علی صدارت– گوادلوپ، انقلاب، نشانه عجز قدرت‌ها، دلیل دیگری برای اعتماد به‌نفس فردی، و اعتماد به‌نفس ملی

تاریخ تولید و انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۲ = ۰۸-۰۱-۲۰۲۴ دوشنبه

جوانان ایرانی در جنبش شهریور ۱۴۰۱: «بهش نگین اعتراض، اسمش شده انقلاب»

❊❊بیان انقلاب: طرح بر پایه استقلال و آزادی و  شرکت خود مردم در رهبری جنبش:

❊الف. رئوس بیان پاریس (توضیحات و مشروح این رئوس در قسمتهای پایین‌تر آورده شده است): 

۱- تمام مردم در رهبری شرکت می‌کنند (ولایت و رهبریت و حکومتِ جمهور مردم).

۲-  یگانگی و توحید اجتماعی.

۳-  اصل بر استقلال و آزادی است. با این تاکید که از هم جدایی‌ناپذیرند، و بر هم تقدم و تاخری ندارند.

۴-  خمینی و روحانیان نقشی در دولت نخواهند داشت.

۵-  دولت حق دخالت در رسانه‌ها را ندارد.

۶-  آزادی عقیده و احزاب.

۷-  آزادی دینی و مذهبی.

۸-  استقلال: استقلال از سلطه داخلی و خارجی.

۹-  از بین بردن دستگاه‌های فشار و اختناق.

۱۰-  نظام اجتماعی بدون استثمار و سلطه (نه سلطه‌گر، و نه سلطه‌بر).

۱۱-  حقوق انسان ذاتی، و جهان شمول است.

۱۲-  زنان حقوق برابر با مردان دارند و زن می‌تواند رئیس جمهو بشود.

۱۳-  اقتصادی حقوق‌محور برپایه توحید و یگانگی اجتماعی، و نه بر پایه تبعیض‌های طبقاتی، و بنابراین  در خدمت انسان.

۱۴-  دانشگاه و رابطه دانشگاهیان و روحانیان.

۱۵- استقلال دستگاه قضائی و امنیت قضائی شهروندان.

۱۶- صلح اجتماعی و زندگی همه با همه.

۱۷- تبعیض‌ها از میان برمی‌خیزند و با نفی سلطه‌سالاری اقوام ایرانی، با همدیگر یگانگی می‌جویند.

۱۸- ایران راه رشد را در پیش می‌گیرد.

۱۹- روش بحث آزاد است و این گونه بحث همگانی است. بنا بر نقد، و نقد متقابل است.

۲۰-  لغو اعدام. که آقای خمینی به بعد از بازگشت به ایران و وجود مقتضیات واگذاشت.

❊ب:

پیشنهاد بنی‌صدر برای سازماندهی که با بیان انقلاب خوانائی داشت:

۱- تشکیل شوراها در سطح روستاها و شهرها توسط خود مردم؛

۲- انتخاب شوراهای مرکزی در شهرستان‌ها توسط شوراهای متعددی که در سطح شهر و نیز روستاها تشکیل می‌شدند؛

۳- انتخاب شوراهای استانی توسط منتخبان شوراهای شهرها؛

۴- انتخاب شورای کشوری توسط نمایندگان منتخب شوراهای استان‌ها؛

۵- شورای کشوری، هم‌آهنگ با شوراهای استان‌ها و شهرستان‌ها، باید گذار بدون خشونت از سلطنت استبدادی به نظام جمهوری را تصدی می‌کرد. بنابراین،

۶- نقش مجلس نمایندگان را پیدا می‌‌کرد و متصدی حکومت موقت را بر می‌گزید؛

۷- حکومت متصدی گذار از دولت استبدادی به دولت حقوق‌مدار، با همکاری شورای کشوری، قانون اساسی جدید را تهیه می‌کند. هم او انتخابات مجلس مؤسسان را برگذار می‌کند.

۸- پس از تصویب قانون اساسی توسط مجلس مؤسسان و، با تشکیل مجلس شورای ملی، شورای کشوری و شوراهای استانی و شهرستانی و شهری و روستائی جای خود را به شوراهائی می‌سپرند که بنا بر قانون اساسی تشکیل می‌شوند.

❊❊❊❊❊

۵۱ گفتاورد از تعهدات خمینی در فرانسه- از کتاب ایستاده بر آرمان؛ روایت فروپاشی یک انقلاب، نویسنده-علی غریب:

  1. “ولایت با جمهور مردم است”
  2. “بشر در اظهار نظر خودش آزاد است”
  3. “اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است”
  4. “مطبوعات در نشر همه‌ی حقایق و واقعیات آزادند”
  5. “در جمهوری اسلامی کمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند”
  6. “یکی از بنیان‌های اسلام آزادی است… بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است”
  7. “برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است”
  8. “حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است”
  9. “دولت اسلامی یک دولت دمکراتیک به معنای واقعی است. و اما من هیچ فعالیت در داخل دولت ندارم و به همین نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکیل شود، نقش هدایت را دارم”
  10. “اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است”
  11. “نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است”
  12. “اما شکل حکومت ما جمهوری است، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است”
  13. “حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری‌ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق”
  14. “شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوری‌ها”
  15. “در این جمهوری یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد”
  16. “عزل مقامات جمهوری اسلامی به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتی مقامات مادام‌العمر نیست، طول مسئولیت هر یک از مقامات محدود و موقت است. یعنی مقامات ادواری است، هر چند سال عوض می‌شود. اگر هم هر مقامی یکی از شرایطش را از دست داد، ساقط می‌شود”
  17. “رژیم ایران به یک نظام دمکراسی‌ای تبدیل خواهد شد که موجب ثبات منطقه می‌گردد”
  18. “اختیارات شاه را نخواهم داشت”
  19. “من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت”
  20. “من در آینده همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم… لکن من در خود دولت نقشی ندارم”
  21. “ما به خواست خدای تعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه‌های خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنی نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دوران دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علی‌رغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند، ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل می‌کنم”
  22. “علما خود حکومت نخواهند کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می‌باشند.این حکومت در همه‌مراتب خود متکی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود”
  23. “من نمی‌خواهم ریاست دولت را داشته باشم. طرز حکومت، حکومت جمهوری است و تکیه بر آرای ملت”
  24. “مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند ولیکن من شخصاً نمی‌توانم در این تشکیلات مسئولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می دهم”
  25. “من چنین چیزی نگفته‌ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغلشان چیز دیگری است”
  26. “من و سایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی‌کنیم، وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها است. من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم”
  27. “حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور می‌گذارد”
  28. “قانون این است. عقل این است. حقوق بشر این است که سرنوشت هرآدمی باید به دست خودش باشد”
  29. “باید اختیارات دست مردم باشد، این یک مسئله عقلی است. هر عاقلی این مطلب را قبول دارد که مقدرات هرکسی باید دست خودش باشد”
  30. “حکومت اسلامی بر حقوقِ بشر و ملاحظه‌ی آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به‌اندازه‌ی اسلام ملاحظه‌ی حقوق بشر را نکرده است. آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی است، شخص اول حکومت اسلامی با آخرین فرد مساوی است در امور”
  31. “اسلام، هم حقوق بشر را محترم میشمارد و هم عمل میکند.حقی را از هیچ کس نمیگیرد. حق آزادی را از هیچ کس نمیگیرد. اجازه نمیدهد که کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از آنها سلب کند”
  32. “باید اختیارات دست مردم باشد. هر آدم عاقلی این‌ را قبول دارد که مقدرات هر کس باید در دست خودش باشد”
  33. “ما که می‌‌گوییم حکومت اسلامی می‌خواهیم جلوی این هرزه‌ها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به ۱۴۰۰ سال پیش. ما می‌خواهیم به عدالت ۱۴۰۰ سال پیشش برگردیم. همه‌ی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم”
  34. “ما وقتی از اسلام صحبت می‌کنیم به معنی پشت کردن به ترقی و پیشرفت نیست. ما قبل از هر چیز فکر می‌کنیم که فشار و اختناق وسیله‌ی پیشرفت نیست”
  35. “دولت استبدادی را نمی‌توان حکومت اسلامی خواند…رژیم اسلامی با استبداد جمع نمی‌شود”
  36. “در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی می‌رود و قاضی او را احضار می‌کند و او هم حاضر می شود”
  37. “ما حکومتی را می‌خواهیم که برای اینکه یکدسته میگویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشند”
  38. “حکومتی که ما می‌خواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود. یکی علی و یکی هم عمر”
  39. “حکومت اسلامی، حکومت ملی است. حکومت مستند به قانون الهی و به آراء ملت است. این طور نیست که با قلدری آمده باشد که بخواهد حفظ کند خودش را، با آراء ملت می آید و ملت او را حفظ می کند و هر روز هم که برخلاف آراء ملت عمل بکند قهراً ساقط است”
  40. “تمام اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلامی می‌توانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند”
  41. “اقلیت‌های مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود”
  42. “تمام اقلیت‌های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند”
  43. “از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت می‌کنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد”
  44. “اسلام جواب همه عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب خواهد داد”
  45. “در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیده‌ای هستند”
  46. “جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود. همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت”
  47. “ما یک حاکمی می‌خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکال‌هایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند”
  48. “این که می‌گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه “زن خوب است زیبا باشد” مخالفیم”
  49. “اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه‌گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است”
  50. “زنان در انتخاب، فعالیت و سرنوشت و همچنین پوشش خود با رعایت موازین اسلامی آزادند”
  51. “زن‌ها در حکومتِ اسلامی آزادند حقوق آنان مثل حقوق مردها. اسلام زن را از اسارت مردها بیرون آورد و آنها را هم ردیف مردها قرار داده است، تبلیغاتی که علیه ما می‌شود برای انحراف مردم است. اسلام همه‌ی حقوق و امور بشر را تضمین کرده است”

انقلاب اسلامی به معنای انقلاب در اسلام سنتی و حوزوی، و مخالفت علنی خمینی با این حقیقت:

⁨خمینی-خیال میکنند که حالایی که مثلاً انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود⁩-
انقلاب اسلامی = انقلاب در اسلام

مطلب را به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید:

وعده و وعیدهای محمدرضا پهلوی در ۱۴ آبان ۱۳۵۷ وقتی که برای اصلاحات رژیم ولایت مطلقه پهلوی، دیگر به کلی دیر شده بود.

(این سخنرانی که در حقیقت آخرین نطق تلویزیونی‌ شاه بود، گویا حاصل بحث و مشاوره در حلقه مشاورین و نزدیکان فرح پهلوی متشکل از رضا قطبی، سیدحسین نصر و هوشنگ نهاوندی بوده و آخرالامر در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۷ توسط رضا قطبی پسردایی فرح پهلوی و رییس رادیو و تلویزیون ملی ایران نگاشته شده بود و با وساطت خود او و سیدحسین نصر که شاه را این‌چنین توجیه کردند: “حرف‌های اعلیحضرت باید شبیه حرف‌های مردم باشد” در نهایت شاه را راضی کردند، ساعت ۱۰ صبح ۱۴ آبان ۱۳۵۷ آن‌را در برابر دوربین تلویزیون قرائت کند):

…ملت عزیز ایران، در فضای باز سیاسی، که از دو سال پیش به تدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید.

انقلاب ملت ایران، نمیتواند مورد تایید من به عنوان پادشاه ایران، و به عنوان یک فرد ایرانی، نباشد.

موج اعتصابها نیز که بسیاری از انها بر حق بوده، اخیرا تغییر ماهیت و جهت یافت و تا چرخهای اقتصاد مملکت و زندگی روزمره مردم، فلج شود.

من آگاهم که به‌نام جلوگیری از آشوب و هرج و مرج این امکان وجود دارد که اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس کنند که به‌نام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من به‌نام پادشاه شما که سوگند خورده‌ام که تمامیت ارضی مملکت [یادآوری بذل و بخشش ارض ایران، از جمله بحرین را در اینجا لازم می‌بینیم!]، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنی‌عشری را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملّت ایران سوگند خود را تکرار می‌کنم و متعهد می‌شوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد. متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع وقت یک دولت ملی برای آزادی‌های اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا قانون اساسی که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است به‌صورت کامل به مرحله اجرا در آید،

من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم!

من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است هستم و آنچه را که شما برای بدست آوردنش قربانی داده‌اید، تضمین می‌کنم، که حکومت ایران در آینده بر اساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و به‌دور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود.

مطلب را به صورت تصویری در این‌جا ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=gJAR7Yygkoo

❊اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی، حقی از حقوق بشر است❊

حقوق‌مدارتر شدن و حقوق‌مدارتر کردن، از پیش‌نیازهای برپایی و پویایی مردمسالاری در هر جامعه‌ای است. برای این کار، یکی از مهمترین راه‌ها، احقاق حق اطلاع‌یابی، و احقاق حق اطلاع‌رسانی است.

یک راه آسان برای مشارکت در ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر در اینجا برای شما فراهم شده است:

لینک مطلب در رسانه‌ها و شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا هم‌رسانی:

اینستاگرام

https://www.instagram.com/reel/C12sEF9uMl_/

همراهان گرامی در اینستاگرام، شما می‌توانید از اینستاگرام خود در گوشی موبایل، به کانال مخابراتی ما (خبرنامه علیصدارت) ملحق شوید:

Use the Instagram app on your mobile device to join this broadcast channel:

https://ig.me/j/AbZQnDEDWb26LXMO/

کست‌باکس

https://castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us

کودتای روزهای آخر رژیم شاهنشاهی که شکست خورد و دروغهای فرح پهلوی و بختیار

https://alisedarat.com/2020/02/08/4686/

کودتای روزهای آخر رژیم شاهنشاهی که شکست خورد و دروغهای فرح پهلوی و بختیار

سایت انقلاب اسلامی در هجرت:بمناسبت چهلمین سالگرد انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷، بی‌بی‌‌سی فیلمی از دو روز آخررژیم شاهنشاهی منتشر کرده است با این عنوان: «دو روز آخر، روایت ۴۸ ساعت آخر حکومت شاهنشاهی در ایران». در این«مستند»، مصاحبه‌هایی با فرح پهلوی، کامبیز آتابای، ارتشبد قره باغی، شاپور بختیار و دو تا از وزیرانش، سیروس آموزگارو منوچهر رزم آرا درج هستند. واقعیتهای مهمی از زبان اینان بازگو شده‌اند که تکذیب دروغ هایی هستند که مدام بر زبانمی‌آورند:

❋ بنای امریکا و شاه و بختیار بر کودتا بود:

● شاه و امریکا (جناح کارتر و برژنسکی) و بختیار بنا بر انجام کودتا داشتند. امریکا ژنرال هایزر را به ایران فرستاده بود تاارتشیان را تحت فشار بگذارد تا که از حکومت بخیتار حمایت و اگر آن حکومت استواری نجست، کودتا کنند. پیش از این، درباره مأموریت هایزر و برخوردهای شدید درون دستگاه حاکمه امریکا برسر انقلاب، مقابله با آن و کودتا یا حفظ نظام سیاسیوابسته با ایجاد وحدت چکمه و نعلین (بقول سلیوان، ارتش و روحانیت)، سایت انقلاب اسلامی، سندهای بسیار انتشارداده‌است. در «مستند» بی‌بی‌سی، افراد رژیم سابق و بختیار از طرحی صحبت می‌کنند که قرار بوده‌است در ۲۱ بهمن به اجراگذاشته شود. این همان طرح کودتا برضد انقلاب مردم ایران بود که اجرا شد و به شکست انجامید. فهرستی از ۶۰۳ نفر تهیهشده بود که قرار بود دستگیر و به جزیره خارک تبعید شوند. تا آخرین لحظه، آنها امیدوار بودند که ارتش با حمایت امریکا،همانند کودتای ۲۸ مرداد، بتواند کودتا را انجام دهد. حتی سلیوان در مقاله‌ای که نیویورک تایمز بتاریخ ۶ سپتامبر ۱۹۸۰ برابربا ۱۵ شهرویر ۱۳۵۹ منتشر کرد، در باره حوادث روزهای آخر رژیم شاه، نوشت: “سعی می‌کردم امریکائیانی را نجات دهم که دردرگیریهای مسلحانه، میان دو طرف گرفتار شده بودند. درست در همان موقع، یک پیام تلفنی از واشنگتن از طرف برژنسکیدریافت کردم که از من سئوال می کرد آیا فکر می‌کنم ممکن است کودتایی برضد انقلاب انجام داد. متأسفم بگویم که پاسخی کهدادم بازگوکردنی نیست”. در «مستند» بی بی سی، فرح می‌گوید: در روز ۲۲ بهمن، یک لحظه فکر کردند طرف انها (یعنیکودتا) پیروز شده است. واقعیت این است و در این مستند هم مشخص است، که گارد شاهنشاهی در ۲۱ بهمن دست به اجرایطرح کودتا می‌زند. اما با مقاومت نیروی هوایی، بخصوص همافرها و مردمی که خیابانها را پرکرده بودند، روبرو و در اجرایطرح، ناکام می‌شود. پس از شکست کودتا، سران ارتش که دیگر هیچ کنترلی بر ارتشیان نداشتند، اعلام بی‌طرفی کردند. بختیارکه با بی‌اطلاعی کامل نزدیکترین هم حزبی‌هایش[۱] (حزب ایران) و جبهه ملی، نخست وزیری شاه را قبول کرده بود و هیچگونه پایه مردمی نداشت، بدون حمایت ارتش، کاملا تنها گشت و مخفی شد.

● در این «مستند»، فرح دروغی را تکرار می‌کند که پیش از آن نیز، بارها برزبان آورده بود: «همیشه اعلیحضرت می‌گفتند مننمی‌خواهم تاج و تختم را با ریختن خون مردمم نگاه دارم و همین است». غیر از اینکه، شاه با کودتای ۲۸ مرداد که بدون کشتارو اعدامها صورت نگرفت، به دست امریکا دوباره بر اریکه قدرت نشست، در تمام دوران حکومتش، شکنجه و اعدام مخالفینسیاسی از امور روزمره بود (از جمله در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲). در طول انقلاب، ارتش بر روی مردم تیراندازی کرد و کشتار میدانژاله، یکی از کشتارها بود. واقعیتی که اسناد مبرهن می‌کنند این‌است که شاه برای کشتار بیشتر، از حکومت امریکا حمایتکتبی می‌خواست. کارتر و برژنسکی حمایت شفاهی می‌کردند و حتی مرتب افرادی را برای ابلاغ حمایت نزد شاه می‌فرستادنداما نمی‌توانستند متنی کتبی در اختیار شاه قرار دهند. زیرا هم نقض منشور ملل متحد و حقوق بین‌المللی و حقوق انسان بودو هم در برابر افکار عمومی امریکا و جهان نمی‌توانستند پاسخگو باشند. برای خوانندگان، بخشهائی مربوط به این موضوعرا از کتابهای سلیوان، سفیر امریکا در ایران در زمان انقلاب و برژنسکی، مشاور عالی امنیت کارتر را نقل می‌کنیم. در زمانحکومت بختیار هم، ارتش بر روی مردم در مقابل دانشگاه تهران تیراندازی کرد و عده‌ای را کشت. در این «مستند» نیز، از قولشاه، فرح می‌گوید «که خوب است بختیار محکم مانده، با بختیار تماس داشتند». اما دروغی که در همین «مستند» لو می‌رود،اینست که شاه به امید کودتای موفق و بازگشت، از ایران خارج شده بود. او که باوری به نقش مردم نداشت، و به قدرت اصالتتمام می داد، فکر می‌کرد کودتای ۲۸ مرداد دوباره تکرار خواهد شد. در روز ۲۲ بهمن، فرح هم لحظه‌ای فکر کرد کودتا پیروز شدهاست و آنها باخته اند. او که می‌گوید لحظه‌ای پنداشته کودتا موفق شده، پس می‌دانسته است بنابر خون‌ریزی شدیدبوده‌است. زیرا با وجود انبوه مردم در خیابانها، کودتای بدون خون‌ریزی، ناممکن بوده‌است. بدین‌سان او دروغ مکرر خود کهشاه نمی‌خواست خون بریزد را تکذیب می‌کند. فرح پهلوی که در این «مستند» اذعان می کند («باورمان نمی شد همچه چیزیشده. ممکنه که مردم ایران به هم چه کسی رای داده اند؟») مردم خمینی را انتخاب کرده بودند، از خود نمی‌پرسد قرار بود کودتاچگونه پیروز بشود؟ آیا غیر از متوسل شدن به خون ریزی و کشتار وسیع مردم کودتا ممکن بود؟ غافل از دروغ پیشین،ناخواسته، اعتراف می‌کند که بنابر کشتار بوده‌است.

ژنرال هایزر در کتابش «ماموریب به ایران» در باره حداقل میزان کشته‌ها در صورت مقابله با انقلاب، چنین نوشته است: «وزیردفاع از امکان کودتا در صورت ناکامی دولت بختیار پرسید. رئیس جمهوری می‌خواست خون ریزی در حداقل، باشد. من باخواست رئیس جمهور کاملا موافق بودم. اما حداقل کدام بود؟ ۵ تا ۱۰ هزار کشته. در آن روز بهایی بود که باید برای جلوگیریاز کشته شدن یک میلیون نفر دیرتر، پرداخت میشد…»

دروغ دوم فرح در باره روحیه شاه است. او می گوید: «روحیه شان را خوب نگاه می‌داشتند». همه گزارشها متفق‌القول هستندکه شاه آن زمان کاملا روحیه خود را باخته و شدیداً افسرده بود. نوشته‌های دست اندرکارهای امریکائی در زمان انقلاب در بارهروحیه شاه را در زیر برای اطلاع خوانندگان آورده‌ایم. در مصاحبه‌ای جدید، اردشیر زاهدی نیز می‌گوید که در سفری که به ایراندر اواخر اکتبر ۱۹۷۸ داشته- ، فرح از او خواسته بود «چیزی نگوید که اعلیحضرت ناراحت بشود، چون خطر دارد که یک وقتیخودکشی کند»[۲]

● میزان اعتقاد بختیار و دوستانش به دمکراسی هم در این «مستند» معلوم می‌شود. بختیار افسوس می‌خورد که «ماخواستیم آزادی بدهیم اما آزادی نمی خواستند». غیر از اینکه، آزادی دادنی نیست و او چه حق داشت از سوی امریکا مأموردادن آزادی به مردم ایران بشود، در این «مستند» می‌گوید دستور بمباران داده است. می گوید مسئولیت خونهای ریخته شده«با من» است. بدین سان می‌گوید و صریح می‌گوید حاضر بود بنام «دفاع از آزادی» همچنان روبسپیر که بنام دیکتاتوریآزادی، دوران ترور و کشتار را بعد از انقلاب فرانسه، متصدی شد، کودتا و کشتار انجام دهد. در واقع، قبلا نیز کشتار در مقابلدانشگاه را توجیه کرده بود[۳]. بختیار که نتوانست با کودتا و با حمایت امریکا بر اریکه قدرت بماند، به روش تصرف قدرت بههر قیمت ادامه داد. پس از ورود به پاریس، با باقی مانده های رژیم شاه، از جمله خود شاه، اشرف، برادران رشیدیان، اویسیشروع به همکاری کرد و هم از رﮊیم‌های سعودیها و صدام پول هنگفت گرفت. او با حمایت اسرائیل، انگلستان و امریکا، صدام راتشویق به حمله به ایران کرد و فردای جنگ با هواپیمای اختصاصی صدام به عراق رفت. او از آتش بیارهای جنگی خونین وویران‌گر و عامل بازسازی استبداد شد که فرصت رشد از نسل انقلال و نسلهای بعد از آن، گرفت. 

● اما همکار بختیار، سیروس آموزگار نیز میزان اعتقاد خود به حقوق انسان و آزادی را در این «مستند» اظهار می کند. بهسئوال خبرنگار بی‌بی‌سی، «الآن فکر کنید و برگردید به همان روزها و یک کار را یکجور دیگر انجام دهید، آن چیست؟» او پاسخمی‌دهد: «بدون تردید، من به هر نحوی بود، دکتر بختیار را مجبور می‌کردم هواپیمای خمینی را ساقط کند»! با توسل به هماننظریه ولایت فقیه، او برای خود ولایت مطلقه قائل می‌شود و بی‌اعتناء به جان سرنشینان هواپیما و ده‌ها هزار ایرانی که بهدنبال ساقط کردن هواپیما باید کشتار می‌شدند – برغم ۴۰ سال زندگی در محیط دمکراسی فرانسه – راه‌کار را کشتار می‌داند! به خود نیز نمی‌گوید چرا بختیار را مجبور نمی‌کرد نخست‌وزیری انقلاب را بپذیرد و ترک دست نشاندگی کند و دست در دستهمه آنها که خواهان تغییر ساختارهای استبدادی بودند، به این مهم بپردازد؟ تجربه انقلاب و آنچه این گروه از آن پس کردند وسندهای پرشمار گویای عمل‌کرد آنها است، این امر را مسلم می‌کند که وقتی استقلال و آزادی بمثابه هدف جای به قدرتمی‌دهد، قدرت طلب دیگر از هیچ جنایت و خیانت و فسادی روگردان نمی‌شود. او ساده لوح نیست که فکر کند آن چند میلیونجمعیت آمده به استقبال و مردم شهرها و روستاهای کشور، با مشاهده سقوط هواپیما، برای ساقط کنندگان آن هورا سرمی‌دادند و گوسفندوار تسلیم می‌شدند و حکومت بختیار ابد مدت می‌‌گشت. می‌داند که کشتار اجتناب ناپذیر می‌شد. یکباردیگر او و دیگر پشت کنندگان به انقلاب را لو می‌دهد: وقتی روش ماندن بر قدرت بهر قیمت است، کشتن روش می‌شود. او خوبمی‌داند که برفرض ارتشیان تن به ارتکاب جنایت می‌دادند، درجا، باید آماده کشتار مردم نیز می‌شدند. بدین‌خاطر است که قدرتباوران یک و همان زبان و عمل را دارند: شاه اجازه کتبی کشتار از کارتر می‌خواست، آموزگار راه‌کار را ساقط کردن هواپیمایحامل خمینی و همراهان او می‌داند که کشتار را اجتناب ناپذیر می‌کرد و در جریان بازسازی استبداد، خمینی هم همین زبان وعمل را پیدا می‌کند. البته او می‌داند که بعد از ساقط کردن هواپیما و کشتار، در ایران دمکراسی برقرار نمی‌شد؟ درد آنست کهآدمی نمی داند به این حرفها باید خندید یا گریست؟

❋ بخشهای گویا از مستند بی‌بی‌سی:

روز جمعه ۲۰ بهمن، بختیار تصمیم می‌گیرد برای حفظ حاکمیت طرحی ضربتی را به اجرا بگذارد.

● سیروس آموزگار، وزیر اطلاعات و گردشگری حکومت بختیار: روز جمعه قبل از ۲۲ بهمن، دکتر بختیار کاری کرد که از ما قولگرفت به کسی نگوییم. یک لیست ۶۰۳ نفر، آنطور که یادم است، تهیه کرده بودند از آدمهایی که باید دستگیر کنیم. خارک راآماده کرده بود برای محل حفظ این ۶۰۳ نفر.

… شلوغ شد، و این کار نشد.

… شب ۲۲ بهمن که شلوغ کردند، آن موقع قرار بود که بگیرند…

خبرنگار بی‌بی‌سی: الآن فکر کنید و برگردید به همان روزها و یک کار را یکجور دیگر انجام دهید، آن چیست؟ بدون تردید، من بههر نحوی بود من دکتر بختیار را مجبور می‌کردم هواپیمای خمینی را ساقط کند.

● منوچهر رزم آرا، وزیر بهداشت حکومت بختیار: بختیار گفت باید ایستاد و عواملی هم هست که امکان را میدهد که موفقیتیحاصل بشود… قرار شده بود آنها را جمعاً در مدرسه علوی، همه آنها را بگیرند. این طرح قرار بود شنبه ۲۱ بهمن اجرا بشود.

بختیار گفت وضع خیلی شلوغ است ولی این طرح اجرا خواهد شد.

شنبه ۲۱ بهمن، من دو بار به بختیار صبح تلفن کردم. او گفت که منوچهر من که بهت گفتم، آن طرح اجرا می‌شود.

●کامبیز آتابای، مدیر کل دربار شاهنشاهی: قبل از اینکه اعلیحضرت از ایران خارج بشوند، یک طرحی بود که یک تعدادیدستگیر بشوند، دستشان کوتاه بشود از اینکه در خیابانها، مردم را تشویق به آتش‌سوزی و این کارها بکنند.

… به هر حال امید کمی بود که اتفاقی روی بدهد در ارتش…

● فرح پهلوی: (در مراکش) یک روزی آمدند (شاه)، در راهرو راه می‌رفتند، گفتند که خوب است بختیار محکم مانده، با بختیارتماس داشتند.

همیشه اعلیحضرت می‌گفتند من نمی‌خواهم تاج و تختم را با ریختن خون مردمم نگاه دارم و همین هم هست. [این از جمله دروغ‌هایی بود که قدرت‌ها در جنگ روانی علیه مردم بکار می‌بردند]

… امید داشتیم افرادی بودند که طرفدار بودند، می‌دیدند که چی دارد می‌گذرد، ولی امید را هیچوقت از دست ندادیم.

یک شنبه ۲۲ بهمن، مثل اینکه در کریدور بودم، داشتم رد می‌شدم از یک جایی، این را که تو رادیو شنیدم، اصلا باورمنشد، راستش آن موقع یک لحظه فکر کردم بر عکس شده، اینها باختند، ولی خوب خیلی دردناک بود باورمان نمی‌شد همچهچیزی شده. ممکنه که مردم ایران به همچه کسی رأی داده‌اند؟.

●عباس قره‌باغی، ارتشبد و رئیس ستاد ارتش- شنبه ۲۱ بهمن- : گزارش رسید که مردم دارند در شهر اسلحه تقسیم می‌کنند،کامیون وایستاده و اسلحه تقسیم می‌کنند. تلفن ‌کردم به آقای رحیمی، گفتم آقای رحیمی (فرماندار نظامی تهران) می‌گویند کهدارند در شهر اسلحه تقسیم می‌کنند. شما چه کار می‌کنید؟ گفت: تیمسار می‌دانید که ما حق نداریم در مساجد وارد بشویم.

دومرتبه به نخست‌وزیر تلفن کردم، گفتم در شهر اسلحه تقسیم می‌شود، در همه نقاط شهر، آشوب و تظاهرات می‌کنند. گفت کهمن فکر کردم که عصر شورای امنیت تشکیل بشود. بعد یک خورده دیگر، رحیمی تلفن کرد که نخست وزیر گفتند که حکومتنظامی ساعت ۴ اعلام کنند… بختیار گفت تا حالا صبر کردم. دیگر بیش از این نمی‌توانم صبر کنم. آقایان بروید و مقرراتحکومت نظامی را اجرا کنید. ولی کی! بعد از خرابی بصره!

… مامورین مسلسل سازی تا ۷ صبح دفاع کردند، تا اینکه مردم بیل و کلنگ آوردند، دیوار را سوراخ کردند. از همافرها و مردمریختند توی مسلسل سازی. گفتم پس بهترین راه اینست که تمام فرماندهان را احضار کنید، بیائید شورای فرماندهان تشکیلبدهیم تا ببینیم قضیه از چه قرار است. من در آنجا عرض کردم که اعلیحضرت فرمودند که آرتش را حفظ کنید، آرتش برای حفظاستقلال مملکت ضروری است. از نظر نظامی‌گری و سپاهی‌گری، با توجه به اوامر اعلیحضرت که دو دستگی نباشد، هر چقدرمی‌خواهید بحث کنید، بحث بکنید، ولی فکر می‌کنم که مصلحت ما اینست که به اتفاق آرا، یک راه حلی را انتخاب بکنیم. دومرتبه بحث ها ادامه پیدا کرد، بلاخره آن تعداد اقلیتی که طرفدار اعلان همبسگی بودند، آنها هم طرفدار اعلان بی‌طرفیشدند. بعد از اینکه جریان تمام شد، آقایان گفتند زودتر این ابلاغ بشود.

● بی‌بی‌سی- بختیار از ناکامی های روز شنبه و برملا شدن طرحش ناامید نمی شود. غروب، امرای ارتش را ملاقات می‌کند تافورا مردم را از اماکن نظامی بیرون کنند و تا یکشنبه ظهر آیت الله خمینی و اطرافیانش دستگیر شوند.

● شاپور بختیار: دو جا من کاغذم به رئیس ستاد ارتش است که بزنید. من نوشتم در شورای امنیت، انداختم جلوی ربیعی. گفتم دستور بدهید برای اینکه این اسلحه سازی و این چیزها که آنجا دارید و این همافر بازی که راه انداختید، به یک جائیبدی نرسد، شما بگوئید اینجا منطقه نظامی است، و با تراکت و با بلندگو، به مردم یک ساعت فرصت بدهید، که از اینجا دوربشوند اگر دور نشدند، این منطقه مسلسل سازی را بمباران کنند. هر کی هم مرد با من.

یک شنبه ۲۲ بهمن- صبح وعده داشتم با قره باغی. ساعت ۸ و نیم بنده رفتم به دفتر، صبر کردم تا ۹ شد، دیدم نیامد…. هیتلفن کردیم، هی گفتند در جلسه مهمی است… ساعت ۱۰ و نیم بود، قره باغی پای تلفن است، گفتم پس تیمسار چه شد، چه کارمی‌کنید شما آنجا؟ گفت جناب آقای نخست وزیر، ارتش اعلان بی‌طرفی کرده است. این را گفت، من رفتم در یک دنیای دیگر،چطور من چنین چیزی را فکر نکرده بودم…

● ابوالحسن بنی صدر: مهندس بازرگان نگرانی آنرا را داشت که اینها می خواهند کودتا بکنند و تا ۱۰۰۰۰۰ نفر را بکشند وحمام خون راه بیاندازند.

چند راه کار آنجا (مدرسه علوی) پیشنهاد می‌شد. یک راه کار مصالحه، یک راه کار اینکه آقای خمینی از مردم دعوت کند برایدفاع از خودشان، افراد مسلح بیایند دور آنجا را بگیرند و برود روی خط جنگ داخلی. یک راه کار سوم این بود که آقای خمینیاز مردم بخواهد کوچه و خیابانها را ترک نکنند. آقای خمینی این سومی را پسندید. 

❋ در باره درخواست حمایت کتبی شاه از امریکا برای سرکوب انقلاب:

● ویلیام سلیوان، سفیر امریکا در ایران در زمان انقلاب، در کتابش «ماموریت به ایران» چنین نوشته است:

«وقتی برای دیدار زاهدی به خانه اش رفتم، مرا به اطاق مطالعه برد و با تبانی طلب ترین لحن گفت:« برژنسکی سیاست ایرانرا خود در دست گرفت». برایم شرح داد که چگونه توسط برژنسکی به کاخ سفید احضار شده است و به او گفته شده کهوضیعت، رئیس جمهوری را سخت نگران ساخته است و شاه احتیاج دارد که در تصمیماتش تقویت شود. گفت که برژنسکی اورا تشویق کرده است به ایران مراجعت کند و شاه را به اتخاذ تدابیر محکم برای حفظ رژیمش برانگیزد. بنابر قول او، وقتیاعتراض می‌کند که نمی‌تواند سفارت را در واشنگتن ترک گوید، برژنسکی او را بحضور رئیس جمهوری می‌برد و در حضور اومی گوید، رئیس جمهوری خود سفیر ایران در واشنگتن می‌شود. در این وقت زاهدی احساس میکند که وظیفه مقدم وی اینستکه به ایران بیاید و شاه را در مقابله با سخت‌ترین برخوردهای سیاسی یاری کند.

کمی بعد از این ملاقات، شاه مرا به کاخ خود احضار کرد و حرفهایی که زاهدی از پیش بمن گفته بود را برایم بازگفت. گفتزاهدی به او گفته است که پیامی بمن (سفیر) خواهد رسید حاکی از تایید این اظهارات و از من پرسید چه وقت این پیام رادریافت خواهم کرد و کی او را از مضمون آن آگاه خواهم کرد؟

در این مرحله، پیامی که دریافت کرده بودم، همان بود که واشنگتن در پاسخ سئوال و کسب دستورم فرستاده بود. مضمون آنپیام را به شاه گفتم. گفتم از نظر امریکا او می‌تواند هر گونه تدابیری را که لازم می‌بیند اتخاذ کند. امریکا از تصمیم اوپشتیبانی خواهد کرد. از قرار این جواب، آن نبود که شاه توقع و انتظار داشت و از من خواست تعلیمات واضح و بی‌ابهامتریدر خواست کنم. از قرار معلوم پیامی می‌خواست که در آن، از او خواسته شود نیروی نظامی را برای امحا انقلاب بکار برد.

این گفتگو را مخابره کردم و تقاضای تعلیمات روشن کردم. جوابی که آمد بسیار کم مایه‌تر از حرفهای زاهدی و غیر از پیامیبود که شاه توقعش را داشت. مضمون پیام را به شاه رساندم. از این مضمون راضی نشد…» (فصل ۱۶- صص ۱۶۴-۱۷۳).

توضیح سایت انقلاب اسلامی: این گفتگو اواخر ماه اکتبر ۱۹۷۸ قبل برقراری حکومت نظامی صورت گرفته است.

● زبیگنیف برژنسکی، مشاور ارشد امنیت ملی کارتر، در خاطراتش «اصل و قدرت»، چنین نوشته است:

«ضعف مداوم و بی‌تصمیمی شاه در ملاقات با سلیوان بگونه‌ای دردناک آشکار گردید. در این ملاقات با صراحت پرسید امریکاچه میخواهد تا او بکند؟ سلیوان جواب داد که امریکا از کوششهای او (شاه) در استقرار قانون اساسی و نظم پشتیبانیمیکند. شاه پرسید حتی اگر به او توصیه بشود مشت آهنین بکار برد و برای برقرار کردن مجدد قانون و نظم از خونریزی باکیبخود راه ندهد؟ بنابر گزارش سلیوان وی به شاه جواب داده است که اگر شاه سعی دارد امریکا را برآن دارد مسئولیت اعمال اورا بپذیرد، جای تردید است که امریکا دستورالعملی موافق به او (سفیر) بدهد. این خود شاه و شخص خود اوست که بایدتصمیم لازم را اتخاذ کند و مسئولیت آن را برعهده بگیرد». (فصل ۱۰- ص ۳۷۵)

● در باره طرح مقابه با انقلاب و سرکوب خونین در زمان حکومت بختیار:

زبیگنیف برژنسکی، چنین نوشته است:

«تشکیل دولت بختیار به این معنی بود که رژیم شاه تمام شده است…. نظامیان به سلیوان گفته بودند که آمده اند با قاطعیتعمل کنند و نمیخواهند شاه کشور را ترک کند. تدارک فراهم کرده اند تا به سرکوب گسترده‌ای دست زنند که سبب مقداریخونریزی خواهد شد»(ص ۳۷۸-۳۸۰).

● سیروس وانس، وزیر خارجه کارتر، در کتابش «انتخابهای سخت» چنین نوشته است:

در ۵ ژانویه ۱۹۷۹- «سلیوان به شاه گفت از افسران شنیده‌ایم که آنها «شورائی» بوجود آورده اند و قصد دارند شاه را در جاییتحت حمایت و مراقبت قرار بدهند. مانع از رفتن وی از کشور بشوند و پس از آنکه کشور را «پاکسازی» کردند، وی را به کاربازگردانند. سلیوان خاطر نشان ساخت که افسران از ما تقاضای معاضدت کرده اند. آیا علیحضرت از وجود این «شورا» آگاههستند و وجود طرحشان را تائید می کنند؟ شاه پاسخ داد: به دستور او امرای ارتش مأمور شده‌اند طرح قابل اجرائی تهیهکنند تا اگر حکومت بختیار شکست خورد، دست به اقدام نظامی بزنند…»(فصل ۱۵- ص ۳۳۶)

● ژنرال هایزر در کتابش «ماموریب به ایران» چنین نوشته است:

«وزیر دفاع از امکان کودتا در صورت ناکامی دولت بختیار پرسید. رئیس جمهوری می‌خواست خون ریزی در حداقل، باشد. منبا خواست رئیس جمهور کاملا موافق بودم. اما حداقل کدام بود؟ ۵ تا ۱۰ هزار کشته. در آن روز بهایی بود که باید برایجلوگیری از کشته شدن یک میلیون نفر دیرتر، پرداخت میشد… (گزارش ۱۷ ژانویه ۱۹۷۹- ض ۱۴۲)

در سوم فوریه (۱۴ بهمن ۱۳۵۷)، در جمع امرا حاضر شدیم. همه بر این باور بودند که باید محکم از بختیار حمایت کنند. بهسنجش وضیعت نیروها پرداختیم. ربیعی می‌گفت از نیروهای هوایی خوب مواظبت کرده است و اگر بنابر عمل شود، ۷۵ تا ۸۰ درصد این نیرو بدون چون و چرا وارد عمل می‌شوند. قوی‌ترین نیروها، لشکر گارد شاهنشاهی بنظر می‌رسید. بعد نیرویدریایی. ژنرال بدره‌ای می‌گفت وضع نیروی زمینی، بخصوص پیاده نظام خوب است. ۷۰ تا ۸۰ درصدشان محکم هستند. درتوپخانه که افراد تعلیمات روسی دیده اند، ممکن است مشکل داشته باشیم. با همه اینها، اگر بنابر اقدام نظامی باشد، نیرویکافی تحت فرمان وجود دارد. این ارزیابی با ارزیابی هیأت کارشناسی نظامی امریکا در ارتش ایران، میخواند». (ص ۲۶۳)

انقلاب اسلامی: اما همانطور که سران ارتش دانستند و گفتند، «ارتش چون برف آب می‌شد» و سران ارتش تن به کشتار مردمتحت امر ﮊنرال امریکایی ندادند و کودتای ۲۱ بهمن شکست خورد. وگرنه، بنابر دستگیری و کشتار بود.

اما در باره روحیه شاه در زمان انقلاب و در مراکش:

ژنرال هایزر در کتابش «ماموریب به ایران» چنین نوشته است:

بار دیگر از گروه با ظرافت پرسیدم، آیا با شاه در ارتباط هستند یا نه؟ ژنرال قره باغی بلادرنگ پاسخ داد هیچگونه رابطهمستقیمی وجود ندارد، فقط شنیده ایم قصد دارد در مراکش بماند و بسیار خسته است و بسیار ساکت و غمگین است. به خوابنمیرود و دوره های کزکردگی عمیق او طولانی هستند.

جان د استمپل در کتابش «انقلاب ایران از درون» نوشته است:

… هر کس از داخلی و خارجی، نظامی و غیر نظامی، در آن شب ۵ نوامبر و صبح ۶ نوامبر شاه را دیده، گرفتار افسردگی وناراحتی های خاطر یافته است. در لحظه های حساس که آینده او بمثابه رهبر کشورش در خطر بود، لاقید و افسرده مینمود.

ویلیام سلیوان در کتابش «ماموریت به ایران»:

ملاقات با شاه نیز آموزنده بود. وقتی بدیدار او در قصرش رفتیم. او را در یکی از مایوسترین حالاتش یافتیم. کوششهایشبرای دستیابی به تفاهمی سیاسی بجائی نرسیده بودند و میدانست که انتخابهای معدودی بیشتر برایش نمانده اند. حوصلهصحبت درباره بهای نفت و هیچ مسئله اقتصادی دیگری را نداشت…

بهنگام نهار که شهبانو بما پیوست، تازه حال و حوصله بیشتری پیدا کرد. بلومنتال که مثل فرستادگان دیگر مامور بود شاه رااز تزلزل بدر آورد. از رفتار او یکه خورد و بعد بمن گفت نمیبینم مردی با این روحیه بتواند تصمیم به عمل سیاسی قاطع یا غیرآن، برای حفظ حکومت خویش، بگیرد.

فرستاده ها، همچنان از پی یکدیگر می آمدند. سومی، بووی، شخص سوم سیا بود. او نیز مانند وزیر خزانه داری با ایناحساس بازگشت که شاه مردی نیست که بتواند تصمیمهای خطیر بگیرد و از موقعیت خویش دفاع کند.

 

[۱] روزی ساعت ۹ صبح تلفن زنگ زد. مهندس حق شناس صحبت کرد. گفت: «شاپور بختیار تلفن کرده که امر مهمی دارد ومی‌خواهد با ما در میان بگذارد. قرار است به منزل من بیاید. دکتر سنجابی هم خواهد آمد. تو هم باید بیایی». گفتم « منامروز وسیله‌ای در اختیار ندارم». گفت « شاپور تو را سر راه خود بر می‌دارد». یک ربع ساعت بعد شاپور بختیار زنگ خانه مرازد و مرا به اتومبیل بنز سیاه رنگ خیلی شیکی که آن طرف خیابان توقف کرده بود راهنمایی کرد. من از آن اتومبیل متعجبشدم، چون می‌دانستم که بختیار فقیر نمی توانست حتی اتومبیلی داشته باشد. ولی با خود گفتم « بختیار به پیروزی نزذیکاست. لابد یکی از اقوامش اتومبیل خود را در اختیار او گذارده است» و بیش از این توجهی نکردم. در مدت کوتاه حرکت مطلبمهمی نگفت تا به خانه حق شناس رسیذیم. دکتر سنجابی و علی اردلان برادر خانمش هم قبلا آمده بودند که مهندس حقشناس و مرا برای مشاوره‌ای دعوت کنند. تعجبی نداشت، ما هر دو از پیران قوم، از پایه گذاران جبهه ملی ایران، از همکاراناولیه دکتر مصدق بودیم. اسم ما با اسم جبهه ملی به هم آمیخته بود….

   باری دکتر شاپور بختیار شروع به صحبت کرد. عین مطالبی که گفت در خاطرم نیست. ولی آنچه من از آن فهمیدم، آنچه دکترسنجابی، مهندس حق شناس و علی اردلان از گفتار او فهمیدند این بود: « شاه مرا خواسته و پیشنهاد همکاری با جبهه ملیرا کرده است. تعیین نخست وزیر و شورای سلطنتی در صورتی که شاه از ایران بیرون برود با جبهه ملی خواهد بود». با اینپبشنهاد شاه مخالفتی نبود. بارها در این اواخر صحبت از زمامداری جبهه ملی به میان آمده بود (و این فکر) نه در مردم و نهدر اعضای جبهه ملی با مخالفتی روبرو نشده بود. قبلا هم صحبت نخست وزیری افرادی از جبهه ملی به میان آمده بود. دکترسنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی با شاه ملاقات و گفتگو کرده بودند. به هر ذو پیشنهاد نخست وزیری شده بود. فقط چونشاه با شرایط آنها موافقت نکرده بود مذاکرات بی‌نتیجه مانده بود. ولی در این مقطع از زمان آیت الله خمینی رهبر بلامنازعملت ایران بود. …از این رو موافقتش لازم و واجب بود. تا آنجا که من به خاطر دارم هم دکتر سنجابی هم شاپور بختیار گفتندکه با پاریس تماس خواهند گرفت و به وسیله ارتباطی که دارند نظر آیت الله را به دست خواهند آورد و در صورت موافقتایشان پیشنهاد شاه قبول خواهد شد. تأکید می‌کنم آنچه من از این جلسه فهمیدم، آنچه مورد موافقت همه بود این بود که بانخست وزیری یکی از افراد جبهه ملی مخالفتی نیست و همه کسب موافقت آیا الله خمینی را لازم می‌دانند. با این قرار جلسهتمام شد، شاپور بختیار مرا به خانه رساند و در بین راه هم هیچ گونه مطلبی که دال بر قرار دیگری باشد از او نشنیدم.

در حدود ۵ یا ۶ بعد از ظهر یکی از رفقای حزبی تلفن کرد که هم اکنون دکتر سنجابی در منزل خود مصاحبه مطبوعاتی تشکیلداده و دکتر شاپور بختیار را از جبهه ملی اخراج کرده است. گفتم « به چه علت؟» گفت « شاپور بختیار نخست وزیر شدهاست». خدای من، چنین قراری نبود. حتما سوتفاهمی است. اشتباهی است. در صدد تماس با شاپور برآمدم ولی متاسفانه تا۱۰ شب موفق نشدم. …بلاخره به مهندس حق شناس تلفن کردم. او هم مثل من متحیر و بی اطلاع بود… فردای آن روز صبحزود به من تلفن کرد که توانسته است تماسی برقرار کند. گویا دکتر سنجابی و شاپور بختیار با هم قرار گذارده اند که ساعت ۱۱ جلسه دیروز مجددآ تشکیل شود…..ادعای او (شاپور یختیار) این بود که گفتار دیروز او را ما غلط فهمیده ایم و او همان دیروزگفته بوده است « شاه مرا از جبهه ملی نخست وزیر کرده و حاضر است شورای سلطنتی را هم با نظر جبهه ملی تشکیل دهد» و ما مقصود او را بد فهمیده ایم. او ادعا می‌کرد که یقین دارد موافقت آیت الله خمینی را جلب خواهد کرد. مدعی بود که شاهایران را ترک خواهد کرد و او به سرعت اصلاحات مورد نظر مردم را انجام خواهد داد….

من به او گفتم « این عمل تو جبهه ملی را متلاشی می‌سازد. موافقت خمینی را نمی توانی به دست آوری و در نتیجه دیگرنخست وزیر ملت نخواهی بود. فقط نخست وزیر شاه و در ردیف سایر نخست وزیران گذشته خواهی بود. تظاهرات ادامهخواهد داشت و تو مجبور خواهی شد به روی مردم تیراندازی کنی. مردمی که مدت سی سال ادعای طرفداری آنها را داشته‌ایو اگر شاه از ایران خارج شود، اتکای تو فقط به ارتش است و تو از کجا می دانی ارتش در اختیار تو باقی خواهد ماند؟ …

آیا او دروغ می گفت و ما را فریب می‌داد یا حقیقتا حق با او بود و روز قبل به علتی ما به اشتباه افتاده و مقصود او را درکنکردیم؟ 

آن اتومبیل بنز سیاه رنگ، اتومبیل نخست وزیری بود. همان موقعی که با ما صحبت می‌کرد نخست وزیر شاه بود. 

استنباط من این بود که دکتر بختیار یک مانور سیاسی کرده است. او در حدود یک ماه با شاه و درباریان در مذاکره بود وبالاخره به توافقی که بعدآ اعلام خواهد کرد رسیده و نخست وزریش محقق گشته است، ولی برای اعلام آن می خواهد قبلاموافقت جبهه ملی را کسب کند».

خاطرات مهندس احمد زیرک زاده – پرسش های بی‌پاسخ در سالهای استثنایی – صص ۲۲۷-۲۳۰

[۲] https://www.youtube.com/watch?v=3OstEhof0IA

[۳] «از آن روز به بعد من دکتر شاپور بختیار را ندیدم. . یکی دو مرتبه در موقعی که دیگری تلفن می کرد و من حضور داشتماظهار ارادتی می کردم. فقط یک مرتبه مستقیما خوذم به او تلفن کردم و آن روز خونبار حمله به ژاندامری در نردیکی دانشگاهبود.

در حدود ساعت ۷ جوانی به من تلفن کرد. چون خود را معرفی کرد شناختم. از طبیب های جوان حزب ایران بود و در یکی ازبیمارستانها کار می کرد. صدایی گرفته خشم آلود داشت. گفت: «شما را به خدای کاری بکنید. همین طور زخمی می‌آید. بهبختیار تلفن کنید جلوی این کشتار را بگیرد». گفتم: «رفیق عزیز، چگونه تلفن کنم که جواب او را هم اکنون می دانم. او خواهدگفت سربازها از خود دفاع می‌کنند. اگر نکشند کشته می شوند.» گفت: « من نمی دانم، یک کاری بکنید» و مذاکره را قطعکرد…. گوشی را برداشتم. از اتفاقات روزگار دفتر نخست وزیری فوری جواب داد و خانمی که گوشی را برداشت لابد از ارتباطبختیار با من آگاه بود، چون به مجردی که اسم خوذ را گفتم ارتباط را برقرار کرد. جریان را گفنم و او هم همان جوابی که منتظربودم داد. گفت : «تفنگ دارند می کشند، سرباز چه کند؟ بایستد و کشته شود؟» گفتم « چرا همان کاری که در تمام دنیا می کنندنمی کنید؟ تظاهرکنندگان را حبس کنید، در کامیون بریزید و از معرکه دور کنید.»

جواب داد « این امر سربازان ورزیذه می‌خواهد. سربازانی که برای این نوع عملیات تمرین دیده اند (این مطلب صحیح است). سربازان ما فقط یک کار می‌دانند: تیراندازی. شنیده ام در اصفهان یک هنگ به این منظور آماده شده است. دستور داده ام بهتهران منتقل شود، شاید بشود کشتار را کم کرد». دیگر حرفی با هم نداشتیم. خداحافظی کردیم و از این به بعد حتی صدای اورا هم نشنیدم». خاطرات مهندس احمد زیرک زاده -ص ۲۳۱

مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی،  در👇همین‌جا👇بشنوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

پادکست اسپاتیفای

https://open.spotify.com/episode/50P6q5j0PI8ogZGk1wGv8Y

آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آورده‌ایم.

در این آدرس، می‌توان به بعضی دیگر رسانه‌ها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آن‌ها منتشر می‌شوند،دسترسی داشت.

از این راه می‌توان به‌عنوان یک «کنش‌گر حقوق بشر» فعال شد. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رای‌دادن، وابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و ابتکار برای سایر روش‌های هم‌رسانی، برای احقاقحقِ اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی، نقش‌آفرین گردید:

https://alisedarat.com/2024/01/08/12771/

❊❊❊❊❊

برخی منابع، مراجع، ماخذ، مطالب مرتبط،….

رویدادها و خبرها…

در هفته‌ای که گذشت:

داوود عبدالهی در زندان قزلحصار کرج اعدام شد

گزارش تکمیلی؛ افزایش شمار اعدام شدگان در زندان قزلحصار به سه تن

گزارشی از اعدام سه زندانی در زندان سبزوار

چهار زندانی امنیتی در زندان ارومیه اعدام شدند

تداوم اعتصاب نرگس منصوری در زندان اوین

پرونده عباس کورکوری به شعبه اجرای احکام ارجاع داده شد

ارومیه؛ انتقال پنج زندانی امنیتی محکوم به اعدام به سلول های انفرادی

زندان قزلحصار کرج؛ سه زندانی جهت اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل شدند

گزارشی از مصادره زمین های شهروندان بهائی در روستای احمدآباد ساری

آتش سوءمدیریت به جان مددجویان پناه گرفته در کمپ اعتیاد/ عاطفه دانشگر

زندان قزلحصار کرج؛ چهارمین روز اعتصاب داوود عبدالهی در سلول انفرادی

سه زندانی در زندان قزلحصار کرج اعدام شدند

موقعیت طلایی برای خلع سلاح اتمی در خاورمیانه: تحمیل سرنوشت آفریقای جنوبی به جنگ‌ طلبان اسرائیلی، سخنرانی علی صدارت

دوستی خاله خرسه!، نویسنده حمید رفیع

“Absolutely Unimaginable”: Children in Gaza Face Amputations Without Anesthesia, Death & Disease

Israel has killed more than 8,200 children in Gaza, which the U.N. now calls the most dangerous place in the world to be a child. We speak with Steve Sosebee of the … Read More →

    Gantz, who joined the government from opposition after October 7, said: “What happened yesterday was a politically motivated attack in the middle of a war. I participated in many cabinet meetings – such conduct has never occurred and must not occur.”

    Gantz is widely considered a likely successor to Netanyahu when an election is called.

    Tensions spill out in public

    Gallant’s plan was criticized Friday by Smotrich, who along with far-right National Security Minister Itamar Ben Gvir has advocated for resettling Gazans outside the enclave. Their comments have drawn condemnation from the United States, United Nations officials and several Arab states.

    Israel’s deadly bombardment and besiegement of Gaza has turned swathes of the Palestinian enclave into a wasteland, leaving more than 2.2 million people at risk of severe dehydration, starvation and disease. At least 1.93 million Palestinians have been displaced, according to the United Nations.

    Smotrich, a Jewish nationalist, has denied the existence of a Palestinian people or nationhood. Ben Gvir was previously convicted of inciting racism against Arabs and supporting a terrorist organization.

Israeli Military Censor Bans Reporting on These 8 Subjects

The highly unusual, English-language order for the Gaza war breaks from the secretive and informal way IDF censorship normally works.

https://theintercept.com/2023/12/23/israel-military-idf-media-censor/

Who Funds Canary Mission? James Bamford on Group That Doxxes Students & Profs for Palestine Activism

Longtime investigative journalist James Bamford’s latest piece for The Nation looks at Canary Mission, a shadowy pro-Israel group that publishes the photos and … Read More →

Palestine Exception: U.S. Colleges Suppress Free Speech, Academic Freedom for Students & Professors

We look at the “Palestine exception to free speech” on U.S. college campuses, where students and faculty face backlash and professional retribution for speaking up in … Read More →

https://www.democracynow.org/2023/12/27/canary_mission?utm_source=Democracy+Now!&utm_campaign=f2d6e63c40-Daily_Digest_COPY_01&utm_medium=email&utm_term=0_fa2346a853-f2d6e63c40-192716366

Palestine Exception: U.S. Colleges Suppress Free Speech, Academic Freedom for Students & Professors

We look at the “Palestine exception to free speech” on U.S. college campuses, where students and faculty face backlash and professional retribution for speaking up in … Read More →

War on Gaza: Turkey backs South Africa ‘genocide’ case against Israel at ICJ

Ankara says Israel’s crimes against humanity in Gaza should not go unpunished

https://www.middleeasteye.net/news/war-gaza-turkey-south-african-backs-case-israel-icj

 

❊❊❊

راههای تماس و ارتباط با ما:

https://linktr.ee/sedarat

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)