ahmadiپاییز ۱۳۲۲ بود. جنگ جهانی تازه تمام شده بود و ایران یک دوره آزادی و شکوفایی را تجربه می‌کرد. مرتضی احمدی، بچه جنوب شهر تهران بود. در آن سال در تئاتر فرهنگ روی صحنه رفت و در پیش‌پرده‌ یکی از آوازهایش را اجرا کرد. در آن زمان قبل از اینکه بازیگرها خودشان را برای نمایش آماده کنند، پیش‌پرده‌خوان ترانه عامیانه‌ای به زبان مردم کوچه و بازار می‌خواند که حوصله تماشاگر سر نرود.

اردشیر صالح‌پور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر است. او می‌گوید مردم از گیشه می‌پرسیدند این تئاتر پیش‌پرده‌خوانی دارد؟ اگر داشت بلیت می‌خریدند.

مرتضی احمدی یکی از همین پیش‌پرده‌خوان‌ها بود. «گلپری جون» با صدای او از رادیو تهران پخش شد و گل کرد. «حسن کچل» با ضربی‌خوانی او هم معروف است.

با اردشیر صالح‌پور درباره تئاتر سنتی ایران و ضربی‌خوانی‌های مرتضی احمدی تلفنی گفت‌و‌گو کردم. پای صحبت او می‌نشینیم:

اهمیت تئاتر هر کشور به تئاتر سنتی آن است

اهمیت تئاتر هر کشور به تئاتر سنتی آن است. تئاتر سنتی برآمده از خلقیات، ذوقیات و دریافت‌های ساده‌زیستانه مردمانی است که سعی می‌کنند در روابط خیلی معمولی و طبیعی، مناسبات خودشان را در قالب‌های هنری کشف کنند. این امر هیچ تضادی با مدرنیته ندارد.

متأسفانه جامعه ایران همواره در معرض تضاد بین سنت و مدرنیته قرار داشته است. ما فکر می‌کردیم می‌بایست برای رسیدن به مدرنیته سنت را از دست بدهیم. به همین دلیل تئاتر سنتی ایران همواره دستخوش ناملایمت‌ها و تعارض‌ها قرار داشت. اغلب مردم آن را قبول نداشتند و احساس می‌کردند تئاتر، هنر نازل و عرصه مسخرگی است. پس طبعاً از وجاهت زیادی نزد مردم برخوردار نبود. از سوی دیگر روشنفکرها هم این هنر را قبول نداشتند و عیبشان می‌آمد به‌سوی آن بروند و آن را دور از شأن خودشان می‌دانستند. آن‌ها به یک نوع تئاتر وارداتی گرایش پیدا کرده بودند که سازگاری چندانی با  فرهنگ ما ندارد. البته تئاتر مدرن می‌تواند همپا با پدیده‌های دیگر به روند و رشد خودش ادامه دهد و این امر هم اجتناب‌ناپذیر است. اما نباید به قیمت از دست رفتن تئاتر سنتی ما باشد.

با تئاتر غرب در بحبوحه مشروطیت آشنا شدیم

 ما با تئاتر غرب  در بحبوحه مشروطیت آشنا شدیم. جامعه‌شناسان می‌گویند مشروطیت سه‌ دستاورد داشت: روزنامه‌نگاری، پارلمانتاریزم و تئاتر. تئاتر هم حاصل تفکر منورالفکرهایی بود که به آن‌ سوی مرزها رفته بودند که تحصیل کنند و در بازگشت به ایران تئاتر را هم سوغات آوردند. اتفاقاً تئاتر ایران در آن موقع شروع بسیار خوب و توفنده‌ای داشت. نمایش‌ها به‌خصوص آثار فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی  عمدتاً از مضامین اجتماعی و انتقادی برخوردار بودند، ضمن اینکه جنبه‌های کمدی هم کمابیش در آن‌ها بود. این نوع تئاتر را ایرانی‌ها دوست داشتند، چون به تئاتر سنتی ما نزدیک بود.

سیاه‌بازی، از آغاز تا فرجام

  ۴۰۰ سال پیش، در دوره صفویه گونه‌ای نمایش به‌نام «بقال‌بازی» وجود داشت. «بقال‌بازی» از اصفهان به تهران آمد. گروه‌هایی هم بودند که روی صحنه لودگی می‌کردند. در کاخ گلستان، گروه کریم شیره‌ای و اسماعیل بزاز و دیگران نمایش اجرا می‌کردند.

سیاه‌بازی اواخر دوره قاجار رشد خوبی پیدا کرده بود.  قبل از سیاه‌بازی باید از مضحکه و تقلید نام ببریم. این دو، نمونه‌هایی از تئاتر سنتی ایران هستند که تا همین اواخر در دهه چهل و پنجاه هم کمابیش به رشد و حیات خودشان ادامه می‌دادند. زنده‌یاد سعدی افشار که فروردین ۱۳۹۲ فوت کرد آخرین سیاه‌بازی بود که بعد از مهدی مصری و ذبیح ماهری و سید حسن یوسفی و محمود یکتا به این روش نمایش اجرا می‌کرد. البته کمابیش چراغ «سیاه‌بازی» در هتل‌ها و بعضی از جاها روشن است اما به نظر من دوره این شاخه از تئاتر سنتی ما سپری شده.

«بلبل سرگشته»، «هالو»، «سیاه»، «عصر طلایی» و «سلطان سیاه» از علی نصیریان  یا کارهایی که عباس جوانمرد روی صحنه برد، «پهلوان اکبر می‌میرد» از بهرام بیضایی، از نمونه‌های خوب نمایش ایرانی به‌شمار می‌آیند. اما این تلاش‌ها ادامه پیدا نکردند و تئاتر سنتی ما از رشد و تعالی باز ماند.

پیش‌پرده‌خوانی

پیش‌پرده‌خوانی در سال ۱۳۱۹ با نمایش‌های مجید محسنی و پرویز خطیبی و حمید قنبری آغاز شد. جمشید شیبانی، عزت الله انتظامی و نصرت کریمی هم آثار خوبی در پیش‌پرده‌خوانی ارائه دادند.

پیش‌پرده‌خوانی آنقدر برای تماشاگر جذاب بود که قبل از دیدن نمایش از گیشه می‌پرسید این تئاتر پیش‌پرده‌خوانی هم دارد؟ اگر داشت، بلیت می‌خرید. مضمون ترانه‌های پیش‌پرده‌خوانی هم متنوع بود. در این ترانه‌ها به موضوعات سیاسی روز، مسائل اقتصادی، مسأله زنان، موضوعات اجتماعی و حتی به مشاغل دولتی هم می‌پرداختند.

 مرتضی احمدی برای جاهل‌ها آواز می‌خواند

پرویز خطیبی که از نخستین فیلمسازان ایران بود می‌گفت مرتضی احمدی برای جاهل‌ها می‌خواند. او به شکل عامیانه و مردمی و سنتی ترانه‌های ریتمیک را اجرا می‌کرد و  ذهنیت عوام را به زیباترین شکل روی صحنه می‌آورد. ترانه «دختر فرنگی» را پرویز خطیبی و ترانه «دولت» را محمد علی سخی برایش ساخته بود. مرتضی احمدی اسم این ترانه‌ها را گذاشته «ترانه‌های ضربی» و در کتابی هم بخشی از آن‌ها را گرد آورده.

 ضربی‌خوانی مرتضی احمدی کاملاً تهرانی است. می‌گویند یکی به نام «ابراهیم ننه» در چهارراه حسن‌آباد بوده که این ترانه‌ها را می‌خوانده. گفته می‌شود که مرتضی احمدی با او آشنا بوده و از او الهام می‌گرفته.

به‌نظر من اهمیت مرتضی احمدی در همین خواندن ترانه‌های ضربی تهران است که بسیار زیباست، مثل «منو سر لج ننداز می‌رم زن می‌گیرم» و مانند آن.

گل پری جون

اصغر تفکری، بازیگر سینمای ایران «گل پری جون» را اجرا کرد و این ترانه محبوب شد. مرتضی احمدی می‌گوید ۲۰۰ بار ترانه «گل‌پری جون» را اجرا کرده و اشاره می‌کند که در یک روز جمعه، به خاطر تقاضای شنوندگان چهار بار پشت سر هم این ترانه از رادیو پخش شد.

مردم به این ترانه‌ها علاقه داشتند. «ماشین مشدی ممدلی» یکی دیگر از همین ترانه‌های محبوب بود.  این ترانه را غلامرضا روحانی سروده بود و اولین بار جواد بدیع‌زاده آن را خواند. مرتضی احمدی هم آن را اجرا کرده.

متأسفانه از نسل پیش‌پرده‌خوان‌ها همه ازدست‌رفته‌اند. فقط مرتضی احمدی باقی مانده که امیدوارم زنده باشد و این هنر سنتی را حفظ کند. خوشبختانه این اواخر شروع کرده به نوشتن خاطراتش. آنچه که او را را زنده نگه داشته همان شوریدگی و عشق و شیفتگی است. به خاطر همین ویژگی‌ها هم پیش‌پرده‌خوانی‌های او منحصر به فرد و متمایز است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com