نوشتۀ عذرا طلعت سعید[۱]
من می خواهم با تبریک به جنبش مهاجران در برگزاری پنجمین مجمع جهانی آن آغاز کنم. با توجه به وضعیت پرخطر جهانی، در واقع یک شاهکار بزرگ است که ما این رویداد را برگزار می کنیم که نزدیک به ۲۰۰ شرکت کننده از ۲۸ کشور را گرد هم آورده است. نیاز روزگار ما چنین گردهمایی از جبهۀ کارگران را طلب میکند که همراه با دیگر بخشهای طبقۀ کارگر، یقیناً خط مقدم سرنگونی امپریالیسم خواهد بود.
برای این منظور، کارهای زیادی باید انجام شود. کار ما در زمین باید به شدت با درک نظری و عملی نحوه کار امپریالیسم گره بخورد.
همانطور که می دانیم امپریالیسم بر تحولات مشخصی در نظام سرمایه داری مبتنی است. لنین مراحل مختلف امپریالیسم را توضیح داده که شامل موارد زیر است:
- تمرکز سرمایه و تولید
- تمرکز بانک ها و صعود سرمایه مالی
- سلطۀ سرمایه مالی و الیگارشی مالی
- صادرات سرمایه
- فتوحات استعماری و گسترش امپریالیستی
تمرکز سرمایه و تولید
مرحله اول با خود استعمار آغاز شد. در قرن بیستم، تمرکز سرمایهها، به عبارت دیگر تشکیل شرکتهای بزرگ و سپس موج شدید ادغامها و تملکها که در اواخر دهۀ ۱۹۹۰ دنبال شد و همچنان ادامه دارد. این تمرکز سرمایه می تواند در بخش های مختلفی باشد. به عنوان مثال، در اوایل دهۀ ۲۰۰۰، شش شرکت هنوز بازارهای عمده ای را در بخش بذر و صنایع شیمیایی در اختیار داشتند. در سال ۲۰۱۳، آنها ۶۳ درصد از بازار بذر تجاری و ۷۵ درصد از بازار شیمیایی کشاورزی را در اختیار داشتند. اینها شامل باسف، بایِر، داو، آگروسایِنس، دوپونت، مونسانتو و سینجِنتا بودند. تا سال ۲۰۱۷، مجموعه دیگری از ادغام ها و تملک ها وجود داشته است که تنها سه (۳) گروه غالب را به جای گذاشته است: [۲]
- ادغام باسف با بایِر (به ترتیب اولین و سومین شرکت بزرگ بذر و بیوتکنولوژی)؛
- ادغام داو و دوپونت (به ترتیب چهارمین و پنجمین شرکت بزرگ بیوتکنولوژی و بذر در سراسر جهان)؛
- کِم-چاینا و سینجِنتا (به ترتیب بزرگترین شرکت شیمیایی چین و بزرگترین تولید کنندۀ مواد شیمیایی گیاهی در جهان) ادغام شدند و در سال ۲۰۲۱ کِم-چاینا با سینو-کِم ادغام شد تا بزرگترین شرکت شیمیایی جهان را تشکیل دهد. [۳]
تمرکز مشابهی از شرکت ها را می توان در صنعت نفت مشاهده کرد. در طول قرن بیستم، هفت شرکت نفتی غول پیکر بر صنعت نفت جهان تسلط داشتند، که پنج شرکت از ایالات متحده – اِکسون (که قبلاً به عنوان شرکت استاندارد اویل شناخته می شد)، موبیل، شِورون، و شرکت گولف اویل و دو شرکت از اروپا – رویال داچ/شل و بریتیش پترولیوم بودند. اینها ادغامهای مختلفی را پشت سر گذاشتهاند تا ۴ غول کنونی– اِکسون-موبیل، شِورون، بریتیش پترولیوم و شِل را بسازند. [۴]
در اصل، تمرکز مشابهی در بخشهای مختلف دیده میشود، مانند تاجران جهانی غلات، که چهار شرکتِ آرچر-دانیلز-میدلند، بانج، کارگیل و لوئیس دریفوس برای چندین دهه بر تجارت جهانی تسلط داشتهاند. آنها در مجموع ۷۰ تا ۹۰ درصد از تجارت جهانی غلات را کنترل می کنند. [۵]
شرکتهای غولپیکر توانستهاند به رشد خود ادامه دهند و سهم خود را از بازار افزایش دهند، در حالی که شرکتهای کوچکتر دچار رکود هستند. «بدیهی است که از اواسط ۱۹۹۰، تفاوت اندازه بین (شرکت های) بزرگ و کوچک به طور مداوم و سریع افزایش یافته است.» [۶]
تمرکز بانک ها، افزایش سرمایه مالی و صادرات سرمایه
با رفتن به مراحل بعدی امپریالیسم، یک انتقال از کنترل انحصاری شرکت های غول پیکر به مؤسسات مالی وجود دارد. اینها شامل بانک های تجاری و سرمایه گذاری، شرکت های سهام خصوصی، سرمایه گذاری خطرپذیر، شرکت های بیمه و شرکت های کارگزاری می شود. همچنین صندوقهای ثروت دولتی (SWF) وجود دارند که به عنوان صندوقهای سرمایهگذاری تحت تملک دولت و متشکل از پول تولیدشده توسط دولت تعریف شده اند. نقش این نهادهای سرمایهگذاری مالی اساساً کسب سودهای فوقالعاده است، اما نه از طریق تولید صنعتی فیزیکی واقعی، بلکه در درجه اول با خرید شرکتها و مشاغل با قیمت ارزانتر و فروش آنها به صورت کلی یا تکهای با هدف افزایش بازده سرمایهگذاری. علاوه بر این، چنین منابع مالی در حوزههای فناوری پیشرو مانند بیوتکنولوژی، فناوری دیجیتال و نوآوریهای حیاتی مشابه در اقتصاد مدرن سرمایهگذاری میشوند.
بر طبق یک گزارش، «در سال ۲۰۰۰، صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر و سرمایهگذاری خصوصی کمی بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریت داشتند. تا سال ۲۰۱۸، این رقم به ۳ تریلیون دلار رسید.» [۷] این شرکت ها وجوه خود را از طیف وسیعی از صندوق ها مانند صندوق های بازنشستگی، موقوفه های خصوصی و دولتی و همچنین صندوق های موقوفۀ مؤسسات آموزشی دریافت می دارند. بازوهای بیش از حد گستردۀ سرمایۀ مالی در جنگ هایی که بر سر منابع و قلمرو بین کشورهای امپریالیستی ایالات متحده و چین رخ می دهد، در آشکارترین شکل خود قرار دارد. «شرکت سرمایهگذاری چین» که یک شرکت چینی تحت تملک دولت است، دارای بزرگترین صندوق ثروت دولتی (SWF) در جهان است و سرمایه گذاری های آن در ایالات متحده و سایر نقاط جهان به عنوان تهدیدی تلقی می شود که دولت ایالات متحده و سرمایه داران آن را با “موهای سیخ شدۀ” ناشی از احساس خطر تماشا می کنند. [۸]
نمودار زیر[۹] از «اطلاعات بازار جهانی استاندارد اند پورز» (S&P Global Market Intelligence) گرفته شده است و تسلط بانک های چینی را در بازار مالی در سال ۲۰۲۲ نشان می دهد. چین دارای چهار بانک بزرگ است، در حالی که سایر کشورهای برجسته شامل ایالات متحده، ژاپن، فرانسه، بریتانیا و کانادا شش بانک بزرگ دیگر جهان را در اختیار دارند. باید توجه کرد که در سال ۲۰۱۰، حتی یک بانک چینی در بین ده بانک بزرگ اول وجود نداشت. این در حالی بوده که بدون شک ایالات متحده با بانک های چینی رقابت دارد، و همچنین بدیهی است که اندازۀ بزرگ ترین بانک های ایالات متحده و اروپا نیز افزایش عظیمی داشته است. بر اساس «اطلاعات بازار جهانی استاندارد اند پورز»:[۱۰]
«در ایالات متحده، « جیپی مورگان چِیس» (JPMorgan Chase & Co) مستقر در نیویورک از پایان سال ۲۰۰۶ از نظر اندازه تقریباً دو برابر شده و در ۳۰ سپتامبر به ۲.۵۶ تریلیون دلار رسیده است. اندازۀ دارایی «بَنک آو اَمِریکا» (Bank of America Corp.) بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته است، در حالی که دارایی های شرکت تحت مضیقه قرار گرفتۀ «وِلز فارگو»، به ۲ تریلیون دلار نزدیک می شود که نسبت به پیش از بحران بیش از ۳۰۰ درصد بیشتر است … در اروپا، «شرکت عمومی محدود هولدینگ های اچ اس بی سی» (HSBC Holdings Plc) مستقر در لندن در اواسط سال ۲۰۱۷ دارایی ۲.۴۹ تریلیون دلاری داشت. این رقم به طور قابل توجهی از ۱.۸۶ تریلیون دلار در پایان سال ۲۰۰۶ افزایش یافته است … این رشد در آسیا بیشتر است. چهار بانک از نظر سیستم جهانی بااهمیتِ چین همگی در ۱۰ سال گذشته اندازۀ دارایی خود را بیش از سه برابر افزایش داده اند. «بانک صنعتی و بازرگانی چین» با مسئولیت محدود که بزرگترین آن هاست، در اواسط سال ۲۰۱۷ دارایی ۳.۷۶ تریلیون دلاری داشته است.»
فتوحات استعماری و گسترش امپریالیستی
در سرمایۀ انحصاری، صادرات سرمایه یک رانۀ ذاتی است. برای انحصارات مالی ضرورت دارد که بتوانند سرمایه و البته سود حاصل از سرمایه گذاری خود را وارد و خارج کنند. بخش فوق به وضوح این را نشان داده است. انگیزه های امپریالیستی برای گسترش، و کنترل بر توأم با یکدیگرند و به رقابت با یکدیگر و البته در نهایت به درگیری منجر می شوند؛ اینها اساس جنگهای تجاوزکارانه ای هستند که ملت امپریالیست نه تنها علیه یکدیگر، بلکه در سرزمین ها و حوزه هایی که ورودی های حیاتی انحصار بر بازار – یعنی مواد خام، بازارها و نیروی کار- را در خود جای داده است، به راه می اندازد.
اگر به جنگها و درگیریهای وحشتناکی که در بخشهایی از آسیا، جهان عرب و آفریقا روی دادهاند نگاه کنیم، درک زمینۀ جنگهای امپریالیستی دشوار نخواهد بود.
جنگ انرژی: کنترل بر نفت، گاز و زغال سنگ
در قرن بیست و یکم می توان دید که قدرت های امپریالیستی به بالاترین مرحله امپریالیسم رسیده اند. مبارزه از یک سو بر سر به انتها رساندن منابع و از سوی دیگر برای کنترل بازارهایی است که بیشترین سود را برای کالاها و خدمات دارند. حیاتی ترین منبع برای کنترل، منابع انرژی هستند؛ آنها نه تنها در جایگاه خود کالا حیاتی هستند، بلکه همچنین به عنوان ابزاری اصلی برای هدایت سرمایۀ انحصاری نیز اثرگذارند. ده کشور اول که بالاترین ذخایر را دارند شامل ونزوئلا، عربستان سعودی، کانادا، ایران، عراق، روسیه، کویت، امارات متحده عربی، ایالات متحدۀ آمریکا و لیبی هستند. [۱۱] ده کشور اول که بالاترین ذخایر گاز را دارند عبارت از روسیه، ایران، قطر، ایالات متحدۀ آمریکا، عربستان سعودی، ترکمنستان، امارات متحدۀ عربی، ونزوئلا، نیجریه و چین هستند.
نمودار ۱ جنگ ها و درگیری های دنباله داری را که توسط قدرت های امپریالیستی بر مناطق خاصی تحمیل شده را نشان می دهد. عربستان سعودی و امارات اساساً دولتهای نوکر ایالات متحده بودهاند و از هدف قرار دادن آن ها اجتناب شدهاست. از سوی دیگر، عراق و کویت به شدت محل جنگ قرار گرفتند که باعث مرگ میلیونها نفر شد و اکنون به طور کلی تحت کنترل ایالات متحده هستند. ایران و ونزوئلا در برابر هژمونی ایالات متحده مقاومت کرده اند و تحت تحریم های مستمر و مشارکت کامل در اقتصاد جهانی قرار گرفته اند. شایان ذکر است که کانادا به عنوان سومین کشور بزرگ دارای ذخایر نفتی، تمام نفت و گاز مازاد خود را به ایالات متحده می فروشد. همچنین ذکر این مسئله حائز اهمیت است که روسیه و ایالات متحده به ترتیب اولین و چهارمین کشور دارای ذخایر گاز هستند، و این در حالی است که ایالات متحده دارای بزرگترین ذخایر زغال سنگ است و روسیه و چین در این زمینه به ترتیب دوم و چهارم هستند (نمودار ۲).
آسیای مرکزی به عنوان منطقه ای دارای ذخایر غنی از هر سه سوخت فسیلی به حساب می آید و به جز سایر مزیت های استراتژیک ژئوپلیتیکی که در جنگ اوکراین روسیه به دست می آید، نقطۀ مطلوب واقعی جنگ مورد پشتیبانی آمریکا و ناتو در اوکراین کنترل ذخایر انرژیِ نه تنها روسیه، بلکه منطقۀ بزرگتری است که بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است.
چین به طور کامل به واردات نفت وابسته است، اما یکی از بالاترین رتبهها را در کشورهای تولیدکنندۀ نفت دارد چرا که چین دومین ظرفیت پالایشی در جهان را داراست. یک هدف استراتژیک کلیدی ایالات متحده، قطع واردات نفت به چین است.
نمودار ۱ کشورهای دارای بالاترین ذخایر نفت و گاز
نمودار ۲ کشورهای دارای ذخایر نفت، گاز و زغال سنگ
اقتصادهای دیجیتال و عناصر کمیاب زمین
حوزۀ مطلوب مشخص دیگر برای درک انگیزۀ امپریالیست ها برای لایه بندی ژئوپلیتیکی جهان، نگاه دقیق تر به عناصر کمیاب زمین (REE) است.
عناصر کمیاب زمین ۱۷ عنصر فلزی هستند که خواص فلورسنت، رسانایی و مغناطیسی غیرمعمولی دارند که در صورت آلیاژ یا مخلوط شدن در مقادیر کم با فلزات معمولی مانند آهن بسیار سودمند است.
این فلزات در طیف وسیعی از حوزههای فناوری پیشرفته، از جمله کاربردهای انرژی پاک، خودروهای الکتریکی و خودروهای هیبریدی استفاده میشوند. از آنجایی که چین اکثریت ذخایر جهانی را در اختیار دارد و همچنین ۹۸ درصد از زنجیرۀ تأمین جهانی را کنترل می کند،[۱۲] این یک نقطۀ درگیری بین ایالات متحده و چین است. [۱۳] بخش دفاعی ایالات متحده از عناصر کمیاب زمین برای تجهیزات نظامی استفاده می کند. به عنوان مثال، “از ۱۷ عنصر کمیاب زمین، نئودیمیم و ساماریوم را می توان برای ایجاد آهنرباهای ارتجاعی که در برابر دماهای بالا مقاومت می کنند، استفاده کرد که آنها را برای کاربردهای الکترونیکی و دفاعی مأموریتی-حیاتی مطلوب می گرداند.” [۱۴]
این عناصر کمیاب زمین، “برای سیستم های هدایت، زیردریایی ها، رزمناوهای دارای موشک هدایت شونده، و همچنین برای سامانه های پدافند هوایی همراه (MANPADS) و سایر موشک های دوش پرتاب که در حال حاضر در اوکراین هم استفاده می شوند، بسیار مهم هستند.” [۱۵] پس از استخراج مواد معدنی، می توان آنها را به آهنرباهایی برای استفاده در سخت افزارهای نظامی تبدیل کرد و چین و ژاپن بزرگترین تولیدکنندگان تخصص یافتۀ آهنربا هستند. با این وجود ژاپن به صادرات عناصر کمیاب زمین از چین وابسته است. عناصر کمیاب زمین همچنین در نیمه هادی های مورد استفاده در بیش از ۲۰۰ محصول، به ویژه در محصولات با تکنولوژی پیشرفته مانند تلفن های همراه، هارد دیسک های کامپیوتر و مانیتورهای صفحه تخت استفاده می شوند. [۱۶] تایوان تولید کننده شماره یک نیمه هادی ها است.
به طور خلاصه، درک تشدید اصطکاک بین چین و ایالات متحده دشوار نیست: از بالاترین صندوقهای ثروت دولتی چین، کنترل بر تولید صنعتی و فناوریهای پیشرفته مدرن گرفته تا عناصر کمیاب زمین. طبیعت امپریالیسم همین است.
گسترش استعمار و قدرت نظامی
برتری اقتصادی باید همراه با برتری نظامی باشد که در جنگ اوکراین و روسیه بسیار مشهود است. ایالات متحده و متحدان غربی آن ائتلاف های نظامی مختلفی ایجاد کرده اند که مناطق ژئوپلیتیکی استراتژیک را محاصره نموده اند. این ائتلاف ها عبارتند از «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو)، «گفتگوی چهارجانبه امنیتی» (QSD) که معمولاً با عنوان «کواد» Quad و «آکوس» (AUKUS) شناخته می شود.
ناتو در سال ۱۹۴۹ ظاهراً برای دفاع نظامی و به عنوان نیرویی در مقابل اتحاد جماهیر شوروی تأسیس شد؛ بر کسی پوشیده نیست که با وجود اینکه ناتوی کنونی دارای ۳۰ کشور عضو است، این ایالات متحده است که با بودجۀ نظامی ۷۳۸ میلیارد دلاری قدرتمندترین عضو آن با بیشترین تعداد نیرو محسوب می شود. ایالات متحده در حال حاضر و از ژانویه ۲۰۲۱ حدود ۱۶.۹ میلیارد دلار کمک امنیتی به اوکراین تعهد کرده است. [۱۷]
علیرغم سقوط اتحاد جماهیر شوروی سابق، ناتو به گسترش خود ادامه داد و بسیاری از کشورهای اروپای شرقی به ناتو پیوستند، که یقیناً نگرانی به جایی را در روسیه و چین ایجاد کرده است. جنگ کنونی در اوکراین نتیجۀ موضع گیری تهاجمی ناتو علیه روسیه است. منطقۀ عملیاتی این جنگ به آسیا می رسد، که در تهاجم ایالات متحده به عراق و افغانستان دارای نقش است.
تشدید تهاجم نظامی ایالات متحده را می توان با فشار آن برای ایجاد اتحادهای نظامی در منطقۀ آسیا-اقیانوسیه مشاهده کرد. «کواد» (QUAD) یک مشارکت غیررسمی بین ایالات متحده، ژاپن، استرالیا و هند است که در ابتدا در سال ۲۰۰۴ راه اندازی شد و در سال ۲۰۱۷ بازسازی شد. این گروه در بیانیه ای مشترک اعلام کرد: [۱۸]
«ما چشم اندازهای متنوعی ارائه می دهیم و در بینشی مشترک برای یک «هند و اقیانوس آرام» آزاد و باز متحد هستیم. ما برای منطقهای میکوشیم که آزاد، باز، فراگیر، سالم، با ارزشهای دموکراتیک و بدون قید و اجبار باشد … ما با هم برای پیشبرد امنیت و رفاه و مقابله با تهدیدات علیه این دو در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و ورای آن، به ترویج نظمی آزاد و مبتنی بر قوانین باز، که ریشه در حقوق بینالملل دارد، متعهد هستیم.
«آکوس» (AUKUS) که اتحادی امنیتی بین استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده است، در سپتامبر ۲۰۲۱ اعلام شد. این اتحاد به نیروی دریایی استرالیا برای ساخت زیردریایی های هسته ای و همچنین همکاری در زمینۀ هوش مصنوعی و سایبری کمک خواهد کرد. این سه کشور معتقدند که این اتحاد “به حفظ صلح و ثبات در منطقۀ هند-اقیانوس آرام کمک می کند”[۱۹]، با این حال، این مسئله به خوبی درک شده که هدف آن ها ایجاد یک اتحاد نظامی علیه چین است.
قدرت نظامی ایالات متحده بسیار جلوتر از هر کشوری در جهان است. در سال ۲۰۲۱، ایالات متحده ۸۰۱ میلیارد دلار هزینه کرد، در حالی که روسیه و چین به ترتیب ۶۵.۹ میلیارد دلار و ۲۹۳ میلیارد دلار هزینه کردند. ایالات متحده، چین و هند اولین، دومین و سومین بودجۀ نظامی را داشتند. با این حال، مجموع بودجۀ نظامی چین و روسیه (۷۶.۶ میلیارد دلار) هنوز فقط به اندازۀ ۴۵ درصد از بودجۀ ایالات متحده است.
اگر قدرت نظامی آمریکا و متحدانش در آسیا به ویژه ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و فیلیپین در نظر گرفته شود، کاملاً آشکار است که ایالات متحده آمادگی خوبی برای محاصرۀ چین دارد تا نه تنها آن را مهار کند، بلکه گام های تهاجمی برای حفظ سلطۀ جهانی خود بردارد.
امپریالیسم بر اساس تبانی خود با نخبگان در کشورهای ما توانسته است شاخک های عمیق خود را در کشورهای ما حفر کند و اتحادهای نامقدسی با نیروهای دولتی شامل بورژوازی ملی و دستگاه های نظامی و شبه نظامی ایجاد کند. به طور خلاصه امپریالیسم در بسیاری از کشورهای ما به شیوۀ تولید نیمه استعماری و نیمه فئودالی امکان حیات داده است. چنین اتحادهای استثمارگرانه، ظالمانه و ویرانگری، دورانی از بحران های متعدد را به وجود آورده است. به جز ۱ درصد از سرمایه داران انحصاری، ۸ میلیارد انسان روی زمین از بحران اقتصادی، بحران بهداشت و غذا، محیط زیست و بحران آب و هوایی رنج می برند. با اندک نگرانی برای رنج مردم، اکنون کوچک ترین تردیدی وجود ندارد که صحنه برای جنگ های جهانی در میان کشورهای امپریالیستی آماده شده است. تشنگی آنها برای قدرت، رقابت برای کنترل زمینها، سرزمینها، و تشکیل مستعمرههای نو، تنها منجر به جنگهای تجاوزکارانۀ بیشتر میشود. با این حال، تاریخ به ما آموخته است که قدرت های هژمونیک از مقاومت خلق، قدرت خلق و نیروهای مبارز خلق ها بالاتر نیستند. آگاهی سیاسی خلق، تعهد عمیق ما به سازماندهی و بسیج، کاوش عمیق در توانایی خود برای نسخه برداری و تداوم بخشیدن، تمایل ما برای به راه انداختن جنگ های خلقی رزمنده علیه امپریالیسم، بر امپریالیسم غلبه خواهد کرد.
پانویس ها:
[۱] «عذرا طلعت سعید» نایب رئیس «اتحادیۀ بینالمللی پیکار خلقها» (ILPS) است. این متن در اصل سخنرانی وی در پنجمین مجمع جهانی اتحاد بینالمللی مهاجران بوده و در ۳۰ نوامبر ۲۰۲۲ ارائه شده است.
[۲] الصادق الشیخ و حسین ایازی. «عصر ادغام شرکت ها و پایان رقابت: بایِر-مونسانتو، داو-دوپونت، و کِم چاینا-سینجِنتا»، مؤسسۀ هاس برای جامعه ای منصفانه و فراگیر در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، کالیفرنیا. اکتبر ۲۰۱۸؛ قابل دسترسی در:
[۳] آنجل مِهتا. «دولت با ادغام سینوکِم و کِم چاینا موافقت کرد»، ۱۵ آوریل ۲۰۲۱، انجمن سلطنتی شیمی؛ قابل دسترسی در:
[۴] مرتضی میرمحمدی. «هفت خواهران جدید و قدیم»، فایننشال تریبون، ۶ سپتامبر ۲۰۱۵؛ قابل دسترسی در:
https://financialtribune.com/articles/energy/25186/newand-old-seven-sisters
[۵] فیونا هاروی، «سود بی سابقه برای شرکت های غلات در بحبوحه بحران غذایی و درخواست فوریب برای مالیات بادآورده»، گاردین، ۲۳ اوت ۲۰۲۲؛ قابل دسترسی در:
[۶] ویجی گووینداراجان و دیگران، «شکاف بین شرکت های بزرگ و کوچک در حال افزایش است. چرا؟»، هاروارد بیزینس ریویو، ۱۶ اوت ۲۰۱۹؛ قابل دسترسی در:
https://hbr.org/2019/08/the-gap-between-large-and-small-companies-is-growingwhy
[۷] امیلی دی لا برویر و ناتان پیکارسیک. «تبدیل سرمایه به اسلحه: پیامدهای استراتژیک دستورنامۀ سهام خصوصی/سرمایۀ خطرپذیرِ چین»، ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲، بنیاد دفاع از دموکراسی ها (FDD)؛ قابل دسترسی در:
[۸] همان.
[۹] یوزو یاماگوچی، هری تریس و ریحان احمد، «۱۰۰ بانک بزرگ جهان در ۲۰۲۲»، اطلاعات بازار جهانی استاندارد اند پورز، ۱۱ آوریل ۲۰۲۲؛ قابل دسترسی در:
[۱۰] لیندسی هال و جهان زیب محمود، «ده سال بعد، بزرگترین بانک های جهان همچنان بزرگتر می شوند»، ۲۷ نوامبر ۲۰۱۷، اطلاعات بازار جهانی استاندارد اند پورز؛ قابل دسترسی در:
[۱۱] «ذخایر نفت بر اساس کشور، ۲۰۲۳»، وورلد پاپیولِیشن ریویو، قابل دسترسی در:
https://worldpopulationreview.com/country-rankings/oil-reserves-by-country
[۱۲] شبکۀ یاری ریسک+تبادل (RANE)/وورلد ویو، «ژئوپلیتیک فلزات کمیاب زمین»، ۸ آوریل ۲۰۱۹؛ قابل دسترسی در:
https://worldview.stratfor.com/article/geopolitics-rare-earth-elements
[۱۳] ملیسا پیستیلی. «ده کشور برتر برای تولید فلزات کمیاب زمین»، ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۲، اخبار سرمایه گذاری عناصر کمیاب زمین (INN)؛ قابل دسترسی در:
[۱۴] نوربرت نویمان. «ایمن سازی زنجیرۀ تأمین عناصر کمیاب زمین برای دفاع بسیار مهم است»، آرمی تکنولوژی، ۲۳ مارس ۲۰۲۲؛ قابل دسترسی در:
https://www.army-technology.com/features/securing-the-rare-earth-supply-chain-is-crucial-fordefence/
[۱۵] همان.
[۱۶] سازمان کنفرانس اطلاعات و فناوری نوظهور (EITC)، «فلزات و نیمه هادی های کمیاب زمین»؛ قابل دسترسی در:
[۱۷] وزارت دفاع ایالات متحدۀ آمریکا، «۱.۱ میلیارد دلار کمک امنیتی اضافی برای اوکراین»، ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲؛ قابل دسترسی در:
[۱۸] کاخ سفید، «بیانیۀ مشترک رهبران چهارجانبه (کواد): روح کواد»، ۲۱ مارس ۲۰۲۱؛ قابل دسترسی در:
[۱۹] لوئیزا بروک-هالَند، جان کِرتیس و کلر میلز. «توافقنامۀ آکوس (AUKUS)»، ۱۱ اکتبر ۲۰۲۱، کتابخانۀ مجلس عوام؛ قابل دسترسی در:
https://researchbriefings.files.parliament.uk/documents/CBP-9335/CBP-9335.pdf
منبع: «خبرنامۀ اتحادیه بینالمللی پیکار خلقها» (ILPS)، دورۀ ۲، شمارۀ ۳، نوامبر و دسامبر ۲۰۲۲؛ صص ۳-۸.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.