اِوا میگوید:«نمیدانی کل جریان چقدر غیرشخصیه. خوب، من واست میگم. مشتری هیچ درخواستی از تو نداره. با یک تاکسی میری به خیابون مربوطه. بعد یه ماشین جلو پات سبز میشه. با یه نگاه میتونی بفهمی که اغلب ماشینایی که اونجان، اومدن فقط یه نگاهی بندازن. تو سوار یه ماشین میشی و از طرف میپرسی میخواد یه حالی بکنه یا نه. بعدش میگی اینقدر خرج برمیداره. یارو موافقت میکنه و تو بهش میگی بزن بریم. بعد یه پات رو از تو شورتت درمیآری و دولا می شی. کل جریان دو دقیقه و نیم هم طول نمیکشه. تمایلات جنسی مردا اصلا باورنکردنیه. بدترین بخش جریان اینه که اونا بازم پیداشون میشه. خوب معمولا هم از قبل حسابی حشری شدن. اما حتی اگر هم بخوای، وقت زیادی نداری که جریان رو کش بدی. از وقتی میشینی تو ماشین تا وقتی برمیگردی، همهاش ده ـ پانزده دقیقه طول میکشه. مشتریهایی داشتهام که اصلا فکرش رو هم نمیکنی به اینجور رابطهای احتیاج داشته باشن. نود درصد مردا زن داشتن. اصلا سر در نمیارم، اونا تو خونههاشون، هر چی باشه، میتونن بهتر حال کنن. من فقط مثه یه تیکه یخی میمونم که میخوام زودتر سر و ته ماجرا هم بیاد. هیچ وقت از این جریان سر درنیاوردم.»
یولا برای تشریح وضعیت به اختصار میگوید: «مشتریها میان که خودشونو تخلیه کنن، به همین سادگی.»
تعداد زیادی از این زنها از نیازهای جنسی مردها ـ که بهنظرشان خیلی ابتدایی میآمد ـ اظهار تعجب میکردند.
پیا میگوید: «من غرایز جنسی مردها رو درک نمیکنم. اونا احساسات ندارن. اونا فرمانبر آلتشون هستن. مغزشون وسط لنگشونه، و بهشون میگه چه جور رفتار کنن.»
طبق گفتههای این زنان، بیشتر مشتریان متاهل هستند. دلیل این رفتارشان میتواند رابطه جنسی نامطلوب با همسرشان باشد:
هانا میگوید:«مشتریها همشون از دم عوضیاند. من هم برای آنها لقمه دندانگیری نیستم. من مثه یک تکه یخ میمونم، تحریک جنسی نمیشم. ولی گمون نکنم همه اونا با زناشون همخوابگی داشته باشن.»
ویلهِلم میگوید:«اگر توی خونه سیر نشن، جای دیگه سراغش میرن.»
این زنان گاهی از اینکه چنین رفتارهایی از مردان متاهل سرمیزند، ابراز انزجار میکنند. بهویژه اگر این مردها افتخار هم بکنند که متاهلند. مثل یکی از مشتریان اینگا:«بعضیهاشون حال آدم رو به هم میزنن. مثلا یکی از همین خودشیفتههاشون که فکر میکرد همه براش میمیرن، هر جا می نشست میگفت یه زن پیری داره که توی خونه خوابیده و اون بهش گفته که میروم بیرون یه هوایی عوض کنم و دست به سرش کرده.»
«میخواد خودشو تخلیه کنه.» این مصطلحترین تعبیری است که بسیاری از این زنان درمورد رفتار جنسی مشتریان خود بهکار میبرند، نه کمتر و نه بیشتر. اما بعضی از مردها دلشان میخواهد کمی هم صحبت کنند. این خواسته، در میان فهرست علایق مشتریان در جایگاه دوم قرار دارد. آنیتا میگوید:«بعضیها فقط پول میدن که حرف بزنن. اونا احساس تنهایی میکنن، دلم براشون میسوزه.»
برخی از مشتریان، آشکارا خواهان چیزی بیش از تخلیه جنسی فوری هستند. آنها میخواهند که رابطهشان با زن روسپی یک رابطه متقابل باشد. جین میگوید:«مردایی هستن که میخوان پول اضافه بدن تا منو از نظر جنسی ارضا کنن، مسخرهست.»
آن طور که اِوا میگوید، یک داستانی در میان مشتریان رواج دارد. مطمئن نیستیم که این ماجرا فقط از نوعی خودستایی طبیعی سرچشمه می گیرد یا رویای آن که یک امر محال ممکن است روزی محقق شود. «بذارید داستانی را براتون بگم که بارها شنیدهام. یکی از همان داستانهای رایج میان مشتریها. مشتریها گاهی توهمات عجیب و غریبی دارن. اونا قصه یکی از رفقاشون یا رفیق رفیقشون رو میگن که با یک روسپی رابطه داشته. بعد اون زن روسپی، یک دل نه صد دل عاشق و شیفته یارو شده و خلاصه مفت و مجانی بهش سرویس میداده. باورتون نمیشه که چند تا از مشتریها یک همچین داستانی رو تعریف میکنن!»
بعضی مردها هم خواهان رابطهای دوستانه و بلندمدت هستند. جین میگوید: «خیلی از مشتریها بهم علاقهمند میشن و میپرسن که چطور می تونن به من کمک کنن. یا حتی پیشنهاد میدن برم باهاشون زندگی کنم. خوابشو ببینن!»
بیحال و کسل در تختخوابهای زناشویی. تنها در جستوجوی رابطهای دوستانه. چنین مینماید که روسپیگری میتواند جایگزینی برای انواع عادیتر میل جنسی و مصاحبت باشد. اما در این میان مشتریانی هم هستند که دنبال یک چیز منحصربه فرد میگردند. چیزی که به روسپیگری کیفیتی فوقالعاده میبخشد و در دیگر انواع روابط جنسی وجود ندارد.
لیزا میگوید:«دیروز یک مشتری بیست ساله خوش قیافه داشتم، اصلا سردر نیاوردم که چی از من میخواست. میتونست هروقت بخواد با هرکی عشقش بکشه بخوابه. ولی خودش میگفت اینجوری براش هیجانانگیزتره.»
جین میگوید:«بعضی مردا دنبال هیجانند، بعضیا یه کمی منحرفند، فکر میکنن کیف داره که اینکارو توی دفتر کارشون یا کلابِ سیمَن بکنن.»
هرچه طولانیتر توی خیابون کار کنی، به همان مقدار پول درآوردن برایت سختتر میشود. مشتریها دنبال تنوع میگردند.
اینگا میگوید:«اگر هر روز سروکلهات توی خیابون پیدا بشه، مشتریهات رو از دست میدی. دیگه براشون تازه و هیجانانگیز نیستی. اونا ترجیح میدن هر دفعه با یک نفر جدید بخوابن. اما بعضیاشون هم بدشون نمیاد با همون زن قبلی باشن.»
این ایده که روسپی ـ بهواسطه آشنایی عمیقی که به واکنشهای جسمانی (فیزیولوژیک) دارد ـ میتواند به تبلور عشق کمک کند، در این تحقیق چندان مورد اثبات قرار نگرفت. واکنش کاترین نسبت به این موضوع یک نمونه رایج است:«اینا همهاش یک مشت مزخرفه.»
فانتزیهای دلفریب و چیزهایی که متفاوتند. اینها همه انگیزه هستند. کاترین برای توصیف اشتیاق مردها به یک ذره «هیجان» این داستان راتعریف میکند:«زنی را میشناسم که زمانی آگهی داده بود: یک زن جوان آماده است تا بانویی متمول را در سپیده صبح به آغوش کشد.» او هزاران درخواست دریافت کرد ولی اغلب آنها از طرف مردان بود.
بعضی از مردها مشتری روسپیها میشوند زیرا دنبال زنی میگردند که به زندگیشان کمی جلوه ببخشد. در این گونه موارد معمولا روسپیگری در اماکن سرپوشیده انجام میشود.
کری میگوید:«تابستان گذشته آگهی همیشگیام رو توی روزنامه چاپ کردم:«زنی با آپارتمان شخصی دنبال یک مرد ثروتمند می گردد.» حدود چهل ـ پنجاه تا جواب گرفتم. همیشه همینطور مشتری دائم پیدا میکنم. الان هم که شش ماه از آن آگهی گذشته، هنوز دو تا مشتری ثابت دارم که هربار بین پانصد تا هزار تا دستمزد میدن. راحت میشه سرشون کلاه گذاشت. دوست دارن من متقاعدشون کنم که به وجودشون احتیاج دارم. همین روزا یکیشون شاید یه ماشین برام بخره. طوری احساس غرور میکنن انگار که دارن از معشوقهشون حمایت میکنن. ولی حالم از این پیرمردهای هاف هافوی چروکیده بهم میخوره.»
کاترین میگوید:«گاهی مشتری میگه اول بریم گشتی بزنیم و شام بخوریم که همین براش هزار تا خرج برمیداره. وقتی گشت میزنیم و شام میخوریم، طوری وانمود میکنن انگار یک آقای تمامعیارند.» کاترین خنده سخرهآمیزی میکند و با لحن تحقیرآمیزی میگوید، اما آنها چندان برازنده این نقش نیستند. «اونا توی فیلمها دیدهاند که مرد باید یک چیزی از روی لیست غذا به زن پیشنهاد کنه یا براش چیزی سفارش بده. اونا هم دوست دارن همین کار رو بکنن. سعی میکنن مکالمه جالبی راه بندازن و نقش مرد نمونه را ایفا کنن ولی بلد نیستن خوب ادا دربیارن. خیلی کسلکننده هستن. نقش من اینه که اونا رو جذاب جلوه بدم. برای همین هم مردهای مسنتر خوششون میاد که با یک زن جذاب و جوون برن بیرون که گرونقیمت به نظر می رسه. بعداز اون هم میریم به اتاقی در هتل.»
جذاب جلوهکردن یا جلوه بخشیدن به یک زندگی خاکستری و تهی، برپایی یک بزم مختصر. خریدن یک چیز پر زرق و برق و خوشایند یا یک زن پر زرق و برق.
الیزابت نیز داستان مشابهی را بازگو میکند: «زمانی که توی خیابون کار میکردم، طوری ارتباط برقرار میکردم که در شرایط معمولی هرگز نمیکردم. یعنی یه جور خاصی راه میری و حالت خاصی به چشمات میدی و با زبان تن ارتباط برقرار میکنی. نه طوری که هرکس اطرافت بود توجهاش جلب بشه؛ فقط اونایی که قراره متوجه بشن، باید متوجه میشن. میدونی، از وقتی این کارو نمیکنم حتی یک مشتری هم نداشتهام. {همه میخندند} فکر نکنم دلیلش این باشه که پیر یا زشت شدهام، باید مربوط به پیامهایی باشه که به اطرافت میفرستی.»
فاحشه بهنظر آمدن. اگر زنی فاحشه به نظر بیاید، به معنای آن است که او هرزه و در دسترس است. جلوه ظاهریاش نمود شخصیت و نیازهای اوست. در نتیجه، مسئولیت بر عهده خود اوست. در اینجا دوباره یکی دیگر از تناقضهای متعدد هرزهنگاری خود را نشان میدهد. وقتی یک روسپی خود را چون فاحشهها میآراید، این آرایش برآمده از تخیلات و نیازهای خودش نیست. او خودش را به نمود عینی تخیلات و نیازهای مردانه تبدیل میکند. همین تخیلات و فانتزیهای مردانه پیرامون زنان و جنسیت است که فاحشه را خلق میکند. روسپی خودش را در قالبی میریزد که ساخته و پرداخته فرد دیگری است.
یولا میگوید: «یکبار مردی رو در خیابان دیدم که سوار یک ماشین خیلی باحال بود. پرسید: «میتونی نقش مسلط را در سکس بازی کنی؟» گفتم سعیام رو میکنم اما اگر راضی نشدی، حق نداری پولت رو پس بگیری. قبول کرد. من باید کتکش میزدم تا تحریک بشه و وقتی انزال میشه، منیاش را در توی دستهام جمع کنم و بریزم توی دهنش. وقتی ارضا شد، نتونستم اینکار رو بکنم. منیاش رو پاشیدم توی صورتش و رفتم توی دستشویی بالا آوردم. به هرحال یارو ارضا شده بود و شماره تلفنم رو هم ازم گرفت.»
آنیتا میگوید: «همهشون هم زیاد منحرف نیستن. ولی من هم یکبار بردهای داشتم. علاقه داشت روی زمین بخزه و انگشت پاهامو بلیسه. این کار تقریبا ارضام کرد. عالی بود، حرف نداشت.»
برای برخی از مشتریان تحقیر شدن حین انجام کار حایز اهمیت است. جین میگوید: «من قرار بود که اونو خوار و خفیف کنم. بهش بگم که تو یک کثافت عوضی هستی و حرفهای این شکلی تا ارضا بشه. خیلی مزخرف بود!»
ماری میگوید: «این کارها خیلی تهوعآورن. آدمای منحرف زیادی پیدا میشن ولی خیلی خشن نیستن. یکی بود که از من خواست روی یک بشقاب شیشهای بشینم و مدفوع کنم تا اون از پایین تماشا کنه.»
جین میگوید: « مرد خوشتیپ و سطح بالایی بود. با ماشین رفتیم سمت خانهاش در محله «وستساید». رفت داخل حمام. با خودم گفتم لابد داره خودش رو میشوره. بعد صدایم کرد که برم داخل حمام. وقتی وارد شدم، وسط یک وان پر از آب لم داده بود. گفت: «لباسهاتو دربیاور و بِشاش روی من.» گفتم باشه ولی برای این کار باید پول بیشتری بدی.این قدر بیعار شدهام که به خاطر پول هر کاری می کنم.»
صنعت پورنوگرافی، که بر اساس مردان در مقام خریدار بنیان شده، مجلاتی را عرضه میکند که تمرکز اصلیشان بر مضامینی این چنینی است. پس بازارش وجود دارد. بازار روسپیگری برای «سکسِ گناهآلود» احتمالا نیازهای مشابهی را برطرف میسازد. گونه دیگری از هرزهنگاری نیز وجود دارد که در آن فاحشههای هرزه لباس راهبهها را، ترجیحا با صلیبی طلایی، به تن میکنند که با دیگر سمبلهای مذهبی احاطه شدهاند. موارد معدودی وجود دارد که بتواند سرراستتر از این نشان دهد که چگونه آیین پروتستان مهر خود را بر میل جنسی زده است. میل جنسی معصیت و پلیدی است. هنگام معصیت و پلیدی است که میل جنسی به اوج کامیابی میرسد. معصیت و پلیدی از نظر جنسی تحریککننده است.
یک «تخصصی» وجود دارد که هیچ یک از زنان مصاحبهشونده حاضر به انجاماش نبودند. برای این زنها مهم نبود که مشتریشان «خودآزار» باشد، اما هیچکدام مشتری «دیگرآزار» یا سادیسمی را قبول نمیکردند. چون آنها بیش از اندازه خطرناکند. رَندی میگوید: «هیچوقت کتک نخوردهام ولی پیشنهادهای زیادی به من شده. بعضیهاشون زیاد این طرفها میپلکن. بعضی پیشنهاد میدن که با چاقو، خیلی یواش، روی پوستم خراش بندازن ولی من جرات نمیکنم. ممکن است یه مرتبه دیوونه بشن و چاقو رو تو بدنت فرو کنن.»
ترس این زنان بجاست چرا که محیط روسپیگری خشن است. تعداد کمی از قوادها به خشونت متوسل میشوند ولی بدون شک این مشتریان هستند که بیشترین خشونت را نسبت به روسپیان اعمال میکنند. بیشتر مشتریان مردان آرامی هستند ولی نه همگیشان. زنی که مشتریان زیادی داشته، به احتمال زیاد خشونت مشتری را تجربه کرده است.
انگیزههای مردان برای رابطه داشتن با روسپیها از حد و اندازه بیرون است. با روسپیها میروند چون وقتی به شوق می آیند که نقش زیردست را ایفا کنند یا چون می خواهند سکسِ مقعدی و سکسِ دهانی داشته باشند، چون دلشان هیجان می خواهد، چون می خواهند مفعول باشند، چون میخواهند فاعل باشند، چون دنبال یک تماس انسانی عمیقتر میگردند، چون میخواهند نقش کودک را ایفا کنند، چون می خواهند نقش والد را ایفا کنند، چون دلشان میخواهد ناسزا بگویند یا ناسزا بشنوند، و به هزاران دلیل دیگر. در ادبیات پژوهشی لیست بلندبالایی از این انگیزهها ارایه شده است اما این اطلاعات هنوز چندان روشنگر نیستند. مضمونِ روسپیگری میل جنسی مردانه است.
بسیار اهمیت دارد که بر ارتباط میان میل جنسی «رایج» مردان و تجربههای جنسی آنان با روسپیان تاکید کرد. روسپیگری برخی ویژگیهای میل جنسی مردانه را برجسته میکند و بهوضوح آن را توضیح میدهد۱ اما اگر نتیجه نهایی صرفا به تهیه فهرستی از تمام انواع انگیزههای جنسی مردان خلاصه شود، بنابراین تنظیم سوالات و روش تحقیق غلط بوده است. اگر هدف اصلی تحقیق بررسی میل جنسی رایج در مردان باشد، انتخاب پژوهش درباره روسپیگری مسیر غلطی است و به نتیجه مخدوشی میانجامد. نحوه حل چنین معضلی باید به گونه متفاوتی باشد. چرا برخی مردان برای اینکه تمایلات جنسی خود را به نمایش بگذارند، دنبال روسپیها میروند؟ چه کیفیتی در روسپیگری نهفته است که برخی مردان را وامیدارد مشخصا روسپیها را انتخاب کنند؟
وقتی این مردان میگویند که چه چیزی از خوابیدن با روسپیها به دست آوردهاند، تمام تاکیدشان بر آن است که چه اتفاقی افتاد، چه کارهایی کردند، و آن زن چه شکلی بود.
میل جنسی میتواند خستهکننده باشد. نیاز به ژرفا، استقامت، مهارتهای جنسی، و نیاز به صمیمت و عواطف. خوب است هر از چند گاهی با یک ارضای یکطرفه خستگی درکرد و در ازایش فقط پول پرداخت. برای برخی مردان، خوابیدن با یک روسپی عین عمل خودارضایی است هنگامی که در یک رابطه پایدار جنسی هستند. مانند چیزی که یک مرد (یا یک زن) صرفا برای ایجاد یک حس خوشایند – پرهیجان یا وجدآور ـ گاهی انجامش میدهد.
- ۱.See for example, C. Høigärd and L. Finstad, ‘Der Hurenkunde — ein Spiegelbild’, in C. Meyerburg and M.T Mächler (eds), Männerhaus: Ein Tabu Wird Gebrochen, Munich: Verlag, Frauenoffensive, 1988; pp. 109-29.
HØigård, Cecilie and Liv Finstad. “۴.۹ Prostitutes and Their Clients.” Feminism and Sexuality: A Reader. Columbia University Press, 1996.
Cecilie HØigård is a Professor of Criminology at the University of Oslo, who has written extensively on prostitution, social work, and unemployment. Liv Finstad is Director and Lecturer of Criminology at the University of Oslo, and president of the Scandinavian Research Council for Criminology. She has similarly written various books and articles about prostitution, prisons, and drug abuse.
HØigård and Finstad’s piece is originally from their book Backstreets: Prostitution, Love, and Money, published in 1992, and details research HØigård and Finstad each conducted on the experiences of 26 prostitutes in Norway .
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.