با فریادِ خشم زنان*و جامعه‌ی رنگین‌کمانی افغانستان علیه بی‌عدالتی، بنیادگرایی و ستم جنسی-جنسیتی همراه شویم!

از اولین روز ماه سپتامبر (۲۰۲۳) شماری از فعالان افغانستانی در شهر کلن آلمان دست به اعتصاب غذا زده‌اند تا ننگ به‌رسمیت‌شناختن طالبان توسط دولت‌های جهان را برجسته کنند. همچنین به‌مدت پنج روز است که مهره فابی از فعالان رنگین‌کمانی در سوئد به حمایت از این اعتصاب‌کنندگان تن خود را آخرین سنگر مقاومت کرده و علیه آپارتاید جنسیتی و سکوت و انفعال جامعه‌ی جهانی در برابر این بیداد دست به اعتصاب غذا زده است.

هیچ فرقی نمی‌کند که جنایات زن* ستیزانه و کوییرستیزانه به‌دست طالبان در افغانستان انجام شود یا توسط پلیس گشت‌ ارشاد در خیابان‌های ایران؛ تجاوز به دختر سیزده ساله در  بلوچستان باشد، یا ربودن و تجاوز وحشیانه به شش هزار زنان کورد و ایزدی توسط نیروهای داعش. دهه‌هاست که زنان* در ایران، کوردستان، سوریه، سودان، افغانستان، و در هر گوشه‌ی خاورمیانه در برابر ارتجاع و بنیادگرایی مذهبی و نظام مردسالار فریاد عدالت‌خواهی سر می‌دهند. این اعتصاب‌غذا هم در امتداد آنهاست. و باز از همین‌روست که آزادی‌خواهان دیگری در سایر نقاط جهان در همبستگی و همراهی با این مبارزان دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

خواست اعتصاب‌کنندگان و تمام انقلابیون و زنان* شجاع از رژاوا تا سودان و ایران و افغانستان روشن است:

نظر به اینکه نمی‌خواهیم بنده باشیم

قانون شما در آینده باطل است؛

تصمیم ما بر این است

از زندگانی بد بیشتر از مرگ بترسیم

                                                (برتولت برشت)

در آستانه‌ی یک‌سالگی انقلاب ژینا فراموش نکرده‌ایم که تنها دو هفته پس از قتل حکومتی ژینا، این زنان* آزاده‌ی افغانستان در همبستگی با خیزش مردمی در ایران، شعار «زن زندگی آزادی» سر دادند و فریاد زدند: «امروز ایران، فردا افغانستان». آن‌ها با مبارزاتِ دلیرانه‌شان در زندان بزرگ طالبان، امید به پایان پدرسالاری مذهبی، این درد مشترک خاورمیانه، را در میان تمام ستمدیدگان منطقه باز آفریدند.

زنان*، اقلیت‌های جنسی و جنسیتی و محذوفان و به‌حاشیه‌رانده‌شدگان خاورمیانه سال‌هاست که رنج‌های خود را به خشم بدل می‌کنند تا علیه این هزارتوی ارتجاع و سرکوب مقاومت کرده و در کنار یکدیگر برای رهایی مبارزه کنند. فریادهای آنان طنین مشترکی دارد: 

ما درد مشترکیم و می‌دانیم آزادی ما آزادی دیگری‌ست.

ما نیز همانند آن‌ها خوب می دانیم که دولت‌های شمال جهانی با اینکه گهگاه زن‌ستیزی و زن* کشی (قتل ناموسی) و کشتار کودکان را در بسته‌بندی‌های متمدنانه‌ و حقوق‌بشری محکوم می‌کنند، ولی جان و زندگیِ تباه‌شده‌ی انسان‌ها در «جنوب جهانی» و مردمان خاورمیانه‌‌ ذره‌ای برای آنان اهمیتی ندارد. پس به انسان‌ها و وجدان‌های بیدار رجوع می‌کنیم: وقتی زنان و جامعه‌ی رنگین‌کمانی در افغانستان در روز روشن از تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی حذف و به پستوی خانه‌ها رانده شده‌اند، چگونه می‌توان آسوده بود و سکوت کرد؟  

به ایران که نگاه می‌کنیم، امتداد ستم بر مردمان افغانستان را در شکل‌ تلفیق موحش استثمار و نژادپرستی بازمی‌یابیم. از میان تصاویر بی‌شمار این ستم دیرین و سیستماتیک، ازجمله چهره‌ی محمد رامز رشیدی و  نعیم هاشمی قتالی را به‌یاد می‌آوریم: دو کارگر بی‌گناه افغانستانی که توسط رژیم ایران به دار آویخته شدند، تا چرخ دستگاه ارعاب بچرخد. چهره‌های آنها در حافظه‌ی تاریخی ما برای روز دادخواهی ماندگار خواهد بود و ما را برای پیکاری هم‌بسته مصمم‌تر می‌سازد. پس، افغانستان و کودکان و زنان و جامعه‌ی  +LGBTQ و تمام به‌حاشیه‌رانده‌شدگان و نیز مبارزان دلیر این جغرافیای ستم را فراموش نخواهیم کرد.

از «نان، کار، آزادی» تا «ژن، ژیان، ئازادی» کنار یکدیگر می‌ایستیم. زیرا ما علیه سکوت و فراموشی هستیم. ما را از چه می‌ترسانند؟ ما مرگ را زیسته‌ایم و به نسلی نامیرا بدل شده‌ایم. ما آزادی را شکوفا می‌سازیم و می‌دانیم مقاومت زندگی است.

به‌عنوان شماری از کلکتیوهای چپ دیاسپورای ایران، ضمن محکوم‌کردن جنایت‌های نژادپرستانه‌ی رژیم ایران علیه مهاجران افغانستانی و اعلام بیزاری از گفتارهای ناسیونالیستی هم‌سو با آن، هم‌صدا با اعتصاب‌کنندگان فریاد می‌زنیم: هیچ دولتی حق مذاکره و به‌رسمیت‌شناختن حکومت انسان‌ستیز و فاشیستی طالبان را ندارد.

دوشادوش هم علیه فاشیسم و نژادپرستی بایستیم و فریاد بزنیم: « از کابل تا تهران، علیه یک طالبان»

 

*   *   *

اسامی کلکتیوهای امضاء‌کننده:

کلکتیو زن، زندگی، آزادی- بیلفلد | کلکتیو آوند – گوتینگن | کانون همبستگی با مبارزات انقلابی مردم ایران – گوتنبرگ | روژا – پاریس | بلوک انترناسیونالیستی فرانکفورت | کلکتیو خیابان – دورتموند | سوسیالیسم از پایین – برمن | کلکتیو ریشه‌های سرخ – منچستر | ژینا کلکتیو ــ هلند

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)