حکومت خامنه ای فقط وضعیت صفر و یکی دارد، اما به طور طبیعی وضعیت خاکستری، حق مردم عادی است
هرحکومتی میخواهد خیلی سریع رضای مردم جلب کند-اگر حداقلی از ماتریالیسم عقلانی دارا باشد- اولویت با بهبود قضایای حقوق بشری هست حتا اولویتدارتر از قضایای اقتصادی، یکی از غفلتهای بزرگی کردیم بعنوان تحلیلگر و منتقدانی مانند من نوعی از مردم عادی، پرداختم به موضوعاتی بدون ذکر حقوق بشر است. ما مردم عادی در گوشه جهان، در مواجهه با حکومتها و فعالان سیاسی از پوزیسیون تا اپوزیسیون و غیره، اولین و مهمترین مطالبه مان باید حقوق بشر باشد و مشخصا تاکید بر بدیهیات حقوق بشر درباه حکوتهای دیکتاتوری و ناقض حقق بشر. به کلی همه دیکتاتوری (استبدادی/خودکامه)ها، بطور پیشفرض ناقض حقوق شر هستند، پس از نظر تئوری ما دیکتاتور یخوب ندارم، شخصیت سیاسی در جایگاه حاکم و چه جایگاهی کسی که میخواهد حکومت از حاکم بگیرد، در قبال مردم باید متعهد به حقوق بشر باشد وگرنه نامشروع و د مردمی و ضد بشری است.
حالا برخی میگویند دیکتاتوری “پارک” در کره جنوبی، یک دیکتاوری کارآمد بود که موجب جهش این کشور از یک کشور عقب مانده به توسعه یافته شده است. با این وجود اگر دستاوردهای توسعه کره جنوبی منجر به بهبود وضعیت حقوق بشر نشده نباشد، دیکتاتوری کارامد نیز از نظر اکثریت قریب به اتفاق مردم میتواند نامطلوب باشد، فرقی نمیکند کشور با روش کمونیستی زمان استالین اداره شود یا کاپیتالیستی فلانی. میخواهد اسمش رئیس جمهور باشد یا سلطان (شاه.ملک/ملکه)، وقتی ناقض حقوق بشر باشد و احکام مهلک و انواع روشهای قتل عمد حکومتی رایج باشد و منتقدان به نارکارامدی و فساد و ستم و جنایت با بهانه واهی به زندان شلاق و تبعید و مرمیت از حقوق بدیهی بشری و آزار روحی و جسمی تا قتل عمد مانند ترور یا اعدام، او حکومتش نامشروع است.
تمامی مردم و بویژه مردم عادی هرگز نباید شک کنند در مطالبه حقوق بشر، اگر خواهان دموکراسی یا تمدن و پیشرفت مادی و هر خواسته ای گمان میکند محق هستند باید ذیل حقوق بشر تعریف و دنبال شود، ورنه بازنده اصلی و آخر این تلاشهایشان خود اکثریت مردم خواهند بود. در بدترین حالات فعال برندار سیاسی حتا به مقام حکومتی نرسند، به سبب فعالیتشان مثلا درامد خوبی از فاند از فلان گروه یا دولت خارجی میگرد یا از محل تبلیغات و شهرت کاسبی میکند، مردم عادی تنها چیزی میتوانند از فعالیت سیاسی بدست آوردند همان حقق بشر است، اگر بخت یارشان باش و سرعت تحولات سیاسی بالا و همه چیز تقریبا بر وفق مرادمان باشد، یک حکومت جدید بتوانند در بازه زمانی مثلا پنج تا هفت ساله تحولات بهبود توسعه ای انجام دهد، این عدد را به دلیل تجربیات قبلی کشورها میگویم، مثلا اندونزی را میگویند ظرف هفت سال با بسترسازی که از زمان سوهارتو شد، کشورشان را به یکی از ده غول اقتصادی جهان شده است، اما چه برای مردم عادی اندونزی و چه ایران، مهترین چیز مسائل حققوبشری است، حق حیات و تضمین بدیهیات حقوق بشری از سوی حکومت، هر چه قدر وضع اقتصادی کشور بد باشد چون حاکمیت قانون و حکومت قانون درست حقوق بشری است، به هر روی تصورست که اکثریت قریب اتفاق مردم وضع زندگی چه اقتصادی و چه اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی و عاطفی و تنهایی شان به مراتب بهتر میشود. اینکه دیکتاتوریها مانند خامنهدای و عواملش چنین از نظر مردم داخلی نامطول و نارضایت بخش هستند، مسائل نقض شدی حوق بشر است، این برخلاف احتمالا برخی از مخالفان حکومت ایران است که گمان میکنند با تشدید تحریم منجر به کمبود مواد غذایی و گرانی زندگی و سختی پشت نقاب داع از تحریمهای خارجی مخفی بشوند و منظر باشند مردم گرسنه قیام کنند تا آنها به حکومت مرکزی یا به بخشی از کشور ایران برسند، این بیرحمی اینان جدا بحث نالایقیشان، اشتباه محاسبتی است، چه بسا اکثر مردم عادی ایران نیز از گرانی و فقر مینالند و اما همین اشتباه میکنند چه بسا ریشه اصلی در دیکتاتوری و ناکارامد و فساد است (قطعا دلایلی اصلی است) و ریشه در نقض حقو ش و عدم اعتقاد به حقو بشر است، حال اگر یک فعال سیاسی و ضد رژیم دغدغه اصلی اولش حقوق بشر نباشد و قیه مورد ذیل این قضیه نبرد، دید رو زود به شکل خواهد خورد با عموم مردم چه همچنان مخالف خارج حکومت بماند یا به حکومت برسد، به همین معضلاتی خامنه ای و عواملش گرفتارند خواهند رسید.
کلمات کلیدی دنبال کنید به انبوه مصادیق این مباحث حقوق بشری خواهد رسید.
توصیه و پیشنها همیگشی ام به فعالان سیاسی است، همیش و در همه حال به موار از حقوق بش یا ذکر “حقوق بشر” و یا بدیهیات حقوق بشری اشاره کنند. این نقطه اصلی تفاوت ما با کسانی است مشکوک به نوعی نقض حقوق بشر هستند، آنها به هر روی میخواهند قضیه حقوق بشر را به پیچانند، گاهی با بزرگنمایی مباحث ملی یا مباحث اقتصادی و غیره!
مثلا مطلبه حق حیات و مخالفت با قتل حکومتی و اعدام و ترور، یک اولویت نخست حقوق بشری است، اما حق معاش، جبران خسارت نسلهای دهه ۱۳۵۰ و ۶۰ مطالبه این نسلهای سوخته است که بسیری از حققوبدییه چون ازدواج تا کرار و تشکیل سرمایه و استفاده از لذات عادی از شریک جنسی بگیر تا مسافرت به منطق مختلف کشور و خارج، اینها باید در حکومت جایگزین خامنه ای و عواملش جبران شود به سرعت، نادیده گرفتن حقوق نسلهای خسارت دیده، نشان میدهد فلان فعالان اعتقادی به حقوق بشر ندارند، کسی که اعتقادی به حقوق بشرندارد، در هیچ زمینه سیاسی صلاحیت ندارد ادعای خیرخواهی برای کشور و مردمانش کند.
مطالبات حقوق بشری بر بالهای الکترونیک به سمت لیدرهای احتمالی!
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.