در سالهای دهه ۱۹۶۰، بسیاری از زنان با سقط جنین خود را در معرض خطری جدی قرار میدادند. در آن زمان سقط جنین، غیرقانونی بود و به همین دلیل بسیاری از زنان ناچار بودند به مراکزی غیررسمی مراجعه کنند که خیلی از آنها از شیوههای غیرمطمین برای این کار استفاده میکردند. گروه کوچکی از کنشگران مصمم، چند دهه بود که برای تغییر قوانین مربوط به سقط جنین تلاش میکردند اما در آن زمان حتی سخن گفتن از این موضوع هم مناقشهبرانگیز بود.
جهان در دهه ۱۹۶۰ میلادی شاهد خیزشهای اجتماعی متعددی بود که از میان آنها میتوان از جنبش حقوق زنان و جنبش حقوق مدنی نام برد. این دوره از تغییرات و مشارکت سیاسی موجب خلق فضای لازم برای پیشبرد جنبش مربوط به تغییر قوانین سقط جنین شد. ضمن اینکه چند نمونه از حوادث دردناک مربوط به سقط جنین که بهخوبی بازتاب یافته و به اطلاع عموم رسیده بود، زمینههای لازم را فراهم کرد تا موضوع سقط جنین در کانون توجه گستردهتری قرار بگیرد. اولین نمونه از این حوادث مربوط به سال ۱۹۶۲ میشد؛ در آن سال درخواست سقط جنین از سوی یکی از افرادی که داروی تالیدومید ـ دارویی که موجب نواقص جدی در هنگام تولد میشود ـ مصرف کرده بود در آمریکا پذیرفته نشد و او برای انجام این کار مجبور شد به سوئد سفر کند. اتفاق بعدی که موجب برانگیختن توجه مردم درباره قوانین مربوط به سقط جنین شد، شیوع گسترده بیماری سرخجه بود که وجود این بیماری در مادران نیز موجب نقص در نوزاد میشود. توجه قابل ملاحظه رسانهها به این موضوع و حمایت دیگر گروهها و کنشگران جنبشهای اجتماعی، کمک بزرگی برای این کمپین بود تا بتواند از حمایت لازم برخوردار شود و امکانی برای تغییر به وجود بیاورد.
انجمن مطالعات سقط جنین۱ اولین سازمان مربوط به این کمپین بود که در سال ۱۹۶۴ به ثبت رسید. این انجمن بهطور عمده متشکل بود از پزشکان و متخصصانی که از تغییر در قوانین سقط جنین و امکان استفاده زنان از مراقبتهای پزشکی در زمان سقط جنینهای ضروری حمایت میکردند. این انجمن همچنین به سازمان تنظیم خانواده۲ ملحق شد که آنها نیز از حقوق تولیدمثل برای زنان حمایت میکردند. این دو سازمان توانستند به جنبش طرفدار تغییر قوانین سقط جنین اعتبار و حقانیت لازم را ببخشند و بر اساس همین کمکها بود که این جنبش توانست در دادگاه نهایی مرتبط با قانونی کردن سقط جنین به پیروزی دست پیدا کند. ناگفته نماند که بسیاری از اعضای این کمپین از دیدگاههای تا حدی محافظهکارانه دو سازمان مذکور ناراضی بودند. چراکه هر دو آنها تنها از تغییر در قوانین سقط جنین تا جایی حمایت میکردند که شامل موارد ضروری پزشکی میشد و هیچ تمایلی به تغییر قانون به شکلی نداشتند که سقط جنین برای همه زنان قانونی شود.
در سال ۱۹۶۹ و در اولین کنفرانس ملی درباره قوانین مربوط به سقط جنین، بالاخره تندروترین گروه از کنشگران نیز به این جنبش پیوستند و از لغو تمام قوانین موجود در اینباره حمایت کردند. در نتیجه این کنفرانس، سازمان دیگری به وجود آمد که انجمن لغو قوانین مربوط به سقط جنین (نرال) ۳ نامیده میشد و اولین نهادی بود که فقط و فقط در راه مبارزه برای قانونی شدن سقط جنین فعالیت میکرد. این رویداد اولین اقدام مستقیم به منظور مبارزه برای لغو تمام قوانین سقط جنین بود. از آن به بعد نرال به رهبر جنبش قانونی کردن سقط جنین برای همه زنان تبدیل شد.
نرال از همان ابتدای فعالیت خود بهعمد دست به اقدامهای مستقیم و مناقشه برانگیز زد و از سیاست لابیگری که توسط گروههای حامی سقط جنین انجام میشد، فاصله گرفت. اولین اقدام ملی این سازمان در روز مادر سال ۱۹۶۹ بود؛ نرال این روز را به عنوان روز «فرزند از روی انتخاب» نامگذاری کرد و سازماندهی راهپیمایی و برپایی کنفرانس خبری در یازده شهر در سراسر ایالات متحده را انجام داد. هر چند آنها تنها سازمان ملی بودند که بهطور خاص روی موضوع سقط جنین تمرکز داشتند اما نرال در مبارزات خود، تنها نبود. در سال ۱۹۶۹، جنبش رهاییبخش زنان به یک حرکت ملی عظیم تبدیل شده بود. سقط جنین یکی از موضوعهای محوری برای فمینیستها به شمار میرفت و نرال از پشتیبانی گسترده گروههای فعال در جنبش زنان برخوردار بود. سازمان ملی زنان۴ برای نرال منابع مالی فراهم میکرد و به بسیج تظاهرکنندگان میپرداخت تا در این کمپین شرکت کنند.
البته گروههای کوچکتر حامی سقط جنین نیز در این جنبش مشارکت داشتند مانند اتحادیه رهاییبخش زنان شیکاگو۵ و خدمات مشاوره سقط جنین برای زنان شیکاگو (که با نام جنین شناخته میشد). این گروهها و دیگر گروههای فعال در این عرصه، بخش مهمی از کمپین فوق بودند و راهپیماییهای گوناگونی را سازماندهی کردند. برای مثال در نیویورک در سال ۱۹۶۹یک گروه فمینیست با نامردستاکینگز۶ در مخالفت با جلسات قانونگذاری برای تغییر قوانین مربوط به سقط جنین تظاهرات کرد چرا که از نظر آنها این قانونگذاری به شکلی جانبدارانه در حال انجام بود.
همچنین در سال ۱۹۷۰ در دیترویت، فعالان این کمپین در مراسم تشییع جنازه یکی از زنانی که در اثر سقط جنین غیررسمی و مخفیانه کشته شده بود، تظاهرات کردند تا مرگ او را به اطلاع همه برسانند. پس از نخستین اقدام نرال در سال ۱۹۶۹ این سازمان بهطور منظم، راهپیماییها و رویدادهایی دیگر را سازماندهی میکرد. گروههای زنان در سراسر ایالات متحده جلسات سخنرانی و بحث را با همکاری نرال برگزار میکردند. این جلسات برای عموم برگزار میشد و زنانی که سقط جنین کرده بودند تجربه خود را در اینباره با دیگران در میان میگذاشتند. همچنین نرال بهشکل عمومی به زنانی که نیاز به خدماتی در زمینه سقط جنین داشتند، این خدمات را به صورت ارایه منابع به آنان یا ارجاع آنها به مراکز دیگر فراهم میکرد.
بسیاری از اعضای نرال یا امکان ارجاع به محلی برای سقط جنین را داشتند یا اینکه خودشان این کار را انجام میدادند و رهبری این سازمان بهشکلی گسترده به ترویج این امر میپرداخت. علاوه بر آن، بسیاری از اعضای این گروه و زنان دیگر گروهها مشغول انجام فعالیتهایی ریشهای مانند آموزش مسایل اساسی و بالابردن سطح آگاهی مردم درباره تمایل جنسی، حقوق تولید مثل زنان و سلامت زنان بودند. بسیاری از این گروهها کتابهای مرتبط با این موضوعها را به مراکز بهداشت عمومی اهدا میکردند. همچنین به برپایی کلاسهای آموزشی برای عموم در اینباره میپرداختند. از ورای این کلاسهای آموزشی و فعالیتهای توسعهای بود که نرال و دیگر گروههای زنان توانستند در بالا بردن آگاهی عمومی درباره سقط جنین به موفقیت زیادی برسند و از حامیان بیشتر برخوردار شوند.
تمام فعالیتهای نرال بر این امر استوار بود که بتوانند بیشترین توجه رسانهها را به خود جلب و دیدگاههای خود را در آنها منعکس کند. رهبران نرال از رفتارهای لابیگری راضی نبودند و به همین دلیل تصمیم گرفتند فعالیت مبارزاتی خود را نه بر چانهزنی برای به دست آوردن حقوقشان، بلکه بر طلب کردن این حقوق استوار کنند. سردمداران این جنبش به این منظور، مناظرههای مختلفی را در رادیو و تلویزیون با رهبران گروه مخالف سقط جنین برگزار کردند. رهبران مخالف سقط جنین معمولا برای برانگیختن احساسات و عواطف عموم مردم از عکس جنین استفاده میکردند. وقتی که اعضای نرال تلاش کردند با دلیل و برهان به نبرد با این تصاویر برخیزند متوجه شدند که از این راه به نتیجه مثبت نمیرسند و به همین دلیل از همان سلاح مخالفان علیه خودشان استفاده کردند. پس از آن بود که نرال از تصاویر دردناکی استفاده کرد که مربوط به افرادی بود که در اثر سقط جنین جان داده بودند.
هر چند این شیوه، بحثهای بسیاری را به دنبال داشت اما توانست کاملا موفقیتآمیز باشد و بعد از مدتی دیگر تصاویر جنین در دست مخالفان دیده نشد. چنین شیوههایی بود که موجب شد جنبش مذکور بتواند برای چند سال در مرکز توجه رسانهای قرار بگیرد. در همین سالها، جنبش قانونی کردن سقط جنین برای همه، آرام آرام توانست راه خود را در ساختارهای قانونی نیز باز کند و با استفاده از ابزارهای قانونی، قوانین قبلی سقط جنین در چند ایالت لغو شد.
در شرایطی که تعداد اندکی از ایالتها در حال تغییر قوانین خود درباره سقط جنین بودند و کمپین نیز در حال به دست آوردن درجه بالایی از توجه عمومی بود، پرونده «رو علیه وید»۷ در دادگاه مطرح شد. در سال ۱۹۷۰، این پروند در دادگاه ایالت تگزاس از سوی زنی که با نام مستعار «جئین رو» شناخته میشد، مطرح شد. وقتی که دادگاه ایالتی حاضر نشد به نفع رو رای بدهد، وکلای او تصمیم گرفتند پرونده را به دادگاه عالی آمریکا بکشانند و در آنجا درخواست تجدیدنظر کردند. در ۲۲ژانویه سال ۱۹۷۳، جنبش لغو قوانین سقط جنین، موفقیتآمیز بود: دادگاه «رو علیه وید» سرانجام سقط جنین را قانونی اعلام کرد. اگرچه قانونی شدن سقط جنین با طی مراحل قانونی انجام شد اما نباید فراموش کرد که کمپین لغو قانون سقط جنین که تا پیش از آن وجود داشت، نقش مهمی در این روند داشت.
پیش از آن، پروندههای مربوط به سقط جنین بارها به دادگاه کشانده شدند و هیچوقت لغو قانون سقط جنین در مورد آنها صورت نگرفت. کمپین نرال موجب شد فضای ضروری برای صدور حکمی پیش بیاید که در نهایت دادگاه «رو علیه وید» شاهد آن بود و منجر به لغو قوانین ضد سقط جنین شد. این کمپین تلاش کرد تا آگاهی عمومی در اینباره را بالا ببرد، به گسترش دیدگاه خود بپردازد و حامیان مورد نیازش را پیدا کند. ضمن اینکه این کنشگران، خدمات بهداشتی مربوط به سلامت تولید مثل را به شکلی مطمین و قابل دسترسی برای زنان فراهم کردند. به این ترتیب کمپین به تمام اهدافش دست یافت و در دفاع از حقوق مربوط به تولید مثل، الهامبخش بسیاری از زنان شد. با این حال مبارزه برای حفاظت از حقوق سقط جنین با رای دادگاه مذکور به پایان نرسید.
جنبش مخالف سقط جنین از همان زمان رای این دادگاه دست به کار شد تا دسترسی زنان به خدمات سقط جنین را محدود کند ولی جنبش طرفدار حق انتخاب، در این زمینه همچنان قدرتمند باقی ماند تا به مقابله با اقدامات مخالفان سقط جنین بپردازد. پس از آن نرال تبدیل شد به «نرال طرفدار حق انتخاب در آمریکا» و تا به امروز مبارزات خود را برای دست یافتن به حقوق تولید مثل زنان ادامه داده است.
این جنبش، به شدت تاثیر و الهام گرفته از دیگر جنبشهای اجتماعی در دهه ۱۹۶۰ میلادی بود. بهویژه جنبش حقوق مدنی آمریکا و جنبش زنان، تاثیری فراوان بر آن داشتند.۸
منبع: مرکز جهانی دادههای مبارزات بدون خشونت
- ۱.ASA
- ۲.Planned Parenthhood
- ۳.NARAL
- ۴.NOW
- ۵.CWLU
- ۶.Redstockings
- ۷.Roe v.Wade
- ۸.منابعی که در تهیه این مطلب از آنها استفاده شده:
Berkeley, Kathleen C. The Women’s Liberation Movement in America. Westport, Connecticut: Greenwood Press, 1999. PrintBurrell, Barbara. Women and Political Participation: A Reference Handbook. Santa Barbara: ABC CLIO, 2004. PrintLuker, Kristin. “World Views of Pro- and Anti-Abortion Activists.” The Social Movements Reader: Cases and Concepts. 2nd. Oxford: John Wiley & Sons, 2009. Print
Powers, Meghan. The Abortion Rights Movement. Detroit: Thomson Gale, 2006. Print
Solinger, Rickie. Abortion Wars: A Half Century of Struggle, 1950-2000. Berkeley and Los Angeles: University of California Press, 1998. Print
Staggenborg, Suzanne. The Pro-choice movement: organization and activism in the abortion conflict. New York: Oxford University Press, 1991. Print
Women March—and Dance—for Abortion Law Repeal. Off our Backs. 2:4. Dec 12th, 1971. Pg. 17
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.