مجتبای نازنین ما گفت دو ماه و پنج روز است که پاک مانده.
بین تمام فوتبالیستهای محبوب دهه ۶۰، مجتبا، یا به قول پروین مژدوا را طور ویژهای دوست داریم. چون اگر یکی بیش از بقیه ما را یاد خودمان بیاندازد، نه بذلهگویی دلچسب فنونیزاده، نه چهره آرام فرشاد آقای گل، نه زمختی کرمانی مقام دوست داشتنی، نه درون و برون فروریخته ناصر محمدخانی و نه حتی عقاب آسیا که اصلاً دور است، آن بالاهاست و شباهتی نداریم.
مجتبی را بیش از تمام پا به توپهای دهه جنگ، مانند خودمان میدانیم چون مطلقاً شکست خورده در عین استحقاق کامل برای فتح تمام سکوها. حقش به طور کامل در ورزش و زندگی و جامعه پایمال شده. نا رفیقی دیده. نادیده گرفته شده. بی سر و زبان نیست اما مظلوم است. باهوش است اما سرش بی کلاه مانده. زرنگ است اما آویزان مقامات نیست.
اعتیاد، وزنش را به ۳۵ کیلو رساند اما صداقتش بکر ماند. زبل هست اما عوضی یا زیر و رو کش نیست. تمام این مشخصات، او را شبیه به خود ما و عزیز دل ما میکند. ما به مثابه ملتی که خاطراتی دارد از تمام این مصائب.
مردی که برای گریز از تنگدستی هم چنگ به خاک برادر شهیدش نمیزند هیچ، حتی به خبرنگاران اجازه نمیدهد دربارهاش از او بپرسند. حتم، امشب هم با میثم طی کرده بود نپرسد. به نظرم برخلاف آنچه در خلال برنامه به طنز مطرح شد، مجتبی اتفاقاً نماینده مکتب شاهین است. ورزشکاری که همه چیزش را از دست داده اما برخلاف رسم رایج روزگار، نه دین فروش شده و نه ذاتش را فروخته
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.