دکتر شهلا اعزازی: قبل از انقلاب هر چند که مفهوم برابری جنسیتی چندان رایج نبود و نابرابریهایی وجود داشت اما هم از لحاظ قانونی و هم در روابط خانوادههای طبقه متوسط شهرهای بزرگ نابرابری تا حدی کاهش یافته بود. البته هنوز پسران نسبت به دختران امتیازاتی داشتند اما نظارت و کنترل بر روی دختران کمتر بود، مسایلی مانند آموزش و تحصیلات بالای دختران، کار زنان، حضور در عرصه عمومی، بازی دختربچهها و حتی دوچرخهسواری مساله خاصی ایجاد نمیکرد. از طرف دیگر با توجه به شرایط اجتماعی، دختران نیز متقاضی آزادی بیشتر از جانب خانواده بودند و حتی برخی از آزادیها را نیز به دست میآوردند؛ به عنوان مثال انتخاب شخصی در ازدواج با فردی در دانشگاه متداول بود. بخشی از طبقه متوسط و مرفه نگرشی داشتند که با الگوی زن در جامعه مدرن تناسب داشت.
بعد از انقلاب، سبک زندگی و هنجارهای اجتماعی دیگری در جامعه مطرح شد، گروهی که با الگوی زن «عروسکی غربی» مخالفت بودند، الگو، نقشها، وظایف و رفتارهای دیگری برای زنان در نظر داشتند. از نظر آنها زنان و مردان با یکدیگر تفاوت ذاتی داشتند و در مناسبات اجتماعی بر این تفاوتها تاکید میکردند. این تفاوتها از دبستان (پوشیدن مقنعه و جشن تکلیف دختران) تا فرصتهای شغلی و نحوه حضور در فضاهای عمومی وجود داشت و عدم رعایت هنجارها از سوی زنان برای آنها مشکلات فراوانی بهوجود میآورد.
از همان زمان برای برخی گروههای اجتماعی سبک زندگی دوگانه بهوجود آمد؛ رعایت هنجارها در عرصه عمومی و زندگی بر طبق تمایل شخصی در عرصه خصوصی. هر چند که در این خانوادهها تفاوت چندانی میان دختران و پسران نبود اما بهتدریج به دلایل اجتماعی و ناآگاهانه نظارت حکومتی را بر روی فرزندان اعمال میکردند و به «نیروی نیابتی گشت ارشاد» برای دختران خود تبدیل شدند.
پسران تا حدودی از نظارت خانواده آزاد بودند اما در مورد چگونگی پوشش، آرایش صورت، دوستان و انواع تفریحات و گردشها نظارت شدیدی بر دختران صورت میگرفت. این نظارت نه بر اساس اعتقادات واقعی بلکه بیشتر به علت ناامنی اجتماعی و همچنین احتمال گرفتاری و بازداشت دختران و درگیری با نیروهای بسیج و نظایر آن که با دردسرهای ارایه سند خانه یا دادن ضمانت همراه بود، ناشی میشد. اما آنچه که بود بار دیگر پدران و بهخصوص مادران برای ممانعت از درگیریهای اجتماعی نظارت مطلوب حکومتی را بر روی دختران اعمال و به تداوم مردسالاری در عرصه عمومی کمک میکردند. البته در همان دوران هم مقاومت، سرپیچی و یا پنهانکاری دختران جوان وجود داشت.
سلطه دولت و حکومت بر زنان در فضای عمومی، به تحکیم سلطه پدرانه و در مواردی برادرانه و البته سلطه همسر در خانواده انجامید که بدون توجه به اعتقادات قلبی و سبک زندگی متفاوت خانوادگی صورت میگرفت، زمانی که خانوادههای طبقه متوسط و با سبک زندگی متفاوت نظارت بر دختران را افزایش دادند و به صورت نیابتی نقش گشت ارشاد را برعهده گرفت، فشار بر دختران خانوادههای سنتی نیز افزایش یافت.
جنبش ژینا به اشکال مختلف نابرابری اعتراض دارد؛ این جنبش در برابر سبک زندگی تحمیلی در هر شکل خانوادگی یا دولتی اعتراض دارد و از طریق بازپسگیری خیابان اعتراض خود را به شکل آشکار بیان کرده است. آنان یک زندگی معمولی را در عرصه عمومی درخواست میکنند و با بازپسگیری خیابان اعتراض خود را به گوش جامعه و حکومت میرسانند. درخواستهای جوانان نه فقط به گوش خانوادههایی با سبک زندگی متفاوت از الگوی حکومتی رسید بلکه خانوادههای سنتی که بر نابرابری دختر و پسر تاکید داشتند نیز در معرض تغییر نگرش قرار گرفتند.
در شرایط کنونی دیگر خانوادهها مایل و هم چنین قادر به اجرای نقش نیروی نیابتی گشت ارشاد در خانواده نیستند هر چند که هنوز برای بسیاری از زنان جوان مخالفت با نظارت خانواده مشکل است اما به نظر میرسد که خانوادهها نیز با تغییرات بهوجود آمده در دختران خود و داشتن حق انتخاب آنان مخالفت چندانی ندارند و این حق را به آنان میدهند.
کانال علمی مطالعات زنان
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.