نمایش انتخابات تمام شد باز هم گیر دادن به حجاب!
همان طور که به وضوح هویدا بود، بعد از نمایش انتخابات مجلس، که خامنهای به حضور مردم در پای صندوق نیاز داشت، بگیر و ببندها بر سر موضوع نوع پوشش یا به عبارت حکومتی حجاب بالا گرفته است.
در این شکی نیست که پسا اعتراضات ۴۰۱ بخش قابل توجهی از مردم ایران به عنوان دهنکجی، در عدم رعایت حجاب مد نظر حکومت اصرار میورزند.
باید در نظر گرفت که این اقدامات به خودی خود قائم به ذات نیست. هدف باید چیز دیگری باشد. از سوی دیگر مقایسه نوع پوشش و آزادیهای فردی در این زمینه، ناشی از انفجار عظیم ارتباطات و شبکههای اجتماعی، مطلوب نسل جدید به شمار میرود.
اما در این بین پیر و جوان و… در بستر عناد و لجاجت با حاکمیت و سیاست حاکمیتی، با پوشش مطلوب خود در جامعه ظاهر میشوند. این از واضحات است و نگاهی در سطح جامعه ایران آن را اثبات مینماید.
حاکمیت پس از اعتراضات ادامهدار و گسترده ۴۰۱ از حیث کمیت و کیفیت و به صحنه آمدن نسلهای جوان و حتی نوجوان، مدتی فتیله مقابله با این موضوع را پایین کشید.
به عبارت دیگر برای مهندسی موضوع تا زمانی که خطر اعتراضات هنوز در کمین بود، حاکمیت اقدامات تقابلی خود در این زمینه را کاهش داد.
با این دیدگاه حاکمیت وارد سال ۴۰۲ شد. در پایان ۴۰۲ حاکمیت نمایش انتخابات را در پیش داشت. در این هیچ شکی وجود نداشت که برای جلب موهوم رضایت مردم و تقلا برای کشاندن آنان به پای صندوق، حاکمیت به رغم تبلیغات فراوان، اما در عمل با چراغ خاموش حرکت کرد.
«لایحه حجاب و عفاف» با وجود سر و صدای بسیار بین مجلس و شورای نگهبان برده و آورده شد، اما تا پیش از نمایش انتخابات تصویبانده! نشد.
حجاب حاکمیتی و بالانس حاکمیت
حال که خر خامنهای از پل نمایش انتخابات گذشت، مجددا بگیر و ببندها در این زمینه افزایش یافته است؟ چرا؟
با توضیحی که در این مورد، پسا اعتراضات ۴۰۱ داده شد، برای تبیین این موضوع البته باید کمی به قبل برگردیم.
سال ۴۰۰ وقتی دولت رئیسی بر سر کار آورده شد در بستر جنگ جناحی وعدههای عجیب و غریب میداد.
از کنترل نرخ تورم، تا ساخت مسکن و ایجاد شغل و کنترل نرخ ارز و طلا و… وعدههایی بود که رئیسی میداد.
نیمه دوم ۴۰۰ که به پایان رسید و پا به ۴۰۱ گذاشته شد، مطالبات سر برآورد. حاکمیت و دولت رئیسی چیزی در چنته خود نداشت که به مردم ارائه دهد.
با آن همه هیاهو و تبلیغات و با این دست خالی و هیچ، لاجرم صدای اعتراضات بلند میشد.
از این رو دولت رئیسی از ابتدای سال ۴۰۱ و برای انحراف افکار عمومی از مطالبات و عدم تحقق وعدههای انتخاباتی، شروع به بگیر و ببند در زمینه حجاب کرد.
به یاد میآوریم که در بهار و تابستان ۴۰۰، دولت رئیسی انواع و اقسام بخشنامهها را به ادارات دولتی و غیردولتی و حتی اماکن عمومی ابلاغ کرد که در زمینه حجاب سختگیری کنند.
این سیاست به صورت جدی در دستور کار قرار گرفت. از یک سو عدم تحقق وعدههای انتخاباتی و از سوی دیگر فشار اجتماعی و روانی ناشی از تحمیل حجاب حاکمیتی، باعث انفجار در جامعه ایران در شهریور ۴۰۱ شد. [شکست پروژه حجاب اجباری و پیروزی زنان ایران]
آتشزنه البته قتل حکومتی مهسا امینی در بازداشت «گشت ارشاد» بود. اما نباید از این نکته غافل ماند که بشکه باروت به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… پر شده بود. قتل حکومتی مهسا، تنها جرقه را به این بشکه باروت زد.
موضوع نه حجاب که…
تا ماهها حاکمیت درگیر اعتراضات ۴۰۱ بود و عملا مجال سفت و سختگیری در زمینه حجاب را نداشت. هر گونه سختگیری به منزله بنزین روی آتش و بشکه باروت بود.
با این توضیحات حاکمیت و جامعه وارد سال ۴۰۲ شد و در ۴۰۲ نیز به موازات، تبلیغات لوایح مختلف به همراه احتیاط در دستور کار حاکمیت بود. دلیل نیز چنانچه ذکر شد نمایش انتخابات پیش روی مجلسین خامنهای بود.
تمام سال ۴۰۲ با این موازیکاری رد شد و وقتی موسم نمایش به پایان رسید، خامنهای بازی را دوباره شروع کرد. شروع سال جدید و بگیر و ببندها بر سر حجاب.
در این بستر تمامی پارامترهای قبلی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی که بعد از روی کار آمدن دولت رئیسی، فوقا ذکر شد نیز بر جای خود نه تنها استوار بود که عمق تضادها بیشتر نیز شد.
تحریم گسترده نمایش انتخابات مجلسین خامنهای یکی از جنبههای سیاسی موضوع است. تورم افسارگسیخته، قیمت ارز و طلا، بیکاری، فقر و… دهها عامل دیگر وضعیت رو به وخامت داشته و دارد.
از این رو حالا که خر خامنهای از پل نمایش انتخابات رد شده و توجهات مردم بار دیگر به این پارامترها جلب میشود، چارهای نمیماند تا خامنهای، رئیسی و شرکاء، مجددا برای پوشاندن بحرانهای یاد شده، بحران جدید بیافرینند.
بحران جدید نیز موضوع بگیر و ببندها بر سر حجاب حاکمیتی است. حالا در حالی که «لایحه حجاب و عفاف» اصلا به تصویب نرسیده و «شورای نگهبان» خامنهای آن را به مجلس برگردانده، این بگیر و ببندها شروع شده است.
در صورتی که در فقدان تصویب لایحه جدید، علیالقاعده، دولت رئیسی باید به قوانین و لوایح پیشین توسل جوید تا این بگیر و ببندها را توجیه کند.
حال این سوال رخ مینماید که این قوانین از قبل نیز وجود داشته و چرا و به چه منظور، حالا دوباره اجرایی شده است؟ پاسخ همان است که فوقا ذکر شد!
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.