مسعود خوشابی
چه در علم اقتصاد که سابقه چند هزارساله دارد و چه در علم اقتصاد سیاسی که زاده قرن هجدهم است ، کاهش ارزش پول ملی یک کشور نشان خوبی نیست به ویژه زمانی‌که از کنترل خارج باشد ، نه صرفاًچون هرچیزی که از کنترل خارج شود زنگ خطری است ، حتی نه به این دل که کنترل قدرت است و حتی نه به این سبب که بنا به یک ضرب المثل آلمانی کنترل از اعتمادهم بالاتراست، بلکه چون خود بطور سرشتی نشان از آن دارد که چیزی درحال فرو ریختن و ویرانی است . مثل بدنی که دمایش از ۴۰ درجه سانتیگراد گذشته باشد ، یا کارنامه دانش آموزی که معدلش زیر ۸ باشد و …
اما این پدیده‌ی هولناک یک اثر هولناک تر دیگری هم دارد ، وآن این که نقش کلیدی ارزش اعداد و ارقام را که درعلوم چه بسا تعیین کننده هستند ، کاهش می دهد . زندگی روزانه ، این سلطان بدون عزل ، ما را به مناسبات بازار ، عرضه وتقاضا ، خرید وفروش ، پول ، پرداخت ودریافت ، بانک ، انواع کارت ها ، …. و در شرایط فعلی با اعداد وارقام نجومی درگیر می کند … و این امر روزانه و مکرر ، باعث می شود ارزش واقعی اعداد و ارقام درجایگاه واقعی شان کم تر جلوه کند .
در دهه ۴۰ خورشیدی که قیمت یک قوطی کبریت ۱ریال بود و سکه های ده شاهی ، ۱، ۲ ، ۵ ، ۱۰ ریالی و اسکناس های ۲ ، ۵ ، ۱۰ ،۲۰ ، ۵۰ ونهایتاً ۱۰۰ تومانی رواج داشت ، این اعداد آن قدر خُرد وناچیز به نظر نمی آمدند که امروزه !
امروزه روز ، یک میلیون تومان رقمی نیست ، اما یک میلیون عدد بزرگی است !چون با یک میلیون تومان می توان کالاهای صرفاً ۱-۲ روز یک خانواده ۳-۴ نفری را تأمین کرد به این معنی نیست که یک میلیون هم عدد کوچکی است .قابل توجه این که جمعیت کل ایرانیان سراسر دنیا صرفاً ۸۰ الی ۹۰ تای همین یک‌میلیون ناقابل (!) است .
حال با توجه به این مقدمه نسبتاً مفصل و طولانی نظرمان را معطوف به خبرهای رسمی زیر می کنیم:
– سازمان پزشکی قانونی شمار کارگرانی را که درسال ۱۴۰۲ جانشان را ناشی از حوادث کار ازدست داده اند معادل ۲۱۱۵ نفر اعلام کرد .
– مرکز آمار ایران تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ را ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر اعلام کرد .
-دریک ماهه ی اخیر ۳ پرستار در موقع خواب جان سپردند . یکی از عوامل علت مرگ شدت کار اعلام شده است .
– در سال گذشته ۱ میلیون و ۱۸ هزار و ۴۱۵ سرقت رسمی صورت گرفته که نسبت به سال ۱۴۰۱ ، ۸۶ درصد افزایش داشته و بیش از ۵۰ درصد دستگیر شدگان سرقت های خانگی ، بار اولی بوده اند .
این سیاهه‌ی‌هولناک را تا الی‌ماشاء الله می توان گسترش داد .
تعمق درباب هر کدام شان هر انسانی را دچار روان پریشی می کند .
این چه کار و کارکردن و شرایط کاری است که نه تنها امنیت نمی آورد بلکه مرگ آفرین است و جان انسان ها را می گیرد ! هرکدام از این کارگران به خانواده ای تعلق داشتند ، نان آور شان بودند ، ستون جمعی بودند ، چه چشم ها که در پایان روز در انتظار شان به درهائی دوخته شده بوده ، چه حرف ها برای گفتن به آن ها وشنیدن از زبان آن ها در اذهان آماده شده بوده ، چرا باید وجود عزیزشان به خطر بیافتد؟ … به همین سادگی بیش از دوهزار نفر قربانی حوادث کار سالانه شدند !
صرفاً یک کودک بازمانده از تحصیل ، چه عاقبتی در پیش رو دارد ؟ مگر نه این که پشت هر نادانی ، ناتوانی است ! قریب یک میلیون نفر کودک بازمانده از تحصیل ! در هزاره سوم میلادی ! در عصر زعامت رایانه ها !
حتی چند روز پرستاری از یک بیمار ، که چه بسا پیوندهای عاطفی هم با او داشته باشیم ، از دشواری کار پرستاری دست به آسمان بالا می بریم … مجری این حرفه‌ی به غایت دشوار ، سزاوار همه گونه ستایش و قدردانی است و نه آن که آنقدر به او فشار آورده شود که خوابش به خواب ابدی بپیوندد ! از این گونه موارد فقط ممکن است در میادین جنگ های جهانی رخ داده باشد…این چه مدیریتی است که بر بیمارستان هائی اعمال می شود که پرستارهایش براثر خستگی در حین خواب جان می‌سپارد ! … بر سر بیماران آن بیمارستان ها که پرستارانی چنین خسته از کار دارند چه آمده و می آید !
… وبالاخره بیش از ۱ میلیون سرقت رسمی در سال ! … ۸۶ در صد افزایش نسبت به سال قبلش ! … ۵۰ در صد از سارقان دستگیر شده بار اولی بوده اند !… بله کاملاً حق داریم چشم های مان را بمالیم و اگر عینکی هستیم ، آن را روی بینی مان جابجا کنیم ! … بله حق داریم باز هم در پاسخ به نوه‌ی‌مان که از ما می پرسد : باباجی چرا بازهم روزنامه می‌خونی و اشک می ریزی؟ بگوئیم : اشک شوقه عزیزم ! دخترک تکواندو کارمون ، مدال طلای اروپا رو برده !!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)