سخنان اخیر برادران خاتمی از چند جهت جالب است. اولاً آنها به ما میگویند که خاتمی و حزب مشارکت نمایندهی «حقیقی» اصلاحطلبی هستند. ثانیاً هیچ تبیینی از وضع به وجود آمده به دست نمیدهند. مثلاً اگر با همین ولایت فقیه میشود حکومت دموکراتیک داشت، پس چرا نداریم؟ معنای منطقی این حرف آن است که دلایلی غیر از ولایت فقیه باعث غیردموکراتیکشدن حکومت شدهاند. آن دلایل یا عوامل کداماند؟ ثالثاً به ما میگوین
د اگر حکومت اصلاحپذیر بود ما سیاست میورزیم. اگر اصلاحپذیر نبود ما سیاست را رها میکنیم و در خانه مینشینیم. متأسفانه هنوز برادران خاتمی مفهوم سیاست را با حکومت یکی میگیرند. اگر بتوانند به درون حکومت بروند سیاست میورزند. اگر راهشان ندهند مثل رعیتی سربهزیر مطیع وضع خواهند شد. رابعاً حرفهای این دو برادر نشان میدهد هیچ تصویری از نیروهای اجتماعی برای تغییر ندارند. همهی چشمشان به سرای قدرت است. و سرانجام، هرکه ناموخت از گذشت روزگار/هیچ ناموزد زهیچ آموزگار.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
همون توی خونه بشینن بهتره
چهارشنبه, ۱۹ام مهر, ۱۳۹۱
هر کسی یجور سیاست ورزی میکنه خاتمی هم اینجوره.من میگم مشکل خاتمی دو چیزه.۱-ظرفیت روحی پایینی داره و کلا مرد روزهای سخت نیست و زود میدون رو خالی میکنه .کاری که سال ۸۴ کرد و اینقدر از قدرت خسته شده بود که یلخی قدرت رو به حریف تقدیم کرد و اصلا توان رهبری اصلاحات رو نداشت چون بریده بود و تحمل سختی ها رو نداشت.اینو میشه از اخرین سخنرانی دانشگاه تهران اون فهمید.معلوم بود داغون شده و عصبی شده.کسی هم نبود که بتونه کمکش کنه.
۲-خاتمی اهل تساهل و تسامح هست و اینکه خیلی به سابقه خودش دلبسته هست.مثل کارمندی که نمیخواد سابقه خودش رو به باد بده واسه همین از ایستادن در مقابل حکومت میترسه.همین هم باعث شد ۸۸ جلو نیاد و میترسید بیاد و نتونه برنده شه .اون سابقش واسش خیلی مهم شده.شما یه کارمند با ۳۰ سال سابقه رو در نظر بگیرین که ازش میخوان جلوی مدیر خودش بایسته.
اگه خاتمی میخواد بیاد من خودم بهش رای میدم چون بهتر از اون الان کسی رو نداریم اما اول باید اون تکلیف خودشو بدونه اینکه بازم میترسه بیاد؟ می ایستیم و میبینیم
پنجشنبه, ۸ام فروردین, ۱۳۹۲