قیام ۱۴۰۱ و مرگ اصلاح‌طلبان قلابی

جامعه‌ی ایران در دی ماه ۱۳۹۶ و در جریان قیام آن سال با شعار محوری «اصلاح‌طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نقشه‌ی نخ‌نمای «اصلاحات» را نقش بر آب کرد، اما قیام ۱۴۰۱ به طور مشترک پایان دو جناح حکومت ولایت فقیه را رسما و عملا اعلام نمود.

«میانه‌روی» اولین سناریویی بود که از جانب اتاق‌های فکر امنیتی و اطلاعاتی حکومت  ولایت فقیه ارائه و پیش برده شد تا برای نظام عمر بازخرید کند.

در اواخر دهه‌ی موسوم به ۶۰ و اوایل دهه‌ی ۷۰ این سناریو توسط هاشمی رفسنجانی، یار دیرین! خامنه‌ای پیش برده شد.

در ادامه، بازی «اصلاحات» توسط این جریان پی‌ریزی شد و محمد خاتمی به مدت ۸ سال با آن مشغول فریفتن جامعه‌ی ایران شد.

اما خامنه‌ای که اوضاع را به ضرر خود می‌دید در سال ۱۳۸۴ احمدی‌نژاد را از خمره‌ی نمایش انتخابات بیرون کشید و در آن دوران به تقابل با رفسنجانی پرداخت تا قدرت را در حکومتش یکپایه کند.

این موضوع در سال ۱۳۹۲ به شکل دیگری بروز پیدا کرد و وقتی خامنه‌‌ای، رفسنجانی را توسط شورای نگهبانش رد صلاحیت کرد، رفسنجانی به پشتیبانی از حسن روحانی پرداخت و تلاش کرد تا وی را بر کرسی ریاست جمهوری حکوت ولایت فقیه بنشاند.

روحانی نیز در تقسیم‌بندی کلی درون حاکمیت از اردوی مقابل خامنه‌ای و جریان موسوم به «اصلاحات» معرفی می‌شد.

در دور دوم روحانی با توسل به اعدام‌های ۶۷ و نقش رئیسی در آن توانست وی را از میدان به در کند.

شعار اصلی اما در قیام بزرگ دی ماه ۱۳۹۶ از سر در دانشگاه تهران برخاست زمانی که معترضان، با شعار محوری «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» پایان همدستی و تبانی دو جناح درون حاکمیت را سر دادند.

قیام ۱۴۰۱، قیام قیام‌ها

هر چند در دور دوم روحانی اعتراضات بزرگ آبان ۱۳۹۸ با سرکوب خونین و قتل ۱۵۰۰ نفر از مردم ایران رقم خورد و مهر دیگری بر آن شعار محوری گذاشت اما نقش اعتراضات بزرگتر بعدی در مرگ محتوم جریان «اصلاح‌طلبان» قلابی، نه در دوره‌ی روحانی،‌ بلکه در دوره رئیسی کلید بود.

خامنه‌ای که به فراست پس از اعتراضات دی ۱۳۹۶ متوجه نخ‌نماشدن سناریوی دو قطبی «اصلاح‌طلب ـ اصول‌گرا» شده بود، بلافاصله پس از روحانی با یک جراحی بزرگ، حتی نزدیکانی چون علی لاریجانی را به تیغ رد صلاحیت سپرد تا راه برای آمدن رئیسی هموار شود.

هدف نیز تنها یک چیز بود، وقتی طرح و برنامه و نقشه‌ی خامنه‌ای لو رفته و ۲ قیام بزرگ دی ۹۶ و آبان ۹۸ می‌رفت تا آخرین میخ را بر تابوت وارفته‌ی ولایت فقیه بکوبد، لاجرم باید قدرت را کامل قبضه کرد و حاکمیت را یکپایه برای مقابله با اعتراضات.

این چنین شد که رئیسی از خمره بیرون کشیده شد تا برای اعتراضات بزرگ‌ترشونده‌ی احتمالی آینده برای خامنه‌ای نقش‌آفرینی کند. [با شعار«اصلاح طلب اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا»، پایان این نمایش اعلام شد]

هر چند کرونا سالی و مجالی برای خامنه‌ای زمان خرید اما سونامی اعتراضات و قیام ۱۴۰۱ بالاخره از راه رسید و اردوی خامنه‌ای را مورد تهاجم قرار داد.

جناحین حکومت که می‌دیدند کل نظام و موجودیت جناحین حاکمیت  در معرض بر بادرفتن است هر یک به شیوه‌یی کوشیدند تا قیام ۱۴۰۱ را تخطئه کنند.

جناح مغلوب و «اصلاح‌طلبان» قلابی که از خامنه‌ای دلخور بودند سعی کردند که ضمن تسویه حساب با خامنه‌ای، به وی القاء کنند که قیام ۱۴۰۱،‌ حاصل بلافصل جراحی و حذف جناح مغلوب حاکمیت از گردونه‌ی قدرت بوده است و از این طریق به سهم‌خواهی از قدرت برخاستند.

در عین حال گستردگی و استمرار قیام ۱۴۰۱ نشان داد که خیمه‌ی اردوی «اصلاح‌طلبان» پیش از خامنه‌ای بر باد رفته است.

تغییر و جابجایی بهزاد نبوی از ریاست «جبهه اصلاحات» که زمانی مورد قبول همه آن جناح بود، افاضات! میرحسین موسوی مبنی بر «تغییر قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان» و همچنین اظهارات محمد خاتمی به پشیزی خریده نشد، تا جامعه‌ی ایران نشان دهد که نه فقط در شعار، بلکه در مقام عمل با قیام ۱۴۰۱ مرگ «اصلاحات» و «اصلاح‌طلبان»‌ قلابی را رقم زده است.

امری که بهزاد نبوی که زمانی رئیس این جریان بوده است را مجبور کرده تا اخیرا در روزنامه فرهیختگان به آن اذعان کند که «جبهه اصلاحات» دیگر «مقبولیتی» در بین مردم ندارد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)