روز ۱۳ آبان ۱۴۰۱، ماموران سرکوبگر جمهوری اسلامی با تیر جنگی به مردم معترض در شهر خاش شلیک کردند. استفاده از تیر جنگی در بلوچستان و کردستان -در مقایسه با مناطق فارس و شیعهنشین- نشانگر نوع متفاوت سرکوب در این مناطق، و ادامهی سیاستهای تبعیضآمیز و اشغالگرایانهی رژیم اسلامی علیه مردم ساکن آن است. با این حال، با نگاهی به کشتهشدگان این سرکوب حداکثری میتوان دریافت که اقدامات نیروهای نظامی صرفاً با هدف سرکوب مستقیم مردم معترض صورت نگرفته است. موقعیت یکی از قربانیان این سرکوب نشان میدهد که ماموران امنیتی در مواجهه با این انقلاب و با استفاده از قدرت مطلقشان در برخورد با معترضان، امیال سادیستی خود را نیز ارضا میکردند.
در این روز، نوجوانی ۱۷ ساله به نام یاسر بهادرزهی توسط ماموران به قتل رسید. یاسر نوجوانی با معلولیت جسمی و ذهنی بود که حتی در تظاهرات شرکت نکرده بود. موقعیت او هنگام تیر خوردن چند صد متر با جمعیت تظاهراتکننده فاصله داشت. ماموران حتی به قتل او اکتفا نکردند و جسد او را ربوده و در زمین های خالی اطراف فرمانداری خاش رها کردند. جسد وی یک روز بعد توسط مردم پیدا شد.
قتل یاسر بهادرزهی و واکنش به آن دلالتهای سیاسی مهمی درباره جمهوری اسلامی و ذهنیت قالب در جامعه – از تبعات حکمرانی ۴۰ سالهی جمهوری اسلامی- دارد. یاسر بهادرزهی صرفاً یک نوجوان نبود، او معلولیت جسمی و ذهنی داشت، از یک اقلیت قومی بود و پیشینهی مذهبی خانوادهاش نیز سنی؛ به عبارتی وی ساکن یکی از دورترین نقطهها نسبت به مرکز امتیازهای اجتماعی بود.
این موارد- بلوچ، کودک-نوجوان، معلول و سنی بودن- باعث میشوند که نوجوانی مانند یاسر در موقعیت تبعیضی چندگانه قرار گیرد. سنی بودن و بلوچ بودن ، او را در موقعیتی دور از هر نوع توسعهی مبتنی بر حداقلهای رفاهی قرار داده است.. مردم بلوچ و بلوچستان از همان امکانات محدود استانهای شیعه و فارس نیز دور نگه داشته شدهاند. علاوه بر این،جمهوری اسلامی با به حاشیه راندن مردم بلوچ، آنها را بدنی زائد تلقی میکند و ابایی از شلیک تیر جنگی به بدن مردم بلوچ ندارد. همانطور که فقط در یک روز، در جمعه خونین زاهدان بیش از ۱۰۰ نفر را کشت و در حال حاضر نیز با استفاده از سکوت خبری، به اعدام گستردهی آنها ادامه میدهد.
از سوی دیگر معلولیت جسمی و ذهنی یاسر بهادرزهی باعث شد که او در جوار موقعیتی حضور داشته باشد که خطرات احتمالی آن موقعیت برای او روشن نبود، و توان دور شدن از محل یا محافظت از خود را نداشت؛ همین او را به طعمه ای مناسب برای امیال سادیستی عوامل حکومت اسلامی تبدیل کرد، تا معلولیتستیزی هم به کارنامهی پر از سبعیت خود اضافه کند.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.