آذر منصوری در گفت‌وگو با «شرق»:
زنان ایران در انقلاب دنبال الگوی جدیدی بودند
صفوف به‌هم‌فشرده زنان در راهپیمایی‌ها، تصاویری فراموش‌ناشدنی است. موتور محرکه حضور زنان در انقلاب اگرچه مطالبات اصلی یعنی آزادی و استقلال بود اما قطعا برخی سیاست‌های تبعیض‌آمیز یا تحمیلی رژیم گذشته در زمینه مدرنیزاسیون از بالا به پایین که در تضاد با فرهنگ بخشی از جامعه بود، خانواده‌ها و زنان را به مقاومت واداشته بود. با آذر منصوری درخصوص مطالبات زنان از انقلاب، سهم آنها و وضعیت موجود گفت‌وگو کرده‌ایم.

‌ تصاویر به‌هم‌فشرده زنان در راهپیمایی‌های انقلاب حاکی از این است که زنان در کنار مردان به‌دنبال مطالبات اصلی انقلاب بودند، اما قطعا در کنار این مطالبه اصلی، زنان به وضع موجود و سیاست‌های رژیم مستقر درحوزه زنان هم اعتراض داشتند. این اعتراض به وضع زنان تا چه اندازه در حضور اعتراضی زنان موثر بود؟
آنچه ما در رژیم گذشته درخصوص مساله زنان با آن روبه‌رو بودیم، به نگاهی «غالبی» بازمی‌گشت که رژیم درصدد القای آن به زنان بود و به نوعی به ترویج بی‌بندوباری و دادن نقش‌های لوکس و ویترینی به زنان دامن می‌زد. این در حالی بود که ما در کشور با نگاه دیگری هم در حوزه زنان روبه‌رو بودیم. نگاه سنتی و دگمی که باور داشت، زنان باید در خانه‌ها بمانند و هیچ فعالیتی نداشته باشند؛ اما طبقه‌ای از روشنفکران درصدد بر آمدند تا الگوی دیگری از زنان با رویکرد رحمانی دین اسلامی ارایه کنند؛ زنی مسوول و پاسخگو در برابر خانواده و حتی اجتماع و سیاست. برای همین است که ما می‌بینیم که زنان در صفوف به‌هم‌پیوسته انقلاب، همپای مردان حضور پیدا می‌کنند چراکه حس می‌کردند در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دچار حس حقارتی شده‌اند که با حضورشان در عرصه انقلاب می‌توانند آن را تغییر دهند.
‌ این اعتراض به نظر می‌رسد از سیاست‌های عجولانه شاه در مدرنیزاسیون‌سازی جامعه که زنان هم بخشی از آن بودند نشات می‌گرفت. به نظر شما این اقدامات در اعتراض زنان به وضع موجود چقدر موثر بود؟
همان‌طور که شما می‌گویید این اصرار بر تغییر، باعث نوعی تقابل درجامعه شده بود که بخش سنتی را به واکنش برمی‌انگیخت. نمونه آن هم مثلا بحث سپاه دانش بود که باعث می‌شد نوعی محدودیت برای بخشی از زنان ایران تحمیل شود که این نگاه مبنی بر اصرار بر حضور زنان در عرصه اجتماع را برنمی‌تافتند. به نظر می‌رسد آن طبقاتی از زنان که به‌دنبال تغییر شرایط موجود بودند نه الگوی سنتی و نه الگوی تحمیلی از بالا به پایین شاه را قبول نداشتند. بلکه به‌دنبال ارایه تصویر دیگری از زن ایرانی بودند و همین هم زمینه و انگیزه‌ای بود برای همراهی‌شان در پیشبرد انقلاب.
‌ به نظر شما چرا هنوز بخشی از مطالبات زنان در زمان انقلاب به‌طور کامل جامه عمل نپوشیده است؟
من وضعیت را خاکستری می‌بینم. دستاوردهای انقلاب را بعد از گذشت سه دهه وقتی می‌توانیم مورد بررسی و نقد قرار دهیم که انقلاب اسلامی ایران را با انقلاب‌های دیگری که در کشورهای دیگر رخ داده است مورد بررسی مقایسه‌ای قرار دهیم. به‌ویژه که در طول کمتر از نیم دهه اخیر ما شاهد شکل‌گیری انقلاب در کشورهای عربی و به تعبیری «بهارعربی» یا بیداری اسلامی بودیم. می‌بینیم که نتایج این انقلاب‌ها با توجه به اینکه عمر چندانی از پیروزی آنها نگذشته به کجا انجامیده است. نظامی که از این انقلاب برخاسته، با وجود فشارها و تهدیدها و تحمیل یک جنگ هشت‌ساله همچنان روی پای خودش ایستاده است. مهم‌ترین نقطه‌قوت نظام را باید با تاکید بر حضور آگاهانه مردم در بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز و با توجه به ظرفیتی که درقانون اساسی ما وجود دارد باید دریافت. شاید بشود گفت که آن بخش از دستاوردهای انقلاب اسلامی که بارزتر از بخش‌های دیگر و آرمانی‌تر بود و بیشتر از همه می‌شود روی آن اتکا کرد، نقش مردم در تعیین سرنوشتشان بود. زنان هم به عرصه آمدند تا نقش بی‌بدیل خود را ایفا کنند. وقتی صحنه تظاهرات را مرور می‌کنید حضور زنان این‌قدر پررنگ و تاثیرگذار است که هیچ ویرایشگر و روتوش‌کننده‌ای نمی‌تواند این اصل و حضور را منکر شود. به‌ویژه که زنان هم خودشان در این صحنه حضور داشتند و هم مشوق حضور مردان و پسران و فرزندان خود در این پیروزی بودند این حضور را ما در جنگ تحمیلی و صحنه‌های باشکوه دیگر می‌توانیم ببینیم.
‌ وضعیت حضور زنان در عرصه‌های مختلف را چگونه می‌بینید؟
حضور زنان در بزنگاه‌های انتخاباتی و در پای صندوق رای کاملا قابل لمس و غیر قابل‌انکار است. آنچه در ابتدای انقلاب به‌ویژه از نظر بنیانگذار جمهوری‌اسلامی‌ایران مطرح بود، این بود که زنان باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت داشته باشند. من فکر می‌کنم این مبنایی‌ترین کلامی هست که ما می‌توانیم به آن استناد کنیم. این سخن هیچ بهانه‌ای برای حذف مشارکت سیاسی زنان در صحنه‌های بعد از انتخابات برای برنامه‌ریزان و کسانی که مسوولیت در اختیار دارند، باقی نمی‌گذارد. ضمن اینکه در قانون اساسی ما هم در ارتباط با مشارکت سیاسی زنان این موضوع را به‌خوبی آشکار کرده است. فصل سوم قانون اساسی هم که مورد تاکید حقوق ملت است و نهادهای متولی کشور را موظف به اجرا و تحقق این حقوق کرده است، تفاوتی میان زنان و مردان در بخش مشارکت سیاسی ندیده است. اما آنچه بعد از ۳۵سال با آن مواجه هستیم را شاید بتوان در گزارشی که سال قبل مجمع جهانی اقتصاد با موضوع شکاف جنسیتی در جهان منتشر کرد به‌خوبی دید. در این گزارش ایران بین ۱۳۹کشور رتبه ۱۳۰ را در مشارکت زنان کسب کرده است. به‌ویژه که وقتی در این گزارش دقیق می‌شویم رقم مشارکت سیاسی زنان را نزدیک به صفر می‌یابیم. نمونه روشن این مساله حضور زنان در مجالس قانونگذاری است. با وجود اینکه سهم زنان جهان از پارلمان سال‌هاست از ۲۰‌درصد فراتر رفته اما میانگین زنان ایران در مجلس قانونگذاری به ۵‌درصد هم نرسیده است. این جدای از این است که ما تاکنون رییس‌جمهور و قاضی زن نداشتیم.
‌ چالش‌های مشارکت زنان در چه عواملی ریشه دارد؟
ما یک بحث قانونی داریم و یک بحث عرفی که این دو حوزه دچار تناقض و مشکل شده‌اند اما مساله اساسی این است که بعد از ۳۵سال با وجود حضور زنان در بزنگاه‌های تعیین‌کننده اما مشارکت سیاسی زنان با «صندوق رای» معنا پیدا کرده است و البته برخی چالش‌ها پابرجاست. در میان دولت‌های بعد از انقلاب دولت «خاتمی» بیشترین تلاش را کرد که سهم زنان در مشارکت سیاسی را افزایش دهد. تا جایی که ۱۰سال قبل از بین ۱۳۹کشور رتبه ما ۱۲۰ بوده است. اما در هشت‌سال گذشته خیلی از کشورها که عقب‌تر بودند از ما پیشی گرفته‌اند. این گزارش گویا‌ترین تصویر از بحث مشارکت سیاسی زنان است که می‌توان ارایه داد. اما به هر حال ما در این سال‌ها در حوزه‌هایی پیشرفت داشتیم، مثل آموزش‌عالی. زنان هرجا که امکان رشد داشته‌اند حضور پیدا کردند. اما شاید بشود گفت اصلی‌ترین عامل فراهم‌نشدن برابری فرصت‌ها نپرداختن به موضوع توسعه همه‌جانبه توسط دولت‌های مستقر بوده است. دولت «خاتمی» تلاش قابل توجهی در این زمینه داشت و این نگاه ویژه را در برنامه چهارم توسعه هم دنبال کرد. اما بعد از آن همه‌چیز معطوف به سیاست‌گذاری دولت بعدی شد و نگاه متفاوت دولت بعدی باعث شد که روند قبلی متوقف شود. درضمن یکی از موانع ما در این زمینه نپیوستن ایران به «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» بود. چراکه هر کشوری که به این کنوانسیون پیوسته، باید تلاش کند موانع تبعیض را از سر راه بردارد. کافی است به مجلس قانون‌گذاری کشور همسایه یعنی افغانستان دقت کنیم و میزان حضور زنان در پارلمان این کشور را با خودمان مقایسه کنیم تا به شکاف موجود پی ببریم.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com