محاکمه و دادگاههای نمایشی تاریخچه‌ای بیش از پانصد سال دارند. کلیسا در قرون وسطی با برپایی چنین دادگاههایی برای نخستین بار تفتیش عقاید و سرکوب دگراندیشان و منتقدان دستگاه پاپ را چنان مجازات وحشتناکی می‌نمود که تا به‌حال زبان‌زد خاص و عام گردیده است. امروزه هر محاکمه‌ای که در آن بی‌عدالتی پایه‌ای‌ترین اصول حقوقی و اخلاقی را نقض می‌کند، یادآور چنان دادگاههایی در ذهن و روان مخاطب است. جوردانو برونو، فیلسوف و ستاره شناس ایتالیایی توسط دستگاه تفتیش عقاید به مرگ محکوم و در آتش سوزانده شد زیرا حاضر به توبه نگردید. گالیله البته در این دادگاه کوتاه آمد و جان به در برد. ژاندارک اما در دادگاه تفتیش عقاید به جرم الحاد به آتش سپرده شد در حالی که تنها نوزده سال داشت.
پس از آن دوران و در عصر جدید و قرن بیستم شاهد محاکمه‌هایی نمایشی اما به همان شدت بی‌رحمانه و غیرمنصفانه از سوی نازیهای هیتلری بودیم که مخالفان خود را به شدیدترین صورت شکنجه و اعدام می‌کردند. در این نوع از رژیم‌های سرکوبگر و تمامیت خواه، با ایجاد رعب و وحشت در دل مردم و نشان دادن وحشیانه‌ترین رفتار با نیروهای آزادیخواه و مقاوم تلاش می‌کردند مانع از گسترش خیزش‌ها و قیامهای رهایی‌بخش مرد‌می شوند. به همین خاطر آنها را علنی و با جار و جنجال تبلیغاتی برگزار می‌کردند. نازی‌ها محکومین این دادگاهها را متهم به خیانت به کشور، همکاری با دشمن ملت، تشویش اذهان عمومی و توطئه برعلیه نظام مستقر می‌نمودند.
دادگاه متهمان طرح ترور آدولف هیتلر در ۱۹۴۴ نمونه‌یی از دادگاه نمایشی در آلمان نازی است. رئیس دادگاه با متهمان چنان رفتار تهاجمی و پرخاشجویانه‌ای می‌کرد و چنان نعره می‌کشید که دولت حاضر نشد دادگاه را نمایش دهد! چرا که روی بیننده تأثیر منفی‌می‌گذاشت! (کتاب هیتلر و نازی‌ها بر پایه اسناد تاریخی)

دادگاههای نمایشی در نظام ولایت فقیه
فاشیسم دینی حاکم بر ایران با الگو گرفتن از دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطی و نظامهای تمامیت‌خواه و ضدبشری، برای ایجاد رعب و وحشت و سرکوب علنی مخالفان خود مبادرت به تشکیل چنین دادگاههایی کرده است.
این چنین اقداماتی در تاریخ جدید ایران بی‌سابقه نیست. چندین دادگاه به‌اصطلاح علنی در زمان دیکتاتوری سلطنتی تشکیل گردید که برای محاکمه انقلابیون مجاهد و مبارز بود اما به‌دلیل دفاعیات درخشان و مستدل فرزندان آگاه و پیشتاز خلق عملاً بر ضد منویات و طرح‌های دستگاه سرکوب نتیجه داد و باعث آگاهی عموم مردم از بحرانهای آن رژیم گردید. محاکمه دکتر محمد مصدق، رهبر ضداستعماری ملت ایران نیز از جمله این اقدامات بود. جالب آن که در شمار اتهام‌های وارده به او، تلاش برای «سست کردن ایمان و اعتقاد مردم» و «مبارزه با مذهب رسمی کشور» قید شده بود!
هم‌چنین دادگاه نمایشی مبارز بزرگ شکرالله پاک‌نژاد و انتشار دفاعیات روشنگرش، دادگاه محاکمهٔ خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان، دادگاه محاکمهٔ مهدی رضایی گل سرخ انقلاب ضدسلطنتی و بالاخره دادگاه نمایشی مسعود رجوی و اولین گروه از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران، با هدف نمایش ثبات و تحکیم پایه‌های سلطنت خودکامه تشکیل شد اما به‌علت دفاعیات کوبنده و آتشین مجاهدان و مبارزان راه آزادی، ارکان نظام سلطنتی را لرزاند.
پس از انقلاب ضدسلطنتی نیز خمینی و آخوندهای جنایتکار و مطیع دستگاههای امنیتی اقدام به برپایی پاره‌ای از محاکمات نمودند که باز هم تاثیری مشابه با نظام قبلی داشت. به‌عنوان نمونه رژیم آخوندی در سال ۱۳۶۰ دادگاهی برای یک هوادار مجاهدین به نام داریوش سلحشور تشکیل داد به این امید که باعث جدایی مردم از مقاومت سازمان‌یافته شود اما نتیجهٔ معکوس گرفت.
داریوش سلحشور ۱۹ ساله، در این دادگاه که با حضور تعدادی خبرنگار برگزار شده بود مبانی عقیدتی- سیاسی خود را مطرح کرده و جنایتها و نقض حقوق سیاسی و پایه‌یی مردم از سوی حکومت را برملا کرد اما قیمت این اقدام شجاعانه را نیز با جان خود پرداخت. در سال‌های بعد هم نظام ولایت فقیه با اهداف و نقشه‌های خاص خود چندین نمایش مفتضح را اجرا کرد اما در مجموع سودی از آنها نبرد.

آخرین محاکمه نمایشی مقاومت ایران از سوی فاشیسم دینی
خامنه‌ای با از دست دادن مشروعیت تمام‌عیار حکومت و سلطه‌اش بر سرنوشت ملت ایران و مواجه شدن با انبوه بحرانهای اقتصادی ـ اجتماعی و ضربه خوردن نیروهای نیابتی‌اش در منطقه و انزوای جهانی روزافزون، قصد و نقشه‌ای برای ضربه زدن به مقاومت سازمان‌یافته مردم و جدا کردن جوانان آگاه و شورشگر از آلترناتیو و جایگزین شناخته شده خود دارد. به همین منظور اقدام به تشکیل نمایشی به نام محاکمه سازمان مجاهدین خلق ایران (متهم ردیف اول!) و رهبران مجاهدین نموده است. در این خیمه شب بازی، جنایتکاران، نقش قاضی، جلادها، نقش دادستان و بازجویان نقش عوامل و کارگزاران آن را دارند. قرار است این نمایش با جنجال رسانه‌های رژیم و پروپاگاندای گوبلزی توأم گردد. این بازی سخیف آمیزه‌ای از دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطایی، محاکم دیکتاتور پیشین و استفاده از دادگاههای نازیهای هیتلری است.
تاریخ ایران و جهان همواره شاهد سوء‌استفاده جنایتکاران حاکم از قانون و حقوق بر علیه مردم ستم دیده و نیروهای مبارز و آگاه جان برکف بوده است. باشد تا روزی که غاصبان حق حاکمیت ملتها سرنگون شوند و جهانیان شاهد دادگاههایی معتبر، عادلانه و بر اساس پرنسیپ‌های بین‌المللی در رسیدگی به همه اقدامات ضدبشری مرتجعان و دیکتاتورها باشند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)