۸ سال جنگ و دیگر هیچ!
مجموعه ای خواندنی + عکس
در یادبود شهید احمدرضا زمانی
نسخه pdf اینجا👇

https://t.me/shourimohammad/2475

🔴مقدمه:
✍در تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۵۹ امام جمعه تهران (علی خامنه ای) گفت:
👈«این جنگ تمام شدنی نیست».
✍و البته تمام هم نشد!
جنگی که گفته شد تا رفع فتنه در جهان ادامه خواهد یافت، خود فتنه شد تا دمکراسی نو پای کشور دفن و شهید شود!
جنگی که می خواست با عبور از خاک کربلا، بیت المقدس را آزاد کند، ولی با عبور از ارزش هایی که برای آن انقلاب شد و نظام ج.ا.ا با آن تأسیس، وارد جنگی شد که قدرت پرستان برای ادامه ی بقای خود، حاضر شدند آدم بکشند، تجاوز و شکنجه کنند و در زندگی عمومی و خصوصی مردم با استراق سمع و تجسس سَرک بکشند و بعد اعلان کنند:
“حفظ نظام از نماز، روزه و همه ی واجبات و ارزش های اخلاقی و دینی و آنچه که برایش انقلاب شد، واجب تر و از اوجب واجبات است!!؟!”
و این چنین جنگ نعمت شد!
آنچه می خوانید قسمت هایی از کتاب اینجانب با عنوان [“نامه جنگ” است.
کتاب مجموعه ای از نامه هایی است که شهید احمد رضا زمانی از جبهه ی جنگ برای اینجانب ارسال می کرد.
به اضافه ی بخشی از گزارش و عکس هایی ست که اینجانب در پانزده روز بعد از آغاز جنگ تهیه کردم.
این کتاب در سال ۱۳۸۶ به اداره کتاب (اداره ی سانسور) وزارت ارشاد داده شد، ولی مجوز چاپ نگرفت! از من درخواست کردند که قسمت هایی از کتاب را سانسور کنم و من نپذیرفتم.(ن.ک. به لیست درخواست سانسور) از آن سال تا حال حاضر در بایگانی وزارت ارشاد اسلامی در حبس بوده و زندانی زندانبان کتاب است!
هم چنین مجموعه ی زیر حاوی سلسله مطالبی است که من در مورد جنگ تهیه و نوشته ام و از طریق اینترنت در تلگرام، فیس بوک و وبلاگ خود آنرا منتشر کرده ام.
امیدوارم این مجموعه به آشکارتر شدن بخشی از حقایق و واقعیت های جنگ عراق با ایران کمک کند.
مهر ماه ۱۴۰۱
تهران. ایران
محمد شوری
نویسنده و روزنامه نگار

t.me/shourimohammad

۸ سال جنگ و دیگرهیچ!
🔵این یادداشت پیشتر در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۸۹ یکبار منتشر شده است.
👈تقریبا چند ماه قبل از آغاز رسمی جنگ در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، شب و نیمه شب ها صدای آژیر خطر و پدافند ضد هوایی در زادگاهم شهر آبادان، خواب را از چشم مردم شهر می گرفت. برای من که در آن شهر متولد شده ام، صدای آژیر و وضعیت قرمز صدایی آشنا بود.
شب هایی که در دوره ی رژیم پهلوی دوم، وقتی خاموشی های شبانه به همراه صدای آژیر خطر شنیده می شد، من و هم سن و سال های خودم جمع می شدیم و شعار می دادیم:
نون و پنیر و سبزی، عراق چرا می ترسی؟
ایران کاریت نداره، سر به سرت می ذاره!
عراق آفتابه سازه
ایران موشک می سازه!
و روزهایی که طیّاره های ارتش شاه  برفراز شهر آبادان اعلامیه پخش می کرد و هشدار می داد:
بحر نبردی بی امان آماده باش، آماده باش؟!
و با ورود تانک های چیفتن خود در خیابان های اصلی شهر، به ما می گفت:
جنگ در راه است و خواهد آمد!…
و جنگ بلافاصله با سقوط شاه و در بُحبوحه ی ضعف مدیریت سیاسی نظام ج.ا.ا.، در شهریور ۱۳۵۹ آمد و در خانه ایران بیتوته کرد و هیچگاه  هم نرفت!
صدام حسین رئیس رژیم بعث عراق در مقابل دوربین تلویزیون قرار گرفت و گفت:
👈«ما ازاین پس موافقتنامه های مورخ ۶ مارس۱۹۷۵ الجزیره را باطل و بلا اثر می کنیم».
✍قراردادی که شاه توانسته بود پس از کش و قوس های جنگ سرد خود با رژیم بعث در مورد اختلافات مرزی به تصویب بین المللی برساند.
همزمان با شروع جنگ روزنامه کیهان در تاریخ ۱مهر۱۳۵۹، از قول خمینی نوشت:
👈«امیدوارم  کار به آنجا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی باقی نخواهد ماند»!
در ۸ مهرماه ۱۳۵۹ کیهان نوشت:
«صدام آتش بس شورای امنیت را پذیرفت؛ و در فردای همانروز، همین روزنامه از قول خمینی نقل کرد:
«ما پیروز هستیم و به صدام و دولت های همراه او اعتنا نمی کنیم».
«ما تا آخر با آن ها جنگ خواهیم کرد و انشاءالله پیروز خواهیم شد و هر یک از دول هم که با او همراهی کند ما هیچ ابدا اعتنایی به این نمی کنیم. برای اینکه ما هدفمان این است که تکلیفمان را عمل کنیم. تکلیف ما این است که از اسلام صیانت کنیم و حفظ کنیم اسلام را. کشته بشویم تکلیف را عمل کرده ایم، بکشیم هم تکلیف را عمل کرده ایم».[صحیفه نور، ج ۱۸ص  ۱۰۹]
و در تاریخ ۱۸ مهر همان سال کیهان از قول امام جمعه تهران نوشت:
«این جنگ تمام شدنی نیست».
✍و البته تمام هم نشد!
جنگی که گفته شد تا رفع فتنه در جهان ادامه خواهد یافت، خود فتنه شد تا دمکراسی نو پای کشور دفن و شهید شود!
جنگی که می خواست با عبور از خاک کربلا، بیت المقدس را آزاد کند،با عبور از ارزش هایی که برای آن انقلاب شد و نظام ج.ا.ا با آن تأسیس، وارد جنگی شد که قدرت پرستان برای ادامه ی بقای خود، حاضر شدند آدم بکشند، تجاوز و شکنجه کنند و در زندگی عمومی و خصوصی مردم با استراق سمع و تجسس سَرک بکشند و بعد اعلان کنند:
“حفظ نظام از نماز، روزه و همه واجبات و ارزش های اخلاقی و دینی و آنچه که برایش انقلاب شد، واجب تر و از اوجب واجبات است.”
جنگ که هدفش حفظ و صیانت از اسلام و کشور بود و آنرا تکلیف می دانستند، سرانجام با نوشیدن جام زهر پایان یافت:
👈«و اما در مورد قطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است که ما تا چند روز قبل معتقدبه همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودیم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدیم ولی بواسطه ی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خود داری می کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد با قبول قطعنامعه و آتش بس موافقت نمودم.[خمینی: صحیفه نور ج ۲۰ ص ۲۳۸]
⚪گفتنی است سرتیپ پاسدار علیرضا افشار در تاریخ ۱۳۷۳/۵/۳ گفت:  
👈«یکی از اهداف استکباری عراق این بود که ایران را به پای میز مذاکره بکشاند اما فتح خرمشهر باعث شد تا ایران خواستار تشکیل دادگاهی برای تنبیه متجاوز شود»! (روزنامه اطلاعات)
✍در ساعت۶/۳۰ بامداد روز ۲۰ مهر ماه سال ۱۳۶۷ دبیرکل سازمان آغاز  آتش بس جنگ ایران و عراق را اعلام کرد.
قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۶ تصویب شد؛ اما حدود یک سال بعد و در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷از سوی ج.ا.ا. پذیرفته شد.
“در ماده ۶ قعطنامه ۵۹۸ از دبیرکل سازمان درخواست شده بود که با مشورت ایران و عراق هیأتی بی طرف را برای رسیدگی و تحقیق در مورد آغازگر جنگ مأمور نماید و در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد.”
اما متجاوزر _که رژیم صدام اعلام شده بود_ تا زمان سقوط، هیچگاه تنبیه نشد؛ و هیچ غرامتی هم تاکنون به ایران پرداخت نگردید!
ولی از طنزهای تاریخ جهان و پس از ۳۴سال خاتمه جنگ، این است که «احمدی نژاد» رئیس دولت ایران، هیأتی را مأمور کرد تا با طرح شکایت، بتواند غرامت خود را از جنگ جهانی دوم بگیرد !!؟!
و از عبرت های آموزنده تاریخ این است که:صدام حسین  در دادگاهی عراقی و البته پس از سقوط رژیم بعث، توسط نیروهای ارتش آمریکا و انگلیس، محاکمه و سپس اعدام شد!
و هم چنین پس از سال های متمادی، زیارت کربلا آزاد و گروه گروه مردم ایران برای زیارت ارز را خارج تا مُهر و تسبیح وارد کنند!
تا جنگ تمام شد، اعلان شد:
«از این به بعد باید مانور تجمل داشته باشیم»! جیب خالی و پز عالی![هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه]
و ۳۴سال پس از جنگ، و با شروع مانور تجمل، این بالا رفتن آمار فحشا، اعتیاد، دختران فراری و افزایش خانه های فساد بود که تشییع فاحشه می شد!
و نیز بالا رفتن کشته های جنگ؛ که پس از ۳۴ سال هنوز اجساد قربانیان جنگ از لابلای خاک ها کشف و بیرون کشیده می شود و سپس در حاشیه همان مانور تجمل، تشییع می شود!
⚪روزنامه کیهان در ۱۷ مهر۱۳۵۹ از قول خمینی نوشت:
👈«حکومت عراق رفتنی است».
✍آری حکومت صدام بدست حامیان خود سقوط کرد و رفت، ولی حکومت ایران تجربه صدام را آغاز کرد. و با «غشِّ در معامله» توسط حکام ۶ نفره شورای نگهبان، از تفسیر قانون اساسی نظارت بر انتخابات به «نظارت استصوابی»، دمکراسی و آزادی  هم در ایران شهید و مفقودالاثر شد!
خوبان و فرزندان انقلاب و ایران در دادگاه ها و خارج از دادگاه ها، محاکمه، زندانی، شکنجه، و مورد  آزار و اذیَّت های جسمی و روحی قرار گرفتند. مطبوعات تعطیل، قلم ها شکسته و برای نفس کشیدن در هوای تازه، مالیات بستند!
عنوان همه ی این اتفاقات حفظ اسلام و نظام  است، که از روی تکلیف شرعی و به نیت قربه الی الله انجام گرفته و می گیرد: ۸ سال جنگ و دیگر هیچ!
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
کاشانه ما رفت به تاراج عمان خیز
از ناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز
از گرمی هنگامه آتش نفسان خیز
از خواب گران، خواب گران خواب گران خیز
از خواب گران خیز
خورشیدکه پیرایه بسیماب سحر بست
آویزه بگوش سحر از خون جگر بست
از دشت و جبل قافله ها رخت سفر بست
ای چشم جهان بین به تماشای جهان خیز
از خواب گران، خواب گران،خواب گران خیز
از خواب گران خیز
خاور همه مانند غبار سر راهی ست
یک ناله خاموش و اثر باخته آهی ست
هر ذره این خاک گره خورده نگاهی ست
از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز
از  خواب گران، خواب گران،خواب گران خیز
از خواب گران خیز
در یای تو دریاست که آسوده چو صحراست
دریای تو دریاست که افزون نشد و کاست
بیگانه آشوب و نهنگ است چه دریاست
از سینه چاکش صفت موج روان خیز
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز
از خواب گران خیز
این نکته گشاینده اسرار نهان است
ملک است تن خاکی و دین روح روان است
تن زنده و جان زنده ز ربط تن و جان است
با خرقه و سجاده و شمشیر و سنان خیز
ازخواب گران،خواب گران، خواب گران خیز
از خواب گران خیز
ناموس ازل را تو امینی تو یمینی
دارای جهان را تو یساری تو زمینی
صهبای یقین در کِش و از دیر گمان خیز
از خواب گران، خواب گران، خواب گران خیز
از خواب گران خیز
فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ
فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
عالم همه ویران ز چنگیزی افرنگ
معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز
از خواب گران،خواب گران،خواب گران خیز
از خواب گران خیز (علامه اقبال لاهورری)
والسلام
محمد شوری
(نویسنده و روزنامهن نگار)
تهران.ایران
 ۲۵ شهریور۱۳۸۹
[با کمی ویرایش در شهریور۱۴۰۱]

🔵به‌ مناسبت ۳۱شهریور‌ سالروز آغاز‌ جنگ‌ عراق‌ و ایران‌
✍چون‌ ندیدند‌ حقیقت،‌ ره‌ افسانه‌ زدند!
امروز‌(۳۱ شهریور)‌ آغاز‌ رسمی‌شروع‌ جنگ‌ است. البته‌ تا شش‌ ماه‌ قبل‌از‌ آن،‌ جنگ‌ روانی‌‌آغاز‌ شده‌ بود. مخصوصا در شهر آبادان!
آنچه‌ می‌خوانید‌:
۱_گزارشی‌ است‌ که‌ اینجانب‌ در ‌ ۱۵مهر ماه، سال ۱۳۵۹ برای‌ فرماندهی‌‌ ستاد مرکزی‌ سپاه ‌نوشتم. بدون‌ هیچ‌ کم‌ و کاست‌‌ و تغییر انشا، آنرا در اختیار‌ خوانندگان‌ قرار‌ می‌دهم.
۲_این‌ گزارش‌‌ قسمتی‌ از‌ کتاب‌‌ اینجانب‌ به‌ نام:‌ «نامۀ ‌جنگ»‌‌ است.
کتابی‌ که‌ در آذر۱۳۸۶ به‌ ارشاد‌ سپرده‌ شد و در تاریخ ‌۱۳۸۶/۱۲/۲۶ به‌ شرط‌‌‌ حذف‌‌‌ بخش های‌ اصلی‌ کتاب،‌ به‌ آن‌ اجازه‌‌ چاپ‌ داده‌ می‌شد، یعنی‌ کتاب‌ را هم‌ شهید‌ کردند!
البته‌ تا به‌امروز‌ هیچ‌ پاسخی‌ به‌ اعتراضم‌ داده‌ نشده ‌است!
بر خلاف‌آنچه‌ تبلیغ‌ می‌شود (جناح‌ اصولگرا)، اصولگرایی‌، جنگ‌، شهادت‌، شهدای‌ انقلاب‌ و…‌ چنانچه‌ با مِطمار و شاقو‌‌ل‌ آن ها همخوانی‌‌داشته‌ باشد، مجوز عبور‌‌ می‌گیرند، حتی‌ مجوز‌ عبور به‌ بهشت‌ را!!
۳_عنوان‌: «جنگ‌؛ راه‌ حل‌ صلح‌!» مقدمه‌ای‌ است‌‌ که‌ بر این‌ کتاب‌‌ نوشتم؛بخشی‌از آنرا‌ بخوانید:
اوریانافلانچی‌ کتابی‌ دارد بنام «زندگی‌ جنگ‌ است و دیگر هیچ!»، با نگاهی‌به‌ تاریخ‌ بشریت، جنگ‌ راه‌ حل‌ صلح‌ بوده‌ است!
جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و دوم، جنگ‌ کُره،‌ جنگ‌ ویتنام، تابلوهای‌ ویترینی‌‌ از‌ جنگ‌ هستند؛ و نیز تابلوی‌‌۸سال جنگ‌ بی‌ حاصل‌ و‌ بی‌نتیجه‌ و زیانبار دو ملت‌ مسلمان‌ و همسایه‌ ایران‌ و عراق.
بمباران‌ اتمی‌ هیروشیما‌ و ناکازاکی‌ توسط‌ آمریکائی ها‌ بر سر ملت‌ ژاپن، چهره‌ ی فاحش‌ و جنایت‌بارترش‌ را بعدا در بمباران‌ شیمیایی‌ شهر حلبچه‌ اوج‌ چهرۀ‌ زشت‌ و کریه‌ جنگ‌ در تاریخ‌ بشریت‌ را به‌ نمایش‌گذاشت!
از جنگ‌ ایران‌ و عراق‌ بیشتر فقط‌ حماسه‌ سرائی‌ شده‌ است، فیلم‌هائی‌ ساخته‌ شد که‌ غلو آمیز بودن‌ در آن‌ عینیت‌ دارد، و هیچگاه‌ از پدیده‌ ی زشت‌ آن؛ از خیانت ها‌ و حماقت ها تحریر و فیلم‌ نشد!
مدت‌ کمی‌ است‌ که‌ برخی‌ آن هم‌ بخاطر مصارف‌ سیاسی‌ و بهره‌ برداری‌ برای‌ رانت‌ خواری‌ از قدرت، پرستیژ‌ انتقاد‌ از ۸سال‌ جنگ‌ را دستاویز گذشته‌ ی پر از غلط‌ و گناه‌ آلود و خون‌ آلود خود کرده‌اند؛ و از طرفی‌ دیگر آنکه‌ جرأت‌ و شهامت‌ خود را در عُریان‌ کردن‌ چهره‌ زشت ۸سال‌ جنگ‌ عراق‌ و ایران‌ و افشای‌خیانتکاران‌ و تمیز و جدا کردن‌ مقصر از قاصر بدلایلی، از جمله‌ مطرود ‌شدن، مورد هجمه‌ قرار گرفتن‌ و انگ‌ اتهام‌ خوردن‌ و‌ گِره‌ زدن‌ جنگ‌ به‌ مذهب، دین‌ و خدا‌ و ماورای‌الطبیعه‌ از دست‌ داده‌ و می‌شد‌ خیلی‌ زودتر‌ از پایان‌ جنگ، جنگ‌ تمام‌ می‌ شد!…
۴_متن‌‌ پایانی‌‌‌ این‌ یادداشت، مطلبی‌‌ است‌ که‌‌‌ برای‌ ‌نشریه‌ هفتگی «توانا» با عنوان‌:‌
قطع‌نامه‌ ۵۹۸ (زمان‌ و اندیشه)
در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۷۷ نوشته‌ شد‌ و با نام‌ مستعار‌ «علی‌ میثمی»‌‌ به‌ چاپ‌ رسید، که‌ در‌ آن‌ به‌‌‌ برخی‌ از سخنان‌ شخصیت های‌ مختلف‌ در مورد‌ جنگ‌ اشاره‌ شده‌ است!
تهران.
محمد‌ شوری‌. نویسنده‌ و روزنامه‌نگار
۳۱ شهریور۱۳۸۷

🔴مأموریت‌ به‌ خوزستان
* گزازش جنگی اینجانب در مهر ۱۳۵۹ به فرماندهی سپاه
✍صبح‌ روز‌ دوشنبه،تاریخ ۱۳۵۹/۷/۱۵
موضوع‌ مأموریت:
وضعیت‌ و (آرایش) جنگی‌ بین‌ ایران و عراق.
مناطق‌ مورد‌ بررسی:
۱_ آبادان.
۲_ خرمشهر.
۳_ اهواز.
۴_ ندیمشک.
۵_ دزفول
گزارش‌ در مورد‌ مسائل‌ زیر:
۱_ وضعیت‌نظامی‌
۲_ وضعیت‌ امنیتی
۳_ وضعیت‌ مایحتاج‌ عمومی
۴_ وضعیت‌ بهداشتی‌و‌ پزشکی‌‌
۵_ وضعیت رادیو و تلویزیون‌ و وسائل‌ خبری.
۶_ تعداد شهیدان‌ و مجروحین‌ و خرابی‌ها
۷_ تحلیل بررسی
۱_آبادان:
۱_۱_ضعیت‌ نظامی:
ساعت ورود ما به‌ شهر آبادان‌ ساعت ۲/۴۰دقیقه‌ ی بعداز ظهر روز دوشنبه ۱۳۵۹/۷/۱۵ می‌باشد.
وضعیت‌ نظامی‌ شهر بدین‌ قرار است:
از وسائل‌ نظامی‌ و نیروهای‌ ارتش‌ در شهر خبری‌ نیست. و بیشتر افراد‌ مسلح‌ از افراد جوان‌ شهر و پاسداران‌ می‌باشند. و نیروهای‌ ارتش‌ و پاسداران‌ با وسائل‌ تظامی‌ شان‌ بیشتر در مناطق‌ حساس‌ و سوق‌الجیشی‌ می‌باشند.
هر روز صبح‌ تا فردای‌ آن‌ روز یا بطور یکنواخت‌ و یا در فواصل‌ نیم‌ ساعته،‌ صدای‌ خمپاره‌ و توپ‌ و ضد هوائی‌ بگوش‌ می‌رسد. و نیروهای‌ بعثی‌ عراق‌ هر روز‌ یک‌ منطقه‌ از قبیل‌ خانه‌های‌ مسکونی‌ ومساجد و بیمارستان ها را بوسیله‌ خمپاره‌ خراب‌ می‌نمایند. در این‌ حمله‌ها اکثرا زخمی‌ داشته‌ ولی‌ و کمتر کشته‌ داشته‌ است.
نظر در‌ این باره:
نظر این‌ است‌ که‌ از نظر نظامی‌ و وسائل‌ آن‌ باید یک مقدار در داخل‌ شهر باشند. چرا که‌ ممکن‌ است‌ نیروهای‌ بعثی‌ بتوانند چتر باز پیاده‌ نمایند و امکان‌ دارد جنگ، به‌ جنگ‌ خیابانی‌ و تن‌ به‌ تن‌ بکشد.
۱_۲_وضعیت‌ امنیتی‌:
اکثر مردم‌ شهر آبادان‌ را ترک گفته‌اند. و بیشتر افراد، خانواده‌ ی خویش‌ را به جائی‌ دیگر منتقل‌ نموده‌ و بیشتر افراد‌ جوان‌ و کسانی‌ که‌ از نظر‌ مکانی‌ جائی‌ را نداشته‌ و از نظر مادی‌ نیز در مضیقه‌ بوده‌اند شهر را نتوانسته‌اند ترک‌ کنند.
۱_۳_وضعیت‌ مایحتاج‌ عمومی:‌
از نظر مایحتاج‌ عمومی‌ اط قبیل‌ مواد‌ خوراکی، نانواها‌ باز هستند‌ و تک‌ و توکی‌ مغازه‌ و رستوران های‌ غذا خوری‌ باز‌ می‌باشد.‌ برق‌ از ساعت ۲ بعداز ظهر تا ۶ صبح‌ می‌رود و روزنامه‌ در این‌ شهر نمی‌آید. و کامیون های‌ مواد غذایی‌در این‌ شهر می‌آیند. در حدود سه‌ جایگاه‌ پمپ‌ بنزین‌ در آبادان‌ کار می‌کند که‌ یکی‌ از آن ها‌ مربوط‌ به‌ نیروهای‌ نظامی‌ است و بقیه‌ ی آن ها دارای‌ صف های‌ طولانی‌ می‌باشد.
۱_۴_ وضعیت‌ بهداشتی‌ و پزشکی:‌
از نظر پزشکی در این‌ شهر هلال‌ احمر و بیمارستان های‌ شرکت‌ نفت‌ و تعدادی‌ نیز سرپائی‌ کار می‌کنند و از نظر دارو در مضیقه نیستند و از نظر خدمات‌ بهداشتی‌ در شهر امکان‌ بیماری‌ می‌رود و ما شاهد سم‌پاشی‌ در مناطقی‌ از شهر بودیم. و حیوانات‌ از قبیل سگ ها‌ در شهر بطور دسته جمعی‌ در حرکتند و دنبال‌ غذا می‌گردند و امکان‌ بیماری در این‌ باره‌ می‌رود.
۱_۵_ وضعیت‌ رادیو و تویزیون‌ و وسائل‌خبری:‌
الف- رادیو و تلویزیون‌ آبادان‌.
ب- رادیو و تلویزیون‌ عراق
الف_ رادیو و تلویزیون‌ ایران (آبادان):
رادیو و تلویزیون آبادان‌ خود وسیله‌ای‌ شده‌است‌ برای‌ منبع‌ خبری‌ عراق؛ به‌ این‌ دلیل‌ که‌ رادیو و تلویزیون‌ آبادان‌ خبر می‌دهد که‌ مثلا فلان‌ مسجد‌ شده‌ است‌ ستاد هماهنگی و یا‌ دادن‌ مواد‌ غذائی‌ و یا‌ تجمع‌ افراد برای‌ کاری؛ که‌ مزدوران‌ بعثی‌ عراق‌ می‌شنوند و بعد با‌ خمپاره‌ آن‌ قسمت‌ مورد‌ نظر را خراب‌ می‌نمایند. مانند‌ مسجد صاحب‌الزمان‌ آبادان‌ و خرمشهر و بیمارستان‌ مصدق‌ خرمشهر و مسجد‌ بهبهانی‌های‌ آبادان‌ که‌ ستادی‌ بوده‌ است‌ برای‌ کارهای‌ مختلف‌ که‌ بدین‌ وسیله‌ مقداری‌ از آن‌ خراب‌ شده‌ است.
و یا مثلا می‌گوید که‌ فلان‌ راکت‌ عراقی‌ در ۲۰۰ متری‌ هدف‌ مورد نظر خورده‌ است‌ که‌ این‌ باعث‌ می‌شود عراق‌ بعدا ۲۰۰ متر جلوتر هدف‌ را بزند.
ب_ رادیو و تلویزیون‌ عراق:
رادیو و تلویزیون‌ عراق‌ موقع تسخیر قصر شیرین‌ در تلویزیون‌ این‌ شهر را نشان‌ داده‌ و نظامی‌های‌ عراق‌ که‌ عکس‌های‌ امام‌ و منتظری‌ را از در و دیوار می‌کنند و پاره‌ می‌نمودند. آن ها با نشان‌ دادن‌ ۲۵ کیلومتری‌ اهواز و نشان‌ دادن‌ پاسگاه‌ حمیدیه‌ که‌ پر از مهمات‌ بوده‌ و عادی‌ کردن‌ نیروهای‌ بعثی‌ و‌ نشان‌ دادن‌ قسمتی‌ از شهر سوسنگرد که‌ در دست‌ آن ها‌ بوده است از نظر تبلیغات‌ نیز با نشان دادن‌ خوانندگان‌ زن‌ و مرد و درست‌ نمودن‌ جو ناسیونالیستی‌ و نوشتن‌ شعارهائی‌ بر صفحه‌ تلویزیون علیه‌ ایران‌ و شخصیت های‌ ایران‌ و نشان‌ دادن‌ نیروهای‌ نظامی‌ و همان‌ موشک هائی‌ که‌ بطرف‌ خانه‌های‌ مسکونی‌ دزفول‌ پرتاب‌ نموده‌اند. و وسائلی‌ دیگر از قبیل‌ ستون پنجم‌ عراق‌ که‌ در خرمشهر وجود دارند‌ و بی‌سیم هائی‌ که‌ نقطه‌هائی‌ را پیدا کرده‌اند‌ به زبان های‌ روسی‌ و انگلیسی‌ و عربی‌ که‌ حتی‌ در شهر آبادان‌ به‌ یک‌ نفر مترجم‌ که‌ زبان‌ روسی‌ بداند‌ احتیاج‌ داشتند‌ که‌ چنین‌ افرادی‌ امکان‌ پیدا‌ شدنش‌کم‌ بوده‌ است.
نظر در این باره:
نظر این‌ است‌ که‌ به‌ رادیو و تلویزیون‌ آبادان‌ و کل‌ خوزستان‌ گزارش‌ دهند که‌ چنین‌ کارهائی‌ را که‌ باعث‌ می شود کارها لو رود انجام‌ ندهند و می‌توانند برای‌ کارهائی‌ از قبیل‌ آدرس‌ دادن‌ برای‌ جمع‌ شدن و یا گفتن ستادی این‌ را می‌توانند با بلندگو در شهر بگویند.
نکته‌ دیگر اینکه‌ خبرنگاران‌ به‌‌ هنگام‌ مصاحبه‌ از گفتن‌ سؤال هایی‌ که‌ باعث‌ شود‌ کارها لو رود و یا منطقه‌ای‌ شناسائی‌ شود خودداری‌ و کسانی‌ که‌ طرف‌ صحبت‌ هستند نیز باید با هوشیاری، جوابی‌ دهند که‌ موجب‌ لو رفتن‌ کارها‌ نشود.  
۱_۶_ تعداد شهیدان‌ و مجروحین‌ و خرابی‌ها:
در حدود ۲۰۰ نفر در شهرستان‌ آبادان‌ در جنگ‌ جان‌ داده‌اند‌ و از لیست‌ مجروحین‌ نمی‌توان‌ گزارش‌ داد. چرا‌ که‌ مشخص‌ نیست‌ و می‌شود گفت‌ در حدود ۱۰۰۰ نفر یا بطور سطحی‌ و یا عمقی‌ جراحت داشته‌ باشند.
خرابی ها‌ به‌ بدین‌ شرح‌است:
الف- آموزش‌ و پرورش‌ آبادان‌ که‌ بکلی‌ نابود‌ شده‌ است‌ و ۲۵ کشته‌ داشته‌ است.
ب- موزه‌ آبادان‌ که‌ مقداری‌ از آن‌ خراب‌ شده‌ است.
پ‌_ خط‌ لوله‌ که‌ در حال‌ آتش‌ گرفتن‌ است.‌در طرف‌ ایستگاه ۷ این‌ شهر. قسمتی از بیمارستان‌ و اطراف‌ و محوطه‌ آن‌ و پارکینک‌ آن هم‌ خراب شده‌است.
د- تانک‌ فارم. که‌ محل‌مخزن های‌ بنزین‌ سوپر و سوخت‌ جت‌ می‌باشد.‌ در حدود ۲۰ مخزن‌ می‌باشد که‌ در حدود ۱۰ مخزن‌ را با راکت‌ زده‌اند و مابقی‌ سالمند ولی‌ کم‌ کم‌ آن ها نیز منفجر می‌شوند و با آتش‌ این مخزن ها‌ شهر در شب‌ بکلی‌ روشن‌ می‌باشد. قسمتی‌ از خانه‌های‌ مسکونی‌ بوارده‌ که‌ در حوالی‌ تانک‌ فارم می‌باشد‌، آن ها‌ نیز ویران‌ شده‌اند.
ح- در منطقه‌ فلکه‌ کارون‌ در حدود ۴۰ الی ۵۰ خانه‌ ویران شده‌ است‌. ولی‌ کشته‌ زیاد نداشته‌ چون‌ از قبل‌ تخلیه شده‌ بود.
ج- در محل‌ کلانتری ۷ در حدود ۲۰ خانه‌ را ویران نموده‌اند.
خ- قسمتی‌ از خانه‌های‌ احمدآباد در شهر را خراب‌ نموده اند.
چ- مساجد صاحب‌الزمان، بهبهانی‌های‌ آقای‌ جمی، مقداری‌ از آن‌ با خمپاره خراب‌ شده‌ است.‌
ه- شرکت‌ نفت‌ نیز بیشتر مخازن‌ آن را‌ بمبماران‌ کرده‌اند و قسمت هایی‌ چون‌ کَت‌کراکر و بویلر و چند قسمت‌ فنی‌ سالم‌ هستند که‌ در ضمن‌ مهم می‌باشند. و شرکت‌ نفت‌ بکلی‌ تعطیل‌ و کسی‌ در آن‌ کار نمی‌کند. بدلایل‌ امنیتی‌ که‌ دارد.
۲_خرمشهر:
۲_۱_ساعت‌ ورود‌ ما‌ به‌ خرمشهر ساعت ۸ صبح‌ روز چهارشنبه‌ می‌باشد.
الف_ وضعیت‌ نظامی:
وضعیت‌ نظامی‌ در داخل‌ شهر بدین‌ صورت‌ است‌ که‌ در داخل‌ جز افراد پاسدار و جوان های‌ شهر و تعداد کمی‌ ارتشی‌ که‌ بیشترشان‌ فقط‌ مسلح‌ به‌ سلاح ژ۳ می‌باشند‌، دیده‌ می‌شود و وضع‌ جنگی‌ بدین‌ صورت‌ است:
قبلا که‌ گمرک‌ و راه‌آهن‌ که‌ در دست‌ نیروهای‌ بعثی‌بود‌ با‌ دلاوری های‌ بزرگ وحماسه‌ آفرینی‌ جوان ها و مردم‌ باز پس‌ گرفته‌ شده‌ و نیروهای‌ بعثی‌ عقب‌ نشینی‌ کرده‌اند. لکن‌ وقتی‌ داخل‌ گمرک‌ می‌شوید و پیشروی‌ می‌کنیم‌ حملات‌ خمپاره‌ از هر سو به‌سوی‌ انسان‌ می‌آید‌. زیرا نقطه‌ جنگی‌ یک‌ طرفش‌ آنجا‌ است‌. و بعثی‌ها‌ در داخل‌ نخل های‌ خرما‌ با‌ توپ‌ و خمپاره‌ حمله مداوم‌ می‌کنند و نیروهای‌ ما مقداری‌ در آنجا مستقر هستند، ولی‌ کافی‌ نیست‌. و اگر وسائل‌ نظامی‌ مخصوصا‌ آرپی‌جی۷ باشد می‌توانند‌ شکست‌ بزرگی‌ به‌ آن ها‌ بدهند و نیروهای‌ تکاور در اینجا فعال‌ می‌باشند.‌ و طرف‌ راه‌آهن‌ که‌ آن‌ نیز در دست‌ عراقی‌ها‌ بود و باز‌ پس‌گرفته‌ شده‌ است،‌ محدوده‌ درگیری‌ می‌باشد. و ما خود شاهد آن بودیم.
در خیابان های‌ این‌ شهر که‌ راه‌ می‌روید و به‌ صدای‌ خمپاره‌ آشنا باشید‌ فورا روی‌ زمین‌ درازکش‌ می‌شوید و خدای‌ ناکرده‌ هر آن‌ ممکن‌ است‌ تیکه‌ای‌ از خمپاره‌ به‌ بدن‌ شما اصابت‌ بکند.
و طرف‌ دیگر از منطقه جنگی، قسمت‌ دژبان‌ خرمشهر می‌باشد که‌ اصلا غیر ممکن‌ است‌ کسی‌ بتواند از این‌ جاده‌ حرکت‌ کند‌ زیرا که هر آن‌ امکان‌ فرود‌ آمدن‌ توپ‌ می‌باشد.
۲_۲_ وضعیت‌ امنیتی:
از لحاظ‌ امنیتی‌ غیر مطلوب‌ است‌ و هر آن‌ امکان‌ حمله‌ می‌باشد و در هر قسمت‌ از شهر خمپاره‌ فرود می‌آید و بجای‌ باران، خمپاره‌ دیده‌ می‌شود!
دیگر اینکه‌ چون‌ نیروهای‌ ارتش‌ با وسائل‌ مجهز در داخل‌ شهر نیستند امکان‌ دارد که‌ جنگ‌ دوباره‌ به‌ جنگ‌ خیابانی‌ و تن‌ به‌ تن‌ بکشد. و باید از این‌ لحاظ‌ آماده‌ بود. اکثر قریب‌ به‌ اتفاق‌ مردم، شهر را ترک‌ کرده‌ و بیشتر جوان های‌ مسلح‌ در شهر می‌باشند. و تخمین‌جمعیت‌ در حدود۱۰۰۰ الی ۲۰۰۰ می‌باشد. یک‌ عده‌ قلیلی‌ که‌ آه‌ در بساط‌ ندارند و تنها دارایی‌هایشان‌ گاو و گوسفندان‌ هستند.
اکثر شهر آثار خرابی‌ در آن‌ دیده‌ می‌شود و تمام‌ خانه‌های‌ مسکونی‌ شیشه‌هایش‌ شکسته‌ و یا‌ بکلی‌ ویران‌ و یا‌ اینکه‌ آسیب‌ جزئی‌ دیده است.
۲_۳_وضعیت‌ مایحتاج‌ عمومی:
از نظر مایحتاج‌ عمومی‌ مسجد جامع‌ این‌ شهر که‌ ستاد همه‌ امور این‌ شهر می‌باشد و مواد خوراکی‌ نیز در آنجا می‌باشد و هر کس‌ غذایش‌ را از آنجا می‌گیرد و بیشتر غذاها، غذاهای سرد می‌باشد. مانند پنیر و ماست‌ و از این‌ قبیل‌ و اگر مواد غذائی‌ بیشتر بدانها برسد بهتر می‌باشد. پمپ‌ بنزین‌ اصلا در آنجا کار نمی‌کند.
۲_۴_وضعیت‌ پزشکی‌ و بهداشتی:
بیمارستان‌ دکتر محمد مصدق‌ که‌ قبلا
برای‌ درمان‌ بیماران‌ جنگ‌ بود که بوسیله‌ نیروهای‌ بعثی‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شده‌ است‌ و کار چندانی‌ انجام‌ نمی‌دهد و یک‌ بیمارستان‌ سرپائی‌ نیز می‌باشد که‌ روبروی‌ مسجد جامع‌ محل‌ ستاد هماهنگی‌ است‌ و بیشتر پانسمان‌ می‌کند. و برای‌ کارهای‌ بزرگ‌ به‌ شهر آبادان‌ می‌برند. از نظر بهداشتی  امکان‌ وقوع‌ بیماری‌ می‌رود.
۲_۵_وضعیت‌ رادیو و تلویزیون‌ و وسانل‌ خبری:
وضعیت رادیو و تلویزیون‌ این‌ شهر مانند شهر آبادان‌ می‌باشد. چون‌ خود ستاد مستقلی‌ ندارد.
۲_۶_تعداد شهدا و مجروحین‌ و خرابی‌ها:
الف_ تعداد شهیدان‌ بطور تخمینی‌ در حدود ۴۰۰ الی ۵۰۰ نفر می‌باشد.
ب_ تعداد مجروحین‌ مشخص‌ نمی‌باشد‌ و پس‌ از جنگ‌ تعداد‌ واقعی‌ کشته‌ و مجروحین‌ مشخص خواهد شد.‌
پ_ بیمارستان‌ مستقل‌ این‌ شهر که‌ آنرا با توپ‌ و خمپاره‌ زده‌اند و تعدادی‌ آمبولانس‌ که‌ در حدود ۴ الی ۵ عدد می‌باشد خراب‌ شده‌اند و قسمتی‌ از بیمارستان‌ نیز خراب‌ شده‌ است.
ث_ اکثر خانه‌های‌ مسکونی‌ و مغازه‌ها و خیابان ها و فلکه‌ها یا به‌ کلی‌ ویران‌ و یا اینکه‌ آسیب‌های‌ مختصر‌ دیده‌اند.
ح_ انبار گمرک‌ خرمشهر که‌ با وسائل‌اش‌ بکلی‌ ویران‌ و در حال‌ سوختن‌ می‌باشد.
د_ راه‌آهن‌ این‌ شهر که‌ بکلی‌ ویران‌ و در آن‌ منطقه‌ تعدادی‌ تانک و نفربر عراقی‌ که‌ آسیب‌ دیده‌اند، دیده‌ می‌شود.
ل_ دو کشتی‌ که‌ در حال‌ سوختن‌ می‌باشد‌ در اطراف‌ آب های‌ گمرگ‌ که‌ در آنجا‌ درگیری‌ می‌باشد.
ع_ شهر بکلی‌ جنگ‌زده‌ می‌باشد و امکان‌ وقوع‌ هرخرابی‌ نیز می‌باشد.
۳_اهواز:
ساعت‌ ورود ما به‌ شهر اهواز ساعت۱۱ و ۴۰دقیقه‌ روز دوشنبه ۱۵مهرماه‌ می‌باشد.
در سپاه‌ اهوا از [شهید] اسماعیل‌ قایقی‌ ورقه‌ای‌ برای‌‌ ورود‌ به‌ جبهه‌ گرفتیم.
۳_۱_وضعیت‌ نظامی:‌
در داخل‌ شهر نیروهای‌ مسلح‌ هستند و بقیه‌ افراد‌ با وسائل‌ و تجهیزات‌ نظامی‌ در مناطق‌ حساس‌ و مهم‌ به‌ حملات‌ دشمن‌ جواب‌ می‌دهند.
۳_۲_وضعیت‌ امنیتی:‌
از لحاظ‌ امنیتی‌ نسبتا خوب‌ می‌باشد و تقریبا‌ اکثر مغازه‌ها و مردم‌ هستند و در شهر مردم‌ رفت‌ و آمد خوبی‌ دارند و از لحاظ‌ جنگی‌ زیاد‌ آسیب ندیده‌ است.‌ و فقط‌ امکان‌ حمله‌ هوایی‌ دشمن‌ زیاد است‌ و باید هوشیار و مواظب‌ لود.
۳_۳_وضعیت‌ مایحتاج‌ عمومی:
از نظر مواد غذایی‌ و از این قبیل شهر اهواز خوب می‌باشد. و کمبودی‌ احساس‌ نمی‌شود.
۳_۴_ وضعیت‌ بهداشتی‌ و پزشکی:
از این‌ نظر هم‌ شهر اهواز خوب‌ می‌باشد‌ و کمبودی‌ احساس‌ نمی‌گردد.
۳_۵_تعداد شهیدان‌ و مجروحین‌ و خرابی:
الف_ تعداد شهیدان‌ مشخص‌ نیست‌ اما زیاد‌ نمی‌باشد.
ب_ مجروحین‌ هم‌ نسبتا زیاد می‌باشد.
پ_ انبار قیر در اهواز که‌ بوسیله‌ موشک‌ آتش‌ گرفته‌ هست.
ث_ قسمتی‌ از استادیوم‌ ورزشی‌ که‌ آنهم‌ بوسیله‌ موشک‌ زده‌ شده‌ هست.
ح_ تعداد خانه‌های‌ ویران‌ شده مسکونی‌ کم‌ می‌باشد.
۴_اندیمشک:
ساعت‌ ورود۸/۳۰ صبح‌ روز سه‌شنبه‌ می‌باشد.‌ شهر اندیمشک‌ از نظر عمومی‌ خوب‌ می‌باشد. و در حدود یک ‌دوم‌ مغازه‌ها‌ تعطیل‌ می‌باشد و از نظر مواد خوراکی‌ و غذائی‌ کمبودی‌ احساس‌ نمی‌شود و از نظر نظامی‌ نیز وابسته‌ به‌ شهر دزفول‌ است.‌ خرابی‌هایی‌ که‌ ما مشاهده‌ کردیم:
الف_ اول‌ کیلومتر که‌ وارد‌ اندیمشک‌ می‌شویم‌ پادگانی‌ وجود دارد‌ که‌ قسمتی‌ از آن‌ پادگان‌ را با‌ راکت‌ بمباران‌ و دهکده‌ای‌ که‌ در‌ اطراف‌ آن‌ بوده‌‌ است‌ نیز بکلی‌ ویران‌ شده‌ است‌ و در حدود ۵ غیر نظامی‌ و ۲ نظامی‌ کشته‌ شده‌اند. این‌ منطقه‌ را دو بار بمباران‌ کرده‌اند‌ یکبار ۴ روز قبل‌ از ورود ما، بار دیگر روز چهارشنبه‌ ساعت ۱۱/۴۰ دقیقه میگ‌ عراقی‌ قسمتی‌ از مهمات‌ را بمباران‌ نموده‌ که‌ خود نیز در یکی‌ از انبار مهمات‌ سرنگون‌ می‌شود. و میگ‌ عراقی‌ در روز سه‌ شنبه‌ ساعت ۸ صبح‌ مرکز اصلی‌ اداره‌ برق‌ اندیمشک‌ و دزفول‌ را با راکت‌ بمباران‌ و مغازه‌های‌ اطراف‌ آنرا به‌ رگبار‌بست.
۵_دزفول:
ساعت‌ ورود ما به‌ شهر دزفول‌ حدود ۹ و ۲۰ دقیقه‌ صبح‌ می‌باشد.
شهر دزفول از نظر روحیه‌ مردمی‌‌ بسیار عالی‌ می‌باشد.‌ و با اینکه‌ تعداد زیادی‌ از خانه‌های‌ مسکونی‌ را در یک‌ آن‌ بمباران‌ کرده‌اند‌ ولی‌ کمتر دیده‌ شده‌ که‌ شهر را ترک‌ کنند.‌ از نظر نظامی‌ هم‌ ظاهرا بد نیست‌ و سپاه‌پاسداران‌ آن ها‌ فعال‌ می‌باشد. و‌ شب‌ روز چهارشنبه‌ موشک‌ انداز عراقی ۵ عدد موشک‌ به‌ خانه‌ مسکونی‌ و پادگان‌ این‌ شهر زد که‌ برای‌ پادگان‌ عمل‌ نشده‌ ولی‌خانه‌های‌ مسکونی‌ زیادی‌ خراب شد. در حدود‌۱۵۰ خانه‌ و مغازه‌ در این‌ حمله‌ هوائی‌ بکلی‌ ویران‌ و در حدود۱۴۰ الی۱۵۰ کشته‌ داشته‌ است. و مجروحین‌ بسیار بوده‌اند. ‌گزارش‌ ما‌ روز پنج‌ شنبه‌ ساعت‌ ۵/۳۰ دقیقه‌ بعد از ظهر می‌باشد. نوع‌ موشک، موشک‌ سکوئی‌ است‌ که‌ ار حدود ۹ متر طول‌ و روی‌ تریلر حمل‌ می‌شود و در حدود ۲ تن‌ وزن‌ دارد و تلویزیون‌ عراق‌ این‌ نوع‌ موشک‌ را نشان‌ داده‌ است. شهر دزفول‌ از نظر مواد غذائی‌ و‌ پزشکی‌ و غیره‌ در حد خوب‌ و مردم‌ در شهر بکار مشغول‌ هستند.
وضعیت‌ راه های‌خوزستان:
۱_راه‌ اندیمشک_اهواز خوب‌ و خطری‌ آنرا تهدید نمی‌کند.
۲_راه‌ اهواز_آبادان‌ که‌ به‌ دو قسمت‌ تقسیم‌ می‌شود:
الف_ راه‌ اهواز_خرمشهر که‌ از‌ خرمشهر رد می‌شود.
ب- راه‌ اهواز _آبادان‌ که‌ از خرمشهر رد ‌نمی‌شود.‌
راه‌ اهواز _آبادان‌ که‌ از شهر خرمشهر رد نمی‌شود و ماشین‌ها رفت‌ و آمد می‌کنند. اما راه‌ اهواز _خرمشهر بسته‌ و هیچ‌ ماشینی‌ نمی‌تواند عبور کند و موقعی‌ که‌ می‌خواهی‌ از این‌ راه‌ بروی‌ ارتش‌ ایستاده‌ است‌ و نمی‌گذارد. دلیل‌ آنرا پرسیدیم‌، گفتند که‌ چند کیلومتر بالاتر خط‌ مقدم‌ جنگ‌ است‌ و یک‌ قسمت‌ از پاسگاه‌ حمیدیه‌ در‌ دست‌ نیروهای‌ بعثی‌ می‌باشد. و از قرار اطلاع‌ روی‌ نیروهای‌ بعثی‌ آب‌ باز کرده‌اند و پشت‌ آن‌ سدی‌ از آب‌ است‌.
[مطالب فوق قسمتی از کتاب نامه جنگ است که مجوز ندادند]

🔴قطع‌نامه ۵۹۸ _ زمان‌واندیشه
* سال‌ آغاز‌ جنگ
صدام‌ حسین:‌
من‌ در‌ مقابل‌ شما‌ اعلام‌ می‌کنم‌ که‌ ما موافقت‌ نامه‌های‌‌ مورخ‌ ۶ مارس ۱۹۷۵ الجزیره‌ را باطل‌و و بلااثر می‌کنیم.‌
(روزنامه‌ اطلاعات۱۳۵۸/۶/۳۱)
* امام‌ خمینی:
امیداورم‌ کار به‌ آن‌ جا نرسد و اگر برسد دیگر بغدادی‌ باقی‌ نخواهد ماند.‌
(روزنامه کیهان۱۳۵۹/۷/۱)
* بنی‌ صدر:
میانجیگری‌ بین‌ حق‌ و‌ باطل‌ بی‌معناست‌.‌
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۷)
* سید احمد خمینی:
ما مصمم‌ هستیم‌ جنگ‌ را ادامه‌ دهیم.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۷)
* صدام‌ حسین:‌ برای‌ مذاکره‌ مستقیم‌ با‌ ایران‌ آماده‌ایم.
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۷)
* دولت‌ عراق‌ با‌ آغاز‌ شکست‌ نظامی‌ به‌ میانجیگری‌ متوسل‌ شد.‌
(روزنامه کیهان۱۳۵۹/۷/۷)
* صدام‌ حسین:
آتش‌ بس‌ شورای‌ امنیت‌ را پذیرفت. (روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۸)
* امام‌ خمینی:
ما پیروز هستیم‌ و به‌ صدام‌ و‌ دولت های‌ همراه‌ او اعتنا نمی‌کنیم‌
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۹)
* شرایط‌ ایران‌ برای‌ آتش‌ بس‌.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۹)
* عراق‌ اعلام‌ کرد:
بطور‌ یک جانبه‌ آتش‌ بس‌ را می‌پذیرد‌.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۱۰)
* امام‌ جمعه‌ تهران:‌
این‌ جنگ‌ تمام‌ شدنی‌ نیست‌.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۱۲)
* امام‌ خمینی:‌
ای‌ ملت‌ عراق‌ بپاخیزید‌ و‌ انقلاب‌ کنید.
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۱۳)
* سفیر عراق‌ در پاکستان:
عراق‌ از هر نوع‌ پیشنهاد میانجیگری‌ استقبال‌ خواهد کرد.‌
(روزنامه‌‌کیهان۱۳۵۹/۷/۱۴)
* بنی‌صدر:
ظرف‌ امروز و فردا درس‌ خوبی‌ به‌ عراق ‌می‌دهیم.‌
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۱۴)
* امام‌ خمینی:
ما برای‌ خدا می‌جنگیم.
(روزنامه کیهان۱۳۵۹/۷/۱۴)
* امام‌ خمینی:
حکومت‌ عراق‌ رفتنی‌ است‌.
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۱۷)
* دکتر‌ بهشتی:
ما خواستار‌ آنیم‌ که‌ متجاوزان‌ هر چه‌ زودتر از ایران‌ بیرون‌ بروند و جنگ‌ پایان‌‌ یابد.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۱۷)
* امام‌ خمینی:‌
ما مواضع‌ نظامی‌ آن‌ها‌ را خواهیم‌ زد‌ و ‌آتیه‌ جنگ‌ با‌ ماست.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۱۹)
* آیت‌ الله‌ خامنه‌ای:
شورای‌ عالی‌ دفاع‌ در باره‌ ادامه ‌جنگ‌ یا‌ آتش‌ بس‌ تصمیم‌ می‌گیرد.‌
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۲۱)
* هاشمی‌ رفسنجانی:
ما جنگ‌ را شروع‌ نکردیم‌ و خواهان‌ جنگ‌ نبودیم‌ و خواهان‌ جنگ‌ هم‌‌ نیستیم.
(روزنامه‌کیهان۱۳۵۹/۷/۲۲)
* نخست‌ وزیر:
پایان‌ عادلانه‌ جنگ‌ جز‌ با سرکوب‌ و مجازات‌ تجاوزگران‌ امکان‌ پذیر نیست‌.‌
(روزنامه‌ کیهان۱۳۵۹/۷/۲۶)
* امام‌ خمینی:‌
ما تا‌ آخر با‌ آن‌ها‌ جنگ‌ خواهیم‌ کرد و‌ انشا‌ء‌الله‌ پیروز خواهیم‌ شد‌ و‌ هر یک‌ از‌ دول‌ هم‌ که‌ با او همراهی‌ کند ما هیچ‌ ابداً اعنتایی‌ به‌ این‌ نمی‌کنیم‌ برای‌ اینکه‌ ما‌ هدفمان‌ این‌‌ است‌ که‌ تکلیف‌مان‌ را عمل‌ کنیم. تکلیف‌ ما این‌ است‌ که‌ از‌ اسلام‌ صیانت‌ کنیم‌ و ‌حفظ‌ کنیم‌‌ اسلام‌ را.
کشته‌ بشویم‌ تکلیف‌ را عمل‌ کردیم. بکُشیم‌ هم‌ تکلیف‌ را‌ عمل‌ وردیم.‌ (صحیفه‌ نور، ج۱۸ص۱۰۹)
* دبیر کل‌ سازمان‌ ملل‌ ساعت‌۶/۳۰ بامداد روز بیست‌ و نهم‌ مرداد جاری‌ را روز‌ آغاز آتش‌ بس‌‌ رسمی‌ در جنگ‌‌ ایران‌ و عراق‌ اعلام‌ کرد‌.
ایران‌ از‌ امروز هر گونه‌ اقدام ‌نظامی‌ در‌ زمین،‌ هوا و ‌دریا را متوقف‌ می‌کند.‌
(روزنامه‌ رسالت۱۳۶۷/۵/۱۸)
* هاشمی‌ رفسنجانی:‌
من‌ این‌ حرکت‌ را با صلح‌ حُدیبیه‌ تشبیه‌ می کنم.
(روزنامه‌ رسالت۱۳۶۷/۷/۸)
* خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل‌ سابق‌ سازمان‌ ملل:
حتی‌ اگر‌ قبل‌ از شروع‌ مخاصمه‌ برخی‌ تعرضات‌ از جانب‌ ایران‌ به‌ خاک‌ عراق‌ صورت‌ گرفته‌ باشد چنین‌ تعرضاتی‌ نمی‌تواند‌ توجیه‌‌ کننده ی تجاوز عراق‌ به‌ ایران‌ باشد. تجاوزی‌ که‌ اشغال‌ مستمر خاک‌ ایران‌ را در‌طول‌ مخاصمه‌‌ در پی‌داشت.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۷۳/۴/۲۸)
* سرتیپ‌ علیرضا‌ افشار:
یکی‌ از اهداف‌ استکباری ‌عراق‌ این‌ بود که‌ ایران‌ را‌ به‌ پای‌ میز مذاکره‌‌ بکشاند،‌ اما فتح‌ خرمشهر باعث‌ شد تا ایران‌ خواستار تشکیل ‌دادگاهی‌ برای‌ تنبیه‌‌ متجاوز‌‌ شود.
(روزنامه‌ اطلاعات۱۳۷۳/۳/۵)
* ماده‌ ۶ قطعنامه‌ ۵۹۸:
دبیرکل‌ درخواست‌ می‌نماید که‌ با مشورت‌ ایران‌ و‌ عراق‌‌ موضوع‌‌ یک‌ هیأت ‌بی‌طرف‌ به‌ منظور تحقیق‌ پیرامون‌ مسئولیت‌ درگیری‌ را بررسی‌ نموده‌ و‌ دراسرع‌‌ وقت‌ به‌ شورای‌ امنیت‌ گزارش‌ دهد.
(روزنامه‌ کیهان۱۳۷۳/۴/۲۸)
* محمد جواد ظریف:
به‌ دلیل‌ سیاست‌های‌ حاکم‌ بر سازمان‌ ملل‌و تسلطی‌ که‌ کشورهای‌‌ غربی‌‌ به ‌خصوص‌ آمریکا بر سازمان‌ ملل‌ دارند،‌ متأسفانه‌ هنوز در زمینه‌ بازسازی‌ خسارات‌ غیر‌‌ مستقیم‌ ورغرامات‌ مستقیم‌ جنگی‌ که‌ در قطعنامه ۵۹۸ تصریح‌ شده ‌هیچگونه‌‌ اقدامی‌ صورت‌‌ نگرفته‌ است.
(روزنامه ‌کیهان۱۳۷۳/۴/۲۸)
* شورای‌ امنیت‌ ضمن‌ ابراز‌ ناراحتی‌ از آغاز جنگ‌ و ‌ادامه‌ جنگ‌ میان‌ ایران‌ و‌ عراق‌ و کشتار بی‌ شمار انسان ها و خسارات‌ مالی‌ این‌ جنگ‌ هفت‌ ساله،‌ ضرورت‌ رسیدن‌ به‌ یک‌ راه‌ حل‌ جامع‌ و‌ عادلانه ‌شرافتمندانه‌ و پایدار میان‌ دو کشور متخاصم‌ تأکید کرد و حکم‌ خود را به‌ صورت‌ یک‌ متن‌ ده‌ ماده‌ای‌ ارائه‌ داد. در این‌ قطعنامه‌ آمده‌ بود‌ که‌ هر کشوری‌ که‌ این‌ قطعنامه‌ را نپذیرد‌‌ نسبت‌ به‌ آن‌ کشور‌ اقدامات‌ بیشتری‌ صورت ‌خواهد‌ گرفت.‌ عراق‌ بلافاصله‌ این‌ قطعنامه‌ را‌ پذیرفت! مشروط‌ به‌ متابعت‌ ایران.‌ ولی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از‌ پذیرفتن‌ صریح‌ قطعنامه‌‌ سرباز زد.‌ ایران‌ گفت‌ این‌ قطعنامه‌ دارای‌ نکات‌ مثبتی‌ است.‌ به‌ هر حال‌ ایران‌ قبول‌ کردن‌‌ قطعنامه‌ را مشروح‌ به‌ جا به‌ جایی‌ برخی ‌بندها‌ اعلام‌ کرد.‌ بعد از اعلام‌ قطعنامه،‌ عراق‌ که‌ در  کنار این‌ تحولات‌ توان‌ نظامی‌ خود را افزایش‌ داده‌ بود ‌حملات‌ خود را به‌ اهداف‌ اقتصادی‌ و‌ نیز پایانه‌های ‌نفتی‌ و اهداف‌ دریایی‌ بطور کم‌ سابقه‌ شدت‌ داد و اعلام‌ نمود تا زمانی‌ که‌‌ ایران‌‌ آتش‌ بس را قبول‌ نکند به ‌حملات‌ خود ادامه‌ خواهد داد و از سویی‌ درگیری‌ میان‌‌ نیروهای‌‌ آمریکا و ایران، کشتار زائرین‌ خدا در مکه، تحریم‌ تجاری‌ توسط‌ آمریکا، تشدید‌ حملات‌ تهاجمی‌ عراق‌ و تشدید حملات‌ شیمیایی‌ این‌ حلقه‌ را تنگ‌ و تنگ‌تر کرد. قطعنامه ۵۹۸ در‌ سال ۱۳۶۶ به‌ تصویب ‌رسید و حدود یکسال‌ بعد در ۲۷ تیر ماه ۱۳۶۷ از سوی ‌جمهوری‌ اسلامی‌‌ ایران‌ پذیرفته‌ شد.
(روزنامه‌ سلام۱۳۷۰/۴//۲۸)
* امام‌ خمینی:
و اما در مورد قطعنامه‌ که‌ حقیقتاً مسأله‌ بسیار تلخ‌ و ناگواری‌ برای‌ همه‌ و خصوصاً‌ برای ‌من‌ بود این‌ است‌ که‌ من‌ تا چند روز قبل‌ معتقد‌ به‌ همان‌ شیوه ی دفاع‌ و‌ مواضع‌‌ اعلام‌ شده‌ در‌ جنگ‌ بودم‌ و ‌مصلحت‌ نظام‌ و کشور و انقلاب‌ را در‌ اجرای‌ آن‌ می‌دیدم ولی‌ به‌‌ واسطه ی حوادث‌ و‌ عواملی‌ که‌ از‌ذپ ذکر‌ آن‌ فعلاً خودداری‌ می‌کنم‌ و به‌ امید خداوند در آینده‌‌ روشن‌ خواهد شد،‌ با قبول‌ قطعنامه‌ و‌ آتش‌ بس‌ موافقت ‌نمودم.
(صحیفه‌ نور ج‌۲۰ص ۲۳۸)
[ یکی از مطالب منتشر شده ی من در نشریه ی توانا است. با نام مستعار علی میثمی. تحت عنوان کلی: زمان و اندیشه در موضوعات متفاوت. ]

🔵[سلسله مطالبی پیشتر با موضوعات متفاوت در مورد ایران و اشخاص با عنوان 《چند سال پیش》و 《چنین روزی در چند سال پیش》 نوشته ایم. اینجا موضوع جنگ را در این مجموعه باز نشر می کنیم]:
قسمتی از سلسله یادداشت های من با عنوان:
چنین روزی در چند سال پیش
سید علی خامنه ای:
روزنامه جمهوری اسلامی
۱۷ خرداد ۱۳۶۰
از مصاحبه سیدعلی خامنه ای دبیر و سخنگوی شورایعالی دفاع:
با وجود جنگ تحمیلی عراق بر ایران و جنگ صدام با تنقلاب اسلامی _که سپاهیان ایران را بجای جنگ با رژیم اشغالگرقدس بخود‌مشغول داشته_ و با توجه به لزوم حمایت انقلاب اسلامی از تنقلاب  فلسطین و رساندن کمک به برادران حاضر در جبهه های جنگ فلسطین اشغال شده، اعم از سوری، لبنانی و فلسطینی، شورای عالی دفاع در جلسه پر یشب خود تصمیم گرفت به منظور مقاله با تجاوز قریب الوقوع و قابل پیش بینی رژیم اشغالگر قدس علیه فلسطین، از اسیران عراقی جنگ تحمیلی، آن ها که مایلند داوطلبانه به منطقه نبرد صیهونیزم با اسلام فرستاده شوند، همراه با نیروی داوطلب ایرانی به فلسطین اعزام دارد. فرماندهان این واحدها‌‌ می توانند از بین داوطلبان اسیر عراقی یا از رزمندگان ایرانی باشد… من فکر می کنم مقررات ژنو مانع یک چنین چیزی نباشد. این ها انسان هایی هستندکه از نظر ما اسیر جنگی هستند و در اختیار ما هستند، لکن انسان هایی از لحاظ تصمیم، آزادی هستند…کنوانسیون ژنو در جهت حفط مصالح این اسرا حرکت می کند. در جهت ایجاد آزادی و رفاه برای آن ها کار می کند، نه در جهت ایجاد محدودیت… ما که نمی خواهیم به اجبار بفرستیم…من فکرمی کنم همه بی نظرها و بی طرف های جهان اسلام و جهان عرب همه کسانی که مایلند واقعیت ها را آنچنان که هستند بفهمند از این اقدام استقبال خواهند کرد…من از همین حالا به شما اطلاع می دهم و عرض می کنم که شورایعالی دفاع با همه عناصر و اعضای تشکیل دهنده اش با چنین تصمیمی موافق خواهد بود.
هاشمی رفسنجانی:
[خطبه نمازجمعه، کتاب در مکتب جمعه، ج۷، ص۱۱۲] ۱۳۶۰/۷/۱
احتمال صدور انقلاب بیشتر از همه جا بود (نزدیک ترین پایگاه اصلی ما کربلا است و ما اصلا با کربلا مبارزه مان را علیه طغیان شروع کردیم. ما از امام حسین الهام می گیریم و نمی شود آنجایی که امام حسین خوابیده و آنجایی که قیام امام حسین بوده و آنجایی که علی بن ابیطالب مرکز حکومتش بوده آنجا یک طاغی ای مثل صدام سکونت بکند آن ها می دانستند که این انقلاب اولین جایی که راه پیدا می کند جایی ست که زادگاه خودش است و از این جهت عراقی ها طبعا ترسیدند کشورهای مرتجع دیگر را هم تحریک کردند و این جریانی[ جنگ ] که می دانید راه افتاد.
چند سال پیش(۴) سلاح هایی که آمریکا به ایران قالب کرد
روزنامه بامدد ۱۷اردیبهشت سال۱۳۵۸ نوشت:
سلاح هایی که آمریکا به ایران قالب کرد:
ارتش ایران در گذشته سلاح های بسیار پیچیده ای را تحویل گرفته است و  قراردادهای متعددی هم منعقد شده بود تا در آینده ایران صاحب سلاح های پیچیده تر و جدیدتری شود که ظاهرا همه ی این قراردادها بتدریج در دوران انقلاب بحالت تعویق درآمد و بعدا توسط دولت انقلاب فسخ شد.
* ۱۴۰ فروند شکاری بمب افکن سبک اف ۱۶ ساخت جنرال دانیامیکزبه ارزش ۶/۳ میلیاردلار.
* ۷۶ فرونده واپیمای بسیارپیشرفته داگلاس.
* ۱۰۰۰ قبضه موشک ضد تشعشع هوا به زمین شرابک.
* ۷ فروند رادار پرنده بوئینگ یی-۳-ای-ای-دابایو-ش-اس به ارزش ۲/۱ میلیارد دلار.
* ۵ فروندهواپیمای اکتشافی فانتوم آر.ب. اف۴ ش.
* ۶۱ فروندهواپیمای اکتشافی فانتوم آر بی اف۴ بی به ارزش۲۱۹ میلیون دلار.
* ۳ فروند زیر دریایی به ارزش ۶۶۰ میلیون دلار ارکلاس تانگ.
* ۴ فروند ناوشکن سنگین
* ۳۶۰ قبضه موشک ضد هوایی (هاوک پیشرفته)به ارزش۳۰ میلیون دلار.
* ۲۰۰ قبضه موشک سطح به سطح (هاریون)به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار.
* ۴۰۰ قبضه اژدر مارک ۴۴ به ارزش  ۴۷ میلیون دلار به انضمام تعدادی نامعلوم موشک های ضد تانک دراگون هوابه هوا.
* ۱۲۵۰ تانک پیشرفته چیفتن به ارزش ۲ میلیارددلار.
* ۵ کشتی به ارزش ۱۰۵ میلیون دلار
* مجتمع صنعتی نظامی دراصفهان به ارزش ۵/۱ میلیارد دلار.
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
۲۱ دی ۱۳۹۲

🔴چند سال پیش(۱۱)هاشمی رفسنجانی بهرمانی در چند سال پیش(۱) سیاست خارجی، جنگ و «مک فارلین»
[نقل قول ها از هاشمی رفسنجانی است]
روزنامه اطلاعات، ۱۲آبان۱۳۶۱ (نطق پیش از دستور):
تا صدام هست کلمه صلح را بکار نبرید. اگر حقوق ما را بپردازند، آنچه مطرح است متارکه جنگ است و آن هم در صورتی است که در شرایطی باشیم که تمام حقوق مستضعفین منطقه و مخصوصا ملت عراق تامین شده باشد.
[نقل از نشریه شماره۴۷ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران).
۱۱دی۱۳۶۳ (سمینار فرماندهان نیروی زمینی):
من پیش بینی می کنم که ما درگیری های طولانی و همه جانبه با استکبار خواهیم داشت؛ و اگر ما به عنوان حکومت سایه ی امیر المومنین (ع) بخواهیم در دنیا باشیم هیچگاه این قدرت های ظالم  با ما سازگار نخواهند بود. اگر روزی آمریکا به ما تمایل نشان بدهد، دو دلیل دارد: یا از ترس است و یا اینکه احساس می کند ما دست از مبارزه برداشته ایم؛ در غیر این صورت هیچگاه سازش بین دیو و فرشته و آب و آتش امکان پذیرنیست.
[نقل از نشریه داخلی شماره۴ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران].
۱۴اردیبهشت۱۳۶۴ (در دیدار با گروهی از رزمندگان):
عراق امروز به مراتب ضعیف تر شده است. این منطقی نیست که حالا حرف مان را پس بگیریم شما در نظر بگیرید حالا که عراق از داخل هر روز از طرف ما تهدید می شود، آیا درست است که ازحرف خودمان تنزل کنیم؟ آن ها اگر ما و شما را می شناختند اصلا این توهمّات و توقعات را نداشتند. حالا که ما کنار جاده بصره و بغداد هستیم و موشک های ما می تواند بغداد را بزند چرا باید اظهار ضعف کنیم؟ ما بر سر حرف خودمان این همه شهید دادیم و این همه مرارت کشیدیم و این غیرمنطقی است که تغییر موضع از روی ضعف بدهیم. حالا که ما از هر لحاظ قدرتمند هستیم.
[نقل از نشریه داخلی شماره۸ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران)
۳۰اردیبهشت۱۳۶۴(در دیدار با وزیر امور خارجه عربستان):
همانطور که گفتم بدون آنکه حرب بعث که مسئول این جنگ است کیفر ببیند و حقوق حقه مردم ایران داده شود، راه دیگری وجود ندارد و هر راه دیگری مورد قبول ما نمی باشد.
[نقل از نشریه داخلی شماره۸ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران]
روزنامه جمهوری اسلامی۳تیر۱۳۶۴ (در پایان سفر به لیبی):
وقتی که چند نفر تعدادی از آمریکائی ها را به خاطر آزاد کردن دوستان خود از زندان صهیونیست ها گروگان می گیرند آن ها را تروریست می خوانند، ولی دیگر آن زمان گذشته است که اسرائیلی ها به جنوب  لبنان بیایند و هزاران مسلمان را گرفته و زندانی کنند، در حال حاضر مسلمانان جهان به این نقطه رسیده اند که اگر آمریکا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا بخواهند دخالت کرده و نیرو پیاده کنند آن ها در کامیون های پر از مواد منفجره می نشینند و لبنان را به جهنمی از آتش آنان تبدیل خواهندکرد.
[نقل از نشریه داخلی شماره۱۰ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران]
روزنامه جمهوری اسلامی، ۵مرداد ۱۳۶۴ (در دیدار با مشاور رئیس جمهوری غنا):
اگر جنگ بما تحمیل نشده بود، بخشی از مخارج جنگ را در دنیا صرف مبارزه با سلطه گری می کردیم با وجود این مشکلات ما از یاری کشورهای جهان سوم دریغ نکرده ایم و درحد توان خود در جهت اهداف خود این مسئله را دنبال خواهیم کرد
[نقل از نشریه داخلی شماره۱۱ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران]
۱۳مهر۱۳۶۴(نماز جمعه):
اسرائیل را اگر بخودش واگذار کنیم، یک وجب از زمین فلسطین را به فلسطینی ها نخواهد داد، تا حقیقتا زور بالای سرش نباشد، تا بمب بالای سرش نباشد، تا بمب در مقابل خانه شان منفجر نشود، یک وجب زمین را به فلسطینی ها نخواهند داد و از این روند صلح هم ناراضی نیستند، برای اینکه روندصلح دارد تفرقه در دنیا می اندازد.
[نقل از نشریه داخلی شماره۱۳ رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران]
۱۸آبان۱۳۶۴ (در مراسم آئین تحلیف دوره سیزدهم آموزشگاه افسری)
آنان که می گویند باید جنگ را در این مرحله متوقف کنیم، نادان هستند زیرا پایان جنگ در این مرحله باعث احساس قوت دشمن می شود و فشار را بیشتر می کند. تقاضای صلح از سوی دشمن در شرایط  قوت ما است.
[نقل از نشریه داخلی شماره۱۴رویدادها و تحلیل، دفتر سیاسی سپاه پاسداران]

🔴چند سال پیش (شماره۳۷) ۳۱ شهریور آغاز جنگ
توجه:
این نوشته پیش از این در گذشته و در تاریخ یاد شده منتشر شده  که در سالگرد جنگ عراق و ایران آن را باز نشر می کنیم.
عناوین  این مجموعه:
نباید تاریخ جنگ راکعب الاحبارهای زمین بنویسند!
تردید افکار عمومی در ادامه جنگ!
گندم به اندازه دو ماه
باآوارگان جنگی در اردوگاه ها
۱۴ روز روی آبادان آتش بود
مسئول حقیقی کیست؟
فرماندارعصبی
دوپای قطع شده
دیدن دستی بزرگ درآسمان
مساله اصلی الان مرگ بر لیبرال شده است، نه جنگ
این جنگ تحمیلی، صلح تحمیلی بدنبال خواهد داشت
جنگ را فرعی نکنید
هیجان و فشار دربهشت زهرا
حمایت از بنی صدر اطاعت از امام است
پیروزی، پیروزی اسلام است
بنی صدر(۲۹ اسفند۱۳۶۰): ملاهای مستبد!
هاشمی رفسنجانی: صبرمی کنیم تا موقعش!
نقشه جنگ به مبلغ۲۰۰ هزار دلار!
ناخدا یکم افضلی(فرمانده نیروی دریایی): نیروهای مکتبی
یک مشت آخوند دانشکده نرفته
محسن رضایی: تا فتح قدس چیزی نمانده
فروش چاشنی بمب هسته ای به عراق توسط دو ایرانی
معامله مخفی ( ۷شهریور ۱۳۶۴)
شفاعت برای آمریکا
مک فارلین وجنگ
اگر خمینی با خبرمی شد
آن موقع ما راضی نمی شویم
جنگ ادامه خواهدداشت
راه دیگری وجود ندارد
شروط صدام برای صلح (۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۴)
پیش بینی
۵۲ میلیارد دلار پرداخت خسارت جنگ
خوشبین نیستم
عراق برای خاتمه جنگ در تنگناست
مورد موافقت ایران قرار نگرفت و رد شد
صلح تحمیلی
عقب نشینی از شروط
چند نفر عاقل منصف
محاسبه مصلحت
زبان صدام در کام بازرگان!
نهضت آزادی ایران: جنگ را توسعه ندهید
آیت الله منتظری: نامه به امام برای خاتمه جنگ
خمینی: جنگ جنگ تا رفع فتنه درجهان
نوشیدن جام زهر
باز نشر:
شهریور۱۳۹۹ (با اندکی تصحیح در شهریور ۱۴۰۱)
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)

🔵گزارشی از جنگ:
نباید تاریخ جنگ را کعب الاحبارهای زمین بنویسند!
مسائل و مشکلات مردم منطقه چیزی نیست که بتوان آنرا برروی کاغذ آورد. مصائب و ابتلائاتی را که بر این مردم وارد شده ومی شود، بسیار سنگین است. در تهران شاید یکصدم آن فشار راهم حس نمی کنیم. خانه های بمباران شده و ویران و صدای توپخانه دشمن که نقاط مختلف شهرهای خونین خوزستان را به لرزه می آورد و سهمگین تر از آن نگاه کودک عربی که به محل اصابت موشک می نگرد و صدای گریه زن های بدبخت و محرومی که هر لحظه انتظار فرود موشکی را دارند…
سپاه منطقه خوزستان نیز امتحانات فراوانی در رابطه با جنگ داد و بامشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده و می کند. اطلاعات مان از ارتش به علت کمی تماس با آن ها در حد بالایی نیست. ولی در این مرحله کافی به نظر می رسد…
سوالی که در جبهه ها پیش می آید این است که نقش سپاه در جنگ چیست؟ اگر یک نیروی رزمی است چرا به او مهمات و تسلیحات کافی نمی دهند وگرنه آیا پیاده نظام ارتش است؟…
عدم حضور مسئولین سپاه و فرماندهان در جبهه ها از مسائل مطروحه بود که در صورت انجام آن باعث تقویت روحیه رزمندگان و نزدیکی بیشتر با جو جبهه ها خواهد بود…
ارتش در جنگ بی تجربه است و این را از شکست هایی که در حملات خورده است می توان فهمید…
ساخت فکری در ارتش طوری است که فقط به اسلحه فکر می کنند و در عملیات فقط تعداد تانک ها و تفنگ ها در نظرگرفته می شود، نه چیز دیگری. معیار «سه به یک» هم ناشی از همین دید ابزاری است…
طولانی شدن جنگ، آن هم بدون تحرک و حمله، باعث خستگی افراد ارتش شده است و ناراضایتی و فساد را در سنگرها بوجود آورده…
ارتش سپاه را رقیبی برای جانشینی خود می داند. او را بی نظم می خواند (که درباره بی نظمی زیاد هم دروغ نگفته است).ولی مساله سپاه کاملا برای ارتش جا نیفتاده است…
به بهانه جنگ و رعایت سلسله مراتب، قوانین طاغوتی (تبعیض بین افسر و زیر دست) در ارتش تجدید شده است و افکار انحرافی فرد پرستی و اطاعت کور کورانه تبلیغ می شود…
ضعف ایمان و سستی اعتقادات در کل ارتش، بهای کافی به قدرت شهادت و الله اکبر نمی دهد و این در عملیات و در ادامه جنگ (میزان صبر و تحمل) اثر قابل توجهی دارد…
در عین حالی که ارتشی ها به علل:
۱_ نزدیکی نسبی به ملت
۲_ عدم تثبیت اطاعت کور کورانه
۳_ دو دو تا چهار تا کردن ارتش، قادر به کودتا نیست. اما در هرحال ارتش آسیب پذیر است و موضعش در قبال جریانات ضد انقلابی در آینده مبهم است…
یکنوع پراکندگی و عدم ارتباطی بین نیروهای در حال جنگ به چشم می خورد. تفرقه بین سپاه و ارتش عدم ارتباط بین نیروهای مستقر در مناطق مختلف، وجود نیروهای غیرقانونی ای چون گروه چمران (ستاد جنگ های نامنظم) و فدائیان اسلام که عمدتا از ارتش تغذیه می شوند و جوابی هم برای فعالیت غیرقانونی شان ندارند…
بعد از انقلاب به ارتش بی توجهی شده است و با توجه به این مطلب که این نهاد یادگار رژیم سابق بوده و در آن همه جور آدمی پیدا می شود (می توان گفت عمدتا افرا د بی خط و بی طرفی هستند) و با در نظر گرفتن اهمیت قابل توجه آن تاکنون روی ارتش کار نشده است. الان بهترین فرصت برای کار روی ارتش و شناخت افراد قابل اعتماد و مومن آن است…
ادامه جنگ به این طریق راه انقلاب ما نبوده ونیست…
و این جنگ یکی از بزرگترین افتخارات تاریخ تشیع می باشد و نباید تاریخ آنرا کعب الاحبارهای زمین بنویسند…
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ش۱۷).

👈احمدی مقدم (فرمانده سابق نیروی انتظامی):
تردید افکار عمومی در ادامه جنگ!
از نظر اقتصادی از سال۱۳۶۵ جنگ نفت کش ها شروع شد و نفت تا ۶ دلار پایین آمد و قدرت اقتصادی ما بشدت آسیب دید…
از سال۱۳۶۶ هم جنگ شهرها شروع شد…
بعد جنگ موشکی شروع شد. به لحاظ اقتصادی شرایط ما گویای این بود که نمی‌توانیم جنگ را ادامه بدهیم. و پشتیبانی‌های اقتصادی ما جواب نمی‌دهد. یکی دو سال آخر جنگ قوت غالب جبهه‌ها کشمش، پلو و عدس پلو بود. اگر کسی کنسرو خاویار بادمجان پیدا می‌کرد، خیلی اعیان بود. ممکن بود شب عملیات مرغی یا چنین چیزی بدهند. در تراز جنگ امکانات ما مدام کم می‌شد و تجهیزات عراق در حال زیاد شدن بود. به لحاظ اجتماعی افکار عمومی در نتیجه‌گیری راجع به جنگ تردید پیدا کرده بود که حضور در جبهه‌ها تضعیف شده است و کسی به جبهه نمی‌رود.
آیا واقعاً تضعیف شده بود؟ یعنی نیروی انسانی کم داشتید؟
احمدی مقدم:
بله، نیروی انسانی خیلی کم بود. نیروی انسانی ما عمدتاً شب عملیات می‌آمدند که یک شب عملیات کنند و بروند…
انگیزه‌ها کاهش پیدا کرده و نیروها کم شده بودند.
بعد از کربلای۵ دیگر هیچ وقت نتوانستند نیروی زیادی را بسیج کنند…
مخصوصاً بعد از اینکه جنگ شهرها شروع شد…
«میگ۲۵»اش با برد بلند طوری بود که سلاح ضد هوایی ما به آن نمی‌رسید..
در چنین شرایطی تقریباً پیروزی ممکن نیست…
اگر فاو نبود، حلبچه و فاو را می‌دادیم که جاهایی را که دستش هست خالی کند تا هدفی که پس از عملیات خرمشهر داشتیم عملی کنیم که جایی دست‌مان باشد و بتوانیم متجاوز را تنبیه و خسارات را مشخص کنیم، ولی این‌ طوری نشد. همانجا دوستان می‌گفتند ما اعلام خطر می‌کنیم…
آقا رشید می‌گفت به فاو و فلان جا حمله می‌کنند و همه می‌خندیدند…
به لحاظ سیاسی در مسئولان تردید ایجاد شده بود و کم کم علنا می‌گفتند پول و امکانات نداریم، چرا باید ادامه بدهیم؟ اینکه نمی‌توانیم بجنگیم برای همه روشن بود، منتهی به نظر من مانده بودیم چه کسی مسئولیتش را به عهده بگیرد! آنچه می‌گویم فکر می‌کنم جایی نقل نشده است. آقا محسن اعلام کرد دولت باید پشتیبانی کامل کند. گفتم پشتیبانی کامل می‌کند و هر چه پول دارد به شما می‌دهد. شما نیرو ندارید. گفت قرار شد امام حکمی مبتنی بر جوب کفایی حضور در میدان جنگ بدهد و کفایتش دست آقا محسن و سپاه باشدکه هر موقع گفت کافی است، اعزام قطع شود، وگرنه واجب عینی می‌شود…
در کرمانشاه در بیمارستان امام حسین(ع) در طاق‌ بستان قرار گاهی بود که من، آقا رشید و آقا محسن حضور داشتیم. خاطرم نیست آقای شمخانی بود یا نبود. آقا محسن این نامه را از قبل تهیه کرده و یک ماه قبل به بعضی از دوستان _که نمی‌خواهم اسم بیاورم_ داده که هر کسی خوانده و نظراتی داده و حواشی آن نوشته بود. آقای افشار با آقای هاشمی به کرمانشاه آمدند. آقای هاشمی گفت من به قرارگاه رمضان می‌روم. شاید به این دلیل که پوششی داشت و در مناطق مسکونی بود و جای شاخصی برای بمباران نبود. به هر دلیلی ایشان به آنجا می‌رفت.آقای افشار به بیمارستان امام حسین(ع) آمد و گفت با آقای هاشمی به اینجا آمده‌ایم و امروز اخبار ساعت دو بعد از ظهر حکمی را که امام دیشب امضا کردند، می‌خواند. حکم مبنی بر اعلام وجوب کفایی بود. آقا محسن بر آشفت وگفت: «یک وقت نخوانند» آقای افشار معاون نیروی انسانی ستاد کل بود، گفت: «چرا نخوانند؟ کو کفش؟ کو پوتین؟کو غذا؟ کو لباس؟
گفت: «حالا اگر نیرو هم بیاید، کو کفش؟ کو پوتین؟ کو غذا؟ کو لباس؟باید این ها را هم بسیج کنند».
آقای افشار گفت: «دولت گفته است پول کفش و لباس‌شان را می‌دهیم.».
گفت: «نه! کفش و لباس که به تنهایی کافی نیست. نامه‌ای تهیه کرده‌ و نیازهایمان را در آن نوشته‌ایم.».
آقامحسن به آقا رشید گفت: «نامه را بخوان»!
آقا رشید نامه را از رو خواند و بعد شرح داد شاه ۷۰ میلیون دلار کل این تجهیزات را از آمریکایی ‌ها خرید و ارتش را سامان داد. آنچه که ما نوشتیم ۲۰میلیارد دلار است: ۳۰۰فروند هواپیما، ۳۰۰فروند هلی‌کوپتر، ۲ هزار دستگاه نفربر و۲،سه هزار عراده تانک و… و پنج سال زمان…
آقای رضایی چندی قبل نامه را در تلویزیون خواند. آنجا اولین بار آقا رشید نامه را برای آقای افشار خواند. به شوخی گفتم: «آقا محسن! این هایی که نوشتی یعنی دیگر نمی‌توانیم بجنگیم.»! گفت: «یعنی چه؟»
گفتم: «حکایت آن کسی شده است که می‌خواست مادرش را بفروشد، قیمتی گذاشته بود که کسی آن را نخرد.»! گفت: «یعنی چه؟» شما که با مایید. این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ وای به حال بقیه.»!
نامه را به آقای افشار داد و گفت: «بدهید آقای هاشمی بخواند، بعد ما به جلسه می‌آییم.».
وقتی نامه را داد، گفتند آقای هاشمی رفت تهران! (می خندد) آقای هاشمی دیگر نگفت بیایید جلسه. نامه را گرفت که ببرد پیش امام.
نامه به چه کسی بود؟
به آقای هاشمی،به عنوان فرمانده جنگ. این نامه در واقع اعترافی بود. یادم هست در نامه نوشته بود ۲۰۰ گردان برای دفاع پشت کرخه و کارون می‌خواهیم.
آقای هاشمی به من گفت: «معلوم است منظور این ها چیست؟».
پرسیدم: «چطور؟».
جواب داد: «اگر الان ۲۰۰تا گردان داشتیم، می‌رفتیم بصره را می‌گرفتیم. ما۲۰۰ گردان درست کنیم بیاوریم پشت کرخه و کارون.؟ الان که پشت مرزیم ۲۰۰تا گردان هم نداریم! همین جا آتش‌بس را می‌پذیریم. نه اینکه ۲۰۰تا گردان را بیاوریم و بگذاریم پشت کرخه و کارون، جایی که اول جنگ عراقی‌ها آمده بودند. بعد هم پنج سال بایستیم؟
هیچ میلیارد دلار: اگر می‌توانستیم این سلاح‌ها را در طول جنگ بخریم پیروز شده بودیم. کی؟ الان به ما این سلاح‌ها را می‌دهند؟»…
این ها صحبت‌های خصوصی من و آقای هاشمی زمانی بودکه در کرمانشاه با آقای افشار پیش آقای هاشمی رفتیم. حرف آقای هاشمی درست بود. نامه به زبان دیپلماسی_نظامی نوشته شده بود که با توجه به موجودی‌ مان ادامه جنگ شدنی نبود. در شرایطی که هیچ میلیارد دلار نداریم، ۲۰ میلیاردش را از کجا بیاوریم؟…
آقای هاشمی در جلسه‌ای به مریوان آمده بود و همه فرماندهان لشکر بودند، آقای شمخانی هم بود.
گندم به اندازه دو ماه: آقای شمخانی گفت پشتیبانی نمی‌کنید، هواپیمایمان به لندن رفته است و برای سوخت پول نداده‌ و هواپیما را خوابانده‌اند. اوایل تیر به آقای هاشمی گفته شده بود الان سوخت به اندازه ۲۴ساعت و گندم به اندازه دو ماه بیشتر نداریم و نتوانستیم بخریم و جایگزین کنیم. اگر مردم قضیه سوخت را بفهمند در پمپ بنزین‌ها صف می‌بندند. وضع‌مان این‌جوری است. چه می‌گویید که ندادید و نکردید و از این حرف‌ها.
آقای هاشمی در حضور سایر فرماندهان لشکر به آقای شمخانی گفت شما و آقای باقری _عید سال۱۳۶۶_ به خانه ما آمدید و یک کاغذ آوردید، گفتید پنج تا عملیات ۳۰۰ گردانه می‌کنیم و ۳۰میلیارد تومان هم پول می‌خواهیم. یادداشتی نوشتم و بانک مرکزی مبلغ را به شما داد. عملیات‌هایتان کو؟چرا نشد؟ شما که پول خواستید و ما هم دادیم. الان می‌گویید امکانات؟ چرا آن موقع نگفتید؟
وضعیت اقتصاد ما صفر است: در جلسه همه فرمانده لشکرها هجوم آورده بودند و حرف می‌زدند. آقای شمخانی باصحبت آقای هاشمی یک خرده عقب نشست. در نامه امام به خبرگان هم کاملاً روشن است. وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی می‌گویند وضعیت اقتصاد ما صفر است. با این اوصاف شرایط ادامه نبود و فقط مانده بودند گردن چه کسی بیفتد.
آقای هاشمی هم که نامه را برداشت و رفت؟ آقای هاشمی زرنگی کرد و انداخت گردن آقا محسن. به نظر من یک سال قبل هم آقا محسن می‌توانست همین را بنویسد و بدهد و کار به اینجا نکشد.
آنچه می‌گویم جزو ناگفته‌هاست. وقتی امام اوایل سال ۱۳۶۷ ستاد کل را تشکیل داد. آقای هاشمی جانشین بود.البته ستادی نداشت. ستاد قرار گاه خاتم طبقه اول مجلس قدیم بودکه هم پدافند و هم رئیس ستاد آقای روحانی بود. آن موقع ستادی وجود نداشت. کارها بیشتر هیأتی بود. بعد تصمیم گرفته شد ستاد تشکیل شود و آقای افشار مسئول نیروی انسانی، آقای شمخانی مسئول عملیات و آقای بهزاد نبوی مسئول تدارکات و لجستیک شد. انتظار برخی دوستان و آقا محسن این بودکه ایشان را به عنوان رئیس ستاد منصوب کنند. اهوازبودم که خبر رسید امروز آقای میرحسین را بعنوان رئیس ستاد گذاشتند. ایشان هم آقای فیروز آبادی را جانشین خودش معرفی کرد. آقا محسن وقتی دید این ساختار شده و بهزاد هم هست، خیلی بر آشفت .یادم هست در گلف بودیم که گفت خود آقایان هم بیایند اداره کنند. در واقع یکسری ضد انگیزه‌ها و دلخوری‌هایی به وجود آمده بود. قبلاً به هم نزدیک بودند بعد از هم فاصله می‌گرفتند…
آقا محسن، زن و بچه‌اش را هم به منطقه آورده بود و تهران نمی‌رفت…
در این چند ماه اصلاً آقا محسن به تهران نمی‌آمد. حتی زن و بچه‌اش را به روستای سروآباد آورده و آنجا برایشان خانه گرفته بود. هر کس از مرکز می‌آمد به آن ها می‌گفت مسئولان ما که در جنگ نیستند، همه ‌شان تهران‌اند، تا وقتی در تهران و پیش زن و بچه باشند جنگ ما همین است. ما اینجوری هستیم که زن و بچه را به کول گرفتیم و به مریوان و سروآباد آوردیم. انصافاً هم شرایط سختی بود. دلخور بود از اینکه نمی‌آیند و بسیج نمی‌کنند. می‌توانید انگیزه‌هایش را از خود آقا محسن بپرسید و در مصاحبه‌ای از ایشان بپرسید چرا آن ۵، شش ماه زن و بچه را برده بودید؟
به نظر من آقای هاشمی به این رسیده بود که نمی‌شود، ولی گویا نمی‌توانست امام را قانع کند. در فرمایش‌های حضرت امام در نامه به خبرگان آمده بود که حالا بقیه می‌گفتند و الان فرمانده سپاه هم می‌گوید، اگر بخواهید جنگ ادامه یابد، باید این چیزها رابه ما بدهید، اگر هم ندهید ما جنگ عاشورایی می‌کنیم که این دیگر شعاری بیش نیست. این یعنی حجت بر خود امام تمام شود که تا رزمندگان می‌گویند بجنگیم، پس ادامه بدهیم. این قضیه یک مقدار مسئولیت آقا محسن را زیاد می‌کند. اگر بعد از کربلای ۸ می‌دیدید نمی‌شد، زودتر بگویید چرا این‌قدر طول دادید؟این ها مسائلی است که باز شدنش جز زیاد کردن تلخی‌ها عاید دیگری ندارد…
(نقل از: هفته نامه رمز عبور )

⭕با آوارگان جنگی در اردوگاه ها:
مردم شهرهای آبادان، خونین شهر، اهواز آلوده به فرهنگ غربی و رفاه طلبی هستند!
بطور کلی قسمت اعظم مشکلات برادران و خواهران جنگ زده بیکاری است که هنوز فکر مناسبی برایش نشده است…
برخی از مردم خوزستان کلمات انگلیسی را براحتی در سخنان خود بکار می برند. بدون شک می توان گفت عده زیادی از مردم شهرهای آبادان، خونین شهر، اهواز آلوده به فرهنگ غربی و رفاه طلبی هستند و یکی از دلایل ترک سریع شهرهای خوزستان همین مساله بوده است. این مهاجرت در شهر دزفول دیده نمی شود…
اصولا عده ای از جنگ زدگان خوزستان به همان روابط اجتماعی قبل از انقلاب خو گرفته اند. و خیلی کم به مسائل مذهبی توجه می کنند. البته خانواده های متعهد هم درمیان آن ها کم نیستند…
در اردوگاه ها هنحراف اذهان جنگ زدگان از جنگ کاملا مشهود بود. البته قسمتی از این مساله بخاطرعدم تفهیم موضوع جنگ به آن هاست. ولی مطلب عمده نداشتن انگیزه های مذهبی و غرق در مشکلات مادی بوده است که حتی بعضی از آن ها علت آواره شدن خود را دولت می دانستند…
در اردوگاه ها نشریه ی ندای آواره متعلق به سازمان پیکار که در آن ضمن فحاشی و تهمت زدن به مسئولین اردوگاه های اصفهان، جنگ زدگان را به قیام بر علیه مسئولین دعوت می کنند، کم و بیش شبانه بین مهاجرین توزیع می شود…
هم چنین روزنامه مجاهد بین افراد معمولا (جوان) پخش می گردیده است…
از شعارهای مخالف و موافقی که بر روی دیوارهای اردوگاه ها نوشته شده بود می توان دریافت که گروه های پیکار، مجاهدین خلق، چریک های اکثریت و حزب توده هوادارانی در میان آوارگان دارند…
در میان دانش آموزان خوزستانی، بخصوص دختران، چهره های فعال وابسته به گروه ها فراوان بچشم می خورد و گروه هایی مانند مجاهدین خلق، پیکار و فدایی (اقلیت و اکثریت) با برنامه تنظیم شده و هماهنگ از این دانش آموزان برای ترویج خط مشی سیاسی خود استفاده می کنند…
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۴ مرداد ۱۳۶۰، ش۲۱)

🔴رشیدیان: ۱۴روز روی آبادان آتش بود!
برادر «رشیدیان نماینده مردم آبادان در مجلس در مورد چگونگی محاصره آبادان چنین می گوید:
«۷شبانه روز روی آبادان آتش بود، ولی ما حتی یک شلیک هم بسوی عراقی ها نکردیم. چون آقایان بعد از سقوط خرمشهر، توپخانه را از آبادان خارج کرده و به ماهشهر برده بودند و می گفتند اگر شهر سقوط کند، نباید توپخانه بدست دشمن بیافتد. وقتی پرسیده شدکه چرا توپخانه را ازآبادان خارج کردید؟ و خرمشهر سقوط کرد؟ گفتند: اشتباه کردیم!
بطور کلی ۱۴روز  روی آبادان آتش بود تا اینکه محاصره کامل شد. ما پیش امام رفتیم و حرف هایمان را زدیم و امام همه فرماندهان را خواستند و آن ها در خدمت امام قول دادند که… تا اینکه امام دستور شکستن محاصره آبادان را دادند واین فرمان امام بود که آبادان را نجات داد…
(نقل از: رویدادها و تحلیل؛ نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۳آبان۱۳۶۰، ش۲۴ و۲۵ )

🔴مسئول حقیقی کیست؟
تجاوز، حمله و بمباران مناطق و شهرهای مسکونی که از لحاظ اقتصادی نیز مناطق مهمی بودند، بدنبال خود حدود بیش از ۵/۱میلیون نفر را آواره کرد. مردمی که علاوه بر هزینه های سنگین تامین معاش آنان، فعالیت های تولیدی شان با نابودی مکان تولید راکد ماند و این نکته نیز ضربه مهمی بود؛ و هم چنین که بار سنگینی از مخارج آوارگی را بردوش دولت گذاشت. احتیاجات روزمره آوارگان در ماه، بالغ بر ۵/۱میلیارد تومان است و خرج تامین بهداشت و مسائل درمانی، بخصوص در آینده، که هوا رو به گرمی رفته و شیوع بیماری را نیز همراه دارد، بی تردید مشکلات سیاسیی ناشی از آوارگی،فعالیت های ضد انقلاب، مشکلات آموزش، فرهنگی، حفاظت، درمان، مدیریت اردوگاه ها و صدها مساله دیگر، همه و همه بی ربط بامسائل اقتصادی نخواهد بود. البته جای شک نیست که روحیه انقلابی جنگ زدگان و همکاری امت مسلمان عواملی برای تقلیل هزینه ها می باشد…
با اشغال مجهزترین بندر تجارتی، یعنی خونین شهر، اولا مقادیر هنگفتی کالا در گمرکات و بندرخونین شهر ازبین رفت که عامل مهمی در کمبودهای ارزاق عمومی و مواداولیه کارخانجات شد وخود جای تعمق دارد که
مسئول حقیقی انباشته شدن این کالاها در بنادر چه کسانی بوده اند؟
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۳۰فروردین۱۳۶۹، ش۱۳)
وضعیت آبادان؛ گزارش خبرنگار خبرگزاری پارس از آبادان:
🔵فرماندارعصبی!
در جبهه های آبادان نهادها و گروه های مختلفی درحال ستیز با نیروهای متجاوز عراقی هستند. نظیر ارتش، سپاه، بسیج، فدائیان اسلام، کمیته۴۸… برادران سپاه در جبهه های مختلف و بدون هماهنگی (و با هماهنگی در حد بسیار نازل) با سایر رزمندگان به امر مبارزه اهتمام می ورزند و یا اینکه گروه ها و نهادها مدعی اند که فلان نهاد و فلان گروه پیروزی را صرفا در سلحشوری یاران خود ارزیابی کرده و بخود انتصاب می دهند… مساله ورود وخروج افراد به شهر از اهمیت خاصی برخوردار است که متاسفانه برخورد جدی و سازمان یافته در این مورد صورت نگرفته و لذا مسئولان، شهری را که در خط مقدم جبهه قرار دارد به امان خدا رها کرده و جالب اینکه دائما از ستون پنجم دشمن سخن می گویند و گلایه ها دارند… شهر ۸۰۰ هزار نفری آبادان بگفته یکی از مسئولان فرمانداری اینک ۳هزار نفر جمعیت دارد. بعد از انقلاب این شهر و علی الخصوص بعد از جنگ، فرماندارهای بسیاری داشته است که هر کدام چند صباحی در شهر بوده و به شرکت نفت و یا ادارات دیگر انتقال پیدا کرده اند…
شهر فرماندار ندارد وآقای جعفری سرپرستی فرمانداری را بعهده دارند که با حفظ سمت وظایف شهرداری را نیز انجام می دهند. (شهر آبادان شهردار ندارد). در صحبت هایی که در شهر با اقشار مختلف داشتیم آن ها آقای جعفری را شخصی عصبی ارزیابی می کردند که براحتی به سر هر ارباب رجوع فریاد می کشد و اینکه وی به اداره شهر وارد نیست…به قول مسئولان حداقل در ۶۰۰درصد منازل سرقت صورت گرفته…
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۰خرداد ۱۳۶۰، ش۱۶ )
خاطره جنگی: دو پای قطع شده!!
یکی از برادران که در جریان عملیات روی مین رفته بود و دو تا پایش قطع شده بود از انتقال یافتن به پشت جبهه امتناع کرد و از برادران دیگر خواست که سنگر کوچکی برای او در کنار حوزه مین درست کنند و تا ساعت ۸صبح همان جا ماند و فریاد می زد که به اینجا نزدیک نشوید. اینجا حوزه مین است.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۶بهمن ۱۳۶۰، ش۳۲)
خاطره جنگی: دیدن دستی بزرگ در آسمان!
برادری از بسیج دزفول عضو گردان حمزه تیپ ولی عصر (عج) می گفت: «در مرحله اول فتح، روز ۲فروردین در حال پیشروی دست بزرگی را در آسمان دیدم که بالای سرما حرکت می کرد و از آن نور می بارید و به ما جهت را نشان می داد. البته دیگر برادران هم این دست را می دیدند…
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۱اردیبهشت ۱۳۶۱، ش۳۶ و۳۷)
🔴محسن شمخانی(مسئول وقت سپاه خوزستان در سمینار سراسری ):
مساله اصلی الان مرگ بر لیبرال شده است، نه جنگ!
ما درست است که ظرفیت برخورد مساله ای بنام جنگ را نداشتیم و جنگ بر ما تحمیل شد، اما از این جنگ تحمیلی ما چقدر در جهت تجربه اندوزی استفاده کردیم؟ کسی پاسخی ندارد.
شما بعد از واقعه ۱۴اسفند وقتی پیام انقلاب را باز می کنید، مساله اصلی مرگ بر لیبرال است… برادران از خودشان سوال کنند که کدام یک در برخورد با مساله جنگ یک برخورد جدی کرده اند، کدام شهرستان (منهای معدوی) توانسته اند قسمتی از انرژی انسانی مورد نیاز مبرم جنگ را تامین کنند و این را جزو مساله اصلی خودشان قرار دهند؟… سپاه پاسداران و فرماندهان باید مساله اساسی تمام شهرها را جنگ قرار دهند، درگیری های گروهی با لیبرال ها و چپی ها و التقاطی ها تمام این ها، روش های عکس العملی است که امپریالیسم آمریکا می خواهد بر ما تحمیل کند…
این جنگ تحمیلی، صلح تحمیلی بدنبال خواهد داشت!
آبادان پس از ۶ماه که از پیام امام می گذرد، هنوز در محاصره است و یک زاویه ۴۵درجه که بیشتر از طریق هوا و آب است آبادان را به سایر شهرهای ایران به زحمت متصل می کند. تا این ساعت هیچ طرح و برنامه ای برای شکستن محاصره آبادان وجود ندارد. روزانه ارتش عراق با توپخانه و کاتیوشا شهر آبادان را مورد هجوم قرار می دهد… خونیین شهر قسم شرقی اش هنوز در دست عراقی هاست… اهواز نیروهای عراقی تقریبا در همان اوایل یورش به همانجایی که رسیده بودند هنوز هستند و ماعقب نشینی قابل احتسابی را نتوانستیم به آن ها تحمیل کنیم… سوسنگرد نیروهای دشمن از طرف غرب در ۶کیلومتری سوسنگرد هستند…
جبهه مارلیک در تیر رس آتش دشمن است و روزانه آنجا شهید می دهیم. جبهه کرخه که با باز کردن آب این عمل را بیشتر به آن دامن زدند که به قول برادران اصفهانی، شما این ور جوب، ما آنور جوب! با آتش توپخانه… دزفول و شوش دشمن در آن قسمت تپه واقع شده و با آتش توپخانه براحتی دزفول را مورد هدف قرار می دهد… تا زمانی که ما مساله جنگ را سرلوحه تمام کارهایمان قرار ندهیم جنگ تا ۴سال دیگر همینطور ادامه خواهد داشت. هیچ هرجی هم بر کسی نیست. اضافه حقوق ها به قول آن برادر آنقدر جالب و قابل شمارش هستند که جنگ را به این زودی تمام نکنند و اگر هم بفکر ادامه جنگ نباشیم یعنی ابزار ادامه جنگ را فراهم نکنیم، آن «جنگ تحمیلی»، «مذاکره تحمیلی» را خود امض اکننده خواهیم بود…
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران ۱۵اردیبهشت۱۳۶۰، ش۱۴)
کارنامه رئیس جمهور؛ بنی صدر: جنگ را فرعی نکنید!
اگر این جنگ را عده ای بخواهند وسیله دست یابی به هدف های گروهی خود بگردانند، این فرعی کردن جنگ است.
(روزنامه انقلاب اسلامی ۱۹اردیبهشت ۱۳۶۰)
هیجان و فشار در بهشت زهرا!
در بهشت زهرا هیجان و گرمی و فشار جمعیت مانع از آن شدکه بتوانم بر مزار شهیدان بروم. بیش از ۲، سه قدم رفتن میسر نشد. ناچار باز به اتومبیل بازگشتم. و شعار مردم همان شعار بود. می خواهند. (یعنی این شعارها می گفت که می خواهند) اداره جنگ در اختیار کسانی باشد که می دانند چه می کنند. و بر سر استقلال و موجودیت کشور نه معامله می کنند و نه آنرا وسیله قدرت جویی قرار می دهند.
(بنی صدر: روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷فروردین۱۳۶۰)
حمایت از بنی صدر اطاعت از تمام است!
دختری در جمعی ایستاد و با همان هیجان مطالبی را گفت و نامه ای را هم که نوشته بود به من داد که در راه آنرا خواندم. جمله های نامه را برای اینکه روحیه مردم آن اردوگاه را بدانید برای شما می خوانم»:
«آقای بنی صدر سلام عرض می کنم. من… (اسم خود را نوشته است که من نمی آورم) من یکی از مهاجران جنگ تحمیلی مستقر در اردوگاه میثم ملاوی مدت یک ماه است که اینجا هستم. آقای بنی صدر اینجا وضع ما خوب نیست. ولی این هاهمه می گذرد. آقای بنی صدر قلب ما آرزده است نه از ستم صدام، بلکه از اهانتی که به شما فرمانده کل قوامی شود.قلب ما آزرده می شود. آقای بنی صدر چرا در جمهوری اسلامی نباید ما آزادانه شعار «حمایت از بنی صدر اطاعت از مام است» بدهیم؟ چرا؟ چرا؟چرا در جمهوری اسلامی رئیس جمهوری محبوب مردم باید احضار بشود؟چرا…؟دیگر نمی توانم حرف بزنم؛ خواهر کوچکتر…
( بنی صدر: روزنامه انقلاب اسلامی ۲خرداد۱۳۶۰)
پیروزی، پیروزی اسلام است!
حالا عده ای هستند که می خواهند ما به هر قیمتی شکست بخوریم. چون فکر می کنند پیروزی، پیروزی رئیس جمهوری است و این چیزی است که برای آن ها غیر قابل تحمل است!اما توجه ندارند که پیروزی، پیروزی اسلام است. پیروزی ملت اسلام است. رئیس جمهوری هم منتخب این ملت اسلام و خودش هم سربازی از سربازان اسلام است. به هر رو عمده و تمام تلاش خودشان را بکار می برند برای اینکه جنگ با ضعف ما ادامه پیدا  کند.
( بنی صدر: روزنامه انقلاب اسلامی،۹خرداد ۱۳۶۰)
بنی صدر: (۲۹ اسفند۱۳۵۹): ملاهای مستبد!
نیروهای مسلح ایران!
۱۸ماه ازجنگ می گذرد…(ما) با کار شبانه روزی وزیر ضربات دشمن به تجدید سازمان و آماده کردن تجهیزات نظامی و متوقف کردن پیشروی دشمن موفق شدیم… و به عقب زدن دشمن پرداختیم… آیا فرماندهان شما نبودند که می گفتند اگر اخلال در کار نیروهای مسلح نشود تا اول پائیز ۶۰ کار دشمن را می سازیم؟پس چرا کار جنگ به این صورت درآمده است؟ آیا جز به این دلیل است که ملاهای مستبد بیشتر از مهاجمان از پیروزی شما می ترسند و در کار اداره جنگ، شب و روز اخلال می کنند؟
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۱اردیبهشت۱۳۶۱، ش۳۶ و۳۷)
هاشمی رفسنجانی: صبرمی کنیم تا موقعش!
اگر ما یک جلسه داشتیم، که توی آن جلسه مثلا دو سه موضوع به نفع او (بنی صدر) بود، فردا همین ها را توی کارنامه می نوشت و بقیه را نمی نوشت و می گفت من همه حرف ها را به مردم زدم.
خدایا ما اگر بخواهیم بگوئیم بقیه اش را هم بگو!
خوب این که نمیشه ما هم می شویم مثل او. ما نگویئم این هم نمی شود. و صبر می کردیم تا موقع خودش!
( روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳تیر۱۳۶۰، نمازجمعه )
آیت الله طاهری(امام جمعه اصفهان):
🔵نقشه جنگ به مبلغ ۲۰۰هزار دلار!
ما در آغاز جنگ تحمیلی مسائلی داشتیم، از جمله اینکه بنی صدر از حمله عراق اطلاع داشت، ولی جلوی آنرا نگرفت! و در این رابطه سه ماه قبل از جنگ نقل و انتقالات مرزی انجام می شد. و سپاه و ارتش آنرا به او اطلاع داده بودند، ولی او جلوگیری نکرده بود. و ما در ملاقاتی که به فرمان امام با بنی صدر داشتیم که امام فرموده بودند بروید ایشان را ببینید و محکم هم صحبت کنید. در معیت حضرت آیت الله منتظری رفتیم و سوال کردم مگر به شمااطلاع نداده بودند که این نقل و انتقالات می شود؟گفت: فرض کنید داده بودند! و در پاسخ این سوال که به عنوان فرمانده کل قواچرا اقدام به پیشگیری نکردید؟ که بقول خودتان ۸۰تا ۹۰کیلوتردر خاک ما وارد نشوند؟ گفت: من نقشه جنگ را از یک سازمان جاسوسی به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار خریدم و پیش امام بردم، امام فرمود هیچ غلطی نمی توانند بکنند و چون این مساله را با امام در میان گذاشتیم، ف
رمودند: این دروغ محض است وچنین چیزی نبوده است و همین نشان دهنده این است که خیانتی از طرف بنی صدر در مساله جنگ بوده است.
(خبرگزاری پارس، ۲۹شهریور۱۳۶۰ )

🔴ناخدا یکم افضلی (فرمانده نیروی دریایی):
نیروهای مکتبی!
اگر رهبری جنگ، قبل از شروع آن در دست نیروهای مکتبی و متبحر انقلابی می بود، امروز شاید رژیم بعث وجود خارجی نمی داشت.
(روزنامه اطلاعات، ۳۰شهریور۱۳۶۰)
*گفتنی است ایشان به دلیل همکاری با حزب توده توسط دادگاه انقلاب ج.ا.ا، عدام شد!
محسن رضایی(سخنرانی به مناسبت سالگرد جنگ، ۱۳۶۱/۴/۲۰)
یک مشت آخوند دانشکده نرفته!
چرا جنگ ما تمام نشده؟ معمولا بعضی این سوال را می کنند که آیا ورود ما بخاک عراق تجاوز نیست؟آیا ما با اینکارمان به عراق تجاوز نمی کنیم؟
در سطح منطقه من بیادم هست حدود دو ماه پیش، سه ماه پیش، همان موقعی که عملیات بیت المقدس را داشتیم طرح ریزی می کردیم، خدمت امام رفتیم. همه ما یکطرف می گفتیم که باید برویم، امام می گفت نه، چه لزومی دارد؟ خوب شما فرض کنید دشمن را بیرون کردید، خوب تا مرز بیرون می کنید. با صحبت های دیگری که خدمت امام ارائه دادیم که ما اگر بخواهیم از کشور دفاع کنیم ما باید در جایی پدافند و دفاع بکنیم که نیروهایمان همه روز در نگرانی و اضطراب نباشند که به ماحمله کنند، امام گفت خوب اگر یک مطلب اینطوری هست، این حرف درستی است… آمریکا شاید اشتباهات بزرگی که در مقابل انقلاب اسلامی کرده، در طول تاریخ خودش اصلا نکرده! فکر می کرد الان یک مشت آخوند آمده اند سر کار این ها که دانشکده نرفته اند، علم سیاست و کشورداری هم که نخوانده اند. این ارتش و سپاه هم که بهم ریخته است، حالا این وسط موقعی است که ما صدام را توی دستمان هست رو کنیم… انصافا ما تاحالا کی با مجاهدین خلق در افتادیم؟ آن ها آمدند با ما در افتادند…
ما کی با صدام در افتادیم؟ آن ها آمدند در افتادند… بنی صدر توی این مملکت نونش نبود، آبش نبود، چقدر امام جلوی ما را گرفت، به هر حال ایشان رئیس جمهور شد. شما چه تان است؟عجله می کنید بگذارید کارش را بکند؟ اگر این یک آدم پلیدی باشد خودش، خودش را رو می کند! واقعا همینطور شد؛ کسی باهاش کار داشت؟ الان دیوانه شده، با رجوی بهم خورده کارش. توی یک اتاقی است خودش و سلامتیان مانده و دیگر هیچ کسی نیست. بقیه هم اختلاف نظر پیدا کرده اند. هی قدم می زند می گوید: من چه غلطی کردم! بد بود فرمانده کل قوا بودم؟ بد بود ارتش و سپاه این همه آمده بود؟ این اطلاعات است تحلیل و شوخی هم نیست، اطلاعاتی است که ما داریم و حالا بعدا انشاالله مسائلی هست بگوئیم.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۲شهریور۱۳۶۱، ش۴۴)
محسن رضایی:
تا فتح قدس چیزی نمانده!
ما در حقیقت با دفع تجاوز عراق، دقیقا ۷۰الی ۸۰درصد مقدمات آزادی قدس را فراهم ساختیم. ما الآن آمادگی کامل داریم تمام کشورهای اسلامی و عربی که قصد دارند با اسرائیل بجنگند، تجارب خود را به آنان منتقل کنیم. سپاه زیر نظر ولایت فقیه انجام وظیفه می کند و لذا حضور نماینده از سوی ولایت فقیه در این نهاد بسیار ضروری است!
(نقل از: روزنامه جمهوری اسلامی، ۲دی۱۳۶۰)
فروش چاشنی بمب هسته ای به عراق توسط دو ایرانی: برای خاتمه جنگ!
خبرگزاری یونایتدپرس:
دو ایرانی وارد در کار قاچاق اسلحه تلاش کرده اند که بخاطر خاتمه جنگ پنجساله ایران و عراق، چاشنی بمب هسته ای به عراق بفروشند. یکی از دلایل اساسی این طرح این بود که با مجهز شدن یکی از دو کشور به سلاح اتمی، کشور دیگر بیمناک شده و جنگ را قطع می کند.
یک باررس فدرال می گوید: این وسیله چاشنی یک دستگاه پیچیده است که مایه اصلی یک بمب اتم است و اگر کشوری به آن دست یابد، ساختن یک بمب کارنسبتا آسانی است.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران،۲۲شهریور۱۳۶۴ش۱۱)
نشریه فارین ریپورت:
معامله مخفی( ۷شهریور۱۳۶۴ )
نشریه فارین ریپورت ش ۴۲ مرداد نوشت:
آمریکایی ها با ایجاد شرکت های معاملاتی جعلی اسلحه در سراسر جهان قصد کنترل تمام تلاش های ایران جهت دستیابی به تجهیزات آمریکایی را داشتند. با خنثی شدن تلاش های ایران در معامله با دلالان اسلحه و اذیت شدن این کشور، حتی با پرداخت قیمتی بالاتر به مقدار ۲۰۰۰ درصد در معاملات محرمانه، ایرانی ها تصمیم به انجام امر دیگری گرفتند.
آن ها تصمیم گرفتند از یک روش مخفی و با مشارکت آمریکائیان موافق خود را بدست آورند. در این رابطه یک سرهنگ دوم و ۵تن دیگر در ماه ژوئیه و اوت (تیر و مرداد) به اتهام تلاش برای قاچاق موشک و دیگر تجهیزات آمریکایی به ارزش ۷۵میلیون دلار دستگیر شدند.
(نقل از: رویدادها وتحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۰مهر۱۳۶۴، ش۱۲)
هاشمی رفسنجانی(مصاحبه تلویزیونی  ۵مرداد ۱۳۶۷):
شفاعت برای آمریکا!
ریگان اگر صادقانه صحبت می کند با آزادکردن اموال ما می تواند دست خصمانه نگیرد. البته من همان موقع هم گفتم اگر آن ها چنین کاری بکنند، ما هم از نفوذ خودمان در لبنان استفاده می کنیم وربرای حل مشکلات آمریکا شفاعت خواهیم کرد! (نقل از: روزنامه کیهان)

🔴هاشمی رفسنجانی(مصاحبه با شبکه تلویزیونی ایتالیا، روزنامه لااستلمیا):
مک فارلین وجنگ!
در مورد قضیه مک فارلین، ما دنبال نیازهای تسلیحاتی مان بودیم و برخورد کردیم با کسانی که حاضر شدند نیازهای تسلیحاتی مان را بفروشند و ما هم از آن ها خرید کردیم. ما فکر می کنیم که روی اصول نباید معامله کرد. بشر ضرر می کند از اینکه اصول خود را بخاطر ملاحظات مادی زیر پا بگذارد و در موارد زیادی ما حاضریم انعطاف نشان دهیم‌ اگر اصولمان از بین نرود!
(نقل از: روزنامه کیهان، ۵اردیبشهت ۱۳۶۷)

👈ریگان:(سخنان رئیس چمهوری آمریکا از شبکه های تلویزیونی آمریکا):
اگرخمینی با خبرمی شد…!؟
باید بگویم افردای که از ایران با ما تماس گرفتند، یعنی کسانی که ما با آن ها مراوده داشتیم، هرگاه راز آن ها بر ملا می شد و اگر آیت الله خمینی با خبر می شد، زندگی آنان تا قبل از فرود آمدن شب نیز به طول نمی انجامید. این افراد عناصری بودند که مایل بودند حکومتی داشته باشند که ما با نوعی از آن روزی روابط بسیار نزدیک داشتیم. و به همین دلیل بود که ما مراوده خود را با آن ها آغاز کردیم.
(نشریه راه مجاهد،ش ۶۱،سال۱۳۶۹ )

👈محسن رضایی:
آن موقع ما راضی نمی شویم!
در حال حاضر مساله جنگ تحمیلی بگونه ای شده است که اکثریت روسای کشورهای خلیج فارس، اکثریت روزنامه نگاران دنیا، اکثریت باصطلاح روشنفکران دنیا، سروصدایشان درآمده که مگر آمریکایی ها و شوروی ها عاجزند که نمی توانند مساله این جنگ را حل کنند؟ و این تکه کلام امروز تحلیل گران دنیاست. واقعا آن ها عاجزند و باید بپذیرند که آمریکا و شوروی ناتوانند از اینکه جنگ را آنطور که می خواهند تمام کنند…
اگر امروز دنیا مردد شده برای اینکه صدام را نگه دارد یا از میان بر دارد. این تردید آنه ها را به تصمیم برسانید. آن ها یک سیلی محکم می خواهند تا به تصمیم برسند. البته آن موقع دیگر ما راضی نمی شویم. ما شاید الان راضی شویم. یعنی ما اگر رفتیم زحمت کشیدیم و یک چیزی بدست آوردیم همینطور ادامه می دهیم و به هدف های بالاترمان می رسیم. صدام که برای ما ارزشی ندارد.
( نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، آبان۱۳۶۳، ش۱)

👈سیدعلی خامنه ای(خطبه نماز جمعه):
جنگ ادامه خواهدداشت!
بگذریم از اینکه تبلیغات جهانی در مورد جمهوری اسلامی ایران خباثت بخرج می دهند. آن وقتی که نیروهای اسلام با برنامه ریزی وارد شوند هیچ دری نمی تواند در مقابل آن ها مقاومت کنند و باید در پاسخ به کسانی که از سرنوشت جنگ سوال می کنند یک جمله بگوئیم که جنگ با روحیه ای که خرمشهر را پس گرفتیم ادامه خواهد یافت.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۶خرداد۱۳۶۴، ش۸)

👈هاشمی رفسنجانی( در دیدار با وزیر خارجه عربستان):
راه دیگری وجود ندارد!
همانطورکه گفتیم بدون آنکه حزب بعث که مسئول این جنگ است کیفر ببیند و حقوق حقّه ی  مردم ایران داده شود، راه دیگری وجود ندارد و هر راه دیگری مورد قبول ما نمی باشد.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۶خرداد۱۳۶۴، ش۸)

🔴شروط صدام برای صلح (۱اردیبهشت۱۳۶۴)
خبرگزاری رسمی عراق به نقل از صدام چهار شرط برای پایان جنگ با ایران به ترتیب زیر ارائه کرده است:
۱_آتش بس
۲_عقب نشینی نیروها به مرزهای بین المللی
۳_مبادله تمامی اسرا
۴_انجام مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم بین دو کشور
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۶خرداد۱۳۶۴، ش۸)

👈هاشمی رفسنجانی(خطبه نمازجمعه، ۱۱مرداد۱۳۶۴):
پیش بینی!
از مسائل مهم دیگری که این روزها داریم تحولی است که در جنگ پیش آمد و آن این است که نیروهای رزمنده ی عراقی خودشان مسئولیت آزاد کردن عراق را در نقطه شمالی و جنوبی به عهده گرفتند و موقعیتی که نیروهای عراقی در تیپ بدر در ام التعاج بدست آوردند برای دنیا هم غیر قابل تصور بود… این تحولی است که در جنگ بوجود آمده است و ما پیش بینی می کنیم که انشاالله در آینده با حمایت ما، مردم عراق و نیروهای رزمنده عراقی راه خودشان را بروندکه عراق با دست خودشان آزاد شود و ما هم پشتوانه آن ها باشیم.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۲شهریور۱۳۶۴ ش۱۱)

🔴۲۵ میلیارد دلار پرداخت خسارت جنگ را می دهیم! (۱۰خرداد۱۳۶۴)
وزیران خارجه ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس دیر روز پس از پایان کنفرانس خود در ریاض اعلام کردند برای برقراری صلح بین ایران و عراق تصمیماتی اتخاذ کرده اند…
آن ها حاضرند ۲۵میلیارد دلار به ایران خسارت جنگی بپردازند.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۵تیر۱۳۶۴، ش۹)

👈سید علی خامنه ای:
خوشبین نیستم!
من شخصا به هیات های صلح هیچگاه خوشبین نبوده ام. و هرگز فکر نکرده ام که این ها واقعا برای اینکه صلح به عنوان یک ارزش در منطقه مستقر شود می آیند. و همیشه برای کوشش ها و اصرارهای این ها انگیزه های استکباری مشاهده کرده ایم.
(نقل از: روزنامه جمهوری اسلامی، ۲مهر۱۳۶۴)

🔴مقاله نشریه انگلیسی میدل ایست (به نقل از بولتن وزارت خارجه):
عراق برای خاتمه جنگ در تنگناست!
رئیس جمهور عراق (صدام حسین) در خفا با چنین طرحی موافقت کرد…
اظهارات وی در مورد طرح پیشنهادی هیات اعزامی که از رادیو بغداد ۲ مارس۱۹۸۱ پخش گرید بیانگر این واقعیت بود که وی اصول قرارداد۱۹۷۵ را پذیرفته است. وی به هیات اعزامی گفته است که عراق آتش بس را در صورتی که ایران بپذیرد قبول خواهد نمود. و اضافه کرد عراق هرگز به کسی اجازه نخواهدکه سرزمین هایش را مورد تجاوزقراردهد… بر طبق خبرهای گزارش شده از کویت، عربستان سعودی تضمین کرده است که خسارات وارده به ایران را در مقابل صلح جبران نماید.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۵خرداد ۱۳۶۰، ش۱۷)

🔵پیشنهاد هیات پایان دادن به جنگ:
مورد موافقت ایران قرار نگرفت و رد شد!
هیات پایان دهنده جنگ، در دور اول مذاکراتی که با سران جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی داشتند، نقطه نظرهای آن ها را بدست آوردند و بعد به عراق رفتند و با آن ها نیز مذاکره کردند و در جمع بندی این مذاکرات طرح خود را بشکل اصول زیر پیشنهاد کردند:
الف_اصول:
۱_احترام کامل ایران و عراق به حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یکدیگر.
۲_عراق و ایران هر یک باید غیر قابل قبول بودن مصادره اراضی با اعمال زور را تضمین نمایند.
۳_ایران و عراق تضمین کنند در امور داخلی یکدیگر مداخله ننمایند.
۴_ایران و عراق اصل اختلافات بین المللی از راه های صلح آمیز را ضمانت کنند.
۵_توافق عراق و ایران در مورد آزادی کشتیرانی در شط العرب بعد از اعمال آتش بس و با رسیدن به یک راه حل کلی صلح آمیز.
ب_اصول یک راه حل کلی و جامع:
۱_آتش بس میان ایران و عراق از نیمه شب ۱۳مارس۱۹۸۱ اعمال گردد.
۲_نیروهای عراقی باید از ۲۰ مارس ۱۹۸۱ شروع به عقب نشینی از قلمرو ایران عقب نشینی باید ظرف چهار هفته بپایان برسد.
۳_آتش بس و عقب نشینی نیروهای عراقی زیر نظر ناظران نظامی متعلق به کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی صورت خواهد گرفت و دو کشور در مورد ترکیب نیروهای ناظر موافقت خواهندکرد.
۴_مساله آبراه شط العرب در اختیار کمیته ای متشکل از اعضای سازمان کنفرانس اسلامی قرار می گیرد. ترکیب کمیته مورد توافق دو کشور واقع خواهدشد.
۵_مذاکرات پیرامون یافتن راه حل صلح آمیز برای سایر اختلافات بعد از زمانی که نیروهای عراقی از قلمرو ایران عقب نشینی کردند، آغاز خواهد شد.
۶_مبادله بیانیه هایی توسط عراق و ایران دال بر عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر.
۷_اعضای سازمان کنفرانس اسلامی احترام دو کشور را به تعهداتشان در قبال راه حلی کلی صلح آمیز تضمیین کرده در صورت لزوم ناظرانی برای مدتی محدود بر مرزهای بین دو کشور خواهد گمارد.
ج_اقدامات موقتی برای آزادی کشتیرانی در شط العرب:
۱_آتش بس اعمال شود تا رسیدن به توافق نهایی در مورد شط العرب کشتیرانی در این آبراه زیر نظر کمیسیون ویژه ای به سرپرستی کنفرانس اسلامی صورت خواهدگرفت.
۲_به کمیسیون ویژه مزبور اختیار داده خواهد شد تا از سازمان کنفرانس اسلامی نیرویی جهت پاسداری از صلح و کمک به کمیسیون در ضمانت آزادی کشتیرانی در شط العرب در خلال مدت درخواست کند.
۳_کمیسیون اسلامی صلح کمیته ای فرعی تشکیل خواهد داد تا به دو کشور در اجرای راه حلی کلی صلح آمیز کمک کند. چنانکه دیده می شود در این پیشنهاد اصولا به مساله تجاوز و متجاوز که خواست اصلی امام و امت می باشد کوچکترین اشاره ای نشده و در ضمن آتش بس بدون تضمین مرزهای دقیق خطرناک است…
پیشنهادات هیات پایان دادن به جنگ، مورد موافقت ایران قرار نگرفت و رد شد.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۳۰فروردین۱۳۶۰، ش۱۳)

🔴صلح تحمیلی!
به عقیده ناظران سیاسی غرب، در صورتی که ایران به یک صلح تحمیلی تن ندهد، آینده جنگ به دلیل اینکه منافع آمریکا را در منطقه با خطر جدی مواجه خواهدکرد، ضروری است تا واشنگتن با درک شرایط سیاسی منطقه و شناخت از دو پدیده جنگ و صلح و وجود انقلاب اسلامی در منطقه، ابتدا ایران را به عدم صدور انقلاب خویش وادار سازد و در این راه نیز از هر گونه تلاش دریع نورزد. بزعم این تحلیلگران چنین برخوردی سبب خواهد شد تا ایران تدریجا بسوی یک صلح تحمیلی نزدیک شود. با این وجود ملاحظه نمودیم که مجموعه تلاش های آمریکا در سال گذشته (خصوصا قبل از عملیات فاو که امید محافل سیاسی غرب بیش از شرایط فعلی بود) به نقطه روشنی منتهی نشد.
( از مقاله دیپلماسی قدرت های جهانی در ششمین سال جنگ)
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۵شهریور۱۳۶۵ ش۱۵)

👈هاشمی رفسنجانی (درمصاحبه مطبوعاتی): عقب نشینی از شروط!
وقتی که به ما اطمینان دادند که ترکیب کمیته تعیین متجاوز به گونه ای خواهد بود که واقعا به حق ما رسیدگی می کند، ما از شرط قبلی خود صرف نظر کردیم. ما فکر کردیم که در این پذیرفتن چیزی را از دست نداده ایم، بلکه چیزهایی را نیز بدست آورده ایم»!
سوال:
چرا پس از گذشت یک سال از صدور قطعنامه امروز ایران آنرا پذیرفته است؟
هاشمی رفسنجانی:
ما قطعنامه را رد نکردیم. ما یک شرطی گذشته بودیم که اول کمیته تعیین متجاوز تشکیل شود ولی این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث بسیار تلخی در منطقه رخ دهد که نقطه عطف آن سقوط هواپیمای مسافربری ما بود که با هر محاسبه ای این مساله را عادی نمی دانیم. یعنی آمریکا عملا اعلام کرد که اگر جمهوری اسلامی در تداوم راهی که دارد اصرار ورزد جنایت عظیمی ر اببار خواهدآورد.
(نقل از: روزنامه کیهان، ۲۸تیر۱۳۶۷)

🔴هاشمی رفسنجانی: چند نفر عاقل منصف!
اگر این جنگ توسعه پیدا کند، ملت شاهد تحویل گرفتن جنازه های کشته شده های آمریکایی از سراسر دنیا خواهد شد. ما از چنین وضعی مایل نیستیم استقبال کنیم. ما نمی خواهیم کار به آنجا بکشد. ما راه روشنی پیش پای شما گذاشتیم. اینکه دارید اعتراف می کنید بطور رسمی در احکام شورای امنیت بیائید عراق را به عنوان متجاوز معرفی کنند، بعد بگویند چند نفر عاقل منصف (نه مثل آن هایی که درباره حلبچه قضاوت کردند) بنشینند و بحث کنند که حالا با متجاوز چکار باید کنیم، راه به این آسانی را بشما پیشنهاد کرده ایم.
(نقل از: روزنامه کیهان، ۲۱اردیبهشت۱۳۶۷)

👈هاشمی رفسنجانی (مصاحبه در مورد قطعنامه جنگ):
محاسبه مصلحت!
سوال:
شرایط جدیدی که منجر به پذیرفتن این قطعنامه شده است، چیست؟
پاسخ:
هم عملا و هم اطلاعات خاصی که داریم برای مان روشن کرد که کفر جهانی و استکبار در این مقطع تصمیم گرفته بطور جدی از پیروزی سریع ما جلوگیری کنند و پا فشاری ما در این مقطع ممکن است منجر به خسارات فوق العاده ای برای مردم ما و مردم عراق شودکه ما در محاسبه این گونه چیزها را مصلحت نمی دانیم.
(نقل از: روزنامه کیهان، ۲۸تیر۱۳۶۷)

🔴تحلیل سپاه از بیانیه نهضت آزادی:
زبان صدام در کام بازرگان!
مدتی قبل از شروع عملیات پیروزمندانه والفجر ۸ و دقیقا در اوج عزیمت کاروان راهیان کربلا به جبهه های جنگ، نهضت آزادی طی جزوه ای با عنوان «پایان عادلانه جنگ بی پایان» که در ۳۳صفحه تنظیم و چاپ شده بود، ادامه جنگ را ضدیت با اسلام ومخالف تاریخ ملی ایران اعلام کرده و باصطلاح شدیدا آنرا محکوم کرد. نهضتی ها در این بیانیه شعار «جنگ جنگ تا رفع فته در عالم» را گسترده ترین و رژف ترین مفهوم تجاوز نامیده و آنرا ازجمله اعتقادات مارکسیستی دانسته اند».
(قمستی از پاسخ سپاه پاسداران به بیانیه نهضت آزادی ایران)
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۲۲اردیبهشت۱۳۶۵ ش۱۹)

🔵نهضت آزادی ایران:
جنگ را توسعه ندهید!
آیا پس از فتح خرمشهر و شکست و هزیمت عراق در جبهه و احساس ضرورت تخلیه ایران و رسیدن پیشنهاد صلح از طرف عراق، ادامه جنگ و تبدیل موضع دفاعی ایران به موضع تعرضی ضروری و اجباری و به سود اسلام و ایران بوده است؟…
اثرات سیاسی روانی فتح خرمشهر و هزیمت ارتش عراق از ایران در دنیا و منطقه آنچنان بودکه کشورهای عربی پیشنهاد صلح و پرداخت غرامت را دادند اما دولتمردان نه تنها این پیشنهاد را نپذیرفتند، بلکه برنامه تعرض و توسعه جنگ را‌در پیش گرفتند.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفتر سیاسی سپاه پاسداران، ۱۵تیر۱۳۶۴، ش۹)

🔴آیت الله منتظری(۲۱بهمن۱۳۷۳):
نامه به خمینی برای خاتمه جنگ!
من یادم است که یک نامه ۵ صفحه ای راجع به جنگ به مرحوم امام (ره) نوشتم -که آقایان شاید نامه مرا دیده اند- یک روز آیت الله مشکینی آمدند به خانه ما و شروع کردند به اشکال که آقا دارند موشک باران می کنند. تهران را، کجا را، شما اینجا نشسته اید به داد مردم برسید؛ مردم زده شدند، توی صف ها فحش می دهند و…
گفتم: بروید تذکر بدهید!
گفت: آقا شما چرا هیچ چیز نمی گویی؟
منهم نامه ای را که راجع به جنگ نوشته بودم برای ایشان خواندم. خدا شاهد است چند مرتبه گفت: الحمدلله!آنچه را می خواستیم شما گفته اید!گفتم: نه خیر! تکلیف شما ساقط نشده است.
(نقل از: نشریه راه مجاهد، ش۷۲، سال۱۳۷۳سخنان آیت الله منتظری در درس خارج فقه)

🔴خمینی(۲۱ آذر ۱۳۶۳): جنگ جنگ تا رفع فتنه درجهان!
جنگ های رسول اکرم، رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است. این هایی که گمان می کنند که اسلام نگفته است جنگ جنگ تا‌ پیروزی، اگر‌ مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست، درست می گویند و اگر مقصودشان این است که بالاتر از این، با زبان خدا نیست، اشتباه می کنند. قرآن می فرماید: قاتلوهم حتی لاتکون فتنه همه بشر را دعوت می کند به مقابله برای رفع فتنه. یعنی: جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم. این غیر از آن است که ما می گوئیم. ما یک جز کوچکش را گرفتیم برای اینکه خوب ما در یک دایره خیلی کوچک از این دایره عظیم واقع هستیم و می گوئیم که جنگ جنگ تا پیروزی. مقصودمان هم پیروزی بر کفر صدامی است. یا پیروزی بر فرض کنید بالاتر از آن. آنچه قرآن می گوید این نیست. قرآن می گوید جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم. یعنی کسانی که تبعیت از قرآن می کنید در نظر داشته باشد که باید تا آنجایی که قدرت دارند ادامه به نبردهاشان بدهند تا لینکه فتنه از عالم برداشته شود.
(نقل از: رویدادها و تحلیل، نشریه دفترسیاسی سپاه پاسداران، ۱۳۶۳/۱۰/۱۸، ش۳)

🔴خمینی: نوشیدن جام زهر!
و اما در مورد قطعنامه که حقیقتاً مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوۀ دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم‌ ولی به واسطه ی حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد، باق قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم .
(نقل از: صحیفه نور، ج۲۰،ص۲۳۸)

پایان این مجموعه
۷ مهر ۱۴۰۱
نسخه ی pdf اینجا 👇

https://t.me/shourimohammad/2475

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)