او متولد ۱۹۷۲ در لنینگراد روسیه است و زیر نظر پدرومادر خود که خواننده بودهاند شروع به آموزش موسیقی و تحصیل در رشته صدا کرده. او که نوازندگی پیانو را از هشتسالگی شروع کرده، تحصیلات خود را در کنسرواتوار سن پترزبورگ آغاز کرد و در ادامه به کنسرواتوار مسکو زیر نظر گالینا اگیازاروف رفت. همچنین با برخی از رهبران بزرگ ارکستر دنیا مانند، زوبین مهتا، جیمز لوین، سجی اوزاوا، لارنس فاستر، ولادیمیر اشکنازی، دیوید زینمن، لورین مازل، میونگ چانگ و مایکل توماس کار کرده است.
آرکادی جایزه گرامافون برای ضبط بهترین نوازنده را در سال ۱۹۹۹، جایزه آلمانی اکو کلاسیک را بهعنوان بهترین نوازنده سال ۲۰۰۳ و جایزه اجرای زنده در تالار کارنگی را در سال ۲۰۱۰ در وین دریافت کرد. این نوازنده که هماکنون شهروند فرانسه است ساعت ۲۱ روزهای ۲۳ و ۲۴ خرداد در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران روی صحنه میرود. این کنسرت از سوی موسسه فرهنگی- هنری «نای و نی» و به دعوت شرکت «طنین رویایی پارسه» و تهیهکنندگی علی چراغعلی برپا میشود. در اینجا از مصطفی کبیری نماینده آرکادی ولدوس در ایران برای هماهنگی گفتوگو سپاسگزاریم.
میدانیم این اولین سفر شما به ایران است. مایلیم در ابتدا بدانیم راجع به ایران چه اطلاعاتی دارید؟
بله درست است. این اولین سفر من به ایران به حساب میآید. واقعا از صمیم قلب مشتاق هستم که با مردم ایران ملاقات کنم و آنها را از نزدیک ببینم. بسیار کنجکاو هستم که بیشتر و بیشتر راجعبه فرهنگ و مردم ایران بدانم و با آنها آشنا شوم و از اینکه این فرصت به من دست داد تا در تهران روی صحنه روم، بسیار خرسندم.
سفر شما به ایران چطور برنامهریزی شد و از این پروژه چه اهدافی را دنبال میکنید؟
وقتی که مدیرم، آقای تیل جانچوکویچ (Till Janczukowicz) به من پیشنهاد کرد بهتر است به ایران سفری داشته باشیم، خیلی خوشحال شدم و حس خوبی داشتم چون ایران از فرهنگی بسیار غنی برخوردار است. خیلی امیدوارم بتوانم با فرهنگهای مختلف جهان ادراکی متقابل برقرار کنم. موسیقی -آنطور که من فکر میکنم- یکی از بهترین زبانهایی است که یکنفر میتواند برای دستیابی به این هدف ویژه انتخاب کند.
بعد از اینکه به ایران آمدید، قرار است چه کارهایی انجام دهید و چه برنامههایی دارید؟
قرار است از آلمان (برلین) به ایران بیایم چراکه آنجا در حال ساخت آهنگهایی از روبرت شومن هستم. برای مخاطبان در تهران قرار است یکی از این قطعات را اجرا کنم: «صحنههایی از دوران کودکی (Scenes from Childhood)» از کارهای روبرت شومن. که اثر بسیار زیبا و تاثیرگذاری است و آنچنان دنیای ناب و پاکی را به طرزی باورنکردنی عرضه میکند که آدم تقریبا تمام روحش جلا پیدا میکند. از دیگر قطعاتی که اجرا خواهم کرد «رویادیدن (Dreaming)» است. این آهنگ همه ما را به دنیای بسیار زیبای درونمان باز خواهد گرداند، حتی اگر ما زبان مشترکی نداشته باشیم و در صحبت نتوانیم با هم به یک زبان گفتوگو کنیم: این آهنگ توسط هرکسی قابل درک خواهد بود و اثر خود را خواهد گذاشت.
فکر میکنید در آینده، چه برنامههایی را با هنرمندان ایرانی میتوانید اجرا کنید؟ برنامههایی که خودتان هم به آنها علاقهمند باشید!
من میتوانم به کنسرتهای بتهوون و چایکوفسکی فکر کنم -موسیقی بزرگی که هرکسی باید از این فرصت بهرهمند باشد تا به آنها بهطور زنده گوش فرا دهد… نه اینکه فقط از طریق سیدی آنها را گوش کند.
با ایرانیها، بهخصوص با هنرمندان این کشور و با توجه به زمینه کاریتان بهویژه با پیانیستهایی چون جواد معروفی، فریبرز لاچینی و… تا چه حد آشنایی دارید؟ آیا پیش آمده که تا الان با یک هنرمند ایرانی همکار بوده باشید؟
وقتی در پاریس زندگی میکردم و آن زمان البته یک دانشآموز بودم – یکی از همکلاسیهایم اطلاعاتی راجع به ایرانیها و موسیقیدانها و آهنگسازهای این کشور در اختیار من قرار داد. اما آن موقع من آنقدر جوان و دلمشغول و غرق کارها و فعالیتهایم بودم که فرصت نکردم زمان بیشتری را برای شناخت عمیقتر آن اختصاص دهم. راستش الان خیلی خوشحالم که این فرصت را دارم تا از نزدیک و در خود ایران این شناخت را به دست آورم.
بهعنوان یک روسیالاصل (اگرچه ساکن روسیه نیستید و در فرانسه زندگی میکنید)، چه شباهتهایی بین فرهنگ و پیشینه ایران و روسیه میبینید؟
من قویا و عمیقا به قدرت موسیقی اعتقاد راسخ دارم. همانطور که قبلتر هم گفتهام، موسیقی زبان مشترکی است که در هر جایی از این کره خاکی قابل درک و قابل فهم است. موسیقی به ما داستانهایی را در ارتباط با خودمان میگوید. و تا جایی که میدانم، بنیانگذار کنسرواتوار موسیقی در ایران، با آهنگساز معروف روس، ریمسکی کورساکوف درس خوانده است.
موسیقی غرب چه از نظر فنی و چه نظری دارای مقیاس توسعهای وسیعتری است. چرا موسیقی شرق چنین توسعهای نداشته است؟ آیا به نظر شما لازم نیست بسیاری از مولفههای موسیقایی شرق تغییر کند؟ بهعنوان مثال، ساختار سازها و آلات موسیقی مانند گیتار و ویولون تا صدای آنها ارتقا یابد…
توسعه ژانر موسیقی و پختگی آن نیازمند اقدامات بسیاری است تا سیستم تُنالیته آن ارتقا یابد. سیستم تنالیته موسیقی کلاسیک -همانطور که میگویم- بینالمللی است. اما دنیای موسیقی در عین حال به طور مساوی وقتی وارد ژانرهای دیگر موسیقی می شودکه تا حد زیادی به آداب و رسوم و اصطلاحات زبانی ملی و منطقهای مرتبط میشود، غنی و فاخر است.
پروژههای حرفهای آتی شما شامل چه برنامههایی است؟
فصل آینده، من روی رسیتالهای پیانو در لندن، پاریس و وین بیشتر متمرکز خواهم بود و بیشتر اوقات خود را در برلین و بهعنوان یک «هنرمند مقیم» به اجرای کنسرت سمفونیکها، رسیتالها و موسیقیهای مجلسی در {سالن} کنزرتهاوس (Konzerthaus) خواهم گذراند. تحت هدایت و رهبری استاد و رهبر ارکستر ژوارج والکوها (Juraj Valcuha) به اجرای کارهای چایکوفسکی در یک تور اروپایی با همراهی ارکستر رای (Rai) که ارکستر رادیویی ایتالیا محسوب میشود خواهم پرداخت. همچنین با ارکستر «اشتاتسکاپل درسدن» با حضور استاد و رهبر ارکستر «دانیل گاتی» در فستیوال «سالزبورگ ایستر» نیز خواهم نواخت.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.