه شادی امین  با حرفهای تکراری و پیش پا افتاده ی هزار باره اش .  خانم جهانگیری هم که  توقعی از او نمی رود ، ایشان فقط مجری بود  و … . این را  هر کسی که ذره ای عقل و شعور داشته باشد می تواند بفهمد .
یعنی در اصل این حضور خانم امین نیست که به این جلسه اعتبار می دهد بلکه او از این جلسه که بر خلاف جلساتی که ایشان به آن عادت دارند و در آن شرکت می کنند و دروغ می گویند و هیچ دلیلی هم نمی بینند که منبع معرفی کنند ، از حضور در جلسه ای که حرفی برای گفتن داشته اعتبار کسب کرده . نه این که اعتبار بدهد.خانم امین  !

با تحقیر دیگران ، و کوچک شمردنشان ، بزرگ نمی شوید. ترحم انگیز می شوید.
بزرگ نمایی خود به قیمت نادیده گرفتن و ناچیز شمردن و تحقیر و کوچک دانستن دیگران ؟ بار اولتان نیست و آخر هم نخواهد بود.
نکنید خانم … نکنید این کار را. سن و سالی از شما گذشته. پس کی می خواهید یاد بگیرید ؟  !

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com