کارگران؛ قربانیان اصلی فاجعه بندرعباس
بعدازظهر شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ آسمان بندر اسکله رجایی در نزدیکی بندرعباس غرق در دود و شعله شد. حادثهای تلخ که تنها ۲۳ کیلومتر با قلب بندرعباس فاصله داشت و لرزه بر تن همه انداخت.
در گزارشهای رسمی، شمار کشتهشدگان ۷۰ نفر و تعداد مصدومان بیش از ۱۲۰۰ نفر اعلام شد. ساعات پس از حادثه، بندرعباس در بهت و ناباوری فرو رفت؛ هرکس خبری میگرفت، باز هم شوکه میشد.
در میان این فاجعه، هنوز تعدادی از کارگران مفقودند؛ کسانی که نامی در لیستها ندارند. کارگرانی که بیهویت شغلی در بندرعباس کار میکردند و قربانی بیمسئولیتی شدند.
بر اساس گفتههای دبیر اجرایی خانه کارگر هرمزگان، ۱۱ نفر از کارگران هنوز ناپدید هستند. او تأکید کرد: «هنوز ۱۱ کارگر اسکله رجایی مفقودند و اطلاعی از سرنوشت این کارگران در دست نیست».
حادثه انفجار اسکله رجایی بندرعباس همه را بهتزده کرد و صدای اعتراض کارگری را بار دیگر زنده کرد. نه روز پس از فاجعه، کمیته بررسی انفجار گفت مسئولان مقصر شناسایی شدهاند. یک مدیر دولتی و یک مدیر بخش خصوصی بازداشت شدند، اما این پاسخگو بودن کافی نیست.
در همین زمان دادگستری استان هرمزگان آمار جانباختگان را به ۵۷ نفر کاهش داد. دلیل تغییر آمار این بود که «اجزای اجساد متلاشی شده در کاورهای مختلف» جمعآوری شده بود. در شناسایی قربانیان، نبود شناسنامه برای برخی کارگران روند را پیچیدهتر کرد.
تعدادی کارگر که حتی خانوادههایشان نمیدانستند در بندرعباس مشغولاند، قربانی خاموش حادثه شدند. استاندار هرمزگان، محمد آشوری گفت عملیات نجات پایان یافته و بندر به وضعیت عادی بازگشته است.او تأکید کرد که «تیمهای نجات همچنان در محل حادثه حاضر هستند» برای اطمینان.
۹۹ درصد قربانیان کارگران بودند
دبیر اجرایی خانه کارگر، اسماعیل حاجیزاده، نیز گفته تفحص همچنان ادامه دارد. او افزود: «هنوز یازده کارگر اسکله رجایی بندرعباس مفقودند و اطلاعی از سرنوشتشان در دست نیست».این فعال کارگری تأکید کرد که تمام مفقودان حادثه از میان کارگران بودهاند.
به گفته او، «۹۹ درصد قربانیان حادثه کارگر بودند»؛ کارگران شرکتها یا کارگران روزمزد. برخی نیز رانندگان بارگیری بودند که در لحظه انفجار در اسکله حاضر بودند.
او تأکید کرد که کارگر اتباع خارجی در اسکله رجایی بندرعباس حضور نداشتهاند. تمام کارگران جانباخته، از شهروندان داخل ایران و کارگرهای محلی بندرعباس بودهاند.
اما موضوعی دیگر، پرداخت دیه و غرامت به خانوادههای قربانیان است. بعد از حادثه، مدیرکل دادگستری هرمزگان وارد ماجرا شد و دستوراتی صادر کرد. با وجود این، درباره مفقودان هیچ تصمیم قطعی گرفته نشده است. تا زمانی که وضعیت ۱۱ مفقودی مشخص نشود، پرداخت دیه ممکن نیست.
خانوادهها در بندرعباس هنوز در انتظار خبری از عزیزانشان هستند. آنها همچنان در اسکله رجایی میچرخند و چشمبهراهند؛ بیپاسخ، بیتکلیف. این بلاتکلیفی، دردناکترین بخش ماجرا برای خانوادههای ساکن بندرعباس است.
برخی از کارگرانی که در بندرعباس مشغول به کار بودند، هیچ شناسنامهای نداشتند. هیچ هویت کاری برای آنها ثبت نشده بود. هیچکس نمیتواند هویت آنها را تأیید کند. آنها کارگرانی بودند که در هیچ فهرستی دیده نمیشدند. خانوادههایشان هنوز در بندرعباس دنبال نامی، اثری، نشانی هستند. «کارگرانی بدون شناسنامه و هویت کاری، در این بندر مشغول به کار بودند». این جمله حالا به واقعیتی در بندرعباس تبدیل شده است. هیچ شرکت رسمی مسئول حضور آنها در اسکله نیست. حالا دیگر مشخص نیست که چه بر سر بازماندگان این افراد میآید.
بندر اسکله رجایی نیز قربانی خامنهای
آنها که خود در ازدحام دود و آتش گم شدند. آنها که اصلاً کسی را در بندر ندارند که دنبالشان بگردد. همه این قصهها، روایت تلخ انفجار در اسکله رجایی را تلختر از پیش میکند. حادثهای که با وجود تمام تلاشها و امدادهای اولیه، هنوز سوالات بیجواب زیادی دارد.
با وجود دستگیری دو مدیر متهم به قصور، علت دقیق حادثه و میزان مسئولیت نهادهای مختلف نیز هنوز روشن نشده است. هنوز علت اصلی حادثه، مقصران آن و دلایلی که به این انفجار سهمگین منجر شد، تبیین نشده است. پایان امداد و نجات یا کاهش آمار فوتیها به هیچیک از این سوالات جوابی قانعکننده نمیدهد. هنوز مشکلات بسیاری باقی است.
مواد خطرناکی که طبق ادعای مسئولان، با «خلافاظهاری» وارد اسکله رجایی شدند و علت اصلی این انفجار بودند، به شرکت سینا تعلق دارند. این شرکت زیرمجموعه بنیاد مستضعفان، نهادی وابسته به خامنهای است. در روزهای اخیر، گزارشهایی منتشر شد که نشان میدهد این شرکت مواد خطرناک مورداستفاده در سوخت موشکهای ساخت سپاه پاسداران را تحت پوشش مواد غذایی جابجا میکند. این مسئله هم ابعاد جدیدی از بحران بندرعباس را نمایان کرده است.
بر اساس آمارهای فعالان صنفی، تنها در نیمه نخست سال ۱۴۰۳، ایران دستکم ۱۰۷۷ کارگر بر اثر حوادث کاری فوت کردهاند. یعنی بهطور میانگین حدود ۲۰۰ کارگر در ماه یا ۵۰ کارگر در هفته بر اثر حوادث کار جانشان را از دست دادهاند. این آمار هشداردهنده، وضعیت ناگوار کارگران در ایران و شرایط اسفبار محیطهای کاری را بیش از پیش به تصویر میکشد.
در نهایت آنچه از این فاجعه در ذهنها ماند، تنها عدد و آمار نبود. درد، ترس و بیعدالتی هنوز در قلب بندرعباس موج میزند. حادثه بندرعباس نشان داد بیتوجهی به حقوق کارگر، عاقبتی چنین دردناک دارد که تنها با صدای اعتراض و تغییر حاکمیت التیام مییابد.
[انفجار بندرعباس؛ بازداشت مدیران یا پنهان کردن نقش سپاه؟]
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.