نامی که خود را با آن می‌شناسیم، پس از به دنیا آمدن، دومین جبر زندگی است. اما طی فصل‌های متعدد این داستانِ کوتاه، همگام تجربه‌هایی که از سر می‌گذرانیم، به تدریج به خود بار می‌گیرد. در حاشیه تجربه‌های زندگی، همچون شخصیت، هویت و بدن، فربه می‌شود و کم‌کم با تمام تن خویش بر ما لم می‌دهد. دیگرانمان به آن خو می‌گیرند و برای مردم جز با آن شناخته نمی‌شویم. با وجود امتزاج طبیعی و تدریجیِ نام و شخصیت در طول زندگی، انتخاب نامی مناسب برای کودک هنری است که پدر و مادر می‌توانند به خرج دهند و مستقیما در کیفیت ابعاد گوناگون زندگی کودک‌شان تاثیرگذار باشند.

 

در بسیاری از جوامع بدوی، جشن نامگذاری کودک با توجه عمیق به نیروهای ماورایی، اسطوره‌ها و با اعتقاد به تناسخ همراه بوده است. به عنوان مثال قوم اوه[۱] که امروزه در تانزانیا و کنیا زندگی می‌کنند برای کودکان خود نام‌هایی دعاگونه انتخاب می‌کردند تا از همین ابتدای کار، طلب مغفرتی برای روح تناسخ یافته‌شان باشد و آن‌ها را به سلامت از این مرحله عبور دهد.” او مرا آمرزید ،[۲] خدا وجود دارد ،[۳] او مرا نجات داد ،[۴] در اندیشه فردا باش ،[۵] خداداد[۶] و تقدیر مرا دوست دارد[۷] از نمونه این اسامی است. سرخپوستان بومی آمریکا، اگر روایت هالیوود از تاریخ را قابل اعتماد بدانیم، نام فرد را با توجه به ویژگی‌های خاص شخصیتی‌اش انتخاب می‌کردند و معمولا کنش منحصر به فردی از کودک یا اتفاقی خاص در زندگی‌اش الهام بخش دیگران برای انتخاب نامش بوده است. هرچند هالیوود مشخص نمی‌کند که این سرخپوست‌ها پیش از انتخاب نام‌هایی چون “ایستاده با مشت”، آن زن را به چه نامی صدا می‌زدند!

نظام نامگذاری در هند و جوامع متاثر از آن، عمیقا متاثر از دانش ستاره‌شناسی بوده و ستاره‌شناسی خود ریشه در اسطوره‌ها دارد. در این جوامع نام کودک ضمن توجه دقیق به روز و لحظه تولدش انتخاب می‌شده و همچنان هم این رسم در هند و فرهنگ‌های متاثر از آن رواج دارد. در اکثر فرهنگ‌های این حوزه تمدنی، نام دیگری هم بین روز هفتم تا دهم (در جشن نام‌گذاری) برای کودک انتخاب می‌شده و کاهن یا دیگر مقام معنوی، سعی می‌کرده تا نام دوم را هم بر اساس خجسته‌ترین ترکیب بین ستارگان در زایچه کودک انتخاب کند، تا در ناملایمات زندگی به کمکش بیاید. به عبارت دیگر در این جهان‌بینی ترکیب ستارگان در لحظه تولد (زایچه)، چکیده‌ای است از داستانی که کودک باید از سر بگذراند و نام فرد، خود قدرت تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت او دارد. در اکثر علوم موسوم به “غریبه”، نام فرد یکی از داده‌های لازم و اصلی برای تفسیر ابعاد مختلف زندگی‌اش است. به عنوان مثال در علم اعداد برای هر حرف عدد خاصی وجود دارد و با محاسبه‌ای ساده بین اعداد حروف نام، در کنار اعداد مربوط به روز تولد، می‌توان حقایق بسیاری را درباره شخصیت، سال‌های سخت و پربار زندگی، ازدواج، درآمد، مسیرکاری و کارماها بدست آورد.

انتخاب نام کودک در ایران، تا همین چند نسل پیش عموما از معیارهایی سنتی پیروی می‌کرد. به عنوان مثال رسم بود که بر اولین پسرِ پسرِ اول خانواده، نام پدرِ پدربزرگ را می‌گذاشتند و البته اجرای آن همچنان هم ادامه دارد. و جالب‌تر اینکه این رسم و مواردی مشابه، در مردمی غیر ایرانی، غیرمسلمان و سنت گرا مانند یهودیان اشکنازی نیز یافت می‌شود و آن‌ها نیز نام نزدیکان متوفی خود را بر کودکان‌شان می‌گذاشتند تا این تازه متولدین یادی از عزیزان از دست رفته‌شان باشند.

هنگامی که به سیر و تنوع اسامی انتخاب شده در چند دهه گذشته ایران توجه می‌کنیم، تکان دهنده است که انسان‌ها، در انتخاب نام کودکان‌شان تا چه اندازه تحت‌تاثیر مد زمانه، گفتمان‌های مسلط و علائق شخصی‌شان بوده‌اند. نکته مشترک این است که در تمامی این دوره‌ها، تضادی جالب بین فرزند‌سالاری در مقابل فردگرایی را شاهد هستیم که به نظر از نتایج برخورد جامعه ما با مدرنیته است. از سویی طی دهه‌های اخیر گفتمان فرزندسالاری در جامعه مدرن دیگر کاملا جا افتاده و از سوی دیگر در انتخاب نام بچه‌ها، تنها عاملی که در اولویت نیست، دورنگری درباره تجربه‌های مختلفی است که نام با خود به همراه می‌آورد.

با مرور اسامی متولدین دهه‌های اخیر، می‌توان تصویری کلی از الگوهای انتخاب نام در نسل‌های مختلف جامعه ایران به دست آورد. قاعده کلی و اصلی‌ترین مولفه این است که الگوی انتخاب نام، به سبک زندگی وابسته است و سبک زندگی مستقیما تحت‌تاثیر گفتمان‌های مسلط دوران است. چنانچه در دهه‌های سی و چهل اسامی نام بچه‌ها، بسته به جهان بینی والدین‌شان، از بین شخصیت‌های محبوب ادبیات سیاسی سلطنت طلب، ملی‌گرا و چپ‌گرا انتخاب می‌شده است. در دهه پنجاه تا اواخر دهه ۶۰ ظهور ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی و محبوبیت گسترده آثار متفکرینی چون شریعتی، موج وسیعی از نام شخصیت‌های اصلی تاریخ اسلام (پیامبران و امامان) و همچنین شخصیت‌های حاشیه‌ای روایت‌های مذهبی (یاران آن‌ها) را در جامعه به راه انداخت. در نهایت در دهه هفتاد شمسی و با پایان جنگ و حرکت مردم و جامعه به سوی پیشرفت و توسعه، از محبوبیت اسامی مذهبی کاسته شد و الگوی انتخاب اسامی بکر و سلیقه‌ای جای آن را گرفت.

به نظر می‌آید که انسان‌ها طبق عادت نام بچه‌های خود را بر اساس علائق و عقائد شخصی‌شان انتخاب می‌کنند. درحالیکه در جامعه امروز نام کودک، در مراحل مختلف هویت‌یابی، هم می‌تواند کمک بسیاری برایش باشد و هم ممکن است باعث رنج و محدودیت او شود. نام‌های دوست‌داشتنی می‌تواند بر شیرینی یک شخصیت بیافزاید و از مد افتاده‌ها می‌تواند باعث تحقیر و تمسخر کودک شود. نامی بیش از حد دشوار یا بدآهنگ از محبوبیت او خواهد کاست. نامی عادی و تکراری حس و باور فردیت را در کودک تضعیف می‌کند و نامی زیادی خاص، می‌تواند به غریبی و انزوایش بیانجامد. با این توصیفات، اگر نمی‌خواهیم بازگشتی به الگوهای کهن داشته باشیم، دست کم شایسته است که در انتخاب نام کودکان‌مان، بیشتر به آینده ناپیدای آن‌ها توجه داشته باشیم تا به سال‌های گذشته خود.

—————————————-

پانویس‌ها:

[۱] Ewe Tribe

[۲] He Blessed Me

[۳] God Exists

[۴] He saved me

[۵]  Think Of Tomorrow

[۶] God Given

[۷] Destiny Loves Me

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com