اینها از تجریبات میدانی سالها در ایران است، وقتی اقتصادی دچار بیماری تورم لجام گشیخته میشود، و با فرمانروایی (حکمرانی) اشتباه و خطاهای خردستیزانه ایدئولوژیکی آخوندیستی- شیعه سلفی تا سمهای مهلک توحش و سادیسم و سمازوخیسم (سادومازوخسم) و بکار گماردن افراد نالایق و مجرم-بیمار دچار از سادومازخیسم تا عقدههای روانی-شخصیتی دارند و حتی افرادی در جریان جنگها دچار بیماریهای گرفتار یموجی هستند و در عمنق وجودشان نفت و کینهتوزی از دشمنان خودساخته ج.ا دارند و در تصمیمگیری دچار حب وبغضهای ضد منافع ملی هستند و تمایلات انتقامجویی و منافع شخصی و گروهی و اقلیت بر منافع ملی و اکثریت مردم ترجیح میدهند، و در سیاستهای داخلی و خارجی در زمینه مختلف در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، آموزش و پرورش کشور در باتلاق فساد و ناکارامدی میبرند.
اینکه بر خلاف ادعای اصولگریانی که عملا عمده نهادهای حاکمیتی در دست گرفتن، میخواهند تحریمها خنثی کنند، حتی بر فرض صداقت داشته باشند و محل درامدیشان از آخور وحوش و سادیسمیهای نجاستخوار فساد مافیاییها نفوذی ج.ا جدا است، باید باید ضمن مبارزه با مفسدان اقتصادی، با تورم و گرانی مبارزه جدی کنند، قطعا بازرگشایی بازار رقابتی صادارتی و وادراتی و رفع انحصار مثل بازار سیاه متعفن مافیای تولیدکنندگان داخالی از خوودرو تا دارو و… همزتان رفع تحریمها چه از طریق دور زدن تحریم و چه احیای برجام و غیره.
در نهایت کشور ایران مستعد و غنی و بالقوه برای قرار گرفتن در جزء کشور اول جهان لحاظ توسهیافتگی، دچار تحریمهای فزاینده خارجی میکنند و از درون هر روز و هر سال بیشتر در باتلاق اهریمنی مافیای فرو میرود تا جایی که امروزه با وقاحت و خییل تابلو مافیای در تمام سطوح حاکمیت ج.ا از رأس تا ذیل حاکمان و عامل ج.ا نفوذ دارند و در عمل بخش قبال توجه آنها خودشان جزئی از شرکت سهامی- به ظاهر پنهان- مافیایی افسار حکومت ج.ا در اخیرا گرفته است، اتفقاتی که در بازار ارز و سکه تا خودرو، لوازم خانگی و در کمال تاسف در زمینه دارو و غذا صورت مشاهده میکنیم، عمق جنایتکاری آن ظالمان مافیایی را نشان میدهد.
حکومت آخوندیسیتی مافیایی ج.ا، در فرافکنی همیشگیاش، مشکلات به دشمنان موهوم و خودساخته اش مانند غرب و امریکا و اسرائیل یا اپوزیسیون یا معاندان داخلی نسب میدهد، این خصلت مسئولیتگریزی و خردسوز و ویرانگر نسلهای ایران حکومتیان و مسئولات حکومتی، دیگر نخنما شده است و میتواند اکثر مردم ایران باور نمیکنند، بجز مشتی عقبمانده فکری و از جمله متعصب خرمذهبی مغزشویی شده.
در این بین سوال این است، ابزار شیوه اعمال مافیایی در اجرای نقشهای ضد بشری و ضد ایرانی چیست، قطعا تعداد این ابزارها بسیارند و گاه چنان پیچیده است از شناخت و آنالیز و بازگفتن عهده هر منتقد خارج نیست و نیاز به کار تیمی و همکاری نخبگان در رشتههای مختلف علمی دارد و اما از اینها میتواند ذکر کرد؟
۱- نخستین ابزار و شاید شناختهترین ابزار کار این اهریمنان ضد بشری و ضد ایرانی، ایجاد حفرههای قانونی و وضع قوانین دوپهلو، مبهم، با جاسازی باگهایی است بتوانند از آنها برای دور زدن قانون، سوءاستفاده قانون برای ایجاد رانت، انحصار، گرفتن بودجه یا وامهای کلان افسانهای و معافیتهای عظیم مالیاتی تا فرار مالیاتی و همچنین زدن و برکنار کردن رقبای دیگر استفاده کنند.
این نکات توسط عوامل و نفوذیهای مافیایی در نهادهای تصمیمگیرنده و قانونگذاری و دستور العمل آیین نامهای صورت میگیرد، خب یکی از اشتابهات سهوی و شاید اغلب عمدی ج.ا ایجاد نهادهای قانونگذاری موازی است، انواع شوراهای موازی با دو نهاد قانونگذاری مجلس وشوراهای انتخابانی و دولت (با قدرت تقینی آیین نامهای و بخشنامههایی و دستورالعملی) است، خود مجلس و شوراهای انتخاباتی و دولت نیز بخشی از عوامل مزدور مافیا هستند.
اما نقش سایر نهادهای منعمولا انتصابی- که حتی بر خلاف نص و یا تلقی بدیهی از قانون اساسی- به ناحق توانستند قدرت تصمیگیری بگیرند و عملا بیش از پیش نهادهای قانونگذاری و تصمیمگیری اصلی یعنی مجلس و دولت را تضعیف کنند، این بخشی پروزه عمدی تضعیف وجه جمهوریت و دمکراسی (مردمسالاری) حکومتی بود که وعده ایجاد ” به اصطلاح نظام جمهوری اسلامی” در قانون اساسیاش داده بود، اما از همان دو سه سال نخست استقرار حکومت آخوندیستی و بعدا مافیای اقتصادی فاسد شدنش، تلاش کردن جمهوری و دمکراسی نابود کند و هم اکنون دیگر چیزی به نام دمکراسی و جمهوریت در این حکومت نیست، حتی مشخصات یک رژیم-نظام ندارد، برای همین نگارنده چندان تمایلی به استفاده نظام-رژیم برای حکومت ندارم، البته اسم رمز نظام برای رهبری و بیتش و یا سایر رئوس این حکومت همچنان کاربرد دارد، بسیاری منتقدان- اعم از داخلی و خارجی و حتی مخالفان ج.ا- به دلایلی نمیخواهند نام شخص خامنهای ببرند، از کلمه نظام استفاده میکنند، شادی بتوانند بدون ناراحت هستیریک روانیشناختی خامنهای و بیت و رئوس، آنها متوجه خطاها و پذیرفتن راه حلها کنند.
اما تا اینجای کار، چندان انتقادات با اسم رمز نظام، چندان تاثیر بر تغییر حکمرانی رئوس ج.ا زا جمله خامنهای و بیت و رئویس نگذاشته است، از سردارن سپاه که عملا بازگیر و نقشآفرین و تصمیمگیراندگان سیاستهای پرخسارت داخلی و خارجی هستند، سران سپاهی، بجای عامل اجرای دستورات و تصممیات قانونگذارن باشند، خودشان بدون شایستگی و داشتن حق، در امر سیاسی و مدیترتی کشور دخالت میکنند، در امور اقتصادی و سیاست خارجی اظهار نظر میکنند که شاید اغلب به زیان منافع ملی است.
در قضیه توافق نسبتا خوب برجام (یکی از بهترین توافقات تاریخ معاصر ایران است) که فرصتی برای فرار از باتلاق هستهای بود، شخص خامنهای و سران سپاه در همان روزهای اول امضای برجام عملا-خواسته یا نخواسته- با جهالت و سادگی، فرصت به سرعت نابود کشاندند، پاسخ احساسی شخص خامنهای به سخنان جنگ روانی روانی-تبلیغاتی مقامات رژیم اسرائیل مبنی مهار ۲۵ ساله برنامه هستهای ج.ا ایران، خامنهای پاسخ داد تا ۲۵ سال دیگر اسرائیل وجود ندارد!، یا اقدامات عجیب سران سپاهی که بر روی موشک عبارت نابودی عبری نابودی اسرائیل نوشتند و پرتاب کردند، نشان دادند خامنهای و سران سپاه و سایر آخوندیستها، درک درستی از جنگ روانی-تبلیغاتی اسرائیلیها برای برهم زدن برجام تا باز دچار کردن ایران در باتلاق تحریم ندارند.
اقدام خامنهای در ممنوعیت تجارت و سرمایهگذاری امریکاییها پیش امضای توافق برجام، یکی از بدترین راهبردی تصمیمات تاریخ ج.ا بود.
برجام فرصتی بود این معضل ضد ایرانی ج.ا یعنی امریکاستیزی حل شود و از طرفی با شریک کردن امریکایی در پروژههای تجاری و سرمایهگذاری و جذب فناوری، چندین سودمنید نصیب ایران شود را از بین بردند، نخست اینکه با ورزود سهم داشتن در اقتصاد خارجی ایران توسط امریکا، خودش یک تضمین بود خروج و لغو برجاتم از سوی امریکا و غربیان برای خودشان هزینههای سنگین خسارتبار داشته باشد، دوم اینکه عاملی برای موازنه مثبت رقابت تجاری-اقتصادی با سایر رقبا یعنی شرقیان بود، اشتباه راهبردی خامنهای، این امتیاز بزرگ چند منظوره از ایران گرفت و در حقیقت کلیت امریکا و غرب مثل شرقیان اقتصاد اولویت اولشان است و این از اصول بدیهی حکمرانی خوب است، و ترامپ از اشتباه راهبردی خامنهای و سران سپاه و بقیه آخوندیستها شرکت سهامی مافیایی ج.ا، استفاده کرد، در حالی اساس ترامپ و بسیاری حامیان او در رژیم امریکا، منش تاجرپیشگی و اولویت دادن به اقتصاد داشتند، اگر خامنهای بقیه آخودیستیها عوامل سپاهی اندکی سطح بالاتر شعور و درک و عرق ملی سیاسی-اقتصادی داشتند اجازه نمیدانند فرصت برجام چنین قربانی تصمیمات و عقدههای بچگانهشان شود
۲- ایجاد نقدینگی لجام گسیخته، خلق پول کاذب، در ظاهر برای پوشش کسری بودجه بود، اما در حقیقت یکی از ابزارهای اصلی مافیایی فساد اقتصادی ج.ا برای اجاد تورم بوده است، آنها خواسته ناخواسته در باتلاق تحریم بودند (علائمی زیاید است عامدا تحریمسازی کرده اند)، ایجاد تورم و در نهایت رکود تورمی است، تورم بالای لجام گسیخته دائمی، واقعی مانند یک بلا بر اقتصاد نازل میشود، سر تورمی یکسانی بر همه اقشار مردم ندارد، تورم بر روی قیمت کالاها و خدمات و سایر دارایها اثر متفاوت دارد، دارندگان داراییهای سرمایهای مانند خانههای لوکس و اعیاننشینی و بالاشهری و انهایی مثلا میتوانند مانور در بازارها نقد شوندگی سکه و طلا تا ارز و خودرو داشته باشند (با استفاده رانت اطلاعاتی و خبر داشتن تصمیمات سیاسی مزدورانشان در مجلس و دولت و حتی ستاد به امر معروف و پلیس در ایجاد بحران اخیر جنبش اعتراضی)، سود و بهره بیشتری از تورم میبرند، زیرا تورم خیلی زیاد مثبت بر داراییهای ضعیف اقشار و طبقات فقیر و تا متوسط در محلات پایین شهری و حاشیه ندارد و تاثیری کمتری در گران شدنشان دارد، خانه یا آلونک ۶۰ متری فقیر حاشیه نشین اگر طی این چهار سال ۲۰۰% رسد ظاهری قیمت کرده، ویلاها و خانههای آپارتمانی بزرگ در محلات اعیاننشینی و جاهای مانند شمال تهران و خوش و آبهای ییلاقی کشور و غیره، گاه بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ درصد رشد قیمت کرده است! معنی این سخن این است که، عملا فقرا ارزش داریهایی مانند مَسکنشان بین ۲۰۰ تا ۴۰۰ درصد کاهش ارزش داشته است!
در بحث اثر تورم در درامد و قدرت خرید مزدبگیران (عملا اثکریت جمعیت کشور هستند)، نیز همین گونه است، حتی-به درست یا غلط- افزایش بیش ۵۰% حقوق مزدبگیران شرکتی تحت پوشش تامین اجتماعی، طی همین چند ماه ۱۴۰۱ کاملا خنثی شد، البته تاکید میکنم ما در ایران حداقل سه طبقه ناعادلانه مزدبگیری دارم: حکومتیان، شرکتیان، اصنافیان، مزدبگیر اصنافیان، احتمالا اغلبشان علاوه بر اینکه فاقد حمایت تامین اجماعی هستند.
مزدبگیران حکومتی (کارمندان حکومتی و بانکی و امثالش)، اغلبشان گاه تا دوبرابر و چند برابر حداقل دستمزد و حقوق و مزایای شرکتی-کارگران میگیرند و گاه معادل ۵۰۰ دلار تا بیش ۵۰۰۰ هزار دلار ارمیکا درامد دارند و از امتیازت فراوانی چون چک کارمندی (به نوعی شبیه یک اعتبار و شبه پول است) که میتواند با آن برای خود خلق پول و یا گرفتن وامهای کلان کنند و با امتیازاتی نرخ سود پایین و بسیاری امتیازت دیگر مانند داشتن رانت اطلاعاتی وغیره. بویژه اینان در زمان کوتاهی بین ۵ الی ۱۰ سال صاحب خانه و خودرو و سایر دارایهایی میشوند که قبلیت وثیقه شدن برای گرفتن وام هستند، برای همین امروزه کارمندان حکومتی بخشی الیگارشی سطح پایین حکومت ج.ا هستند و شابد بسیاری از آنها در تصورشان حمایت از حکومت ج.ا در جهت این منافع تبعیض آمیز و ناعدالانه میبینند فعلا در کنار حکومت ج.ا بوده یا سکوت کنند در قضایا اخیر و سایر موراد اعتراضات خقخواهی مردم ایران.
مزدبگیران شرکتی، تا حدی ضعیفتر حکومتی هستند و اما باز وضعشان بهتر از صنفی است، آنها چک و اعتبارشان کمتر حکومتیها است، اما چون درای قراردادهای موقت و طولانی و شاید دائمی هستند، باز تا حدی توان استفاده چک و اعتبار درامدیشان برای گرفتن وامهای گاه با سود کم هستند. حتی تهیه وامهای بانکی سودهای عادی نیز خوب است باریشان، وقتی نرخ تورم بالای ۵۰ حتی ۱۰۰ درصد است و گرانی اقلام مصرفی-حتی آنهایی تقریبا خودکفایی داخلی هستند و چندان وابستگی به خارج ندارند- از چند ده درصد تا چند درصد در عرض چهار سال کمر قدرت خرید اکثریت جامعه را خورد کرده است!، وام بانکی با سود ۳۵% نیز یک امتیاز و یک رانت است. ارزش امروزی حقوق و مزد آنها بین کمتر از ۲۰۰ دلار تا بیش از ۱۰۰۰ دلار در ماه است.
اما مزدبگیران صنفی به مراتب کمتر از حداقل دستمزد رسمی میگیرند، اگر ارزش برابری دستمزد شرکتیها (شرکتهای خصوصی و خصولتی و پیمانکاری غیر حکومتی برای بخشهای عموی-دولتی و…)، گاه ارزش دلاری مزدشان، کمتر از ۱۰۰ و حتی کمتر از ۵۰ دلار در ماه است. بخشی اینها کارهای پاره وقت دارند، حتی به سی دلار در ماه نمیرسد! یعنی با درامد کمتر یک دلار در ماه زندهمانی به شدت مشقتبار دارند. اینها کسانی هستند یا در خانه والدین خود یا فامیل و دوستان هستند یا یک آلونکی داشته اند و به زندهمانی بخور و نمیر فعلا قناعت کرده اند و گاهی امیدوار یا ناامید هستند.
در این وانفسا بیعدالتی فقرای با درامد کم تا بیکاران، گاه از شدت فقر و بیگاری وشبه بردگی برای صاحبکارن بیرحم و دنیاپرست و بعضا ظالم و فاسد ثروتمندان و اشراف، و خطر جان، ناچار به کارهای خلاف روی میاورند، از تنفروشی تا دلهدزدی تا فروشنده مواد مخدر، برخیهایشان آنچنان دچار سقوط اخلاقی و معرفتی میشوند و حتی دچار بیماریهای روانی همچون سادیسم، به عضویت نهادهای سرکوبگر حکومتی شده یا اجنبی تروریستی، با فروختن شرافت و معصومیت نسبی وجدانیشان، تن به مزدوری برای جنایت برای حکومتی ج.ا یا اجانب ضد ایرانی مانند سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی و تروریستی تا تجزیهطلبان تن میدهند!
هر چند رستم قاسمی، یک فرد اشتباه بود و اصلا نباید در هیچ منصب مدیریتی حکومتی باشد، امثال او در دروه وزرات نفت، ان همه گندکاری و فساد شد، مثلا عذر بدتر از گناه دارد و میگوید از دکل گمشده خبر ندارد، این یک فاجعه است که وزیری از چنان فساد عطیمی اظهار بیاطلاعتی میکند!، این وضعیت تقریبا همه وزرای دولت رئیسی است، رئیسی هم خودش و هم اعضای دولت و کارگزرانش ضعیفترین و مشکو به مزدوری مافیایی در تاریخ ج.ا هستند. اما از معدود سخنان خوب همین رستم قاسمی، سنددار کردن خانههای قولنامهای و آلونکهای حشایه شهر است، این کار اگر به سرعت انجام شود، بدون باز کارشکنی یا هزنیهتراشی شوراها شهری و شهرداریهای آلوده به فاسدان، لااقل بخشی از تامین نقدیگی فقرا از طریق وثیقه گذاری خانههای فاقد سندشان است و آنها بتوانند وام بگیرند.
این معضلات فساد اقتصادی، بستر سوءاستفاده اجنبیان و تجزیهطلبان ضد ایرانی شده است. اگر حکومت ج.ا و یا آن بخش ملی احتمالی باقی مانده ج.ا میخواهند شر خطر نابودی ایران کوتاه کنند از سر ایران بایست به سرعت از همین امروز به فکر حل این نکات فوق الذکر باشند.
برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane
نمونه دیگر نوشتارهای مشابه
https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.