سفر به سرزمین های شمالی ادینبورو

جا به جای شهر پر است از ساختمان های قدیمی و حتی ساختمان های مدرن و جدید شهر هم یک همخوانی نسبی با بافت قدیمی اش دارد. علاوه بر تمیزی و فراخ بودن خود شهر، وضعیت رفاهی هم به نظر بالا می اید و از طرز لباس پوشیدن ادمها و دکور رستوران ها و حتی سگهای شهر مشخص است که وضعیت اقتصادی خوبی دارند. شهر ارزانی هم نیست طبعا و مثلا هتل و هاستل و حتی مهمانخانه (bed and breakfast) به نسبت جاهای دیگر اروپا گران است. اما  غذا در همین نصف روزی که تا الان بودم از لندن ارزانتر است و حتی قیمت لباس هم به نظرم ارزانتر امد. خوبی یا بدی زندگی در لندن این است که هرجا سفر بروی برایت ارزانتر از لندن است و الکی ذوق می کنی.

هاستلی که گرفتیم ٢٠ دقیقه ای پیاده تا ایستگاه قطار فاصله دارد. تمام راه پر از ساختمان ها و کوچه های زیبا بود. شهر روی پستی و بلندی ساخته شده و گاه می شود که مثلا از بالای یک کوچه خیابان های پایین را تماشا کرد و یا با یک راه پله ای که ١٠٠ تا پله دارد به خیابان بعدی رسید. یک طرف شهر به دریا می رسد و یک طرفش به تپه های بلند. از بالای تپه ای که عمارتی شبیه انچه در آتن است را ساخته اند می شود نمایی از دو پاره متفاوت شهر داشت. بخشی که به دریا می رسد نیمه مدرن و جدید شهر است  و بخشی که در احاطه تپه های بلند است، پر از قلعه ها و قصرها و کلیساهای قدیمی. عظیم ترین و معروفترین ساختمان هم همان قلعه شهر است که فعلا فقط از دور تماشایش کرده ایم.

دیروز از ظهر تا شب آنقدر راه رفتیم  شب انگشت شصت پایم تقریبا تکان نمی خورد و برای جبران مافات صبح تا ساعت ١٠ خوابیدیم. در راستای تلاش برای حرکت به سوی سفرهای ارزان، در یک اتاق شش تخته جا گرفتیم و با یک دختر فرانسوی، یک پسر چینی و دو مرد المانی هم اتاق هستیم.که البته همین هم به نسبت مثلا پرتغال یا ایرلند خیلی ارزان نیست و نفری ١۴ پوند برای هر شب شد. محله اش اینقدر آرام و پر از کافه و مغازه های محلی است که ادم دلش می خواهد اصلا همین جا زندگی کند. از مرکز که شهر که به طرف هاستل بیاییم باید یک پارک بزرگ را که وسطش یک جاده فراخ دارد رد کنیم، جاده پر از درخت های تنومند است و جا به جای مسیر نوازنده های دوره گرد می نوازند.

خود هاستل هم تمیز و مرتب است پر از رفت و آمد آدم های کوله به پشتی که آسان سفر می کنند.