این نوشته من را به یاد برخوردهای مردان انداخت که وقتی با زنانی که از حقوق خود صحبت می کنند برخورد می کنند می گویند : پس ما چی ؟ مگه این دولت حقوق ما را مراعات می کنه ؟ چرا از حقوق ما صحبت نمی کنید ؟ از حقوق ما هم دفاع کنید .
این گنده گویی ها به نظرمن دل نوشته نمی آید . بلکه به نظرم دریوزگی محض است .
او حجابش را انتخاب کرده ، ولی خیلی ها نکرده اند . آیا او حاضر است یک روز به خاطر حمایت از آن ها که حجابشان را انتخاب نکرده اندو مجبورند آن را به سر داشته باشند حجاب از سر بردارد که از همه می خواهد بیایند و از او دفاع کنند ؟
یا منافعش اجازه نمی دهد ؟ و فقط نالیدن در مقابل تلاش برای قدری روزنه ی تنفس را بلد است و او را به یاد این می اندازد که وقتی به مغازه ی لوکس می رود ، یکی می گوید خانم به درد شما نمیخوره ؟ او حجابش را انتخاب کرده در حکومتی که حجابش در ها را به رویش باز می کند. آیا این انتخاب تحت تاثیر آن درهای باز نیست ؟ واقعن نیست ؟ یعنی برای او که از مزایای این انتخاب هم استفاده می کند باید عزا بگیریم ؟ نه . جدن سوال می کنم ؟
خودش زبان ندارد ؟ خودش نمیتواند از حق خودش دفاع کند ؟ یا منافعش اجازه نمیدهد که حقوق سر ماهش را به قدری آزادی ریسک کند ؟
یعنی بیاییم و به جای دفاع از حقوق بهایی ها از آنها بخواهیم از حقوق مسلمانان دفاع کنند ؟ یا به جای دفاع از حقوق زنان از حقوق مردانی که خودشان زبان ندارند و شل و کور هستند دفاع کنیم؟ برای این خانم ، و خانمهای این چنین که با چادرشان درهای وزارت خانه ها را به روی خودشان باز کردند تا با وجود بی لیاقتی شان حقوق های کلان نصیب شمایلشان شود توصیه می کنم که صفحه ای در فیس بوک به نام چس ناله های یواشکی باحجاب ها تاسیس کنند ، و در آنجا یواشکی و کاملن ناشناس چس ناله کنند و همدیگر را لایک بزنند تا شصت پایشان توی چشمشان نرود و خدای نکرده حقوق سر برجشان تهدید نشود.
این زنان ، سالهاست که بابت حرکت هایشان دارند کتک میخورند و دشنام می شنوند. یعنی باید برای آزادی شما هم کتک بخورند و دشنام بشنوند ؟ تا شما در برج عاجتان بنشینید و سر ماه حقوقتان را دریافت کنید و ککتان هم نگزد مگر وقتی که کسی تلاشی می کند و به نتیجه ای می رسد که بگویید آی من ، آی من ، فکر من را هم بکنید.
شما زنان باحجاب اگر مایل به تغییری هستید.اگر آزادی می خواهید ، کاری کنید. تلاشی کنید. نه به جامعه ی حیوانات بی زبان تعقل دارید که انجمن دفاع از حقوق شما را تشکیل دهیم ، نه کور هستید و نه شل و نه مونگول که نیاز داشته باشید دیگران از شما دفاع کنند . خودتان قدم بردارید . آنوقت شاید ـ فقط شاید ـ من هم از شما دفاع کنم . ولی در حال حاضر حالش را ندارم که برای کسی که برای حقوق خودش ارزشی قائل نیست و قدمی برنمی دارد ، تلاشی کنم .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوشته ای را که در فیس بوک آن آقا منتشر کرده بود اینجا می گذارم ، تا اگر روزی برش داشت ، اینجا باقی بماند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
این روزها که بحث آزادی های یواشکی داغ است، یکی از دوستان چادری هم از دغدغههایش گفته، از فاصلهها و آزادیهایی که ندارد و از تمایلش به حجاب اختیاری، او نوشته است: «لعنت به نظام فرهنگی شوریده حالی که بین ما و شما با شعارهای تند و قوانین اجباری خط قرمز کشید؛ از حجاب ما سوء استفاده کرد و بین ما و شما چادر کشید» این متن کامل دلنوشته خواندنی اوست:
آهای مدافعان آزادی یواشکی، من چادری هم آزادی میخواهم، از من محجبه هم حمایت کنید:
یکی دو هفته ای است که صفحه آزادیهای یواشکی در فیس بوک راه افتاده است که خوب مورد استقبال بسیاری از زنان و دختران ایرانی هم قرار گرفته و حتی به یکی از بحث های داغ فیس بوک تبدیل شده. من هم به عنوان یک دختر محجبه از این صفحه استقبال می کنم. من هم مدافع آزادی زنان هستم، من هم اعتقاد دارم باید حجاب اختیاری باشد.من دوستانی دارم که از نظر حجاب نقطه مقابل من هستند، اما با هم دوستیم، با هم مسافرت میرویم، گردش میرویم، مهمانی خانه هم میرویم، در یک کلام رفیقیم و به عقاید هم احترام میگذاریم. اما من از برخی موضوعات پیش آمده در این صفحه دلگیرم و آن عدم توجه به آزادی تمام زنان ایرانی چه محجبه و غیر محجبه است. چون فکر میکنم ربطی به حجاب ندارد، ما همه در بندیم!من خودم چادری هستم و چادرم را دوست دارم. اما من هم آزاد نیستم! من هم احساس آزادی نمیکنم وقتی که میخواهم با دوستم به کافهای بروم و با هم ساعتی را گپ بزنیم و همه از مسئول کافه تا آدمهایی که نشستهاند، مرا با چشمهای متعجب تا سرمیز بدرقه میکنند؟ که مگر چادری هم کافه می آید؟! من هم احساس آزادی نمیکنم وقتی دوست خبرنگاری فرهیخته مرا در جمع دوستانش این طور معرفی می کند که ” بچهها این فهیمه است، به چادرش نگاه نکنید، دختر باحالی است!”. من هم احساس آزادی نمیکنم وقتی بحث سیاسی میشود و من از اصلاح طلب و موسوی و …حمایت میکنم و طرف مقابل من را به چشم جاسوس و در خوش بینانهترین حالت به چشم منافق نگاه میکنند. من هم احساس آزادی نمیکنم وقتی مسئول کافهای که میزهایش خالی است، با استرس به من میگوید جای خالی نداریم، شرمنده! من هم احساس آزادی ندارم وقتی میخواهم یک کفش شیک آنچنانی از یک بوتیک در پاسداران بخرم و فروشنده تمام حواسش به دختر با پوشش راحت است و وقتی بعد از ۱۰ دقیقه به حرفهای من توجه کرد، گفت این خیلی گران است، به درد شما نمی خورد!! من هم احساس آزادی نمی کنم وقتی پسری با تریپ روشنفکری وسط خیابان میگوید: گرمت نیست، گونی مشکی کشیدی به سرت؟! من هم احساس آزادی نمی کنم وقتی مسئول فلان روزنامهای مرا به خاطر حجابم استخدام میکند و نه به خاطر استعداد و تواناییهایم و مسئول روزنامه دیگری مرا به خاطر همان حجاب نمیپذیرد و…. دوستان طرفدار آزادی یواشکی، من هم آزاد نیستم. لعنت به نظام فرهنگی شوریده حالی که بین ما و شما با شعارهای تند و قوانین اجباری خط قرمز کشید؛ از حجاب ما سوء استفاده کرد و بین ما و شما چادر کشید، شما را مقابل ما و ما را مقابل شما قرار داد و ما همچون کودکی فریب بازی شان را خوردیم. من دلگیرم از این هجمه دو طرفه علیه ما و شما.
آهای طرفداران آزادی یواشکی، از من چادری هم حمایت کنید. من هم آزادی میخواهم.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.