«میهن» با تعریف کنونیاش به معنای سرزمینی جغرافیایی دارای مرزهای مشخص سیاسی و حاوی یک دولت-ملت، تعبیری مدرن به حساب میآید. ایرانیان تنها در آستانه انقلاب مشروطه بود که با مفاهیم مدرن «میهن» و «ملت» آشنا شدند. پیش از آن، میهن برای اقوام دور از هم ایرانی صرفا به معنای زادگاهشان بود که میتوانست در ابعاد یک روستا کوچک باشد. در جامعهای که هنوز به شکل دولت-ملتی مدرن در نیامده و همچنان رگههایی از زندگی قومی را در خود حفظ کرده، میهنپرستی هم گاه صرفا با همان رنگ و لعاب عشق به زادگاه همراه میشود.
تقریبا شاعر و خواننده کوردی پیدا نمیشود که هیچگاه در توصیف عشق و علاقه خود به کوردستان نسروده و یا نخوانده باشد. با این حال باید دقت کرد که این عشق به کوردستان، تنها با همان نگرش قدیمی و قومی به «میهن» شکل میگیرد. در واقع، اینگونه سخن گفتن از میهنی به نام «کوردستان» با گرایشهای استقلال طلبانه یا تجزیهطلبانه ارتباطی ندارد، چرا که این کوردستان با تعریف مدرن «میهن» به عنوان یک کشور مستقل دارای «دولت – ملت» مورد توجه نیست، بلکه تنها یک سرزمین و زادگاه مادری است. چنین تعبیری از میهن دو ویژگی دارد:
نخست اینکه این میهن مرز مشخص سیاسی-جغرافیایی ندارد. دقیقا مشخص نیست که این «کوردستان» از کجا تا کجاست. شاید بتوان گفت، این میهن، بیشتر یک مفهوم انتزاعی است که در ذهن شاعر شکل میگیرد و مجموعهای از آداب و سنن و گاه برخی نمادهای جغرافیایی (مثل یک کوه یا یک دریاچه و رودخانه) را هم شامل میشود. دومین ویژگی این میهنپرستی آن است که در برابر و تقابل با سرزمین، قومیت یا نژاد دیگری قرار نمیگیرد. برای مثال، ناسیونالیسم آلمانی (نازیسم) خودش را در تقابل و برتر از دیگر نژادها میداند، اما میهنپرستی به تعبیر قومی آن در ایران، صرفا یک علاقه به زادگاه است که به معنای به چالش کشیدن هیچ رقیب دیگری نخواهد بود. برای مثال زمانی که حافظ میسراید: «خوشا شیراز و وضع بیمثالاش / خداوندا نگه دار از زوالاش»، این میهندوستی حافظ و تمجید از زادگاهش ابدا در تقابل و تخاصم با هیچ ملت یا سرزمین دیگری قرار نمیگیرد.
* * *
«
روژان»، زاده سنندج و بزرگشده کرمانشاه است. این خواننده موسیقی سنتی کردی، به دلیل ممنوعیت خوانندگی برای زنان، کارهایش را در خارج از ایران به اجرا میگذارد. جلال ذوالفنون و تهمورس پورناظری از چهرههای سرشناسی هستند که برای او آهنگسازی کردهاند. ترانه زیر را روژان با گروه «شمس» به اجرا درآورده است و در آن در وصف کوردستان و عشق خود به این سرزمین سخن میگوید:
کوردستان گهر تو نهبی گیان و ژینم بو چیه؟ / کوردستان اگر تو نباشی جان و زندگی را برای چه بخواهم؟
هیمهنی رخساری توم بی تاجی شاهیم بوچیه؟ / آرامش رخسار تو را داشته باشم، تاج شاهی را برای چه بخواهم؟
کوردستان گهر تو نهبی هوی هوی هوی / کوردستان اگر تو نباشی
تهیریکم بی ئاسمان هوی هوی هوی / پرندهای بدون آسمان هستم
کورستان گهرد و غوبارت سورمه بو چاوانمه / کوردستان گرد و غبارت سرمه چشمان من است
درک و دالی شاخه کانت سوسهن و ریحانمه / خار و خس کوههایت سوسن و ریحان من است
هوی هوی هوی بریندارم / زخمیام
هوی بریندارم، هوی بریندارم / زخمیام
کوردستان ئهی خاکی زهرین قبلهگاهی عاشقان / کوردستان ای خاک زرین قبلهگاه عاشقان
دهنگی شمشالی کولانت ئاواتی عشق و ژیان / صدای نیلبک کوی و برزنت آرزوی عشق و زندگی است
پینوشت:
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.