۰۰:۰۰ معرفی برنامه و روش

۰۶:۱۰ بخش اول: آیا خیزش ژینا شکست خورده؟

۲۱:۵۰ بازگشت دوباره جنبش امروز به انقلاب ۱۳۵۷ و اشتباهاتش

۲۸:۰۰ درباره اپوزیسیون ضد-انقلابی

۳۴:۲۵ چهار نماد اتحاد، تکثر، گذار و وکالت

۴۲:۳۰ درباره صحبت‌های عباس ولی

۵۲:۰۰ بخش دوم: کدامین مردم ایران؟

۰۱:۰۹:۲۰ درباره ترس از تغییر

۰۱:۱۱:۳۰ درباره مقاله پرویز صداقت

۰۱:۲۱:۴۰ درباره مقاله محمدرضا نیکفر

۰۱:۲۳:۵۵ دوگانه مردم داخل/خارج

۰۱:۲۸:۰۰ بخش سوم: بزنگاه تاریخی جمهوری اسلامی در ایران و خاورمیانه

۰۱:۴۰:۰۵ شیطنت های مجازی جمهوری اسلامی

۰۱:۴۵:۴۵ درباره ابتکار راه و جاده چین

۰۱:۵۵:۲۰ برجام

۰۲:۱۲:۴۰ بخش چهارم: چه باید کرد؟

۰۲:۲۱:۰۰ درباره مقاله مراد فرهادپور

۰۲:۲۸:۰۰ درباره مقاله امیر کیانپور

۰۲:۵۵:۴۵ صحبت‌های علیزاده کومله

––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––––

تز گفتگوی گفتگوی فوآد اویسی با بهنام امینی درباره خیزش ژینا بارزترین مشخصه استراتژیک جنبش‌های اعتراضی پیش از دی‌ماه ۱۳۹۶ گفتمان «ضد−انقلابی‌»شان بود.

اساس این گفتمان، چه در قالب جنبش اصلاح‌طلبی‌ و چه در نمود‌های چپ مقاومتی یا سلطنت‌طلبان خارج از کشور، مفروض گرفتن شکست کنش و تفکر انقلابی با توجه به دستاوردهای نامطبوع انقلاب ۱۳۵۷ بود.

مشخصه استراتژیک غالب جنبش‌های اعتراضی اخیر اما گفتمان «براندازانه‌»شان است.

در این گفتمان، انقلاب زنانه، مبارزات ملیت‌های دیگر درون ایران، و حتی مطالبات صنفی و کارگری، همه و همه در چهارچوب «واحد» براندازی نظام جمهوری اسلامی و در راستای وصول مطالبات متکثر اما مجزا، تعریف و تعدیل می‌شوند.

بنابراین، بارزترین تفاوت گفتمان استراتژیک تظاهرات اخیر نه بازگشت به کنش و تفکر انقلابی بلکه تحمیل تفکر تاکتیکی مقطع‌گرا، ائتلافی و نتیجه-محور بر مجموعه‌ی گسترده‌ای از مطالبات ضد-طبقاتی، -مرکزگرا و -مردسالارانه است.

تاکید الزام‌گرای این گفتمان بر «اتحاد» و انسجام ملی و مردمی حول امر مشخص براندازی به هیچ عنوان اتفاقی و یا الزامی نیست و ریشه در خاستگاه‌های محافظه‌کارانه (خودآگاه و ناخودآگاه) گردانندگان میدانی و مجازی این اعتراضات دارد.

همانطور که گزاره رایج این گفتمان بر انقلابی بودن «نسل دهه ۸۰» هم اتفاقی نیست و ریشه در نه تنها نگاه شاعرانه مردم و کنشگران ایرانی به مفاهیم تحول‌خواهانه بلکه در چهار دهه تلاش‌ نظام جمهوری اسلامی برای توخالی‌کردن و تحریف کنش و تفکر انقلابی دارد.

گفتمان‌ براندازی از توانایی جنسیت‌ها، توده‌ها و ملیت‌ها برای تولید استراتژی‌های دگرگونی ساختاری روابط مادی و اید‌ئولوژیک طبقاتی و تبعیض‌گرا می‌کاهد و با موکول کردن امور رهبری و هدف‌گذاری «تا روز بعد از انقلاب»، امکان قبضه کردن فضای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را برای اقشار و ساختارهای حاکم در دوران پسا‌براندازی فراهم می‌کند.

باید دید و پرسید که مکانیسم‌های تاریخی این گفتمان به ظاهر رادیکال و در باطن محافظه‌کار چیست و چه اقشار و گروه‌هایی از تضادهای آن‌ها نفع می‌برند؟

عدم وجود ارگان‌‌های رهبری و خط‌کشی‌های‌ سیاسی در این گفتمان چه خطراتی برای مردم و مطالباتشان دربردارد؟

به علاوه، باید پرسید که نظام جمهوری اسلامی در چه مقطعی از حیات مادی و‌ تاریخی خود به سر می‌برد و حاضر به تحمیل چه هزینه‌هایی برای بقا و گذار از این برهه است؟

و اقشار مختلف مردم ایران، ضمن آگاهی از منافعشان در این برهه تاریخی، حاضر به ‌پذیرش چه قبیل هزینه‌هایی برای تحقق مطالباتشان هستند؟

با وجود این زمینه‌های ساختاری و تاریخی، آیا حل تضاد‌های فراگیر جنسیتی، اتنیکی و طبقاتی جامعه ایران در دل یک جنبش «متکثر» ‌امکان‌پذیر است؟

در پایان و بعد از مرور این پرسش‌ها، مجموعه‌ای از راهکارهای استراتژیک برای مقابله با و گذار از گفتمان براندازانه و تضادهایش پیشنهاد می‌شود.

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)