مصاحبۀ «پرچم سرخ» (Rote Fahne) با اشتفان اِنگِل و گابی فِشتنر، فوریۀ ۲۰۲۳

فایل PDF گفتگو را از اینجا دانلود کنید.

پرچم سرخ: سال ۲۰۲۲ به عنوان یک “نقطۀ عطف در تاریخ” در نظر گرفته می شود. ارزیابی شما چیست؟

گابی فشتنر: دست کم با صدراعظم اولاف شولتس کلمۀ Zeitenwende  (نقطه عطف تاریخ) به دایرۀ “کلمات سال” راه پیدا کرده است. او از این اصطلاح برای توصیف جهت گیری جدید سیاست خارجی آلمان امپریالیستی در جهت تدارک علنی برای جنگ جهانی سوم استفاده کرد. در سال ۲۰۲۲، برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم، جنگ علنی بلوک های امپریالیستی آغاز شد. اما سال ۲۰۲۲ شاهد بحران های عمیق دیگری بود: آشکار شد که توسعۀ تدریجی بحران جهانی محیط زیست به یک فاجعۀ زیست محیطی جهانی تبدیل شده است. سال ۲۰۲۲ سال تاخت و تاز تورم و فقیر شدن طبقۀ کارگر و توده های وسیع بود. اما همچنین سال نارضایتی فزاینده از دولت، بیدار کردن آگاهی طبقاتی در میان هستۀ پرولتاریای صنعتی، و مهم‌تر از همه، بحران‌های عمومی جامعه در کشورهای هرچه بیشتری در جهان بود. در حالی که در برابر این پس زمینۀ بحران در میان اپورتونیست ها افسردگی است که گسترش می یابد، «حزب مارکسیست-لنینیست آلمان» (MLPD) ثابت کرد که در سردرگمی در میان توده های گسترده که در ابتدا از همه طرف به وجود آمده، یک نقطۀ جهت گیری پایدار است. از این گذشته، رهبران قبلی جنبش صلح به جنگ افروزان آشکار در طرف اوکراین جهش یافتند و «سبزها» که زمانی به عنوان یک حزب محیط زیستی شروع به کار کردند، با زغال سنگ، نیروگاه های زغال سنگ و گاز فراکینگ احتراق سوخت های فسیلی را گسترش دادند. از میان همه احزاب، «آلترناتیو برای آلمان» (AfD) به شکلی عوام فریبانه خود را به شیوه ای سوسیال فاشیستی به عنوان مدافع صلح فوری در اوکراین معرفی کرد، در حالی که «حزب چپ» و «حزب کمونیست آلمان» (DKP) در ابهام باقی مانده اند.

پرچم سرخ: سال گذشته وعدۀ اصلی که داده شد این بود که تحویل تسلیحات و “تحریم ها” به سرعت به جنگ در اوکراین پایان خواهد داد. چگونه ممکن است که این امر چنین شکست بزرگی به بار بیاورد؟

گابی فشتنر: در عین حال، در این جنگی که از هر دو طرف ناعادلانه است، هر دو طرفِ جنگ در بحران هستند. در اواسط نوامبر ۲۰۲۲، عالی رتبه ترین ژنرال ایالات متحده، مارک میلی، به این ارزیابی رسید که “احتمال پیروزی نظامی اوکراین … که به این زودی اتفاق بیفتد، از نظر نظامی زیاد نیست.” این زمانی بود که تنها چند ماه پیش از آن، پیروزی بی قید و شرط اوکراین به عنوان اصل هدایت کننده اعلام شده بود. کنفرانس رامشتاین ناتو در ژانویه مرحلۀ دیگری را در تشدید تدارک برای جنگ جهانی آغاز کرد. تحویل تانک های لئوپارد قبلاً به عنوان یک “خط قرمز” تلقی می شد. مدت کوتاهی پس از اینکه اولاف شولتس تحویل جنگنده های جت را به عنوان خط قرمز جدید تعیین کرد، اکنون لهستان، فرانسه و ایالات متحده دقیقاً مشغول بررسی این تحویل هستند. در این میان، این عبارت مدام گفته می شود که دیگر نباید خط قرمزی وجود داشته باشد. در همین حال، روسیه ارتش (فعال) خود را از ۱.۱۵ میلیون به ۱.۵ میلیون سرباز افزایش می دهد و علاوه بر آن جنگ غیرانسانی خود علیه مردم اوکراین را ادامه می دهد. حملۀ متقابل اوکراین به کشته شدن ده ها هزار سرباز و غیرنظامی دیگر منجر شده است. ما هرگز به اندازۀ امروز به جنگ (هسته ای) جهانی سوم  نزدیک نبوده ایم. نمی توان تصور کرد که توده های کشورهای متخاصم به صورت پایدار در این جنگ به پیروزی برسند. یک جنگ امپریالیستی نمی تواند به طور نامحدود تداوم بیابد و یا بدونِ اکثریت مردم یا علیه آن ها به پیروزی برسد. در آلمان و همچنین در سایر کشورها، پیشرفت هرچه بیشتر ناتو در تبدیل شدن آشکار به یک طرف جنگ می تواند نزد توده ها به عنوان حدّ یقف جنگ شناخته شود. در هر صورت، «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» (MLPD) در مخالفت با طبل‌های کرکنندۀ جنگ، با شدت بیشتری دربارۀ ماهیت جنگ آموزش می‌دهد و مقاومت فعال را سازمان‌دهی می‌کند. فعالیت در سالگرد آغاز جنگ در ۲۴ فوریه نقش مهمی در این امر ایفا خواهد کرد.

پرچم سرخ: کشورهای نو-امپریالیستی در حال حاضر چه نقشی بازی می کنند؟

گابی فشتنر: کشورهای نو-امپریالیستی از درگیری بین بلوک های امپریالیستی ناتو و روسیه سود می برند. این امر به ویژه برای هند، چین، آفریقای جنوبی، برزیل و ترکیه صادق است. اکثر نیروهای رویزیونیسم مدرن اکنون موضع سوسیال شوونیستی اتخاذ کرده اند و از روسیه و چین نو-امپریالیستی حمایت می کنند. آنها امیدوارند که نظم جهانی چندقطبی جدید به جهانی صلح آمیزتر منجر شود. بیست و نهمین شورای صلح فدرال در کاسل در دسامبر ۲۰۲۲ حتی تبلیغ می کند که “نظم جهانی چند قطبی جدید می تواند به اصول عدالت اجتماعی، همبستگی بین المللی، دموکراسی و پایداری زیست محیطی متعهد باشد“. این موضع به معنای مخالفت با ابرقدرت امپریالیستی آمریکا با حمایت غیرانتقادی کشورهای کوچکتر یا سایر کشورهای امپریالیستی است. این با مارکسیسم-لنینیسم که می گوید هیچ شکلی از امتیاز برای هیچ نوعی از امپریالیسم نمی تواند وجود داشته باشد، ناسازگار است. در واقع، مبارزه برای تقسیم مجدد جهان به اوج خود می رسد. ایالات متحدۀ آمریکا و چین مراکز تشکیل بلوک در نبرد امپریالیستی برای تقسیم مجدد جهان هستند. هر دو برای «درگیری‌های بزرگ» جدید آماده می‌شوند. برخلاف این ادعا که غرب مدت های طولانی است که اینطور متحد نبوده است، درگیری های تجاری بین ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا نیز تشدید می شود. قانون موسوم به «کاهش تورم» یک برنامۀ یارانه و حمایت گرایی به نفع سرمایه گذاری و تولید سرمایۀ مالی بین المللی در ایالات متحده است. ترکیۀ نو-امپریالیست با عضویت خود در ناتو و در عین حال همکاری نزدیک اقتصادی، سیاسی و نظامی با روسیه در حال دودوزه بازی قابل توجهی است. ترکیه با یورش به سوریه، عراق، هدف قرار دادن ویژۀ مبارزۀ آزادیبخش کوردها و تهدیدهای مداوم علیه یونان، یک جنگ افروز فعال در منطقۀ خاورمیانه است.

پرچم سرخ: در تابستان ۲۰۲۲، سازمان ملل زنگ خطر را دربارۀ بدتر شدن بحران زیست محیطی به صدا درآورد. آیا تحلیل های تحقیقات زیست محیطی بورژوایی درست است؟

اشتفان انگل: گزارش سازمان ملل در واقع ناظر بر وخامت پیدا کردن چشمگیر بحران جهانی محیط زیست است. با این حال، نمی تواند فاکت های واقعی را به درستی تفسیر کند، چرا که کل توسعه را بر اساس رعایت «توافقنامۀ اقلیمی پاریس» ارزیابی می کند.

با این حال، این توافق از ابتدا یک هدف مبتنی بر عِلم نبود، بلکه یک مصالحۀ شنیع بود. «توافقنامۀ اقلیمی پاریس» به طور دلبخواهی و بر اساس محاسبات صرفاً ریاضیِ تحولات گذشته، فرض می‌کند که گرمایش جهانی به میزان ۱.۵ تا ۲ درجه هنوز می‌تواند توسط بشریت مورد مقابله قرار بگیرد. با این حال، اکنون ثابت شده است که این اشتباه است. جهان در حال حاضر در حال گرم شدن به میزان متوسط ۱.۲ است، که در آن تعدادی از نمودهای جدید در بحران زیست محیطی از قبل رخ داده است. در مجموع، منظور آنها این است که نوع بشر اکنون در آغاز یک فاجعۀ زیست محیطی جهانی است که به طور متوالی در حال گسترش و عمیق تر شدن است. به عنوان مثال، شماری از پیشرفت ها وجود دارد که قبلاً تحقیقات زیست محیطی در مورد آن ها به روش لازم در نظر گرفته نشده بود. اینها برگشت ناپذیرند و حتی بدون دخالت مستقیم انسان، از مرحلۀ جدیدی در نابودی پایه های وجودی نوع بشر حکایت دارند: ذوب شدن یخ‌های قطبی کاهش اثر سپیدایی (آلبِدو) می‌شود، که پرتوهای گرمابخش خورشید را به فضا بازتاب می‌دهد، و این اکنون به‌طرز چشمگیری اقیانوس‌های جهان را گرم می‌کند. ناگفته نماند که این امر باعث می شود که بخش قابل توجهی از خشکی ها و جزایر امروزی به طور جبران ناپذیری در اقیانوس ناپدید شوند. ذوب شدن لایۀ منجمد دائمی در عمق زمین (permafrost) حدود ۱۵۰۰ میلیارد تن گاز دی اکسید کربن و متان آزاد می کند. متان اثر گلخانه ای را تا ۲۵ برابر بیشتر از همان مقدار دی اکسید کربن تقویت می کند. با ذوب شدن سریع یخچال های طبیعی تا سال ۲۰۵۰، بشریت بزرگترین مخزن آب آشامیدنی خود را از دست خواهد داد، که علاوه بر این باعث خواهد شد که بسیاری از رودخانه ها به نهر تقلیل بیابند. جنگل‌زدایی شتاب یافتۀ جنگل‌های بارانی آمازون باعث شده است که زمین نه تنها یک محل ته نشینی اصلی دی اکسید کربن را از دست بدهد. بلکه همچنین به ناپدید شدن دائمی تعداد فزاینده ای از گونه های گیاهی و جانوری در سراسر بیوسفر کمک کرده است. بزرگ شدن سوراخ اوزون به طور چشمگیری آلودگی تهدیدکنندۀ حیات سطح زمین توسط تشعشعات را وخامت بخشیده و باعث ناپدید شدن تمامی گونه ها و همچنین افزایش چشمگیر سرطان پوست می شود. آخرین مورد که کم‌اهمیت هم نیست اینکه جریان‌های اقیانوسی در سال‌های اخیر چنان تغییر کرده‌اند که تعادل بین نیمکره‌های جنوبی و شمالی به طور فزاینده و به شکل غیرقابل برگشتی در حال مختل شدن است.

روند شتاب یافتۀ تخریب بنیاد حیات بر روی زمین، که اکنون آغاز شده است و با فوران های خشونت آمیز همراه است که ما آن را یک فاجعۀ زیست محیطی جهانی می نامیم – یک شکست مفتضحانۀ کامل برای نوع بشر است. مسئولیت منحصراً بر عهدۀ نظام جهانی امپریالیستی و به طور انحصاری بر عهدۀ انحصارات بین المللی حاکم است.

تحقیقات زیست محیطی بورژوایی نمی تواند به چنین ارزیابی برسد، زیرا فقط به طور درونی با سیستم به بحث می پردازد و تا حد زیادی پیوندهای بنیادی بین انسان و طبیعت را نادیده می گیرد. بر این اساس، پیش‌بینی‌های خود را تنها بر اساس الگوریتم‌های ریاضی انجام می‌دهد که بیش از همه نسبت به تحولات پیش‌بینی نشده کور هستند. در کتاب آتی مان در سری کتاب های «راه انقلابی» (Revolutionaerer Weg)، با عنوان «بحران علوم طبیعی بورژوایی»، به مشکل فقدان روزافزون رویکرد علمی در علوم طبیعی و پیامدهای چشمگیر آن با جزئیات بیشتری می پردازیم. تنها مبارزۀ انقلابی برای غلبه بر نظام جهانی امپریالیستی و تأسیس ایالات متحدۀ سوسیالیستی جهان است که تصمیم می گیرد که آیا این روند فاجعۀ زیست محیطی جهانی، که از قبل آغاز شده، هنوز می تواند در ماهیت تهدیدآمیز آن برای بشریت تعدیل و یا حتی متوقف شود. برای چنین مبارزه‌ای که جامعه را تغییر می‌دهد، جنبش محیط‌زیست، طبقه کارگر و توده‌های وسیع مردم باید با نفوذ اکولوژیسم امپریالیستی و خرده بورژوایی مقابله کنند.

پرچم سرخ: به گفتۀ محققان محیط زیست، گزارش سازمان ملل نشان می دهد که توسعه هم اکنون در ساعتِ «دوازده و پنج دقیقه» قرار دارد. بنابراین آیا برای مبارزه برای حفظ محیط زیست دیر شده است؟

گابی فشتنر: نه! هرگز برای مبارزه دیر نیست و این ضرورت حتی با این توسعۀ بسیار خطرناک تشدید می شود. فاجعۀ زیست محیطی که از قبل آغاز شده دیر یا زود به قیمت جان صدها میلیون یا حتی میلیاردها انسان تمام خواهد شد. از سوی دیگر، شرایط مادی و دانش جامعۀ سوسیالیستی در وحدت بشریت و طبیعت تا حد زیادی به بلوغ رسیده است. اما در این میان آنها در یک مسابقۀ تاریخی علیه زمان با سیستم ویرانگر جهانی امپریالیستی هستند. من کاملاً متقاعد شده‌ام که نوع بشر نمی‌خواهد در توحش یک جنگ جهانی سوم یا یک فاجعۀ زیست محیطی جهانی از بین برود! مبارزۀ زیست محیطی با مبارزۀ طبقاتی بین المللی ترکیب خواهد شد و به بخشی جدایی ناپذیر از انقلاب سوسیالیستی بین المللی تبدیل می شود. مبارزه بر سر شیوۀ تفکر بر سر این سؤال آشکار خواهد شد که فرد در رابطه با این موضوع چگونه موضع می گیرد. ما با هر بی توجهی به این موضوع مخالف خواهیم بود، اما با حال و هوای روز قیامت گون نیز مخالفت خواهیم کرد. «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» (MLPD) باید در این مبارزۀ زیست محیطی که جامعه را تغییر می دهد و نیز در تدارک و اجرای انقلاب سوسیالیستی بین المللی در آلمان نقش رهبری را ایفا کند. این همچنین انگیزه های غیرقابل انکاری برای این امر در سطح بین المللی ایجاد خواهد کرد.

پرچم سرخ: چند هفته پیش ما یک مقاومت فعال در برابر تخلیۀ اجباری روستای «لوتزرات» Lützerath را تجربه کردیم. آیا این در حال حاضر شورشی علیه فاجعۀ زیست محیطی جهانی است؟

اشتفان انگل: مقاومت فعال در لوتزرات علیه گسترش استخراج زغال سنگ توسط دولت های فدرال و ایالتی هدایت می شود، که هر کدام با مشارکت دولت «سبز» تشکیل شده اند. به طور موجه «سبزها» در آنجا متهم به خیانت هستند. در انتخابات گذشته، آنها هنوز هم برای مطالبۀ توقف زودهنگام استخراج زغال سنگ دوره افتاده بودند تا اعتراضات زیست محیطی در حال رشد را به مسیرهای پارلمان هدایت کنند. اقدامات مبارزاتی همچنین به صورت شفاهی علیه سرمایه داری و شرکت انرژی «اِر.وِ.اِ» (RWE) هدایت شد که گرایشی انتقادی از سرمایه داری را بیان می کند.

با این وجود مطالبات اصلی اعتراضات علیرغم همۀ رادیکالیسمشان، هنوز هم تا حد زیادی در چارچوب توافقنامۀ پاریس است و رسماً نیز به آن اشاره می کنند. با این حال، آنها با انجام این کار، اساساً روند فاجعۀ زیست محیطی جهانی را که در حال حاضر در جریان است، دست کم می گیرند. این به خاطر این واقعیت است که در نهایت این فعالیت‌ها هنوز عمدتاً توسط سازمان‌های غیردولتی طرفدار دولت کنترل می‌شوند که در ارتباط نزدیکی با «حزب سبز» هستند و صراحتاً جهت‌گیری ضدکمونیستی دارند.

این وظیفۀ مارکسیست-لنینیست هاست که این وضعیت مبهم را از طریق حمایت همبستگی محور و انتقادی همراه با کار آموزشی آگاهی افزا حل کنند. تنها در این صورت است که این مبارزه می تواند بخشی از یک مبارزۀ زیست محیطی شود که حقیقتاً جامعه را تغییر دهد. چنین مبارزۀ زیست محیطی باید از نزدیک با طبقۀ کارگر مرتبط باشد و آن را به عنوان نیروی پیشرو بشناسد. کارگران صنعتی در شرکت‌های غول‌پیکر ابرانحصارات بین‌المللی، عاملان اصلی فاجعۀ زیست‌محیطی جهانی، دارای موقعیتی هستند که جامعه را تغییر می‌دهد؛ موقعیتی که باید برای مبارزۀ زیست‌محیطی که با فوریت مورد نیاز است نیز مورد استفاده قرار گیرد. نبردهای آنارشیستی تا حدی کودکانه در لوتزرات با کمال میل توسط رسانه های بورژوایی مورد سوء استفاده قرار گرفت، اما آن ها در عین حال توده های وسیع را از جنبش محیط زیستی بر حذر می دارند. مقاومت فعال به فوریت مورد نیاز است، اما هرگز نباید از توده‌ها و طبقۀ کارگر منزوی بماند و در نتیجه نیروی اصلی آن تغییر کند. خصلت ضروری تغییردهندگی جامعه تنها می تواند از مقابله کردن پیروزمندانه با متنوع ترین اشکال ضدکمونیسم و اپورتونیسم منتج شود.

پرچم سرخ: در هر صورت، با توجه به شب سال نو، مسئلۀ خشونت نیز بر لبان همگان جاری است. شما دربارۀ آن چه می گویید؟

گابی فشتنر: ما قاطعانه این گزارش های مبنی بر دستکاری را رد می کنیم. نه به این دلیل که ما نسبت به جوانانی که خشم مخرب بی‌معنای خود را حتی بر سر کارگران نجات، امدادگران یا آتش‌نشانان هم خالی می کنند، انتقادی نداریم. اما نشان دادن جوانان مهاجر به عنوان عاملان خشونت در حکم دنبال نخود سیاه فرستادن است. خشونت آنها تنها تشدید هراس آور خشونت در جامعۀ بورژوایی را منعکس می کند. وقتی جنگ‌افروزی بی‌رحمانه به صورت شبانه‌روزی انجام می‌شود، خشونت افراطی در جنگ اوکراین به‌طور غیرانتقادی تبلیغ می‌شود و نیروهای مسلح آلمان به‌طور گسترده جوانان را برای شرکت در جنگ به استخدام درمی‌آورند، آنها خودشان در حال پایین آوردن آستانۀ بازدارندگی خشونت ارتجاعی هستند. در تلویزیون زی.دی.اف (ZDF) برای اینکه فرد در منطقۀ برلین-نویکولن باید با “بخش هایی از جمعیت که از دولت فاصله دارند” سر و کار داشته باشد وامصیبتا سر داده شد. (منظور اولریش واگنر روانشناس اجتماعی در برنامۀ روز ۲ ژانویۀ ۲۰۲۳ است.) مسأله این است و این دولت قبل از هر چیز باید خود را مقصر بداند: با سیاست‌های آن برای حاکمیت محض سرمایۀ مالی بین‌المللی و علیه طبقۀ کارگر، توده‌های وسیع و آیندۀ جوانانشان، و همچنین تبعیض نژادپرستانه علیه مهاجران که در بخش‌هایی از دستگاه دولتی نهادینه شده است. کسانی که در قدرت هستند، به منظور پیشبرد فاشیستی سازی آپاراتوس دولتی، رویارویی هایی مانند آنچه در لوتزرات یا در شب سال نو رخ داد، به راه انداختند. چرا ملیتِ عامل خشونت همیشه مورد تأکید قرار می گیرد؟ اگر اخبار دربارۀ وابستگی طبقاتی جنگ افروزان یا اعتقادات به لحاظ ایدئولوژیک فاشیستی قاتلان، که عمدتاً به عنوان “افراد مجرم سردرگم” کم اهمیت جلوه داده می شوند، اطلاع رسانی کند، محتوای اطلاعات بسیار عالی تر خواهد بود. در این صورت به راحتی می توان دریافت که بیشترین سهم خشونت در جهان مربوط به نیروهای امپریالیستی، ارتجاعی و فاشیست است.

پرچم سرخ: علیرغم افزایش نارضایتی از دولت، «پاییز داغ» که صاحبان قدرت از آن می ترسیدند، محقق نشد.

گابی فشتنر: واقعیت دارد، اما دولت بدون ضرر هم از آن بیرون نیامد. برخلاف اظهارات اولیۀ خود، مجبور شد بزرگترین برنامۀ اقدامات تعدیلی تا به امروز را ارائه کند. این شامل تمدید و افزایش مزایای مسکن، به اصطلاح ترمز قیمت گاز و برق، یارانۀ نوسازی کارآمد انرژی، پرداخت های یکباره و غیره می شود. البته این اقدامات فقط قطره ای در اقیانوس و اغلب یک کلاهبرداری کامل هستند، به خصوص که آنها سود بیشتری را نیز برای انحصارات فراهم کردند. با این وجود، اینها فعلاً به فرونشاندن مردم کمک کرده اند. این واقعیت که دولت برای کاهش تضادهای طبقاتی خود را مجبور به اتخاذ چنین اقداماتی احساس می‌کند، نشان‌دهندۀ تدافعی بودن سیاسی آشکار آن است. جادوی خودخواندۀ «ائتلاف پیشرفت» اکنون رنگ باخته است. در ماه نوامبر، ۶۶ درصد از افراد مورد بررسی گفتند که از سیاست های دولت فدرال ناراضی هستند. با این وجود، این توقع که به مناسبت های مختلف به وجود آمده، که با توجه به بحران، تحولات در آگاهی یا مبارزات باید بسیار سریعتر پیش برود، ایدئالیستی است. مقاومت فعال به صورتی ساده در تشابه با تشدید وضعیت عینی آشکار نمی شود. برای پردازش همۀ رویدادها با دیدگاه طبقاتی پرولتری، آگاهی بالاتری لازم است. این همچنین شامل غلبه بر شیوۀ تفکر منفی بافانۀ خرده بورژوایی است که نسبت به بشریت و توانایی آن در به دست گرفتن مبارزه برای آینده اش در دستان خود شک و تردیدی کلی ترویج می دهد. این افزایش آگاهی غیرجذاب و گاه پر زحمت است، اما همچنین برگ برندۀ بزرگی برای «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» (MLPD) در کار نظام مند آن در میان افراد عادی است.

پرچم سرخ: برای برخی افراد تعجب آور بود که چگونه طبقۀ کارگر در سال گذشته به صحنه آمد. این چه نقشی در مبارزه برای تغییر جامعه دارد؟

گابی فشتنر: علیرغم سودهای بی سابقه، سرمایه داران در ابتدا حتی در راندهای چانه زنی دسته جمعی هیچ پیشنهاد جدی ارائه نکردند، در عوض بر روی پروپاگاندا دربارۀ بحران خود تکیه کردند و روی یک راند دیگر از اول شرط بندی کردند. کارگران این پرووکاسیون را به صورتی توأم با تعرض رد کردند: در سال ۲۰۲۲ در آلمان، ۱۴۴۸ اعتصاب توسط اتحادیه های کارگری با ۱.۲ میلیون شرکت کننده، که بالاترین تعداد از سال ۲۰۱۸ بود، و همچنین شش اعتصاب مستقل با ۳۸۵۰ شرکت کننده انجام شد. (به نقل از آمار اعتصابات GSA) در سطح بین‌المللی نیز کارگران ستون فقرات حیاتی در مبارزات در حال گسترش در ایران، فرانسه، بریتانیا، یونان، بلژیک و ایتالیا -به عنوان چند نمونۀ معدود- هستند.

در جریان چانه زنی دسته جمعی صنعت فلزات در آلمان، ۹۰۰۰۰۰ همکار در اعتصابات رزمنده به منظور هشدار دادن مشارکت کردند. به ویژه عناصر مبارز در آنجا اغلب تحت تأثیر اعضای «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» (MLPD) بودند. «م.ل.پ.د» استدلال های مناسبی برای بهره گیری کامل از قدرت مبارزاتی اتحادیۀ کارگری، علیه تبلیغات برای کناری گیری کردن و علیه هرگونه آشتی طبقاتی ایجاد کرد. شعار «الغای نظام دستمزد!» کارل مارکس، اگرچه هنوز به طور همسان به اشتراک گذاشته نشده است، اما به طور فزاینده ای موضوع بحث آشکار و علاقه مندانه قرار گرفته است. سرمایه داران مجبور بودند با ملایمت رفتار محاصره گرانۀ خود را ترک کنند. با این حال، توافق ناگهانی دستمزد به فلزکاران نیز ضربه زد. قدرت مبارزاتی اتحادیه‌های کارگری هنوز واقعاً مستقر نشده بود و به اعتصاب‌هایی برای هشدار دادن تقلیل یافت. حرکت مشخصی در انتقاد از توافق اصلاح طلبانه شکل گرفت.

تقاضا برای افزایش دستمزد تکمیلی به یک بحث توده ای تبدیل شده است که «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» نقش قابل توجهی در آن ایفا کرده است. حدود یک سال پیش، ما این موضوع را با بروشور «هشدار تورم» خود ده هزار بار در بزرگترین شرکت های آلمان منتشر کرده بودیم. در آستانۀ چانه زنی جمعی «اتحادیۀ صنعتی فلزکاران» (IG Metall)، چندین هیئت از نمایندگان اتحادیه های بخش تولیدی کارخانه ها در مورد مطالبات دستمزدی دو رقمی تصمیم گرفتند. تعدادی تجمع مستقل، اعتصابات کوچکتر و ابتکار عمل های مبارزه جویانه در شرکت ها یا ارگان های اتحادیۀ کارگری اتفاق افتاد. سرمایه داران و دولت باید به این پاسخ می دادند. هدف اقدام موسوم به “اقدام هماهنگ” در ۲۰۲۲ این بود که با اجازه دادن به پرداخت های یکباره ای که از مالیات های نسبتاً بالا معاف باشند، بادبان خواسته های تهاجمی کارگران را از باد خالی کند. از آن زمان تاکنون، توافقات دسته جمعی متعدد با عناوینی مانند «اضافه بهای تورم» به گونه‌ای تفسیر شده است که گویی مبارزه برای افزایش دستمزد تکمیلی حل شده است. اما این نه تورم را جبران می کند و نه صورت حساب های پرداخت نشدۀ کارگران را تسویه می کند. جدا از جنبۀ اقتصادی، اهمیت بنیادی اعتصابات مستقل در ویژگی سیاسی آنها نیز نهفته است. این امر به ویژه در زمانی اهمیت می یابد که نظامی‌سازی روزافزون جامعه و تدارک برای جنگ جهانی، مقاومت فعال را به‌ویژه برای طبقۀ کارگر ضروری می‌سازد.

یک مبارزۀ مستقل بااهمیت کارگران هم اکنون در تولیدکنندۀ لوازم خودرو و رهبر بازار جهانی رینگ‌های آلومینیومی، «بوربِت» (Borbet) در زولینگن در جریان است. استقلال طبقاتی در آنجا حفظ و توسعه یافت. کارگران مبارزۀ خود را به رهبری یا شوراهای کارگری جناح راست سندیکایی وابسته نکردند، بلکه آن را مستقلاً علیه آن ها سازمان دادند تا «آواز قو»یشان بلند شود. همچنین ارتباطی نزدیک و رابطه ای توأم با اعتماد با «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» وجود دارد و نیروی کار تا حدی بر طرز فکر ضد کمونیستی خرده بورژوایی غلبه کرده است.

کارگران به موقع قبل از اقدامات مبارزاتی، کمیتۀ پیکار مستقلی را انتخاب کردند که به صورت دموکراتیک شور کرده و تصمیم می گیرد.

چنین تجربیات مبارزاتی مستقلی نیز اهمیت دارند، چرا که ما باید خود را برای این واقعیت آماده کنیم که انحصارها می خواهند در ماه های آینده مشاغل را به طور گسترده ای کاهش دهند. ۳۲۰۰ اخراج اعلام شده در «فورد» در «کُلن»، کاهش هزاران شغل در «آمازون»، «اس‌آپ» (SAP) یا «توییتر» اولین نشانۀ این امر است.

پرچم سرخ: از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون چنین روند تورمی به مانند سال ۲۰۲۲ وجود نداشته است، و دولت مدعی است که این “تورم مربوط به جنگ” بوده که مسئولیت آن با جنگ تهاجمیِ پوتین است.

اشتفان انگل: این کاملاً یک پدیده است که تورم با بحران اقتصادی و مالی جهانی سر به فلک کشید. معمولاً چنین بوده است که بحران مازاد تولید با کاهش تورم همراه است. در آلمان، نرخ تورم در سال ۲۰۲۲ رسماً به ۷.۹ درصد افزایش یافت؛ و در شرایط واقعی، برای خانواده های طبقۀ کارگر بین ۱۵ تا ۲۰ درصد بود. (محاسبات از GSA)

این تغییر فقط به طور غیرمستقیم به جنگ اوکراین یا همه‌گیری کووید-۱۹ مربوط می‌شود. در حقیقت، این یک تورم مبتنی بر سفته بازی است که از انحصارات بین المللی حاکم شروع می شود. آنها می خواهند حتی در زمان بحران اقتصادی از سفته بازی برای تضمین حداکثر سود خود استفاده کنند. برخلاف این پس زمینه، اقدامات به عمل آمده توسط دولت برای مقابله با این روند تورمی تا حد زیادی یا به نتیجه نمی رسد و یا اینکه حتی به عکس خود تبدیل می شود. بنابراین، دولت حتی با به اصطلاح ترمز قیمت گاز، سفته بازی را با مالیات توده ها تأمین مالی می کند. علاوه بر این دولت با توزیع مجدد درآمد ملی به نفع انحصارها و به خرج توده های وسیع، به کاهش ارزش دستمزدها و حقوق ها نیز کمک می کند.

یقیناً این توسعۀ تورمی برای جامعه و اقتصاد امپریالیستی نیز پیامدهای منفی دارد، چرا که توده‌ها را ناآرام می‌کند و آنها را بر خلاف شرایط اجتماعی تغیر جهت می دهد. «کریستین سوئینگ»، مدیرعامل «دویچه بانک»، در اوایل ژوئیه ۲۰۲۲ به صورتی نگران‌کننده هشدار داد که تورم “تهدیدی برای صلح اجتماعی” و “سمی برای جامعه” است.

علاوه بر این، تورم تا حدی نیز بر تولید و تجارت تأثیر منفی دارد که به ویژه برای بورژوازی غیرانحصارگر و خرده بورژوازی خویش فرما یک مشکل بزرگ است. بنابراین، دولت‌های امپریالیستی سعی می‌کنند اثر کاهنده‌ای بر تورم داشته باشند، اما بدون اینکه برای خنثی کردن علت آن یعنی سفته‌بازی انحصارات بین‌المللی کوچک‌ترین تلاشی انجام دهند. تنها چیزی که برای طبقۀ کارگر و توده‌های وسیع باقی می‌ماند، مبارزۀ مشترک برای دستمزدها و حقوق های بالاتر و برای دستیابی به منافع اجتماعی است.

پرچم سرخ: اگر روایات بورژوازی را باور دارید، بحران اقتصادی و مالی جهان به دلیل همه گیری کرونا یا شروع جنگ است. چگونه به این پاسخ می دهید؟

گابی فشتنر: ما از سه ماهۀ سوم سال ۲۰۱۸ -مدت ها قبل از جنگ اوکراین- در یک بحران اقتصادی و مالی جهانی تمام عیار و ادواری به سر برده ایم. این بحران در سال ۲۰۱۹ به اکثریت قریب به اتفاق کشورهای امپریالیستی و سرمایه داری رسید. تا به امروز، کشورهای پیشرو امپریالیستی و نو-امپریالیستی مانند آلمان، فرانسه، ایتالیا، لوکزامبورگ، ژاپن، برزیل، آفریقای جنوبی و همچنین اقتصاد کلی منطقۀ یورو یا گروه کشورهای G7 از آن بهبود نیافته اند. در برخی موارد تولید صنعتی آنها هنوز بسیار پایین تر از سطح قبل از بحران است. ایالات متحدۀ آمریکا تنها اندکی از این سطح فراتر رفته است. تولید صنعتی چین بالاتر از سطح قبل از بحران است. با این حال، از آغاز بحران اقتصادی و مالی جهانی، رشد آن به طور قابل توجهی کاهش یافته است و انتظار می رود در سال ۲۰۲۲ به پایین ترین سطح خود در دهه های اخیر برسد. (محاسبات توسط GSA بر اساس ارقام «سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی» (OECD). در رابطه با چین برای سال ۲۰۲۲، بر اساس ادارۀ آمار چین) برهم کنش با همه‌گیری کرونا، جنگ اوکراین و جنگ اقتصادی جهانی، بحران اقتصادی و مالی جهان را عمیق‌تر می‌کند، اما علت آن به شمار نمی رود. در ۲۵ ژانویه، هابک، وزیر امور اقتصادی و اقدام اقلیمی، «گزارش اقتصادی سالانۀ ۲۰۲۳» را ارائه کرد که در آن دولت برای سومین بار در ۹ ماه از سال، پیش‌بینی اقتصادی خود را اصلاح می‌کند. به هر حال، هابک یک سال پیش نیز نمونه ای از مهارت های تحلیلی خود را ارائه کرده بود. او چرخشی به سمت «اقتصاد بازار اجتماعی-اکولوژیکی» را پیش‌بینی کرد. نتیجه، افزایش زمان بهره برداری نیروگاه های هسته ای و زغال سنگ، ترویج استخراج گاز و نفت در آفریقا، استفاده از گاز فراکینگ در ایالات متحده، و فقر نسبی و مطلق در آلمان است که در دوران پس از جنگ بی سابقه بوده است! اما به هر حال توانایی هابک عمدتاً در فلسفه پردازی دربارۀ سیاست او دیده می شود. بحران های چرخه ای اضافه تولید، قانون تولید سرمایه داری است. حتی هابک هم نمی تواند در این مورد بحث کند!

پرچم سرخ: در بحبوحۀ شرایط بحران زدۀ جهان، سومین کنفرانس بین المللی «جنبش معدنچیان پیکارگر و مبارز طبقاتی» این بار در آلمان برگزار می شود. چه اهمیتی برای این رویداد قائل هستید؟

اشتفان انگل: کارگران معدن با بیش از ۲۰ میلیون معدنکار، بزرگترین ارتش کارگران صنعتی در تولید بین المللی را تشکیل می دهند. به عنوان یک قاعده، آنها فوق العاده ستیزه جو و رادیکال هستند، و بنابراین برای توسعۀ مبارزۀ طبقاتی بین المللی اهمیت برجسته ای دارند. اگرچه استخراج زغال سنگِ سخت در آلمان در سال ۲۰۱۸ به پایان رسید، هنوز بیش از ۵۰ گودال مختلف در اینجا وجود دارد. امروزه بزرگترین گروه معدنچیان، به غیر از آنهایی که در استخراج زغال سنگ کار می کنند، معدنچیان پتاس در شمال ایالت هِسِن، و ایالت های زاکسِن-آنهالت و تورینگن هستند. در رشته کوه ارتس، به ویژه، معادن سنگ معدن قدیمی که پس از اتحاد دوبارۀ آلمان بسته شده بودند، در حال حاضر به منظور مقابله با عرضۀ جهانی مواد خام که از همیشه کمیاب تر هستند (سیلیکون، خاک های کمیاب و غیره) بازگشایی می شوند. ابتکار عمل معدنکاران با نام «معدنچیان برایAUF » (Kumpel für AUF)، در همکاری با سازمان‌های غیرحزبی خودگردان مختلف توده‌ها، به تأسیس موفقیت‌آمیز «کمیتۀ هماهنگی بین‌المللی معدنکاران» (IMC) در آرِکیپا در پرو در سال ۲۰۱۳ کمک قابل توجهی کرد. سومین کنگره هم اکنون در پایان ماه اوت در تورینگن آلمان برگزار می شود. از نظر سیاسی، باید با خطر فزایندۀ تفرقه در اتحاد بین‌المللی طبقۀ کارگر در مقابل پس‌زمینۀ جنگ اوکراین و خیزش سوسیال شوونیسم و ناسیونالیسم در جنبش طبقۀ کارگر مقابله کند. «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» تدارک و پشتیبانی از این رویداد معدنچیان را به یکی از وظایف اصلی خود در سال ۲۰۲۳ تبدیل می کند و بنابراین بر دعوای خود مبنی بر اینکه تنها نمایندۀ معدنچیان در چشم انداز متعارف حزبی باشد تأکید می کند.

پرچم سرخ: چهارمین پلنوم کمیتۀ مرکزی که اخیراً برگزار شد، توسعۀ «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» را که سال گذشته چهلمین سالگرد خود را جشن گرفت، چگونه ارزیابی می کند؟

گابی فشتنر: پلنوم چهارم کمیتۀ مرکزی خلاصه ای مثبت از توسعۀ «حزب مارکسیست لنینیست آلمان» (م.ل.پ.د) ارائه کرد. جشن‌های سه روزۀ ما با عنوان «۴۰ سال م.ل.پ.د» در ماه اوت – از طریق گردهمایی های سیاسی آن و با شفاف سازی در مورد نقش کار تئوریک در ایجاد حزبی پیروزمند در برابر سرگردانی اجتماعی، از طریق سطح فرهنگی بالای آن و خوش بینی ای که ارسال کرد، تجلیل از رفقای پیشگام دارای شایستگی برجسته، ارائۀ متنوعی از سیستم کار حزب در میان افراد عادی و اتحادیۀ جوانان «شورش/روباه های سرخ» (Rebell/Red Foxes)، و کار سازمانی درجه یک-، تأثیر عمیقی بر روی حدود ۳۰۰۰ شرکت‌کننده و همچنین بر بسیاری از بینندگان آنلاین گذاشت. «م.ل.پ.د» توانایی های خود را برای حرکت و رهبری توده ها تحکیم کرده است. با انتشار شمارۀ ۳۶ سری کتاب های «راه انقلابی» (Revolutionaerer Weg)، با عنوان «بحران ایدئولوژی بورژوایی و ضد کمونیسم»، و شمارۀ ۳۷ آن «بحران ایدئولوژی بورژوایی و اپورتونیسم»، زمینه‌های اساسی ایدئولوژی بورژوایی را در تیررس قرار دادیم. این آنطور که برخی ممکن است از آن بیم داشته باشند، به بیگانه ساختن متحدان منجر نشد، اما روند شفاف سازی را تسریع کرد. ما با یک سیستم بی‌نظیر از گروه‌های مطالعاتی در سراسر کشور، رویدادهای برگزارشده در سالن ها و نیز در فضاهای باز، بحث‌های توده ای کوچک و بزرگی را دربارۀ این نشریات سازمان دهی کردیم. ما با انتشار بروشور «جنگ اوکراین و بحران علنی نظام جهانی امپریالیستی» با تیراژ بیش از ۱۲۰۰۰ نسخه و ۱۷۰۰۰ بار دانلود (تا ۳ فوریۀ ۲۰۲۳ با احتساب نسخه های خارجی)، توانستیم در ایجاد آگاهی مشارکت کنیم و بر افراد دموکرات، ضد فاشیسم، ضد نظامی گری و سوسیالیست تأثیراتی بگذاریم که قبلاً امکانپذیر نبود.

ما به‌ویژه قصد داریم راهنمایی، آموزش و تعلیم را تقویت کنیم و این تلاش‌ها را با شدت بیشتری ارزیابی می کنیم تا حتی به اعضای خود بهتر کمک کنیم تا وضعیت بحرانی کنونی را درک کنند و کار خود در میان افراد عادی در کارخانجات، محله‌ها و دانشگاه‌ها را با آن تجهیز کنند.

اتحادیۀ جوانان ما به نام «شورش» (Rebell) برخی از ویژگی‌های کیفی را که یک اتحادیۀ جوانان توده ای نیازمند آن است به وجود آورده است. البته آنها هنوز معیاری برای کار حزب و «شورش» در زمینۀ جوانان نیستند. محدودیت‌ها در طول همه‌گیری کووید، به کار در حوزۀ جوانان به طور قابل‌توجهی آسیب رساند. به عنوان مثال، جلسات گروهی «روباه های سرخ» نمی توانست به طور منظم برگزار شود. اکنون باید گام به گام بر این اثرات منفی غلبه کرد و راه رسیدن به یک اتحادیۀ توده ای جوانان را بدون سازش دنبال کرد.

در تمام این موارد، ما باید به یاد داشته باشیم که اقدامات سختگیرانۀ صاحبان قدرت علیه «م.ل.پ.د» ادامه دارد. این اقدامات در زمان وزیر کشور سابق، زیهوفر، با آزار و اذیت اشتفان انگل و دیگران به عنوان “ستیزه جویان خطرناک”، با قرار دادن رهبری حزب در لیست افراد تحت تعقیب، و با ممنوعیت برگزاری رویدادها و اخراج از سالن ها و غیره آغاز شد. همراه با این، سیاست دولت فدرال کنونی به طور فزاینده ای در جهت عقب راندن «م.ل.پ.د» به سمت انزوا است. برای این منظور، کمپین‌های بدنام کردن کامل علیه «م.ل.پ.د» به راه می افتد، تیم‌های آدمکش به «م.ل.پ.د» حمله می‌کنند و غیره. دولت امیدوار است با چنین اقداماتی شرکای اتحاد و افراد علاقه مند را دفع کند. تصمیم زنندۀ دادگاه ضدکمونیستی علیه انجمن زنان «دلاوری» (Courage) که وابسته به حزب هم نیست بیانگر این است که در آینده هرکسی که کاری به جز سازماندهی یک غرفۀ اطلاع­رسانی در رویدادی که «م.ل.پ.د» در آن حضور داشته انجام نداده، یا کسانی که در یکی از رویدادهای «م.ل.پ.د» پلاکاردی در دست داشته­اند، تحت تعقیب قرار خواهد گرفت. چنین فضولی در باورهای سیاسی مردم، یک ستم آشکار ضد کمونیستی است!

در عین حال، طرز تفکر ضد کمونیستی خرده بورژوایی همچنان مانع اصلی بسیاری از مردم برای همکاری دائمی با «م.ل.پ.د» است. علیرغم همه پیشرفت ها، «م.ل.پ.د» هنوز یک نیروی نسبتاً کوچک است. ختم کلام رهبری جنبش “به ضدکمونیسم فرصت ندهید!” به صورتی توأم با تعرض است. این بدان معناست که نه تنها در هنگام حملات واکنش نشان دهیم، بلکه خودِ موضوع چشم انداز سوسیالیستی را در دستور کار قرار دهیم. مهمتر از همه، روزهای مبارزه و بزرگداشت جنبش انقلابی طبقۀ کارگر برای این منظور از اهمیت بالایی برخوردار است؛ با آنها می توان مسائل راهبردی تدارک انقلاب سوسیالیستی بین المللی را مورد بحث قرار داد و به روشی فرهیخته وار پردازش کرد. چنین رویدادها و وظایفی بخشی از مبارزۀ دورنماهای جهان است که ما قطعاً باید با شدت به آن ادامه دهیم.

پرچم سرخ: چرا موضوع «بحران علوم طبیعی بورژوایی» را برای کتاب جدیدِ شمارۀ ۳۸ از سری کتاب های «راه انقلابی» (Revolutionaerer Weg) که قرار است در چند روز آینده منتشر شود انتخاب کردید و این کتاب دربارۀ چیست؟

اشتفان انگل: در چند سال اخیر توده‌ها بیشتر و بیشتر نسبت به اظهارات سیاستمداران، نمایندگان صنعت یا سخنگویان شرکت‌ها انتقادی شده‌اند. با این حال، علم طبیعی هنوز هم بی طرف، صرفاً متعهد به حقیقت و به خودی خود مترقی تلقی می شود. بنابراین، به ویژه در شرایط بحرانی تشدید شده، وسیله ای مفید برای گسترش ایدئولوژی بورژوایی و بازیابی اعتماد است. بی جهت نیست که در آغاز همه گیری کووید-۱۹ تعداد زیادی از ویروس شناسان، اپیدمیولوژیست ها و پزشکان صف کشیده بودند تا نشان دهند که دولت به خوبی مراقب وضعیت هست.

هزاران مستند تلویزیونی، وبلاگ ها، مجلات و روزنامه ها اطلاعات بسیار ارزشمند و مادی گرایانه ای را منتشر می کنند. اما هر بخش منفرد از اطلاعات همچنین به صورت ایدئولوژیک نیز تفسیر می شود، با جهان بینی بورژوایی هماهنگ می شود و با جمع بندی های عملی همراه می شود.

این به ما نمی چسبد که بخواهیم علوم طبیعی را به صورت یکجا محکوم کنیم. برعکس، این کتاب در مورد توسعۀ نقد دیالکتیکی-ماتریالیستی از علم طبیعی بورژوایی و در نتیجه قابل استفاده کردن و حفظ همۀ بینش های جدید ماتریالیستی برای طبقۀ کارگر و متحدانش است. این جنبه از مبارزۀ ایدئولوژیک به ویژه برای گسترش ماتریالیسم در میان طبقۀ کارگر اهمیت دارد. ما همچنین به واسطۀ آن، انتقاد سیستماتیک از محتوای آموزشی بورژوایی در مدارس و دانشگاه ها را تشویق خواهیم کرد. بیش از همه، ما در این کتاب از ماتریالیسمی که به صورت علمی پایه‌گذاری شده در برابر تضعیف غیرعلمی آن توسط تنگ نظری پراگماتیستی و چشمبندهای پوزیتیویستی ایدئولوژی بورژوایی دفاع می‌کنیم. بنابراین ما راه را برای علم طبیعی دیالکتیکی-ماتریالیستی به عنوان بخشی اساسی از سوسیالیسم علمی هموار می کنیم.

ما به صورت آگاهانه یقین پیدا کردیم که کتاب در یک بحث تخصصی غیرقابل فهم سرگردان نمی شود، بلکه واقعاً به سؤالات توده ها می پردازد: مثل همیشه به صورت جدلی، دربارۀ این تز ضد کمونیستی که انسان ها ذاتاً خودخواه هستند، فانتزی های بیگ بنگ و سیاه چاله ها، یا این تز ایده آلیستی که هر مسئلۀ سلامت روانی دارای ترومایی به عنوان علت اصلی است که راه حل آن کناره گیری از زندگی اجتماعی است بحث می کنیم. در بسیاری از بخش‌ها تا جایی که امروزه این امکان وجود دارد، به چشم انداز‌های علوم طبیعی در جامعۀ سوسیالیستی اشاره می‌کنیم. اگر علوم طبیعی در مبارزه علیه بدنام سازی ضدکمونیستی به تفکر دیالکتیکی-ماتریالیستی برگردد و خود را وقف خدمت به توده‌ها کند، سوسیالیسم به علوم طبیعی بال خواهد بخشید. در عین حال، این ابتکار عملی برای ترویج کار جوانان حزب – در میان جوانانی که در دانشگاه ها تحصیل می کنند و در میان روشنفکران شاغل در علم است.

پرچم سرخ: چگونه می خواهید کتاب را گسترش دهید و بحث کنید؟

گابی فشتنر: ما این کتاب را به طور گسترده در میان کارگران، زنان و جوانان می فروشیم، همراه با هم آن را می خوانیم و در رویدادهای متعدد دربارۀ آن بحث خواهیم کرد. ما تمرکز ویژه ای بر اتخاذ موضع تهاجمی با انتقاد از علوم طبیعی بورژوایی و در نتیجه از محتوای تدریس در دانشگاه ها و کالج ها خواهیم داشت. گذشته از این، سه میلیون دانشجو در مؤسسات دانشگاهی آلمان وجود دارد. بسیاری از آنها با انگیزۀ کمک به پیشرفت اجتماعی به عنوان پزشک، مهندس یا بوم شناس تحصیل می کنند. به غیر از رویدادهایی که به صورت کامل کتاب را پوشش می دهد، نویسندگان و همکاران در حال برنامه ریزی برای سازماندهی به همراه دانشجویان و اساتید پیشرو و عصیانگر، برای بحث هایی در دانشگاه ها در دانشکده های مربوطه، مانند فیزیک، زیست شناسی، روانشناسی و غیره هستند. ما یک کمپین تبلیغاتی گسترده را برای بررسی شروع خواهیم کرد و برای این منظور به مجلات علمی، اساتید و کارگران صنعتی نیز نزدیک خواهیم شد. این کتاب متعلق به هر کتابخانۀ دانشگاهی است!

پرچم سرخ: وظایف آتی تیم تحریریۀ «راه انقلابی» (Revolutionaerer Weg) در چند سال آینده چیست؟

اشتفان انگل: در حاضر تمرکز بر روی تکمیل رسالۀ جدلی ما، «بحران ایدئولوژی بورژوایی و دکترین شیوۀ تفکر»، در پنج جلد قرار دارد. پس از جلد سوم، «بحران علوم طبیعی بورژوایی»، دو جلد دیگر این مجموعه با عناوین «بحران علوم انسانی و فرهنگ بورژوایی» و «دکترین شیوۀ تفکر» و همچنین کتاب «در مورد تغییرات در سیستم جهانی امپریالیستی» در حال انجام است. به طور همزمان، برای مدت زمانی قابل توجه یک کارگروه در حال انجام تحلیل های جامع برای انتشار «برخی بازتاب های زندگی نامه ای در مورد استالین» بوده است. با این حال، در چند ماه آینده، ابتدا یک شمارۀ ویژه یا جلد تکمیلی برای شمارۀ ۳۵ از سری کتاب های «راه انقلابی» با عنوان «هشدار فاجعه در برابر تخریب عمدی وحدت بشریت و طبیعت چه باید کرد؟» تحریر خواهیم کرد.

در تمام این موارد، به ویژه به صورت مشخص ضرورت دارد که تغییر نسل در تیم تحریریۀ «راه انقلابی» به شیوه ای مصمم ادامه یابد تا از یک پایۀ نظری محکم نیز برای توسعۀ آیندۀ حزب سازی و مبارزۀ طبقاتی اطمینان حاصل شود. یادگیری کار نظری مارکسیستی-لنینیستی باید به طور سیستماتیک انجام شود. به همین خاطر، گاهی اوقات این یا آن تأخیر اجتناب ناپذیر به وجود می آید. اما اگر با انضباط، بلندهمتی پرولتری و سبک و روش کار پرولتاریایی خود را وقف این کار کنید، کار دشواری نیست.

پرچم سرخ: این تصور به وجود می آید که ورق در جنبش انقلابی بین المللی در حال بُر خوردن است. آیا این روند مثبت است یا شما را نگران می کند؟

گابی فشتنر: در همین حال، آشکار می‌شود که روند مستقیم جهت‌گیری مجدد و گروه‌بندی مجدد در جنبش بین‌المللی انقلابی و طبقۀ کارگر در نوسان کامل است. ماهیت بحران‌خیز سیستم جهانی امپریالیستی و به‌ویژه جنگ اوکراین نفت بر آن ریخت. در سطح بین المللی ما شاهد یک سلسله انشعابات و مبارزات خط کشی در سازمان های انقلابی هستیم. این امر با شفاف سازی جبهه ها همراه است – چنانکه علیه رویزیونیسم مدرن اتفاق افتاد، که به عذرخواهی سوسیال-شوونیستی آشکار امپریالیسم روسیه منجر شده است.

تغییرات در نظام جهانی امپریالیستی تأثیری خواه مثبت یا منفی، بر روند بین المللی شفاف سازی می گذارد. چندین حزب و سازمان انقلابی، به عنوان مثال، پدیدۀ ظهور کشورهای نو-امپریالیستی را به رسمیت نمی شناسند، که به این نتیجه راه می برد که حتی برخی از آنها در قبال کشورهای امپریالیستی مواضع سوسیال شوونیستی اتخاذ می کنند. در این موضوع، اگر موفق به شفاف سازی آن به صورت مثبت نشویم، این امکان وجود دارد که انشعاب جدیدی در جنبش بین المللی انقلابی و طبقۀ کارگر ایجاد شود.

ویژگی خاص «م.ل.پ.د» این است که ما کار نظری سیستماتیک انجام می دهیم و با سیستم «راه انقلابی» کمی جلوتر از تحولات می ایستیم. برای ما نیز این یک روند فشردۀ بحث است، اما ارزشمند است و امروز هیچکس نمی تواند از آن صرف نظر کند. این کار نظری در سطح بین‌المللی مورد تأیید گسترده‌ای قرار می‌گیرد و شاید مهم‌ترین سهم ما در مبارزۀ طبقاتی بین‌المللی باشد. یک بحث سرزنده و محرک در داخل «کمیتۀ هماهنگی بین‌المللی احزاب و سازمان‌های انقلابی» (ICOR) و با احزاب و سازمان های انقلابی بیشتر و بیشتری وجود دارد. «ایکور» همیشه از موضع روشن انترناسیونالیسم پرولتری حمایت کرده است. همچنین جبهۀ متحد بین المللی ضد فاشیستی و ضد امپریالیستی پیشرفت بزرگی است. اگر اکنون بخواهیم آن را فقط به مبارزۀ خلق های تحت ستم علیه ایالات متحدۀ آمریکا اختصاص دهیم، تا حدی محدودیتی عجیب برای این جبهۀ متحد خواهد بود. در واقع، در کشورهای تحت ستم نیز که اکثریت قریب به اتفاق آنها خودشان کشورهایی سرمایه داری هستند، مبارزۀ طبقاتی در جریان است، و بورژوازی یی وجود دارد که با سرمایۀ مالی بین المللی پیوند تنگاتنگی دارد و طبقۀ کارگر باید نقش رهبری را داشته باشد. امروز امپریالیست ها بیشتر از همه، عمدتاً حداکثر سود خود را از یکدیگر می ربایند، که منجر به مسابقۀ شدید رقابتی و خطر فزایندۀ جنگ جهانی شده است.

پرچم سرخ: می توانید یک دیدگاه مختصر به ما ارائه دهید؟

گابی فشتنر: یک “نقطه عطف واقعی در تاریخ” از سرمایه داری به سوسیالیسم هرگز نمی تواند بدون نقش رهبری مارکسیست-لنینیست ها به لحاظ ایدئولوژیک، سیاسی و سازمانی که در حال حاضر خود را در آگاهی سازی و سازماندهی افراد عادی به صورت وسیع و فشرده نشان می دهد، به بلوغ برسد. نقش «م.ل.پ.د» در جامعه به عنوان یک کل و «ایکور» در صحنۀ جهانی بیش از پیش به یک مسئلۀ اساسی در توسعۀ اجتماعی تبدیل می شود. همانطور که کارل مارکس گفت، هدف فقط تفسیر جهان نیست، بلکه تغییر آن است. انترناسیونالیسم پرولتری راهنمای تدارک و پیاده سازی انقلاب سوسیالیستی بین المللی است.

کارگران همۀ کشورها متحد شوید!

کارگران همۀ کشورها و همۀ ستمدیدگان متحد شوید!

پرچم سرخ: بسیار سپاسگزارم!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)