علی صدارت – از انقلاب ۱۳۵۷ تا کودتای ۱۳۶۰- بررسی برخی عوامل تبدیل انقلاب، به ضدانقلاب

تاریخ تولید و انتشار: ۱۹ خرداد ۱۴۰۲ = ۰۹-۰۶-۲۰۲۳ جمعه 

مطلب را به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید:

جوانان امروز به‌درستی و با صدای بلند می‌گویند: «بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب» در این خرداد ۱۴۰۲، به بررسی برخی عوامل تبدیل انقلاب، به ضدانقلاب می‌پردازیم. از انقلاب ۱۳۵۷ تا کودتای ۱۳۶۰

خمینی، در حداقل سه نوبت، به وضوح نشان داد که یک دیکتاتور تمامیت‌خواه است:

در ۶ خرداد: ملت موافقت کند، من مخالفت می‌کنم!

در ۲۵ خرداد: ۳۵ میلیون نفر بگوید آری من می‌گویم نه!

و در ۳۱ خرداد، بهنگام امضای حکم عزل اولین منتخب تاریخ ایران گفته بود: «…اگر ۳۶ میلیون مرگ بر خمینی بگویند من این حکم را امضاء می کنم!…» (لازم به یادآوری است که ۷۶٪ این ۳۶ میلیون به بنی‌صدر رای داده بودند، و به ضرس قاطع می‌توان گفت که در آن تاریخ، بسیار بیشتر از مردم ایران مخالف خمینی بودند که خودش می‌دانست که در دل‌ها «مرگ بر خمینی» جاری است)

مطلب را به صورت تصویری در این‌جا ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

اینستاگرام

https://www.instagram.com/p/CtSMeFzgpEr/

یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=9-K32VA5Tyg

مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی، در رسانه‌های ذیل بشنوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:

پادکست

https://open.spotify.com/episode/2mfKmUNjNpZyKT7kRzkueF

اسپاتیفای

https://open.spotify.com/show/4qgBbjUS5XyqFQ0RL1wdh9

کست‌باکس

https://castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us

تلگرام

https://t.me/sedaratMD/2134

واتساپ

در واتساپ با شناسه:

علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل

با آدرس:

https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

آدرس مطلب در سایت (لطفا با اشتراک این لینک، ما را در هم‌رسانی همراهی بفرمایید):

https://alisedarat.com/1402/03/19/11344/

❊❊❊

نوزده اصل بیان شده در انقلاب و وضعیت فعلی ایران، مقصر کیست؟

https://alisedarat.com/1401/11/21/8436/

…انقلاب ایران جهان را وارد عصر جدید کرده، هیچکس نمیتواند منکر جنبه همگانی بودن جنبش مردم ایران بشود. ما انسانها هیچ وقت دنبال این نیستیم که مقصر اصلی را پیدا کنیم چون از او میترسیم. مگر مردم ایران جنبش کردند که وضعیت شان بدتر بشود؟! خیر- جنبش برای این بود که وضعیت بهتر بشود. آقای خمینی در نوفل لوشاتو، ۱۹ اصل را بیان و تکرار کرد، در جلوی مردم دنیا از طریق مصاحبه های تلوزیونی و روزنامه ها. این اصول را در معرض شناسائی مردم دنیا قرار داد. من این اصول را برای شما بازگو میکنم، به نظر شما مردم، اگر هر کدام از این اصول علت وضعیت امروز ایران شده باشد، میتوان گفت که مقصر انقلاب ایران بوده است! اگر چیزی از این اصول اجراء شده باشد و نتیجه امروز را به بار آورده است، مقصر انقلاب ایران است؟! اما اگر هیچکدام از این اصول اجرا نشده است، لطف فرموده. انقلاب را مقصر نکنید! دنبال مقصر واقعی بگردید. آن مثلث زور پرست که انقلاب را به زور مقصر میکنند، فکر میکنند که اگر انقلاب مقصر بشود، خودشان مقبولیت و مشروعیت پیدا خواهند کرد. در صورتی که وضعیت امروز ایران همان وضعیتی است که در دوره استبداد شاهی بود که بنا بر همان جبر و ویرانگری قدرت، وضعیت بد و بدتر شده است.

اصل اولی که از زبان آقای خمینی اظهار شد این بود: تمام مردم ایران در رهبری شرکت میکنند و ولایت با جمهور مردم است. می گوید: “نهضت ما قائم به شخص نیست، همه ملت رهبر هستند و بیدار شده اند. جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منقدی خواهد بود که در آن تمام مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست”. حال از شما مردم ایران میپرسم: آیا به این اصل و حرف عمل شده است؟ آیا عمل شده است و باعث وضعیت کنونی شماست؟! خیر، درست عکس این اصل عمل شده است. همین آدمی که این حرف را زد، در خرداد ۱۳۶۰ گفت: “اگر ۳۵ میلیون بگویند آری من میگویم نه”. یعنی عکس و ضد کامل آن اصل بیان شده و نتیجه ان را میبینید.

اصل دوم: توحید اجتماعی. آقای خمینی گفته است: “همه روابط بین انسان ها چه اقتصادی و چه غیر اقتصادی، در داخل چنین جامعه ای یعنی ایران و در رابطه این جامعه با خارج تغییر میکند و روابط عوض میشود. همه امتیازات لغو میشوند. فقط تقوی و پاکی ملاک برتری است. زمامدار با پایین ترین فرد جامعه، برابر است. الان همینطور است؟ آیا به این عمل شده است؟! بعلت کمبود وقت دیگر به توضیح نخواهیم رسید تا یکی یکی از شما این سوال ها را بپرسم. شما فرض کنید که هر بار باید از خود این سوال را بپرسید.

اصل سوم: اصل بر استقلال و آزادی است. گفته است: “در جمهوری اسلامی هرگونه ستم و زورگوئی محکوم است و جای آن را استقلال و آزادی میگیرد”.

اصل چهارم: خمینی و روحانیون نقشی در دولت نخواهند داشت. در این رابطه گفته است: “مردم هستند که باید افراد کاردان ولایق و مورد اعتماد خود را انتخاب کنند و مسولیت امور را بدست آنان بسپارند. ولیکن من شخصا نمیتوانم در این تشکیلات مسئولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه شرعی خود را انجام میدهم. (همین آدم بعد گفت که من ولایت مطلقه دارم !) و علما خود حکومت نخواهند کرد (حال یک روضه خوان ولایت مطلقه دارد) آنان ناظر و هادی مجریان امور میباشند. این حکومت در همه مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود. باید اختیارات در دست مردم باشد و هر آدم عاقلی این را قبول دارد که مقدرات هر کس، باید در دست خودش باشد”. (حال مقدرات ۸۰ میلیون ایرانی در دست یک نفر است)

۵- دولت حق دخالت در رسانه ها را ندارد. گفته است: “به نظر من رادیو و تلوزیون و مطبوعات باید در خدمت ملت باشد و دولت حق نظارت بر مطبوعات را ندارند”. (حال که همه در اختیار آقای ولی امر است)

۶- آزادی عقیده و احزاب. جناحهای سیاسی در حکومت اسلامی در اظهار عقاید خود آزاد هستند. احزاب و گروه های مختلف در بیان عقاید خود آزاد هستند ولاکن خیانت را ما اجازه نمیدهیم.

۷- آزادی مذهبی. آزادی برای همه اقلیت های مذهبی، آزادی به طور کامل است. هر کس میتواند اظهار عقیده خودش را انجام بدهد و اسلام جواب همه عقاید را برعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب میدهد. -بعد معلوم شد که منطق این دولت چماق است-.

۸- استقلال. استقلال از سلطه داخلی و خارجی. ایشان گفته است “ببینید که مردم ایران چقدر برای آزادی و استقلال ارزش قائل هستند که اینگونه خون میدهند و برنامه سیاسی ما در ابتدا آزادی، دمکراسی حقیقی و استقلال به تمام معنا و رهائی از تمامی دولت های که تصرفاتی در داخل مملکت کرده اند، خواهد بود. استقلال از سلطه های خارجی و داخلی متکی به خارج. در مرحله اول هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطه خارجی و داخلی متکی به خارج است و بیرون راندن استعمار گران و استثمارگران هرکه باشد و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده و در فقر و بیماری غوطه ور خورده که قرنها، خصوصاً در قرن حاضر به واسطه کجروی های رژیم ها، با همه بدبختی ها مواجه بودند و تمام مخازن و ثروت کشور را رژیم های فاسد از بین برده و در جیب خارجی ها و یا داخلی هایی که در خدمت آنها بوده اند ریخته اند. -حالا بیا و تماشا کن که می گویند امروز فقط ۱۸میلیون نفر حاشیه نشین داریم-.

۹- دستگاه های فشار و اختناق از میان خواهند رفت، گفته است: جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهند رفت و ما ساواک و تمامی سازمانهای امنیتی ضد مردم را منحل خواهیم کرد. آگاهی مردم و مشارکت و نظارت همگانی آنها بر حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه می باشد. این یکی که خیلی خوب عمل شد، واواک آمد و بعد سپاه پاسداران و کمیته ها و غیره، این ستون پایه های قدرت.

۱۰- نظام اجتماعی بدون سلطه و استثمار: گفته است خداوند هرگز سلطه برای انسان مسلمان و غیر مسلمان قرار نداده است و قرآن اعلان جنگ به سلاطین و سرمایه دارها کرده است.

۱۱- حقوق انسان جهان شمول است. گفته است نهضت ایران تنها مختص ایران نبوده بلکه نهضت مستضعفین علیه مستکبرین و در جهت حمایت از تمام کسانی است که برای انسانیت و حقوق بشر احترام قائل هستند.

۱۲- زنان حقوق برابر با مردان دارند و زن میتواند رئیس جمهوری بشود. گفته است: نا برابری میان زن و مرد نیست و زنان آزادی در رای دادن و انتخاب شدن دارند و زنان در انتخاب شغل و سرنوشت و پوشش آزادند. زنان در انتخاب فعالیت و سرنوشت و پوشش خود با رعایت موازین آزادند. اسلام دست زنان را گرفته و در قبال مردان نگاه داشته است. زن و مرد همه آزادند که دانشگاه بروند، آزادند در اینکه رای بدهند و رای بگیرند. آنچه مخالف است با ملعبه بودن زن و به قول شاه زن خوب است زیبا باشد، با این مخالف است. اسلام، حقوق زنان را بیشتر از مردان ملاحظه کرده است و بالاخره زن میتواند رئیس جمهوری نیز بشود .

۱۳- اقتصاد تولید محور بر پایه توحید اجتماعی، بنا بر این در خدمت انسان. گفته است: ما خواستار یک صنعت ملی و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و در کنار کشاورزی در خدمت مردم قرار گیرد و اگر ثروتی است که مخالف اسلام است باید مصادره بشود و بازار باید اسلامی باشد نه بازار چپاولگری و قاچاق و ما در قبال نسل آینده مسئولیت نگاهداری از مخازن نفت را داریم -که خیلی خوب به این مسئولیت عمل کردند!-. در رابطه با شرکت های بین المللی گفته است: اقتصاد کشور از سلطه بیگانه آزاد می گردد و دیگر برنامه های اقتصادی برنامه هایی نخواهند بود که هدفهای شرکت های بین المللی را در ایران به اجرا بگذارد.

۱۴- دانشگاه و رابطه دانشگاهیان و روحانیان، گفته است: لازم است طبقات محترم روحانی و دانشگاهی با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفکر دانشگاه ها به روحانیت و روحانیون به روشنفکران احترام بگذارند و کسانی را که جهلاً و یا از روی سوء نیت موجب دور نگاهداشتن این دو طبقه موثر هستند از خود برانند و به آنها اجازه تفرقه ندهند و مطمئن باشند که با ذم این دو قدرت بزرگ پیروزی بدست می آید و با جدائی روی آن را نخواهند دید. نقش دانشگاه در هر کشوری ساختن انسان است، مقدرات هر کشوری به دست دانشگاه و آنهایی است که از دانشگاه بیرون می آیند. بنابر این دانشگاه بزرگترین موسسه موثر در کشور بوده و بزرگترین مسئولیت ها را هم دانشگاه دارد. انصافاً این اصل هم خیلی خوب رعایت کردند!

۱۵- استقلال دستگاه قضائی و امنیت قضائی شهروندان. گفته است: قاضی باید در رئیس و فرد عادی یکسان بنگرد و حکمش درمورد همه یکسان اجرا شود. اما برای اینکه این استقلال قضائی واقعیت پیدا کند، باید اشخاص متعارف به مجازات مجرمان نپردازند. مجازات اشخاص جنایتکار و مجرم بعد از اثبات جنایت با محاکم صالحه است نه با اشخاص. -گوینده این حرف همان کسی است که بعد گفت افسران محاکمه لازم ندارند، همینکه معلوم بشود اسم و رسمشان کیست باید اعدام بشوند-. و او بارها تکرار کرد قاضی مستقل است با وجود این در تابستان سال ۶۷ به سه قاضی ماموریت داد زندانیان محکوم شده و در حال گذراندن دوران محکومیت خود را اگر بر سر مواضع خود بودند، اعدام کنند!

۱۶- صلح اجتماعی و زندگی همه با همه. گفته است: احکام اسلامی، احکامی است مسالمت آمیز و می خواهیم همه اقشار در زندگی مسالمت آمیز باشند.

۱۷- تبعیض ها از میان برمیخیزند و اقوام ایرانی ملت واحد می شوند. گفته است: همه در ایران ملت واحد هستند و ما هم خود و هم آنها را یعنی کرد و غیر کرد را ملت واحد میدانیم.

۱۸- ایران راه رشد را در پیش می گیرد. گفته است : اسلام دین ترقی است ،قرآن روش ترقی و شکوفائی انسان است. منطق اسلام، رها شدن از یوغ فرهنگ استعماری است زیرا اگر ما رشد کنیم منافعشان به خطر می افتد و معنای این رشد، رشد جوان است. نمیگذارند جوانان ما رشد فکری پیدا کنند و در اینها قوه اعتراض بوجود بیاید که نکند جلو خودشان بایستند و بازسازی و نوسازی کشور قطعاً مورد تائید و از برنامه های ما است.

۱۹- روش بحث آزاد و اینکه بحث آزاد همگانی است. گفته است: بنا بر نقد و نقد متقابل است. چون بنا بر جامعه ارزیاب و منتقد بود از دیدگاه ایشان در همان روزهای انقلاب آقای خمینی بحث آزاد را اعلام و بنی صدر را معرفی کرد تا طرفداران طرز فکرهای مختلف با او به بحث آزاد بنشینند.

این نوزده اصل را ایشان اظهار کرد. یک اصل بیستم هم بود که آن هم عفو همگانی بود و گفت نه، این را باید برویم ایران ببینیم مقتضیات چه ایجاب می کند. بعد معلوم شد مقتضیات اعدام را ایجاب می کنند. خب، حالا انصافا از این بیست مورد کدامش اجرا شد و این وضعیت در ایران به وجود آمد؟ اینها را هم که نمیتوان گفت ایشان نگفته است. اینها را جلو دنیا گفته است. خوب چرا این گونه شد؟ این آدمی که این حرفها را زده است الآن یک رژیمی به ارث گذاشته است که آخرین نمونه اش این آقای دکتر خزعلی است. ایشان را چرا گرفته اند؟ ایشان گفته است مردم، در این راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت نکنید. حالا او در زندان اعتصاب غذا کرده است، اعتصاب غذای خشک. آقای دادستان بجای اینکه به داد او برسد، دستور داده او را به بیمارستان نبرند. آن قضای که ایشان تعریف کرده بود همین قاضی است که الآن دارد حکومت و به اصطلاح این جور جنایت می کند؟ خوب، حالا چرا اینطور شد؟ یک عاملش روشن است، واضح است. آنوقت روزهای اول انقلاب نمیدانستیم ولی حالا میدانیم. یک طرح محرمانه ای هم وجود داشته است که آن اجرا میشده، بدون اینکه ما مردم ایران بدانیم، و آن بر مبنای ولایت مطلقه آقای خمینی بوده است. به اینکه شورای انقلاب ایجاد بشود که مطیع امر ایشان باشد. آن ستون پایه های قدرت، سپاه و غیر و ذالک هم تاسیس بشوند مجری اوامر ایشان باشند و یک حزب واحد هم بوجود بیاید که حزب جمهوری اسلامی شد که خود آقای خمینی هم آنرا منحل کرد. آن برنامه اجرا شد نتیجه اش هم شده است اینکه شده است. این یک طرف قضیه است.

بیانی که در واقع باعث انقلاب ۱۳۵۷ شد و طرح مخفی که اجرا شده و به ضدانقلاب انجامید

❊❊❊

گاهشمار بهار ۱۳۶۰

❊❊❊

۲ اردیبهشت – بنىصدر برای خروج از بن بست سیاسی پیشنهاد مراجعه به مردم و رفراندوم را میکند. او مىگوید : اگر میزان راى مردم است، آیا حق دارم پیشنهاد کنم که این میزان اظهار بشود یا خیر؟

۱ خرداد ـ خاتمی نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان در پاسخ به بنی صدر برای رجوع بمردم مینویسد: در ورای قانون، امام امت هست که مشروعیت قانون و مقامات قانونی نیز مرهون رهبری اسلامی اوست. رهبری که درنفس‌گیرترین تنگناها با موضع‌گیری‌های قاطع خویش، انقلاب را به پیش رانده است و حضور او در صحنه، حتی به نیرومندترین قدرت‌های شیطانی روزگار که تمام تلاش خویش را مصروف در بند نگه داشتن ایران می‌کردند،  اجازه نداده است که برای این  مردم و این انقلاب «بن‌بست» ایجاد کنند؛ چرا نتواند با اتکا به پشتیبانی بی‌دریغ این مردم، مشکلات این‌چنانی را که پاره‌ای آن را «بن بست» به حساب می‌آروند، از سر راه بردارد؟! تا امام هست و قانون اساسی وجود دارد، بن‌بستی پیش روی ملت نیست.

۶ خرداد – خمینی بدون اسم بردن از پیشنهاد رفراندوم توسط بنی صدر در سخنرانی خود میگوید: آقای رئیس جمهور حدودش در قانون اساسی هست، اگر یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت میکنم اگرهمه ملت هم موافق باشند، من مخالفت میکنم.

۹ خرداد – حسین نواب صفوى، مشاور ریاست جمهورى در سیاست خارجى، در سرمقالهاى تحت عنوان ایستادهایم، مىنویسد : ایران اسلامى و انقلاب اسلامى در مقطعى تاریخى بسر مىبرند. سرنوشت ایندو با سرنوشت جنگ تعیین مىشود. فرمانده کل قوا و رئیس جمهور دقیقاً به این حیث ، نمىتواند در برابر خطراتى که این هر دو را تهدید مىکند، سکوت اختیار کند. اما تقابل اجتماعى تقابلى که به جنگ داخلى منجر شود و لاجرم کار جنگ جنوب را به شکست بیانجامد، بهیچرو توجیه نمىپذیرد. مىماند به اینکه راه حل چیست؟ راه حل از مدتها پیش تعیین شدهاست: رجوع به مردم. هیچکس براى تعیین تکلیف قطعى، خصوصاً در اینباره، محقتر از مردم نیست.

حسین نواب که در ۲۶ اسفند، سرمقاله دیگرى، در باره روابط پنهانى بهشتى با آمریکائیها، نوشته بود، چندی بعد از کودتا، که گناهی جز نوشتن و بیان حقایق نداشت تحت شکنجه جلادان قرار گرفت و بدست دژخیمان شهید شد.

۱۹ خرداد – خمینى بنی‌صدر را از فرماندهى کل قوا برکنار می‌کند.

خمینى به پسندیده اعلام مىکند که دیگر نامه‌هاى بنی‌صدر را نمی‌خواند.

۲۰ خرداد – محمد جعفرى مدیر روزنامه انقلاب اسلامى، پرتیراژترین روزنامه، دستگیر شد.

۲۰ خرداد – بنی‌صدر به تهران باز می‌گردد و مورد استقبال گرم ارتشی‌ها قرار می‌گیرد.

۲۱ خرداد – رفسنجانى به لاهوتى که از بستگانش بود پیام می‌دهد که خودت را از بنی‌صدر دور کن زیرا پرونده‌اش سنگین است و کارش تمام است. لاهوتى از نادر روحانیون قعال در صحنه سیاست بود که با استبداد روحانیت مخالف بود.

 ۲۲ خرداد – آخرین روزى بود که بنىصدر در دفتر ریاست جمهورى قرار داشت. از آنجا در پیامى به ملت ایران می‌نویسد، که در آن آمده است از جمله نوشته بود : … روزی محکومی در پای چوبه دار گفت ای آزادی چه جنایت‌ها که به نام تو انجام می‌دهند. و از امروز خواهم گفت ای اسلام چه جنایت‌ها که به نام تو نمی‌کنند. چنان دین را از اعتبار خواهند انداخت تا به نام دین تا یک قرن کسی نتواند حرفی بزند و دعوتی به حق کند.  …. اگر کودتاى خزنده را اجرا کنند امور زیر واقع خواهند شد :

 

جنگ تحمیلى در صورت طولانى شدن به فرسودگى کامل نیروهاى ایران و عراق می‌انجامد و در خاورمیانه زمینه اجراى برنامه امریکا فراهم می‌گردد و همانطوریکه در جریان گروگانگیرى ملاحظه کردید ناچار به شرایط ننگینى تن خواهند داد و خواهند گفت چاره نداشتیم جز اینکه به شرایط تسلیم شویم. بشما مردم می‌گویم، اگر امروز که هنوز وقت باقى است نایستادید و استبداد را که هنوز قوام نگرفته دفع شر نکنید، استبداد با سلطه خارجى پیوند قطعى پیدا خواهد کرد و همه آنچه را که گفتم و بدتر از آن بر شما خواهند کرد…..

 

۲۳ خرداد ـ فرماندهان ارتش در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می کنند. در این مصاحبه سرتیپ فلاحی در مورد برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا گفت: اخلاق اسلامی و وجدان میهنی من حکم می‌کند که بنام جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران از تلاش‌های آقای دکتر بنی‌صدر ستایش کنم

۲۵ خرداد – خمینى در سخنرانى خود اعلام مىکند : اگر سى و پنج ملیون نفر بگویند بله من می‌گویم نه.

…آن روز مسلح نداشتیم موفق شدیم حالا مسلح نیز داریم!

…جبهه ملى مرتد است.

…من حالا هم توبه را قبول مىکنم.

…نهضت آزادى از رادیو اعلام کند این اطلاعیه جبهه ملى کفر آمیز است

…و آن آقا هم بروند از ملت عذرخواهى کند.

 ساعتى بعد از پخش سخنان خمینى. از طریق رادیو، نهضت آزادى تبرى جست و اعلام کرد در میتینک جبهه ملی شرکت ندارد .

 ۲۵ خرداد – تظاهرات جبهه ملى به حمایت از رئیس جمهور و دفاع از آزادی‌ها، بر اثر تهدید چماقداران و پاسداران مسلح، در میدان فردوسى، برگذار نمی‌شود. مخالفان بنی‌صدر با شعار مرگ بر بنی‌صدر خواستار اعدام او می‌شوند.

۳۱ خرداد –  براى اینکه کودتا شکل قانونى بخود بگیرد، بهشتى از نو، بدنبال رأى قضات دیوان عالى کشور براى محاکمه بنی‌صدر مىشود. اما تمامى قضات، باتفاق، رأى منفى می‌دهند، بدین ترتیب کار کودتا تنها برعهده مجلس قرار می‌گیرد. مجلس در سى و یک خرداد به اینکار می‌پردازد. نهضت آزادى و دیگر مخالفان استبداد، در این روز به مجلس نمی‌آیند. خمینى از بنی‌صدر خواسته بود که بیاید و توبه کند.

منبع:

https://enghelabe-eslami.com/index.php/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/51771-2023-05-30-19-43-39.html?Itemid=0

یکی از بزرگترین و مهمترین مخالفان انقلاب اسلامی، خمینی بود:

…یک همچو آدمهایی خیال می کنند که حالایی که مثلاً انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود…

انقلاب ۱۳۵۷ به عنوان انقلاب اسلامی معروف است. به این معنی که در اسلام فقاهتی و مقلدی و حوزوی و…، یک انقلابی صورت گرفت. درست مانند انقلابی که در قرون وسطی، با رنسانس و نوزایش در مسیحیت، انقلاب مسیحی صورت گرفت.

در آن زمان «مکتبی»ها مقلدان خود را می‌ترساندند که: …بنی‌صدر می‌خواهد ایران را پاریس و رم کند، ولی ما می‌خواهیم ایران نجف و قم بشود…! این تمایل از جانب اقلیتی مطرح بود که در نامه محمد بهشتی که درست دو سال و یک ماه بعد از انقلاب به خمینی نوشت به آن به وضوح اشاره شده است، و می‌گوید: «در همه سازمان های لشگری و کشوری همواره در اقلیت» هستیم.

در کودتای ۲۸مرداد، ان دسته از افرادی که به مصدق پشت کردند، بعد واز اینکه خوب مورد استفاده قرار گرفتند و تاریخ مصرفشان گذشت، توسط رژیم پهلوی حذف و منزوی شدند، و همانها در انقلاب ۱۳۵۷، به میدان امدند و قدرت را در دست گرفتند و برضد انقلاب، کودتا خرداد۶۰ را انجام دادند.

در کودتای ضدانقلاب علیه انقلاب که در خرداد ۱۳۶۰ مراحل نهایی خود را طی کرد، خمینی به مفهوم انقلاب اسلامی و انقلاب در اسلام رجوع می‌دهد و به وضوح مخالفت خود را با آن توضیح می‌دهد.

https://alisedarat.com/1402/02/07/10923/

صدارت: نفی حجاب اجباری، نفی اکراه و زور، انقلاب اسلامی، انقلاب در اسلام

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)