در همین لحظه که شما در حال خواندن این یادداشت هستید در یکی از زندان های کشورمان زنی جوان در بیم و امید به انتظار مرگ و اجرای حکم اعدام نشسته است. از سوی شعبه کیفری استان به ریاست قاضی تردست ریحانه جباری محکوم به سلب حیات شده است. ریحانه اواخر فروردین سال ۱۳۸۶ با مقتول آشنا شده و پس از اغفال و فریب توسط وی به بهانه بازدید برای تغییر دکوراسیون داخلی به مکانی که به ادعای مقتول قرار بوده مطب پزشکی بشود برده می شود.”مرتضی سربندی” پزشک ۴۷ ساله که دارای ۳ فرزند و طبق تحقیقات مامور سابق وزارت اطلاعات بوده است. با توجه به تحقیقات گسترده و شواهد مستند فراهم آوردن زمینه های برقراری رابطه جنسی از سوی مقتول کاملا مشهود و بدیهی است.
مردی متاهل و به ظاهر متشرع که نزدیک به ۵۰ سال سن دارد پس از اتمام نمازش دو رکعتی اش به سوی ریحانه می آید و با باز کردن دست هایش به طرزی که قصد در آغوش گرفتن ریحانه را داشته می گوید: هیچ راه فراری نداری! یعنی اینکه من انسان مذهبی نماز خوان و معتقد به واجبات دینی که در حال حاضر وضو هم دارم قصد بغل کردن و تجاوز به تو که به اعتماد من به قربانگاه شرفت آمدی را دارم. یعنی اینکه برای فرونشاندن عطش شهوتی کثیف که بر آمده از درک ناقص مذهب و نگاه تقلیلی به مقام زن است تو را انتخاب کرده ام. ریحانه هیچ راه فراری نداری یعنی اینکه به توجیه توانگری مالی ام این اجازه را دارم که در سر راه که به خانه خلوت می آوردمت به داروخانه بروم و با تهیه کاندوم مقدمات یک ضیافت بیرحمانه را برای تن و ذهن شهوت پرست خود فراهم آورم. سوال اینجاست که آیا ریختن داروی دیفنوکسیلات در آبمیوه ریحانه که با توجه به علم پزشکی مقتول که مطمئن بوده این دارو از ترکیبات مرفین و عوارضی مانند گیجی و منگی در پی دارد از روی خیر و خیرخواهی بوده است؟
پهن کردن پارچه ای سفید و تمیز بر روی کاناپه و قفل کردن درب و درخواست برای در آوردن روسری به چه منظوری از طرف مقتول صورت گرفته است؟ آیا فراهم کردن شرایط تجاوز به ناموس و تن دختری که از صبح تا شب فقط در ازای دریافت ۱۵۰ هزار تومان حقوق کار می کرده جزئئ از برنامه های کاری و نقشه های تغییر دکوراسیون مطب بوده است؟ ریحانه جباری شجاعانه وارد آوردن ضربه به کتف راست بدن مقتول را معترف شده است. شواهد و قرائن تحقیقاتی همه و همه نشان از این دارند که ریحانه هیچ انگیزه ای برای قتل نداشته است. اصلا مگر می شود انسانی که دارای کوچکترین سوء پیشینه نیست و به خاطر حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی و خانوادگی اش انگیزه ای برای کشتن یک انسان داشته باشد؟ ریحانه صرفا بخاطر دفاع از شرافت و حرمت اش و برای رهایی از دست مردی عظیم الچثه و تنومند اقدام به زدن ضربه به بدن مقتول کرده است. فقط یک ضربه و آن هم به نقطه ای که ابدا به لحاظ آسیب پذیری حساس نیست. حالا ریحانه در یک قدمی اعدام قرار دارد.عبدالصمد خرمشاهی وکیل مدافع ریحانه جباری می گوید که موجباتی برای توقف حکم از سوی رئیس قوه قضائیه وجود ندارد و بهتر است تمامی تلاشها بر جلب رضایت خانواده مقتول متمرکز شود. آنچه در ادامه خواهید خواند تحلیلی حقوقی و روانکاوانه است از محمد مصطفایی حقوقدان ساکن نروژ که اخیرا در وبلاگ ایشان منتشر شده است:
محمد مصطفایی : ریحانه جباری به اتهام دفاع از ناموسش به زودی اعدام خواهد شد.
ریحانه جباری دختری است که چون در مقابل خواسته مردی که پیش تر مامور وزارت اطلاعات بود مبنی بر برقراری ارتباط جنسی تن نداد. در مقابل عدم تمکین خود و دفاع از شرافت و ناموس خود با یک ضربه چاقو از پشت مرد را به قتل می رساند. این قتل کاملا ناخواسته بوده و ضربه ای که وارد گردید بر قسمت حساس بدن مقتول نبوده است. سپس از اینکه شعبه ۷۴ کیفری استان به ریاست قاضی تردست حکم به قصاص ریحانه را صادر کرد با اعتراض به دادنامه صادره شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور که بسیاری از پرونده های کیفری را تایید می نماید، ابرام و تایید شد. حال این دختر بی گناه در آستانه اعدام قرار دارد. دلایل اثبات دفاع مشروع و بی گناهی ریحانه و نیز شرح ماجرا را در زیر به نظر گرامیتان می رسد:
الف – ادله اثبات دفاع مشروع
تمامی تحقیقات انجام شده در پرونده ریحانه با سوء نیت و اینکه مقتول از مامورین وزارت اطلاعات بود که از کار برکنار شده بود از جمله تحقیقات مقدماتی، بازجویی ها و… همه و همه، بر افعال ریحانه تمرکز دارد؛ اینکه ریحانه چه کرده، چه انگیزه ای داشته، با چه کسانی رابطه داشته و…. در نگاه اول این موضوع برای یک پرونده قتل کاملا بدیهی به نظر می رسد. اما وقتی می بینیم چگونه برخی واقعیات غیرقابل انکار کنار گذاشته می شوند، در مورد برخی از مسائل ضروری هیچگونه تحقیقی به عمل نمی آید و برخی از شواهد به دست آمده که می توانسته به نفع ریحانه باشد نادیده گرفته می شوند، به این نتیجه می رسیم که این پرونده یک غایب بزرگ دارد: “مقتول”.
در واقع هر آنچه مربوط به مقتول بوده و منتهی به قتل شده، از جمله اعمال شخص مقتول ارتباطات وی، حتی اطلاعاتی که می توانسته از گوشی موبایل دوم مقتول به دست بیاید و در پرونده موثر باشد، همه و همه مسکوت باقی مانده اند.
الف: نحوه آشنایی ریحانه با مقتول
بنا به اظهارات ریحانه، پس از اینکه در یکی از روزهای اواخر فروردین ۸۶، وی از مغازه “بستنی ناصر” بیرون می آمده، مقتول چندین بار با اتومبیل تویوتای کمری مشکی خود جلو پای وی ترمز می زند. تا اینکه ریحانه با اصرار سوار اتومبیل می شود. تا پیش از این عمل، هیچگونه آشنایی بین ریحانه و مقتول وجود نداشته است و دلیل معارضی که اظهارات ریحانه در مورد نحوه آشنایی با مقتول را زیر سئوال ببرد نیز وجود ندارد. در واقع این مقتول بوده که برای آشنایی با دختر جوانی که همسن دختر خود بوده پیشقدم شده است، شماره تلفن خود را به او داده و از او شماره تلفن گرفته است. اگر به قول بازپرس محترم، در کیفرخواست “متهمه با برقراری دوستی با فرد اجنبی خود را در موقعیت خطر قرار داده است”، همین استدلال در مورد مقتول نیز صادق است زیر وی نیز با برقراری دوستی با دختری که می توانسته جای دخترش باشد، علاوه بر اینکه کاملا خلاف شئون شخصی و حرفه ای خود عمل کرده، مخاطرات فراوانی را نیز متوجه حیثیت فردی و زندگی خانوادگی خود ساخته است.
اگر ریحانه، دختر جوان و بی تجربه و جاه طلبی بوده که با دیدن ظواهر زندگی مقتول و وعده او نسبت به فراهم آوردن امکاناتی مانند چاپخانه، اتومبیل گرانقیمت، آپارتمان مسکونی و نیز ایجاد این ذهنیت که مقتول، فرد ذی نفوذی است و با دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ارتباط دارد و در جامعه ای که روابط بر ضوابط حکمفرماست، می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند، می توانسته به سادگی اغفال شود، انگیزه مقتول از پیشقدم شدن در ارتباط با دختر جوانی که هیچیک از ویژگی های مذکور را نداشته چه بوده است؟ این سئوالی است که بازپرس محترم هیچگاه نخواسته اند به دنبال پاسخ آن باشند.
ب: شواهدی که قصد مقتول برای تجاوز را آشکار می کند
براساس شواهد و اسناد مضبوط در پرونده، کلیه اعمال مقتول در روز وقوع قتل، حاکی از قصد ایشان برای برقراری رابطه جنسی با ریحانه دارد؛ در ادامه این شواهد را مرور می کنیم:
۱. شهادت آقای شاهرخ ش و سایر کارکنان شرکت تیراژه، و نیز پرینت اس ام اسی که از موبایل مقتول به موبایل ریحانه زده شده که “سلام من کوچه درفش هستم، پلاک ۵۲؟” که نشانی شرکت تیراژه است نشان می دهد مقتول شخصا و با اتومبیل خود به دنبال ریحانه رفته و وی را از درب شرکت محل کار خود سوار، و به محل وقوع قتل برده است. این در حالی است که فاصله میان شرکتی که ریحانه در آنجا مشغول به کار بوده، واقع در خیابان مفتح و محل وقوع قتل، واقع در خیابان میرعماد بسیار کم بوده است. بنابراین، باز هم این مقتول است که به دنبال ریحانه آمده و او را سوار اتومبیل شخصی خود کرده است؟!..
۲. در حالی که همه شواهد حاکی از آن است که از نظر ریحانه، ارتباط وی با مقتول یک رابطه کاملا کاری بوده است، از سوی دیگر، مقتول ریحانه را با خود به آپارتمان مسکونی عمه خود که در زمان وقوع قتل خالی از سکنه بوده است می برد. در این جاست که باید از بازپرس و معاون محترم دادستان پرسید اگر اقامه نماز از سوی مقتول در محل وقوع قتل، پای بندی وی به واجبات را اثبات می کند، چگونه شخصی چنین مقید به انجام واجبات، علیرغم همه آموزه های دینی، خود را در موقعیتی تنها با یک دختر نامحرم قرار می دهد؟ این در حالی است که لحن و ادبیات به کار رفته در اس ام اسی که دو ساعت قبل از قتل، از طرف ریحانه برای مقتول فرستاده می شود با این مضمون که “منتظر باشم آقای دکتر؟” کاملا نشان می دهد که برای ریحانه، این رابطه کاملا رسمی و کاری بوده است و نه حتی دوستانه. همچنین یحانه در بازسازی صحنه جرم کاملا بر موقعیت اتاقهای آپارتمان یاد شده و وضعیت آنها اشراف داشته که نشان می دهد قصد ریحانه واقعا کاری و در چارچوب تغییر دکوراسیون آن مکان از مسکونی به مطب بوده است. در همین زمینه، یادآوری می شود برخلاف اظهارات آقای شاهرخ که به نظر می رسد در وضعیت خاص و برای خلاصی از اتهامات وارده عنوان شده است، بروشور شرکت تیراژه که در آن صریحا طراحی دکوراسیون داخلی، به عنوان یکی از خدمات این شرکت درج شده است، به عنوان مدرک جهت درج در پرونده تقدیم شده است.
۳. مقتول در سر راه خود به آپارتمان یاد شده توقف می کند و از داروخانه واقع در خیابان مفتح مقداری وسایل می خرد که در دو کیسه نارنجی بوده است. بعدها در بازرسی صحنه جرم مشخص می شود که در میان وسایل خریداری شده، یک بسته کاندوم بوده که کاملا مشخص است چه استفاده ای داشته است. بازپرس محترم برخلاف همه اصول منطق، اخلاق و حقوق، چون نمی توانسته وجود یک بسته کاندوم در صحنه جرم را نادیده بگیرد، به فرضیه بافی و حدس و گمان متوسل می شود و می نویسد: “شاید خود متهمه کاندوم های مکشوفه در محل وقوع جرم را جهت انحراف ذهن مقامات رسیدگی کننده در محل قرار داده باشد.”! در حالی که به سادگی می توانست از داروخانه محل نسبت به اجناس خریداری شده توسط مقتول تحقیق به عمل بیاورد. اگر اقدامات ریحانه تا این حد برنامه ریزی شده بود، چرا فی المثل به گونه ای برنامه ریزی نکرد که آلت قتاله به سادگی توسط ماموران یافت نشود؟ شماره تلفن و پیامهای خود را از روی موبایل مقتول حذف نکرد؟ و…
۴. براساس گزارش پزشکی قانونی، در یکی از دو لیوان آبمیوه ای که روی میز محل وقوع قتل کشف شده است، داروی دیفنوکسیلات وجود داشته است. این دارو از ترکیبات مرفین و خواب آور است و بسته به میزان آن، عوارضی چون سرگیجه، بی حسی و خواب آلودگی دارد. افراد معتاد از آن برای رفع علائم ترک استفاده می کنند. بدیهی است که این دارو توسط مقتول به آبمیوه ای که قرار بوده ریحانه بخورد اضافه شده است و فراموش نکنیم که مقتول پزشک بوده و به خوبی عوارض داروها و کاربردهای آنها را می شناخته است. بنابراین باید پرسید: قصد مقتول از اینکه ریحانه خواب آلوده، گیج و بی حس شود چه بوده است؟
۵. بنا به اظهارات ریحانه، مقتول پس از ریختن آبمیوه، روی کاناپه ای که در آپارتمان بوده، ملافه ای پهن می کند. این اظهار که کاملا با عکسهای صحنه قتل، مضبوط در پرونده تطابق دارد نیز نشانه ای از قصد قبلی مقتول برای برقراری ارتباط جنسی است. لابد این ملحفه نیز توسط ریحانه جهت به انحراف کشاندن ذهن مرجع قضایی، پهن شده است؟!
ج: شرایطی که ریحانه در آن قرار داشته است
۱. شواهد حاکی از آن است که در زمان وقوع قتل، و پیش از آن، مقتول و ریحانه در آن آپارتمان تنها بوده اند. وجود تنها دو لیوان شربت این مساله را تایید می کند، ضمن اینکه هیچ دلیلی بر حضور یک نفر سوم در زمان وقوع قتل در صحنه جرم به دست نیامده است. در چنین شرایطی، ریحانه که از ابتدا با دیدن مسکونی بودن محل، دچار شک و تردید شده بود، با طرح درخواست برداشتن روسری از سوی مقتول، بیشتر نسبت به انگیزه واقعی وی دچار تردید می شود. بنابراین، وقتی که مقتول پس از پایان نماز دو رکعتی اش، در آپارتمان را می بندد و دستهایش را به حالت بغل کردن دور بدن ریحانه حلقه می کند، با توجه به جثه درشت و قوی هیکل بودن مقتول و گفتن جمله ای با این مضمون که هیچ راه فراری نداری و اینکه گویا به یکباره صورت و ظاهر مقتول برای ریحانه طور دیگری شده است، ریحانه به واقع احساس می کند که راه خلاصی برایش وجود ندارد؛ یا باید به این رابطه ناخواسته تن در دهد و یا اینکه به هر شکلی شده از ناموس خود دفاع کند. در تبیین عدم تمایل ریحانه به برقراری رابطه با مقتول، تنها به یک نکته اشاره می کنم که در پرونده تایید شده است و آن اینکه اگر چنین تمایلی وجود داشت، ریحانه به درخواست مقتول مبنی بر درآوردن روسری پاسخ مثبت داده بود و روسری وی در اثر جهیدن خون در زمان وارد کردن ضربه خونی نمی شد. در حالی که گزارش پزشکی قانونی وجود لکه های خون مقتول را روی روسری ریحانه تایید می کند. شاید لازم باشد در اینجا نسبت به این اصل بدیهی متذکر شویم که حتی اگر زنی با مرد دیگری به طور نامشروع، اما خودخواسته هم ارتباط داشته باشد دلیل نمی شود که هر مردی، با سوء استفاده از موقعیت شغلی و طبقاتی و نیز با دادن وعده های خلاف واقع و به بهانه انجام کار، او را به مکانی خلوت کشانده و حق برقراری رابطه جنسی را خلاف تمایل او داشته باشد. اعتقاد ریحانه به اطلاعاتی بودن مقتول نیز دلیل دیگری بود که ترس و وحشت در وجود ریحانه را چند برابر می کرد. در آن شرایط، ریحانه از چند ثانیه ای که مقتول به او پشت می کند و به طرف میز می رود استفاده کرده و تنها یک ضربه به کتف راست وی وارد می آورد به امید اینکه از وضعیت بحرانی که در آن داشته خلاص شود.
۲. در خصوص وجود چاقو در کیف ریحانه که بازپرس محترم از آن به عنوان اماره ای مبنی بر قصد ارتکاب قتل یاد کرده اند، یک نکته در این بخش لازم به ذکر است و آن اینکه صرفنظر از اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه مقتول و شیخی چندین بار از او خواسته بودند یک وسیله دفاع تهیه کند و حتی در روز وقوع قتل، ریحانه در هنگامی که با مقتول در اتومبیل بودند، به وی گفته که وسیله دفاعی را که گفته بودید، خریده ام، در حال حاضر شرایط جامعه به گونه ای است که اگر نگوییم همه، اکثریت زنانی که در بیرون از خانه فعالیت می کنند، ناگزیرند برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، از پیش تمهیداتی بیندیشند. گذاشتن چاقو در کیف برای دفاع از خود در شرایط بحرانی، تمهید پیشگیرانه ای است که نه تنها ریحانه بلکه بسیاری از زنان دیگر نیز به آن دست می یازند و تقصیر عواقب ناخوشایند استفاده از آن را نه به پای زنان بلکه باید به پای قوای انتظامی و امنیتی جامعه نوشت که از فراهم آوردن شرایط امن برای حضور اجتماعی زنان عاجز بوده اند.
د: تطبیق موضوع با قوانین مربوط به دفاع مشروع
۱. ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی، دفاع در برابر “تجاوز فعلی” یا “خطر قریب الوقوع” را در صورت متناسب بودن با تجاوز و خطر، بیش از حد لازم نبودن و عدم امکان توسل به قوای دولتی، مشروع می داند. مرور شرایطی که در بالا مفصلا ذکر شد نشان می دهد که اولا، تجاوز، در حال فعلیت بوده است. فراهم آوردن شرایط، از جمله خانه خلوت، کاندوم، ملافه روی کاناپه، درخواست برای درآوردن روسری، بستن در، بغل کردن ریحانه و گفتن اینکه راه خلاصی نداری، همه نشاندهنده این است که در صورت عدم دفاع، تجاوز فعلیت می یافته است. از سوی دیگر وارد آوردن تنها یک ضربه، آن هم به کتف راست، نقطه ای که علی القاعده، و در صورتی که مقتول پس از ورود ضربه تا این حد فعالیت جسمی که باعث خونریزی شدید شده است نمی نمود، منجر به قتل نمی شد نشان از این می دهد که عمل انجام شده بیش از حد لازم نبوده و کاملا با تجاوز و خطر تناسب داشته است. از سوی دیگر، شرایط به گونه ای نبوده که موکل بتواند قوای دولتی و انتظامی را فراخواند. همه این وقایع در مدتی بسیار کوتاه، حدود یک ربع اتفاق افتاده است. به شهادت پرینت اس ام اس ها، در ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه، موکل هنوز در شرکت حضور داشته است. حدود ساعت ۶، سوار ماشین مقتول می شود و با احتساب زمان خرید از داروخانه، حدود ساعت ۶ و ربع، موکل و مقتول به آپارتمان می رسند. بنا به گزارش بازپرس کشیک، براساس زمان تماس همسایه ها با پلیس ۱۱۰، قتل باید حدود ساعت ۶ و ۳۰ دقیقه اتفاق افتاده باشد. بنابراین در چنین زمان کوتاهی توسل به قوای دولتی اساسا ممکن نبوده است و حتی بر فرض محال هم که ریحانه می توانست به قوای دولتی متوسل شود، با توجه به ذهنیت وی نسبت به اطلاعاتی و ذی نفوذ بودن مقتول، که البته براساس نتیجه استعلام از وزارت اطلاعات، مضبوط در پرونده، چندان هم نادرست نبوده است، ریحانه نمی توانست امیدی به نتیجه بخش بودن درخواست کمک از نیروهای انتظامی نیز داشته باشد. با وجود تاکید بازپرس پرونده در بازجویی ها و همچنین در کیفرخواست صادره مبنی بر اینکه ریحانه می توانسته فرار کند یا همسایگان را خبردار نماید، اولا همانطور که گفته شد جریان وقایع به حدی سریع پیش رفته که ریحانه امکان انجام هیچیک از این کارها را نداشته است و به محض شروع هر یک از آنها مثلا فریاد زدن، یا رفتن به سمت در و باز کردن قفل آن، با ممانعت مقتول مواجه می شده که با توجه به قدرت جسمانی زیاد و جثه قوی وی، ممکن بود حتی خطری جانی برای وی فراهم کند. کما اینکه پس از وقوع قتل و خروج مقتول از آپارتمان هم موکله نتوانسته به راحتی درب را باز کند و فرار کند؛ وجود آثار ضربه چاقوی خون آلود در بالای دستگیره درب آپارتمان حاکی از تلاش ریحانه برای بازکردن در است. ثانیا ماده قانونی مذکور هیچ ذکری از اینکه اگر کسی که در خطر وقوع تجاوز قرار گرفته بتواند فرار کند یا به همسایگان متوسل شود، دفاع وی مشروع نخواهد بود به عمل نیاورده و بازپرس محترم، برخلاف اصل تفسیر مضیق و تفسیر به نفع متهم، با استدلالی خلاف قانون کیفرخواست خود را تنظیم کرده اند.
۲. رد اظهارات ریحانه مبنی بر اینکه در مقام دفاع از ناموس خود ضربه را وارد نموده است در حالی صورت می گیرد که ریحانه از همان ابتدا و در تمامی جلسات بازجویی و بازپرسی، بر دفاع از ناموس به عنوان دلیل وارد آوردن ضربه تاکید کرده است. از سوی دیگر، اقرار ریحانه مبنی بر مباشرت در وارد آوردن ضربه یاد شده از طرف بازپرس محترم به عنوان مهمترین دلیل وقوع جرم شناخته شده است. این در حالی است که از نظر حقوقی، “اقرار” غیر قابل تجزیه است و نمی توان بخشی از اقرار را معتبر دانست و بخشی دیگر از آن را رد کرد. ریحانه در تمامی مراحل تحقیقات اولیه گفته است : برای دفاع از خود مرتکب قتل شده ام. بنابراین، دفاع، جزیی از اقرار به قتل بوده است که متاسفانه معاون دادستان با تجزیه اقرار موکله، ارتکاب قتل را به عنوان دلیل پذیرفته و بخش مربوط به ماهیت آن را که همان دفاع مشروع بوده، نادیده گرفته است.
– دلایل اثبات عمدی نبودن قتل ارتکابی توسط موکله
موضوعی که در کنار ادعای قانونی و به حق موکله مبنی بر دفاع مشروع، محل تامل است نحوه برخورد دادسرا در رابطه با تحقیقات انجام شده و تصمیم نهایی معاون دادستان می باشد. ریحانه در تمام مراحل دادرسی، واقعیت را – هر چند به مرور زمان و پراکنده – به افسر و بازپرس پرونده، بیان نموده است و می توان به راحتی از لابه لای اوراق پرونده انگیزه وی را هویدا نمود، ریحانه چه انگیزه ای می تواند در ارتکاب جرم داشته باشد جزء آنکه از خود دفاع کرده باشد؟ در این پرونده، موضوعی که جای هیچگونه ابهام و شبهه ای وجود ندارد؛ دفاع مشروع است. دفاعی که قانونگذار به هر کسی اعطاء نموده تا در مواجه با خطر از این ابزار قانونی استفاده کند. بنابراین در اینکه ریحانه از خود دفاع نموده تا مورد تعرض و تجاوز مقتول قرار نگیرد بنا به آنچه که مرقوم گردید جای هیچگونه شک و تردیدی نیست و اما چرا بازپرس رسیدگی کننده به پرونده در قرار مجرمیت صادره و در کیفرخواست تنظیمی، به بند الف ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی متوسل شده است؟ چه دلیل محکمه پسندی بر این ادعا وجود دارد که ریحانه با قصد و نیت قبلی مرتکب قتل به صورت عمد گردیده است؟ آیا به صرف تهیه چاقو می توان به نیت افرادی که مرتکب قتل می شوند پی برد؟
بند الف ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: « مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن شخصی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را دارد خواه آن کار نوعآ کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.» قتل در این مورد عمد است. همانگونه که مستحضرید ماده مذکور مصادیق قتل عمد را ذکر نموده ولی تعریفی از قتل عمد نکرده است. ولی می توان از کلمه قتل عمد این استنباط را نمود که اگر فردی عمدآ و بدون مجوز قانونی و شرعی روح دیگری را از بدن خارج سازد مرتکب قتل عمد شده است در بندهای ب وج نیز نوع دیگری از مصادیق قتل عمد ذکر شده است. بند ب ماده ۲۰۶ مواردی را که قاتل عمدآ کاری را انجام دهد که نوعآ کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد عمدی تلقی نموده و در بند ج مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری را که انجام می دهد نوعآ کشنده نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعآ کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد را از مصادیق قتل عمد می داند.
ملاحظه می فرمایید که قاتل یا می بایست عمد و سوء نیت قبلی بر قتل داشته باشد یا عملی را عمدآ انجام دهد که نوعآ کشنده باشد حتی قصد قتل نداشته باشد یا نسبت به طرف نوعآ کشنده باشد.
در مانحن فیه هیچکدام از بند های فوق الذکر را نمی توان به عمل ریحانه منتسب نمود ولی بازپرس رسیدگی کننده به پرونده برای آنکه قتل عمد را به هر نحو ممکن به ریحانه منتسبت کند و دفاع مشروع را غیر قابل استماع تلقی نماید چاره را استفاده از بند الف ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی می داند؛ و کیفرخواست را به گونه ای تنظیم می نماید تا وانمود کند ریحانه قصد قبلی بر قتل عمد دارد چرا؟ چون نمی خواهد ادعای دفاع مشروع را از موکله بپذیرد و نمی تواند بند ب ماده ۲۰۶ را مشمول حال ریحانه نماید چون عملی که وی انجام داده است هر چند برای دفاع از خود بوده، و عمدی در کار نداشته نوعآ کشنده نیست. مقتول در شرایطی که ضربه چاقو به سمت راست بدنش اصابت کرده، مدتهای طولانی در جنب و جوش بوده و آنچه باعث فوت وی می گردد خونریزی ناشی از ضربه چاقوست، نه عملی که نوعآ کشنده نیست.
بازپرس شاملو به خوبی می دانسته که نمی تواند از این مقرر قانونی نیز استفاده کند بنابراین بند الف ماده ۲۰۶ را انتخاب می نماید که در این زمینه در دفاع از حقوق ریحانه مراتب ذیل را به نظر قضات معظم می رسانم:
۱- لازمه استناد به این بند قانونی، اثبات قصد قتل از سوی ریحانه است و در این صورت نوعآ کشنده بودن و نبودن عمل ارتکابی تاثیری در عمدی بودن قتل نخواهد داشت؛ چنانچه ریحانه قصد قتل داشت بدیهی و ضروری بود تا با ضربات متعدد چاقو به مقتول، وی را از پای بیاندازد! در حالیکه ریحانه صرفآ یک ضربه چاقو به بدن مقتول وارد آورده است و همه می دانیم که در پرونده های مربوط به قتل، اگر شخصی قصد قتل دیگری را داشته باشد، نتیجه مجرمانه که سلب حیات دیگری است را نیز خود در نظر خواهد داشت به همین جهت با ضربات مکرر چاقو شخص مورد نظر خود را از پای می اندازد؛ چنانکه ریحانه قصد قتل مرحوم را داشت ضربه چاقو را به نقطه حساس بدن مرحوم وارد می نمود. ریحانه به هیچ عنوان قصد قتل نداشته و به همین جهت صرفآ خواسته بود تا مرحوم را زخمی کند تا ایشان از افکاری که در سر داشت دست بردارد و از تعرض به وی منصرف شود به همین جهت ضربه چاقو را به سمت راست بدن مقتول وارد می کند که با قلب فاصله دارد؛ مطمئنآ اگر ریحانه قصد قتل داشت به راحتی می توانست همان ضربه را به قلب مقتول وارد کرده و بی آنکه اجازه خروج مرحوم را به بیرون از آپارتمان دهد متواری گردد.
۲- ما نمی توانیم خرید یک عدد چاقو را دلیل بر قصد قتل دیگری قلمداد کنیم اگر چنین باشد تمام قتلهایی که با چاقو انجام می پذیرد عمدی بوده و بند الف ماده ۲۰۶ به آن صدق می کند در حالی که اکثر قریب به اتفاق قتلهایی که با چاقو و آنهم با یک ضربه به وقوع می پیوندد اگر در نقطه حساس بدن وارد گردد و متهم منکر عمدی بودن قتل باشد؛ بند ب ماده ۲۰۶ مورد استناد قرار داده می شود. بنابراین ادعای معاون دادستان مبنی بر اینکه چون ریحانه از قبل چاقو تهیه نموده بنابراین قصد قتل را داشته است ادعایی بی اساس و غیر قابل توجیه است.
۳- ریحانه هیچگونه سابقه کیفری ندارد او جوانی است بی تجربه و به دنبال بدست آوردن زندگی مرفع با موقعییت شغلی مناسب بوده است تا اینکه دست تقدیر ریحانه را با مرحوم آشنا می کند. ریحانه در محل کارخود تنها یکصد پنجاه هزار تومان به عنوان حقوق دریافت می کرده و ازصبح تا بعدازظهر مشغول به کار بوده است برخورد مقتول به عنوان شخصی موجه، پولدار، با تجربه و با شخصیتی جدای از دیگران، برای ریحنه جالب توجه بوده است به همین جهت به راحتی توسط متوفی اغفال می شود و در نهایت ریحانه را به آپارتمانی که خالی از سکنه بوده کشانده و با قصد تعرض به وی، مقدمات دفاع موکله را فراهم می کند حال اگر ریحانه قصد قتل داشت می توانست راهی را انتخاب یا نقشه ای طراحی کند که خود را به راحتی در اختیار قانون نگذارد. او لازم نبود چاقوی خونی و پوشش آن را، با خود به منزل ببرد چرا که می توانست به راحتی در یکی از جوی های خیابان انداخته و آثاری از خود بجای نگذارد. هیچ کس ریحانه را در آپارتمان با مرحوم ندیده است بنا براین می توانست از همان ابتدای امر منکر قتل عمد شود؟ ریحانه در همان ابتدای امر زمانیکه با بازپرس شاملو تلفنی صحبت می نماید شروع به گریه و زاری می کند در حالی که اگر عمدی در عمل ارتکابی خود داشت مقدمات رهایی از مسئولیت کیفری را نیز مهیا می کرد.
۴- علی الاصول کسی که قصد قتل یا عمد در انجام عمل مجرمانه قتل داشته باشد دارای انگیزه ای قوی در توجیه عمل ارتکابی خود است انگیزه ای همچون سرقت، کینه و دشمنی شدیدی که قابل تحمل نباشد و یا دفاع مشروع را می توان توجیه کننده عمل ارتکابی قتل به حساب آورد در این پرونده با آنکه مرحوم از لحاظ مالی در حد بالایی قرارداشت به گونه ای که تنها در کت وی مبلغی بیش از چهار میلیون وجه نقد بوده است و دارای اسناد و مدارک مالکیت یا خودروی گرانقیمت بوده، هیچکدام به سرقت نرفته و از لحاظ دادسرا ی امور جنایی، انگیزه ارتکاب جرم در هاله ای از ابهام باقی مانده است در صورتیکه دفاع مشروع تنها انگیزه ریحانه در وارد آوردن یک ضربه چاقو به قسمت راست بدن مرحوم بوده است ولی چرا و با چه استدلالی این انگیزه مورد قبول واقع نمی شود خدا می داند و بس!
۵- واقعا چرا معاون محترم دادستان اظهارات ریحانه را پیرامون دفاع مشروع غیر قابل استماع تصور می نماید و کیفرخواست را به گونه ای تنظیم می کند تا ریحانه نتواند آن طور که باید و شاید از خود دفاع کند. درست است که دادستان در جایگاه مدعی العموم قرار دارد ولی این اختیار نباید صرفا یک طرفه و بدون توجه به واقعات مسلم موجود در پرونده باشد. وقتی بازپرس پرونده پرینت اس ام اس تلفن همراه ریحانه را اخذ می کند به یک باره به سراغ اس ام اسی می رود که ریحانه به آقای آخوندی ارسال و در آن ذکری از ” امشب می کشمش” به میان می آورد. و این تصور برای بازپرس ایجاد می گردد که منظور قتل مرحوم سربندی بوده است و پس از اینکه تحقیقات را در این خصوص تکمیل می کند متوجه بی ربط بودن اس ام اس یاد شده، به قتل می نماید. ریحانه که مدتهای طولانی در انفرادی بسر می برده، علت فرستادن اس ام اس را درگیری با پدر خود عنوان کرده و منظور پدرش بوده است آقای آخوندی نیز از همین عبارت استفاده می کند. در حالی که هیچ گونه تبانی قبلی به دلیل محبوس بودن ریحانه در انفرادی وجود نداشته است. ولی با این وجود باز هم معاون محترم دادستان بر فرضیه خود باقی مانده و کیفرخواست تنظیمی را بدون دلیل محکمه پسندی تنظیم و از قضات دادگاه می خواهد که ریحانه را به قصاص نفس محکوم نمایند.
اینجانبان یقین داریم که در این بین دستهایی وجود دارد که اجازه پذیرش ادعای ریحانه را مبنی بر دفاع مشروع تا بحال نداده است. به چه دلیل ریحانه حدود ۵۶ روز در انفرادی و تحت شکنجه روحی و روانی قرار می گیرد. متاسفانه بازپرس پرونده چون ناتوان از دستگیری دوست و یار مقتول بوده، حساسیت خود را بر روی موکله بار نموده است.
ریحانه خالصانه قتل را به گردن گرفت وانگیزه خود را دفاع مشروع اعلام نمود اگر واقعآ قصد قتل داشت در مدت حبس در انفرادی، که تحمل این زجر و شکنجه بسیار دشوار و طاقت فرساست لب به سخن می گشود و چنانچه دوست و یار مرحوم به نام شیخی را می شناخت وی را معرفی می نمود. کدام انسان عاقلی خود را در منجلاب مرگ می اندازد تا شخصی که وی را اغفال کرده و هیچ شناختی از او ندارد را نجات دهد. ریحانه آقایان شیخی، زرقینی و مقتول را صرفآ از روی اسم می شناخته و هیچگونه آشنایی با آنها و کارهای احتمالی خلاف قانون آنها نداشته است و واقعآ نمی دانسته که مرحوم در وزارت اطلاعات مشغول به کار بوده و منفک شده است.
حال ریحانه با تصمیم قطعی شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور در آستانه اعدام قرار دارد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.