من از عکس انسان تیرباران شده
شنیدم
که آنقدر وقت نیست
تا گل را دلداری دهم.
در یک ثانیه برای خورشید
لباس دوختم
در یک ثانیه آسمان آبی را
به روی تخت خواباندم.
فرصت نبود تا
در زخم خلیجهای پوستم
گلهای مذهبی بکارم.
فقط یک ثانیه فرصت بود
برای نگاهداری آن لحظهی خوشبخت
که در میان خورشید
و گل آفتابگردان
با نفس خویش داوری میکرد.
فقط یک ثانیه فرصت بود
که آسمان نشسته
بر انگشتان ژرف چمن را
وسعت دهم…..
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.