نویسنده: ناصر پیشرو

واکنش اکبر گنجی۱ به سخنرانی مکتوب نیکفر علیه کشتار،  ۲ توجیهات انواع متفاوت “رژیم-کارشناس”ها در لاپوشانی،سرکوب،شکنجه و کشتار جمهوری اسلامی۳ و هم نوایی برخی از ملی-مذهبی ها که خیلی از مواقع نقش چرخ پنجم درشکه در رژیم را ایفا می کنند، با این جماعت،۴این پرسش را به پیش می کشد که چه زمینه ای موجب واکنش یکدست و هم شکل، گونه های مختلف رژیم-کارشناس ها و “رژیم-خبرنگاران”ها وتوجیهات شان درباره کشتارها و انعکاس فزاینده در فضای عمومی و  رسانه های مسلط شده است. امروزه حتا  توجیهات  گذشته آنها با پوشش “ببخشیم و فراموش کنیم “و سپس”فراموش نکنیم اما ببخشیم”به کنار رفته واز موضع طلبکار، میدان دار معرکه شده اند؟!

چه اتفاقی افتاده که بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی و کسانی که مناره های رژیم سرکوب،شکنجه و کشتار را ساخته اند و اکنون پس از جنگ قدرت به حاشیه رژیم پرتاب شده و در خارج از کشور، باحمایت دولت ها و نهادهای سرمایه داری، توانسته اند، جایگاه معینی در رسانه های اصلی،مراکز آموزشی و تبلیغاتی و دیگر نهادهای قدرت اشغال نمایند و در همدستی با طیف های دیگر بورژوایی، در جایگاه اپوزیسیون مسلط ظاهر شده و چنین گستاخانه به توجیه کشتار رژیم بپردازند؟!

حمایت نهادهای بورژوایی بین المللی و بومی از طیف اصلاح طلبان حکومتی امر تازه ای نیست. آنها از دگرگونی نهادهای قدرت و انقلاب مردم کارگر و فرو دست بیشتر از رژیم می ترسند و ناچارند که حامی آنها باشند هرچند که شاید در خلوت خویش از رفتار خود، شرمسار هم باشند.سناریوی امثال اکبر گنجی و رژیم- کارشناس هایی نظر او این است که “خشونت در برابر خشونت” انجام گرفته و رژیم ناچار به کشتار بوده است.سناریویی که بیشتر به فیلم های وسترن شباهت دارد. روایتی معیوب و وارونه  از انقلاب ایران که گویا “میراث پدری” آنها بوده و مجاز بوده اند که  تمام ارکان قدرت سیاسی و حتا کوچکترین روزنه های آن را هم پشت قباله “یاران امام” و “حزب فقط حزب اله” بنویسند و از همین جایگاه، رویدادهای سیاسی را تفسیر و وارونه جلوه دهند.

حتا اگر تمامی عواملی که در سطح عام  به برآمد های انقلابی منجر شده و زمینه شکست و یا فروپاشی آن را فراهم می کند، کنار بگذاریم و در سطح مجرد تاریخی به عروج گرایشات اسلامی در قدرت سیاسی نگاه کنیم، شواهد تاریخی نشان می دهد که از میان سه گرایش ملی گرا-لیبرال،گرایش چپ و گرایشات اسلامی، که در تاریخ  معاصرجنبش های سیاسی ایران پیش از انقلاب حضور داشته اند، گرایشات اسلامی و همه طیف های درونی آن و بویژه طرفداران خمینی، عقب مانده ترین گرایشات سیاسی بودند که به علت ناآمادگی طبقه کارگر و چپ انقلابی از یک طرف و ناتوانی گرایشات لیبرال- ملی گرا( که ناشی از موقعیت طبقاتی آنها بود)از سوی دیگر، توانستند در شرایط  ویژه ناشی از دوران انقلابی  با حمایت قدرت های سرمایه داری و فضاهای ناشی از اپوزیسیون سازی،توافقات پشت پرده و یا آشکار همانند  گوادالوپ، توانستند قدرت سیاسی را فراچنگ بگیرند  و سپس  برای به  شکست کشاندن انقلاب و تحقق اوهام ماورای ارتجاعی و تثبیت قدرت متناسب با نیازهای سرمایه تا آنجا که توانستند سرکوب و کشتار کردند.

سرکوب سازماندهی شده از همان آغاز در سرشت جمهوری اسلامی حک شده بود. مطبوعات و روزنامه ها بسته شدند. کتاب فروشی ها را آتش زدند.مردم ستمدیده کرد،ترک،بلوچ،ترکمن و عرب مورد هجوم قرار گرفتند، تهاجم به شوراها و نهادهای کارگری به واسطه وزرای فعلی سازمان داده شد،از همه وسایل برای سرکوب  سازمان های سیاسی چپ، مترقی و مخالف استفاده شد. دانشگاه عرصه تاخت و تاز سربازان خمینی و طراحان “انقلاب فرهنگی” شد و سپس جنگ ارتجاعی که   “نعمت الهی” می نامیدنش، وسیله دیگری شد برای سرکوب فزاینده تر. و…همه این شواهد نشان می دهد مردمی که برای رهایی از ظلم و ستم و استثمار علیه  دستگاه سلطنت به میدان آمده بودند،تقدیرشان این نبود  که  عقب مانده ترین گرایشات سیاسی تاریخ معاصر ایران،قدرت سیاسی را به دست بگیرند و یک نابهنگام تاریخی  به نام جمهوری اسلامی را بر مردم ایران تحمیل کند.برای ماندگاری در قدرت سیاسی اما سرکوب، کشتار و زندان در سرشت این نابهنگام تاریخی  بوده و هست. در برابر این همه جنایت  سناریوی ریشخندآمیز  “خشونت در برابر خشونت”تنها توجیه رندانه کشتارها توسط برادران خلخالی است.

برآمد فرهنگ مقاومت علیه زندان،سرکوب، کشتار و اعدام

اما چرا طیف های مختلف قلم به مزدان،رژیم-کارشناس ها و دیگربراداران خلخالی، طی دو ماه گذشته  در توجیه رژیم کشتارفعال شده اند؟! ریشه این نکته را در برآمد فرهنگ مقاومت باید جستجو کرد که طی ماه های گذشته به یکی از گفتمان ها ی رایج در فضای عمومی بدل شده و جلوه روشنی  است از برآمد یک فرهنگ: فرهنگ مقاومت علیه شکنجه، کشتار،زندان و اعدام.
 و درست به همین دلیل است که کسانی که با همه دعاوی و دعواهای جناحی ، در سامان دهی رژیم کشتار سهم داشته اند، چنین به وحشت افتاده اند و می کوشند،که در مسیر گسترش این فرهنگ که می رود به بخشی از فرهنگ عمومی بدل شود،اختلال ایجاد کنند.

طی ماه های گذشته شاهد برگزاری مراسم ها ی بیشمار بزرگداشت زندانیان سیاسی در اقصا نقاط ایران و  دیگرشهرهای پنج قاره جهان بوده ایم. مراسم هایی که سال به سال بیشتر و بیشتر می شود. علاوه بر برگزاری مراسم های بزرگداشت ، ابزارها و پدیده های دیگری نیز  در برآمد فرهنگ مقاومت علیه کشتار نقش آفرین بوده اند. واکاوی کشتارهای رژیم، تجلیل از بخون تپیدگان راه آزادی و برابری،تهیه و نمایش فیلم، ویدیو-کلیپ ها ،ترانه ها،مصاحبه ها، گروه های کاری متفاوت  و واکاوی اشکال مختلف اعتراض به کشتار، زندان، شکنجه و اعدام در ماه های گذشته چنان گسترش یافت که نسبت به دهه پیش رشد شتابان صعودی داشته و نشانه های است از برآمد یک فرهنگ – فرهنگ مقاومت در برابر زندان و شکنجه و اعدام.

 در پروسه برآمد این فرهنگ عوامل بهم تنیده ای نقش آفرین بوده اند:از دوران سال های سیاه، و در فضای سرد و شب زده سرکوب، در گام نخست این خانواده های زندانیان سیاسی بودند که بذرهای مقاومت در برابر کشتار را کاشتند. خانوداده هایی که  خانه هایشان، میعادگاه  و پناهگاه مبارزین بود و دادخواهی بخون تپیدگان،همواره به بخش روتین زندگی شان بدل شده است. نیروها و فعالین کمونیست، چپ و مترقی سال های سال است که با پیگیری پرچم مبارزه علیه سرکوب و کشتار رِژیم را برافراشته نگاه داشته و همه ساله  و بدون وقفه مراسم بزرگداشت ها را برپا داشته اند و در افشا،محکومیت رژیم و دادخواهی هنوز یک دنیا کار در پیش دارند.۵طی سال های پس از کشتار،شاهد انتشارادبیات زندان، که زنان زندانى سهم مهمى  در آن داشته اند و گسترش داستان،شعر،تئاتر هنرهاى تجسمى و تصویرى از پدیده زندانیان سیاسی بوده ایم. بسیاری از هنرمندان،شاعران نویسندگان، فرهنگ ورزان و گروههای پیشرو دیگر خود به پدیده زندانی سیاسی تعلق داشته اند و یا اینکه در آفرینش های خود،  فضای سرکوب و ستایش از مقاومت علیه کشتار را برجسته نموده اند.

بعد از برآمد جنبش پس از ٢٢ خرداد و برملا شدن وحشى گرى هاى رژیم علیه معترضین و بویژه مساله تجاوز و شکنجه و کهریزک،گروههاى مختلف دیگرى از نسل جوان و پرشور در غالب نهادهاى مدنى،فرهنگى و اجتماعى، کنشگر پى گیر نقص حقوق بشر در جمهورى اسلامى شده اند.۶  بسیارى از جان بدربردگان سال هاى دهه شصت بیش از یک دهه است که خود ابتکار عمل را بدست گرفته و با برگزارى سمینارها،کنفرانس ها و اجلاس حقوقى،سیاسى و فرهنگى وبین المللى، چگونگى سرکوب و کشتارهاى رژیم را به اطلاع افکار عمومى رسانده و مى رساندندو درسالهای اخیر در زمینه دادخواهی تلاش های معینی داشته اند۷.طى سال هاى گذشته، مساله زندان، شکنجه و اعدام از منظر روانشناسی،جامعه شناختى و سیاسی و فلسفى توسط پژوهش گران مورد بازبینى، نقد و بررسى قرار گرفته است. بخش قابل توجهى از نقاشان، تصویرپردازان،کارگردانان و بازیگران تئاتر، آفرینش های هنرى خود را به کارکردهاى رژیم کشتار اختصاص داده اند.۸ پدیده زندانى سیاسى امروز  حتا خواننده اى دارد که خود سال ها در زندان بوده و ترانه هایش نه به شکنجه و إعدام و کشتار است. ۹ جوانان با ذوق به گونه اى خود پو فیلم،ویدو کلیپ ، نمایش های رادیویی و… را تولید کرده اند که  زندانى سیاسى و رفتارهاى بیرحمانه رژیم مربوط مى شود. ۱۰کنشگران دیگرى به جستجوگرى از منظر حقوقى و عدالت و  واکاوى مساله زندانى سیاسى در حوزه جنسیتى و جنبش زنان پرداخته اند ۱۱و فرزندان به خون تپیدگان،  با فعالیت هایشان أفکار عمومى جهان را از آنچه رژیم کشتار بر نسل ماتحمیل کرد، آگاه مى کنند.۱۲

برآمد فرهنگ مقاومت علیه سرکوب،زندان و کشتار،  پیامد درهم تنیدگی پدیده هایی است که تنها نمونه هایی  از آن در بالا ذکر شد. اما هر کجا که نیمه فرهنگ و یا  یک فرهنگ بالنده مى طراود و رشد مى کند، سازندگان نظم ستم گرانه تلاش مى کنند که به یارى هم دستان شان، بر آن بتازند و یا از درون آن را تخریب کنند و این درست هدفى است که امثال گنجى، مهاجرانى ودیگررژیم-کارشناس ها ودنبال مى کنند.با این همه زمینه های مبارزه علیه زندان،شکنجه و اعدام هر دم بیشتر از پیش مى بالد و رژیم کشتار را آماج قرار مى دهد.

در شرایط کنونی براى تکوین و پیوستگى ماندگار چنین پدیده اى، شاید جاى چند موزه خالى است. موزه هایى برای گردآوری آثار بیادگار مانده از زندانیان سیاسی و برای عرضه کارهای هنرمندان و فرهنگ ورزان و….از پدیده زندان و کشتار. این موزه ها می تواند مکانی باشد برای جمع آوری اسناد و شواهدی که دست سرکوب گران و توجیه کنندگان رژیم کشتار را رو کند و  در کنار حکم خمینی در باره کشتار، جایگاه معینی لازم است براى نمایش آثار توجیه گران رژیم کشتار.

آذر ۱۳۹۲-نوامبر۲۰۱۳

-مطلب گنجی در سایت زیر:

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/11/170162.php

۲-نوشته نیکفر در پاسخ به گنجی

مشکلِ گرفتاری در جبرِ گُسلِ زندگی‌نامه‌ای؛ پاسخ نیکفر  به اکبر گنجی در لینک زیر

http://www.radiozamaneh.com/108069#.UpIl_MTde-0

۳-مهاجرانی،فرزند کروبی و … بارها در رسانه های مسلط مدعی شده اند که کشتار های رژیم نتیجه “خشونت در برابر خشونت” بوده و رژیم در سرکوب ها محق بوده است

۴- نگاه کنید به نوشته یکی از ملی- مذهبی ها در لینک زیر:

http://news.gooya.com/politics/archives/2013/11/170636.php

۵-نیروهای کمونیست، چپ و مترقی که خود بسیاری از فعالین شان را در جریان کشتار های رژیم از دست داده اند، همواره از دشوارترین شرایط در سال های سیاه کشتارتا کنون در افشای جنایت های رژیم و برگزاری مراسم ها و حرکت های اعتراضی نقش مهمی داشته و دارند

۶-از دهه هشتاد تا کنون و به ویژه پس از سرکوب برآمد پس از ۲۲ خرداد سال ۸۸، شاهد رشد فزاینده نهادهایی هستیم که در زمینه فعالیت مدنی و حقوق بشر فعالیت می کنند و اکثر کنشگران آن هم از نسل جوان هستند.حضور این نهادها مانع گسترش سیاست سرکوب بوده ضمن آنکه در افشای سیاست های مربوط به زندان وشکنجه و اعدام،نقش مهمی داشته اند.وجود فضای سرکوب در کنار علل دیگر، همواره مانع از آن بوده است که تشکل هایی درسطح بالاتراز توافق ها خیلی عام نظیر “حقوق بشر”و با هدف بدیل هایی اجتماعی معین شکل بگیرد.کنشگران این عرصه باید مراقب باشند که همانند هر جنبش دیگری، سرکوب گران و گردانندگان نظم موجود،تلاش می کنند که بدیل های خود را در پوشش نهادهای حقوق بشری برای کنترل و یا اغتشاش در میان آنها، ایجاد نمایند. توجه به  این نکته از این نظر اهمیت دارد  که بعد از دهه ۷۰ میلادی خیلی از نهادهایی که دست هایشان در آستین قدرت های ستم گر بومی و بین المللی است، در پوشش نهادهای غیردولتی،مدنی،کارگری و حقوق بشری فعالیت می کنند.

۷-اکنون بیش از یک دهه است که جان بدربردگان کشتارها خود ابتار عمل را در برگزاری سمینارها،جلسات عمومی و دادخواهی داشته اند. نظیر گفتگوی های زندان،انجمن های دفاع از زندانیان سیاسی و یا عقدیدتی، کانون زندانیان سیاسی و ….

برای نمونه نگاه کنید به گزارش سمینارهای گفتگوی های زندان در لینک زیر: http://www.dialogt.net و یا به سایت کانون زندان سیاسی درتبعید دhttp://www.kanoon-zendanian.org/

۸-ازگذشته تا کنون بسیاری از فرهنگ ورزان و هنرمندان آفرینش های هنری خود را به شکل،نمایش نامه، تئاتر،شعر،رمان و… به موضوع زندان اختصاص داده و در ارتقای فرهنگ مقاومت از پائین تاثیرات مهمی داشته اند.

۹-شیرین مهربد خواننده ای است که خود سال ها در زندان بوده و فعالیت های هنری اش را بیشتر به این عرصه اختصاص داده. برای نمونه نگاه کنید به کلیپ  زیر با صدای شیرین مهربد:

 http://www.youtube.com/watch?v=-6YaWyuncPY

۱۰- طی سال های گذشته ویدئو-کلیپ های بیشماری توسط نسل جوان در رابطه با زندان و سرکوب تهیه و تولید شده است. همین نکته نشانه کوچکی است از برآمد فرهنگ مقاومت علیه زندان، شکنجه و اعدام

۱۱-برای نمونه نگاه کنید به سایت “عدالت برای ایران”مصاحبه مکتوب و گفتگوهای تصویری این نهاد با زنان زندانی در رابطه با تجاوز و دیگر نکاتی که به نقد زندان از زاویه جنسیتی مربوط می شود در  لینک زیر:

http://justiceforiran.org/

۱۲- بسیاری ازفرزندان زندانیان و جان باختگان، در سمینارها و گفتگوهای رسانه ای به توصیف دیدگاه ها و شرایط زندگی خود پرداخته اند.(نگاه کنید به سخنان سهراب خوشبویی در سمینار – کلن گفتگوهای زندان ) در سال پیش فیلمی تهیه شد که بیان گر نگاه فرزندان جان باختگان،به مساله کشتارها و تاثیر آن بر زندگی شخصی و اجتماعی آنها بود. شورا مکارمی فرزند یکی از بخون تپیدگان نیز سال گذشته دست نوشته های پدر بزرگ خود در رابطه با زندان و جان باختن دخترش را به زبان فرانسه منتشر کرد که با استقبال روبرو شد و…

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com