نوشتۀ «حقی»

آکادمی مدرنیتۀ دموکراتیک

جنگ جهانی سوم که در جریان است، بیش از هر چیز، با بیداری نیروهای دموکراتیک در همه کشورهای جهان مشخص می شود. با توجه به وحشتی که حاکمان نظم جهانی موجود برای بشریت و طبیعت به ارمغان آورده اند، هر روز افراد بیشتری آشکارا در حقانیت و درستی این نظام تردید می کنند. خطوط گسل، شکاف‌ها و شکستگی‌ها در بلوک‌های سلطه‌جوی عظیم پیشین، به سرکوب شدگان فضایی برای مانور، تنفس و گزینه‌هایی کاملاً جدید برای کنش می‌دهد.

بنابراین، با بهار خلق ها در شمال آفریقا و خاورمیانه در سال ۲۰۱۱، درها به روی عصر جدیدی از قیام و آزادی باز شد، که پس از مدتی کوتاه در انقلاب روژاوا اولین بار به شکوفه نشست. با گسترش یافتن انقلاب در روژاوا و مبارزات جنبش انقلابی کردستان در همۀ جهات، نیروهای دموکراتیک این جهان صدایی قوی پیدا کردند و ایدۀ آلترناتیو واقعی فراتر از مقولات نظام حاکم به واقعیتی مادی تبدیل شد.

با انقلاب شمال سوریه و استقرار خودگردانی در بخش‌های وسیعی از کردستان و خاورمیانه، روند انقلابی که در سال ۲۰۱۱ تنها در کمترین کشورها توانست به موفقیت‌های پایداری دست یابد، به مرحله‌ای رسید که پایه‌ای استوار پیدا کرد. نیروهای انقلابی و جمعیت ساکن در مقابل همه نابرابری ها و حملات، توانستند از پروژۀ خودمدیریتی دموکراتیک دفاع کنند و ثابت کنند که آلترناتیو واقعی فقط می‌تواند توسط خود مردم ایجاد شود.

امید و تأثیر مثال زدنی که انقلاب کردستان از آن زمان تاکنون داشته است، شرایط سیاسی منطقه و همچنین جهان را به طرز چشمگیری تغییر داده است. امروز، این انقلاب مانند ایالات متحدۀ آمریکا ابرقدرت نیست؛ نه از قدرت نظامی، زرادخانه ها و نیروی پرسنلی ارتش های مدرنی که امروز با یکدیگر رقابت می کنند برخوردار است و نه ثروت بانک ها و شرکت های جهانی را داراست. با این وجود، این قدرت و نیرویی است که در نوع خود، از بسیاری از ماشین های نظامی قوی تر است.

در کوردستان، به ویژه در هفت سال گذشته، از زمانی که رژیم حزب عدالت و توسعه/حزب حرکت ملی (AKP/MHP) به طور یکجانبه آتش بس را شکست، عملاً نشان داده شد که مردم تحت ستم یک جامعه مبارز نیز می توانند در برابر وحشیگری بی حد و حصر فاشیسم ترکیه و قدرت متمرکز کشورهای عضو ناتو که از آن حمایت می کنند بایستند.

پس تصادفی نیست که امروز هزاران زن و همچنین مرد جوان به شعارهای همان انقلاب راه می دهند تا بار دیگر در خیابان ها و میادین شرق کوردستان و ایران طنین انداز شود. قیام اخیر در ایران را که پس از قتل زن جوان کورد ژینا امینی توسط نیروهای امنیتی ایران آغاز شد، نمی توان جدا از تحولات سال های گذشته و توازن قوای موجود نگریست.

اکنون چند هفته ای است که خلق های ایران علیرغم سرکوب گسترده و ترور آشکار توسط نیروهای رژیم، در حال مبارزه برای آزادی و آیندۀ کشورشان هستند. این قیام چیزی بیش از یک طغیان خود به خودی خشم است و رژیم را تا پایه‌های آن متزلزل کرده است. این قیام زنان و جوانانی است که دیگر از تحمل یوغ جمهوری اسلامی سر باز می زنند و گواهی عملی بر این امر است که مردم و جوامع ایران دریافته اند که برای آیندۀ خود فقط می توانند در کنار یکدیگر بجنگند. برای اولین بار از آغاز جمهوری اسلامی، یک جنبش شورشی همۀ طبقات و اقشار و همۀ گروه های جمعیتی و جوامع مذهبی را در برگرفته و به طور همه جانبه و با این صراحت خواستار سرنگونی رژیم موجود شده است.

ایران در خاورمیانه

در حال حاضر ارزیابی این که قیام کجا گسترش خواهد یافت دشوار است، اما از هم اکنون مسلم است که اثرات آن به ایران محدود نخواهد ماند. بی ثباتی جمهوری اسلامی در واقع به تغییر گستردۀ توازن قوا در منطقه منجر خواهد شد. امروز ایران یکی از قدرت های منطقه ای مسلط در خاورمیانه است و بخش وسیعی از منطقه را از طریق شبکۀ گسترده سازمان های نیابتی و جبهه ای که توسط مربیان و مستشاران نظامی سپاه پاسداران کنترل می شود، کنترل می کند.

تضعیف ایران یا حتی سرنگونی رژیم موجود، در عراق، سوریه، لبنان و یمن، جایی که نیروهای ایران و متحدان آنها، به صورت خودخوانده «محور مقاومت» نامیده اند و طی دو دهۀ گذشته در مسیر مبارزه با دولت اسلامی، اشغالگری اسرائیل و مداخلۀ خارجی موفق به کسب دستاوردهای چشمگیری شده اند، خلأ قدرتی را می گشاید که طیف وسیعی از نیروها برای پر کردن آن هجوم خواهند آورد و نباید دست کم گرفته شود. و حتی اکنون، در زمانی که مذاکره بر سر تشکیل دولت جدید عراق در جریان است، به دلیل تمایل به تضعیف رژیم ایران، اوضاع بیش از پیش انفجاری می شود. بدیهی است که با وضعیت دینامیک فزاینده در عراق، فاشیسم ترکیه نیز سعی خواهد کرد که از نعمت زمان برای پیشبرد آرزوهای قدرقدرتی خود استفاده کند.

حملات به انقلاب

اردوغان از شب ۲۰ نوامبر حملات هوایی گسترده ای را علیه مناطق آزادشدۀ شمال و شرق سوریه و روژاوا آغاز کرد. این عملیات که «پنجه-شمشیر» نام دارد، حملۀ ۱۳ نوامبر استانبول را که رژیم حزب عدالت و توسعه-حزب حرکت ملی (AKP-MHP) در یک مانور سیاسی آشکار آن را به جنبش آزادیبخش کردستان نسبت می دهد دستاویز قرار می دهد تا بهانه ای برای جنگ به دست بیاورد.

شهرهای بسیاری در شمال شرق سوریه از جمله کوبانی، دریک، شهبا، قامشلو و حسکه مورد حمله قرار گرفتند. بیشتر اهداف زیرساخت‌های غیرنظامی ضروری بودند: تأسیسات گاز، میادین نفتی، ساختمان‌های پزشکی، مدارس و سیلوهای غلات. علاوه بر این، برخی از مواضع نظامی «نیروهای دموکراتیک سوریه» و همچنین «ارتش عربی سوریه»ی دمشق نیز هدف قرار گرفتند. در این حملات شانزده (۱۶) غیرنظامی کشته شدند و ده ها تن به شدت زخمی شدند.

اردوغان همچنین تهدیدهای خود برای حمله را تکرار کرد و به طور مشخص اشاره کرد که منبج، شهبا و کوبانی می توانند هدف حملۀ نظامی زمینی قرار گیرند. ویژگی آن حملات این بود که در حریم هوایی تحت کنترل آمریکا و روسیه اتفاق افتاد، و این بدان معنی  است که آنها چراغ سبز هر دو را دریافت کرده بودند.

فاشیسم ترکیه در حال افول است؟

فاشیسم ترکیه با عملیات «قفل پنجه» که از ۱۷ آوریل ۲۰۲۲ آغاز شد، متوقف شده و تاکنون نتوانسته است به نتایج مطلوب خود دست بیابد. به نظر می رسد هدف میان مدت کنترل کامل سرزمینی بر کوه های جنوب کوردستان به لطف مقاومت پیروزمندانۀ واحدهای گریلایی نیروهای دفاع از خلق (HPG) و یگان های زنان آزاد-استار (YJA-Star) هنوز دور از دسترس باشد.

رژیم اردوغان و رهبری ارتش ترکیه برای اینکه بتوانند علیرغم این مسائل موفقیت های لازم را ارائه دهند و مهمتر از همه برای حفظ جمعیت در جبهه داخلی، با وجود نرخ تورم تا ۱۸۰ درصدی، به جنگ شیمیایی و جنایات جنگی گسترده پناه برده اند. تقریباً هر روز، مراکز مطبوعاتی واحدهای مقاومت از استفاده از سلاح شیمیایی علیه تونل‌های جنگی گریلا‌ها خبر می‌دهند.

در این میان، استفاده از عوامل جنگی ممنوعه نیز چندین بار به صورت تصویری و صوتی ضبط شده است؛ و ویدئوهایی در دسترس عموم قرار گرفته که سربازان ترکیه را درحال وارد کردن آن مواد به غارها و تونل‌های گریلا‌ها نشان می‌دهد. همچنین گفته می شود که در هنگام تلاش برای ضربه زدن به مبارزان در مواضع زیرزمینی آنها از بمب های ترموباریک[۱] استفاده می شود.

علیرغم این واقعیت که گریلاها تا به امروز توانسته اند تا حد زیادی مواضع خود را حفظ کنند، اما جدی بودن وضعیت را نباید دست کم گرفت. فرماندۀ کل «یگان های مدافع خلق»، مُراد کارا ایلان، اخیراً در مصاحبه ای تأکید کرد که تصمیم در مبارزه علیه فاشیسم ترکیه به تحولات سه ماه آینده بستگی دارد. هدف فاشیسم ترکیه همچنان ایجاد یک منطقه اشغالی دائمی در جنوب کردستان، مشابه با مناطق اشغالی شمال سوریه است؛ و برای رسیدن به این هدف از هر وسیله ای استفاده خواهد کرد.

آنکارا می تواند تلاش کند از تضعیف محور ایران سود برده و موقعیت خود را در شمال عراق گسترش دهد. نشست های اخیر استخبارات ترکیه با نمایندگان جبهۀ پان تورکیستی ترکمن عراق می تواند نشان دهندۀ تدارک دیدن برای گسترش منطقۀ عملیاتی خود از مناطق کوهستانی به دشت های شمال عراق باشد. الحاق استان های موصل و کرکوک که پس از پایان امپراتوری عثمانی از دست رفتند، همچنان یک هدف استراتژیک سیاست خارجی ترکیه در منطقه برای سال ۲۰۲۳ باقی مانده است. رژیم ترکیه بیش از همه انتظار دارد که با کنترل منطقه ای که سرشار از ذخایر نفت و گاز است، ادعاهای ژئوپولیتیکی خود را تقویت کند و در مبارزه برای توسعۀ منابع جدید انرژی که از زمان جنگ اوکراین تشدید شده است، موقعیتی برتر پیدا کند.

اما این که آیا محاسبات گروه قدرت ترکیه حول دیکتاتور اردوغان به نتیجه خواهد رسید یا خیر، بیش از هر چیز به مبارزه مردم در کوردستان و ترکیه بستگی دارد. این امر همچنین تعیین خواهد کرد که آیا تضعیف رژیم ایران در نهایت منجر به تقویت سایر بازیگران منطقه ای و جهانی خواهد شد یا به نیروهای دموکراتیک کمک می کند تا از این طریق عبور کنند. این امر همچنین تعیین خواهد کرد که آیا تضعیف رژیم ایران در نهایت به تقویت سایر بازیگران منطقه ای و جهانی منجر خواهد شد و یا اینکه به نیروهای دموکراتیک کمک می کند تا به پیروزی برسند.

تهدیدهای فزایندۀ اردوغان علیه کشورهای همسایه ترکیه، مانند ارمنستان یا یونان، احتمالاً نشانه ای از درماندگی رژیم موجود در برابر بحرانی جدی است که حاکمان کشور را در آن فرو برده اند. آن حمایت و همدردی را که آنها در میان جمعیت خود از دست داده اند، اکنون با لفاظی های تهاجمی و وعدۀ تصرفات ارضی بیشتر جبران می شود.

با توجه به اینکه انتخابات در ترکیه حداکثر تا تابستان ۲۰۲۳ برگزار می شود، رژیم با یک تصمیم مواجه است: یا در دستیابی به موفقیت‌های نظامی علیه جنبش آزادی‌بخش و در نتیجه کسب پیروزی در انتخابات موفق خواهد بود، و یا اینکه تنها از طریق قوانین وضعیت اضطراری و لغو حتی آخرین حقوق دموکراتیک باقی‌مانده خواهد توانست قدرت را حفظ کند. اینکه آیا جوامع ترکیه به تحمل چنین رژیمی به طور نامحدود ادامه خواهند داد یا نه، کاملاً مفتوح باقی می ماند.

تنها چیزی که مشخص است همین است که یخ زیر پای اردوغان نازک تر و نازک تر می شود. بدون حمایت مستمر متحدان و حامیان غربی او، بالاتر از همه دولت آلمان، خانۀ کاغذی حکومت او مدت ها پیش فرو می ریخت. اگر ناتو دستگاه نظامی ترکیه را با تزریقات مالی مستمر و تأمین تسلیحات سرپا نگاه نمی‌داشت، احتمالاً ارتش ترکیه باید مدت‌ها پیش به شکست خود در برابر مقاومت گریلایی اعتراف می‌کرد.

 

پانویس:

[۱] Thermobaric weapon سلاح ترموباریک که به آن بمب آئروسول، بمب خلاء یا مادۀ منفجرۀ هواسوخت نیز می‌گویند، نوعی مادۀ منفجره است که از اکسیژن هوای اطراف برای ایجاد انفجار با دمای بالا استفاده می‌کند. سلاح های ترموباریک متشکل از تقریباً ۱۰۰% سوخت هستند و در نتیجه به طور قابل توجهی انرژی بیشتری نسبت به مواد منفجرۀ معمولی با وزن برابر دارند. (ویکی پدیای انگلیسی)

 

به نقل از «خبرنامۀ اتحادیه بین‌المللی پیکار خلق‌ها» (ILPS)، دورۀ ۲، شمارۀ ۳، نوامبر و دسامبر ۲۰۲۲؛ صص ۱۰-۱۲.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)