چرا اغلب فراخوان‌ها برای تجمع در تهران ناموفق هستند؟ یک فراخوان موفق چه ویژگی‌هایی دارد؟

موفقیت در اعتراضات در نوشتن یک استوری و یا پست خلاصه نمی‌شود. مانند هر پروژه‌ای، برای اینکه یک اعتراض منجر به موفقیت شود، نیاز به تحقیق، برنامه‌ریزی و اجرای درست است. در این نوشته سعی کرده‌ایم تا خصوصیات یک برنامه اعتراضی موفق را بررسی کرده و الگویی برای تهیه فراخوان‌های آتی تهیه کنیم. هدف ما آغاز بحث و گفتگو و اشتراک تجربیات است، به امید آنکه قدمی باشد در جهت اعتلای خرد جمعی برای پیشبرد و پیروزی انقلاب مهسا.

برای دادن یک فراخوان به یک برنامه اعتراضی، بررسی نکات زیر الزامی است. عدم توجه به هر کدام از این نکات به معنای سپردن موفقیت به بخت و اقبال است. باید بدانیم که در مواجهه با اتاق‌های فکر متعدد، منسجم و ورزیده ج.ا.، بخت و اقبال شانس بسیار کمی برای پیروزی دارد و هزینه بالایی برای معترضان و جریان انقلاب به همراه خواهد داشت.

۱. سنجیدن شرایط

سنجیدن شرایط در پاسخ به دو پرسش زیر خلاصه می‌شود:

  • خواست اکثریت معترضان در حال حاضر چیست؟
  • آمادگی مردم برای اعتراض تا چه حد است؟

باید در نظر بگیریم که فراخوان به تظاهرات تنها یکی از ابزارهای بی‌شمار انقلاب است و پاسخ تمامی مشکلات ما نیست.

اگر در شرایطی خاص، مردم آمادگی آمدن به خیابان را نداشته باشند، دادن فراخوان ابزار مناسبی برای متقاعد کردن مردم نیست. فراخوان صرفاً وسیله‌ای است برای همبستگی معترضان آماده، در جهت اجرای برنامه‌ای مناسب برای رسیدن به یک هدف واحد.

ممکن است شرایط مردم با ایده‌آل‌های ذهنی و نظری ما همخوانی نداشته باشد. برای مثال در روزهای حمله وحشیانه سپاه و بسیج به کردستان، خواست اکثریت مردم و معترضان توقف این کشتار در کردستان بود. منتهی شرایط تهران بگونه‌ای بود که هفته‌ها از آخرین تظاهرات پرتعداد می‌گذشت و مردم آمادگی و انسجام لازم برای شرکت در یک تظاهرات میلیونی را نداشتند.

در چنین شرایطی دادن فراخوان تظاهرات میلیونی (آن هم با ضعف‌هایی که در ادامه به آن می‌پردازیم)، استفاده نادرست از ابزار فراخوان بود. گویی از دادن فراخوان برای تغییر روحیه و آمادگی مردم استفاده شده بود.

اگرچه این کنش‌ها از روی احساسات انسان‌دوستانه و پاک صورت گرفته و هدف درستی داشتند. منتهی در مقابله با یک رژیم سرکوبگر، که سال‌ها سرکوب را تمرین کرده، نیاز به استراتژی داریم. انسانیت و احساسات پاک لازم است ولی کافی نیست.

بنابراین در این شرایط شاید فراخوان تظاهرات میلیونی به عنوان اولین واکنش درست نبود و نیاز به فراخوانی از نوعی دیگر (برای مثال کمپین اطلاع رسانی درباره جنایات کردستان با هدف مطلع کردن مردم با دسترسی کمتر به فضای مجازی) داشتیم تا شرایط تظاهرات میلیونی فراهم شود.

شناسایی خواست مردم و میزان آمادگی‌شان، روشن می‌کند که در کجا ایستاده‌ایم و به چه اهدافی می‌توانیم برسیم.

۲. مشخص کردن اهداف

هر هدفی باید خصوصیات SMART را داشته باشد و این درباره فراخوان و برنامه اعتراض هم صدق می‌کند. SMART یعنی برخوردار بودن از خصوصیات زیر:

  • هدف باید مشخص (Specific) باشد. یعنی باید بدانیم که با اجرای برنامه می‌خواهیم به چه چیزی دست پیدا کنیم. آیا هدف آماده کردن شرایط برای فراخوان بعدی است؟ آیا شرایط آماده شده و می‌خواهیم با یک تظاهرات میلیونی هزینه روحی بالایی به رژیم وارد کنیم؟ آیا انقلاب پیش رفته و می‌خواهیم با یک تظاهرات میلیونی رژیم را سرنگون کنیم؟ آیا هدفمان جذب معترضان بیشتر و متقاعد کردن قشر خاکستری است؟ اغلب شاهد هستیم که فراخوان‌ها کلی هستند. یعنی یک هدف مشخص را دنبال نکرده و صرفاً به دنبال یک کنش برای پیشبرد تمامی اهداف ممکن می‌باشند. این درست است که در یک کنش اجتماعی اهداف زیادی دنبال می‌شوند، ولی کنش باید برای رسیدن به یک هدف مشخص برنامه‌ریزی و طراحی شود. فطعاً در اجرا، اهداف دیگری که مد نظر ما نبوده‌اند نیز دنبال خواهند شد. پس قدم اول، مشخص کردن هدف فراخوان است.
  • هدف باید قابل اندازه‌گیری (Measurable) باشد. ما با یک فراخوان پیروز نخواهیم شد. بنابراین باید به دنبال بهینه‌سازی تاکتیک‌ها و برنامه‌هایمان باشیم. نباید از سنجش میزان موفقیت هر برنامه ابا داشته باشیم. باید بتوانیم هدفی که در نظر گرفته بودیم را اندازه گیری کرده و با استفاده از معیارها و شاخص‌ها فازهای مختلف آماده سازی، اجرا و پس از اجرای یک برنامه را بررسی و تحلیل کنیم. در بخش‌های بعدی به برخی از این معیارها و شاخص‌ها اشاره خواهیم کرد.
  • هدف باید قابل واگذاری (Assignable) باشد. یعنی باید مشخص باشد که چه کسانی مسئول اجرای آن هستند و هر کسی مسئولیت خود را بداند. برای مثال در یک فراخوان تظاهرات میلیونی در تهران، وظیفه کسانی که ساکن تهران نیستند چیست؟ وظیفه ساکنان تهران چیست؟ صرفاً به خیابان بیایند؟ در سطح شهر به دنبال جمعیت بگردند؟ وقتی جمع شدند چکار کنند؟ صرفاً شعار دهند؟ فرمانداری‌ها را تسخیر کنند؟ تظاهرات سکوت کنند؟ با ماشین راهبندان راه بیاندازند؟ تا چه زمانی در خیابان بمانند؟ چه زمانی به هدفشان رسیده‌اند و می‌توانند از خیابان بروند؟ همانطور که می‌بینید، مجریان این فراخوان سردرگمند. هر کدام ممکن است برداشت متفاوتی داشته باشند و این به معنای پخش کردن جمعیت است. یعنی تضعیف یکی از قدرتمندترین سلاح‌های ما.
  • هدف باید واقع‌گرایانه (Realistic) باشد. این بخش در ادامه بند پیشین است که باید آمادگی مردم را بدانیم. هدف‌گذاری تظاهرات میلیونی برای مردمی که آمادگی آن را ندارند، صرفاً یک خواسته است و برنامه‌ریزی نیست. توجه کنیم که در این بخش درباره بایدها و نبایدها صحبت نمی‌کنیم. صرفاً درباره کاربرد درست ابزارها برای اجرای این بایدها و نبایدها صحبت می‌کنیم. اگر مردم آمادگی انجام یک باید را ندارند، شروع نکنیم به ملامت و انکار شرایط. باید برای مهیا شدن شرایط برنامه‌ریزی کنیم!
  • هدف باید زمان‌مند (Time-related) باشد. یعنی باید زمان آغاز و پایانی را برای رسیدن به هدف مشخص کنیم. باز هم باید تکرار کنیم که یک فراخوان کلید همه مشکلات ما نیست. بنابراین با هر فراخوان باید هدف مشخص را در زمان مشخص دنبال کنیم. فراخوان “به خیابان بیایید تا رژیم سرنگون شود”، زمان‌بندی مشخصی ندارد. تا چند روز در خیابان ماندن قرار است رژیم را سرنگون کند؟ به مجریان فراخوان‌مان بیندیشیم. بدانیم که مردمانی هستند دارای زندگی و حق برنامه‌ریزی برای زندگی. زمان‌مند نبودن هدف یعنی نداشتن برنامه. چطور انتظار داریم که مردم بدون داشتن برنامه و چشم‌انداز، زندگی خود را تعطیل کنند؟

۳. مشخص کردن طرح یا کانسپت برنامه

پس از سنجیدن شرایط (مردم چه می‌خواهند و آماده اجرای چه برنامه‌ای هستند) و مشخص کردن هدف برنامه (مشخص، قابل اندازه‌گیری، قابل واگذاری، واقع‌گرایانه و زمان‌مند) باید راه رسیدن به هدف را مشخص کنیم. فرض کنید هدف وادار کردن رژیم برای پایان دادن به حملات نظامی کردستان باشد. راه‌ها متفاوتند:

  • آیا می‌خواهیم از طریق تظاهرات میلیونی و چند ساعته رژیم را ترسانده و وادار به عقب نشینی کنیم؟
  • آیا می‌خواهیم از طریق اعتصاب چند روزه رژیم را از قدرت خود برای تاثیر در اقتصاد ترسانده و وادار به عقب نشینی کنیم؟
  • آیا می‌خواهیم با توجه به شرایط، یک کمپین اطلاع‌رسانی راه بیندازیم تا افکار عمومی را متوجه جنایات کردستان کرده و از این طریق بار روانی بالایی به رژیم وارد کرده و آن را متوقف کنیم؟

بسیار مهم است که به یک فرم از اعتراض اکتفا نکرده و به دنبال کانسپتی باشیم که با شرایط بند اول (خواست مردم و میزان آمادگی‌شان) و هدف بند دوم متناسب باشد. اگر در فرم اعتراض شک داریم، بهتر است زمان بیشتری را برای پیدا کردن فرم مناسب اختصاص دهیم. حتی اگر شرایط بحرانی است! یادمان باشد که حتی در شرایط بحرانی، برنامه‌ای حساب شده اما دیر نتیجه می‌دهد اما برنامه‌ای حساب‌نشده و عجولانه می‌تواند باعث یأس و ناامیدی بیشتر شود.

۴. تحقیقات و محاسبات

تحقیقات و محاسبات اغلب دست کم گرفته می‌شوند. به عنوان منتشر کنندگان فراخوان وظیفه داریم که تحقیقات لازم را در این باره انجام دهیم. حتی اگر فراخوانی را دریافت کرده‌اید، سعی کنید با تحقیق، آن را بارورتر کرده و بعد بازنشر کنید. در حال حاضر انقلاب با خرد جمعی کار می‌کند و باید خرد جمعی را وارد رفتارهایمان بکنیم.

تحقیقات بطور کلی در حداقل سه زمینه لازم است:

سرمایه ما چقدر است؟

یعنی توان ما برای فراخواندن مردمی که قرار است برنامه را اجرا کنند چه مقدار است؟ این محاسبات باید بیشتر از چند دقیقه فکر کردن باشند. برای مثال اگر قرار است از اینستاگرام و توییتر برای خبررسانی استفاده کنیم، باید بدانیم که اینفلوئنسرهای ما که قرار است فراخوان را پخش کنند چه تعداد مخاطب دارند؟ شمردن تعداد فالوورها کافی نیست. بلکه هر کدام باید بدانند که چه تعداد از فالوورهایشان فعالانه پست‌ها را دنبال می‌کنند؟ برای مثال وقتی در اینستاگرام استوری می‌گذارند چه تعداد سین (seen) می‌خورد؟ یا چه تعداد لایک می‌گیرد؟ یا چه تعداد از این افراد در محل برنامه هستند و می‌توانند مجری آن باشند؟ برای مثال وقتی فراخوان تجمعی در تهران می‌دهیم، چه تعداد از فالوورهای فعال ما ساکن تهران هستند؟ و این تعداد چه زمانی احتیاج دارند تا فراخوان را دریافت کنند و درباره شرکت کردن در آن تصمیم‌گیری کنند؟

این موارد نیاز به تحقیق دارد. اینفلوئنسرها باید مدام مخاطبانشان را رصد کنند. بدانند که استوری‌هایشان چقدر دیده می‌شود. چقدر لایک می‌گیرد. چه تعداد حدوداً از ایران هستند؟ در چه زمانی از روز بیشتر دیده می‌شود و …

این شناخت در طول زمان تکمیل می‌شود و بسیار مهم است. چون تعیین می‌کند که فراخوان ما چند روز قبل از برنامه باید منتشر شود و چه تعداد ممکن است در برنامه شرکت کنند. نتایج این تحقیقات تعیین می‌کند که آیا صرفاً استوری اینستا و توییتر کافی است یا نیازمند کمپین‌های اطلاع‌رسانی جانبی (مانند پخش تراکت و اعلامیه در سطح شهر از طریق افرادی که به فراخوان ما دسترسی دارند) نیز هستیم.

علاوه بر این لازم است که قدرت چانه‌زنی و همراه‌سازی خود را نیز بشناسیم. چه تعداد از اینفلوئنسرها از فراخوان ما حمایت می‌کنند و مجموع آن‌ها از چه گستره مخاطبانی برخوردار هستند. آیا با ده اینفلوئنسر ۵ میلیون مخاطب مشترک را پوشش می‌دهیم و یا به دلیل تنوع، می‌توانیم ۱۵ میلیون نفر در گروه‌های مختلف اجتماعی را مخاطب قرار دهیم.

در ضمن باید رفتار مخاطب را بشناسیم. آیا مخاطبان ما با دیدن یک فراخوان تصمیم به مشارکت می‌گیرند؟ یا حداقل سه بار فراخوان را در کانال‌های مختلف باید ببینند تا به این نتیجه برسند که این یک فراخوان هماهنگ است. آیا مخاطبان ما توانایی همراه کردن دیگرانی که مخاطب ما نیستند را دارند؟

یکی از ابزارهای مناسب برای پاسخ به این سوالات استفاده از روش جامعه آماری نمونه است. برای مثال هر اینفلوئنسر ۱۰۰ نفر از کاربرانش را بطور اتفاقی  بررسی می‌کند و از این بین تعداد ربات‌ها، کاربران بدون کنش، کاربران احتمالاً از ایران و … را محاسبه کرده و آن را به کل فالوورهایش تعمیم می‌دهد. در این روش لازم است که جامعه آماری نمونه بطور کاملاً تصادفی انتخاب شود.

ابزار دیگر گذاشتن نظرسنجی و آمارگیری است. از این طریق می‌توان رفتار مخاطب و معیار تصمیم‌گیری‌اش را مستقیم از خود او پرسید. البته باید نقش ربات‌های حکومتی در خرابکاری نتایج نظرسنجی را نیز در نظر گرفت. برای مثال با رصد مداوم نتایج می‌توان هجوم یکباره ربات‌ها را شناسایی و نتایج آن را خنثی کرد.

نکته مهم دیگر این است که حتماً در تحقیقاتمان چند سناریو را بررسی کنیم. برای مثال برای تخمین میزان شرکت‌کننده از حداقل سه سناریو استفاده کنیم:

  • سناریو خوشبینانه زمانی است که تمام برنامه‌های تبلیغاتی ما به درستی پیش می‌رود. یعنی تمام اینفلوئنسرهایی که در نظر داشتیم از فراخوان حمایت می‌کنند و برای مثال هر مخاطب فعال و مصمم نیز یک نفر را با خود همراه می‌کند. در این مرحله باید دقت داشته باشیم که از بزرگنمایی و رؤیاپردازی پرهیز کنیم. تمام فرضیات برای محاسبه تعداد مشارکت‌کنندگان باید یک پایه عددی داشته باشند.
  • سناریوی احتمالی که محتمل‌ترین تعداد شرکت‌کننده را محاسبه می‌کند. برای مثال علاوه بر فراخوان دهندگان، چند اینفلوئنسر دوست و همراه نیز از فراخوان حمایت می‌کنند.
  • سناریوی بدبینانه که حداقل مشارکت را محاسبه می‌کند و در آن تنها خودمان هستیم که فراخوان را انتشار می‌دهیم.

چگونه می‌خواهیم از سرمایه خود استفاده کنیم؟

حال که حدوداً محاسبه کرده‌ایم چه تعداد در فراخوان ما شرکت می‌کنند، باید بدانیم که چطور می‌خواهیم از این سرمایه استفاده بهینه کنیم. فرض کنید به دنبال تظاهرات هستیم و در سه سناریو تخمین زده‌ایم که:

  • در سناریوی خوشبینانه ۲۰۰ هزار نفر،
  • در سناریوی محتمل ۱۰۰ هزار نفر،
  • و در سناریوی بدبینانه حداقل ۵۰ هزار نفر شرکت خواهند کرد.

حال فرض کنید که دو مسیر برای فراخوان در نظر گرفته‌ایم بطول تقریبی ۴۰ کیلومتر. و فراخوان داده‌ایم برای شرکت از ساعت ۱۲ ظهر به بعد. حال می‌خواهیم محاسبه کنیم که آیا این فراخوان با این سرمایه به یک تظاهرات پر تعداد (موفقیت) منجر می‌شود یا خیر. برای محاسبات نیاز به فرضیاتی داریم که در طول زمان از روی تجربه بدست آمده‌اند و قابل بحث هستند:

  • ۷۵% معترضان با ماشین به محل می‌آیند و تنها در صورت دیدن تعداد زیادی معترض پیاده، ماشین را برای اعتراض ترک می‌کنند.
  • متوسط معترضان پیاده بعد از حدود نیم ساعت حضور در خیابان تصمیم می‌گیرند که آیا فراخوان موفق بوده یا خیر و بر اساس تصمیم‌شان به خانه بر می‌گردند یا در خیابان می‌مانند. آستانه تحمل به دو دلیل به نیم ساعت رسیده. یکی تعدد فراخوان‌های ناکارآمد و عدم اعتماد به موفقیت فراخوان‌ها و دیگری وجود نیروهای امنیتی و احتمال مشکوک شدن و دستگیری در صورت پرسه زدن طولانی‌تر از نیم ساعت. با تغییر شرایط ممکن است این حد تغییر کند. در این مثال تمرکز بر روی روش محاسبات است، نه نتایج.
  • معترضان پیاده باید حداقل به صد نفر در یک مکان و زمان مشخص برسند، تا کنشی اتفاق بیفتد. همیشه اولین فریاد نیاز به جسارت و امنیت دارد که در حضور جمع بدست می‌آید.
  • بدون مشخص کردن محل خاص، معترضان پیاده بطور اتفاقی در معبرهای پرتردد وارد مسیر می‌شوند. برای مثال در یک مسیر ۴۰ کیلومتری، حدود ۲۰ معبر پرتردد وجود دارد که معترضان در آن جمع می‌شوند.
  • بدون مشخص کردن زمان شروع، معترضان بطور اتفاقی در طول زمان شبانه‌روز وارد مسیر می‌شوند. در زمان مشخص شده (از ۱۲ ظهر) مردم بطور تجربی از ۱۲ ظهر تا ۲۲ شب وارد مسیر خواهند شد.

برای شبیه‌سازی رفتار جمعیت برنامه‌های کامپیوتری مختلفی وجود دارند. در این متن تنها به یک محاسبه ساده بسنده می‌کنیم تا لزوم شبیه‌سازی و تحقیق درباره رفتار جمعیت را در تهیه فراخوان نشان دهیم. لازم به ذکر است که بعد از چند بار محاسبه و تصحیح نتایج، می‌توانیم از نتایج فراخوان‌های گذشته به عنوان معیار تصمیم‌گیری استفاده کنیم. اما محاسبه:

  • ۲۰ معبر پر تردد ورودی در طول مسیر ۴۰ کیلومتری،
  • ۲۰ زمان ورود در طول ۱۰ ساعت حضور،
  • یعنی در کل ۴۰۰ گروه پیاده در مکان‌ها و زمان‌های مختلف که اگر کمتر از ۱۰۰ نفر باشند، دلسرد شده و به خانه باز می‌گردند.

حال ببینیم در کدام سناریو شرایط برای به هم پیوستن این گروه‌ها محیا می‌شود:

  • سناریوی خوشبینانه با ۲۰۰ هزار نفر شرکت کننده را درنظر بگیرید. ۲۵% پیاده می‌شوند و پیاده شدن باقی وابسته به دیدن کنش آن‌ها است. بنابراین حدود ۵۰ هزار نفر پیاده داریم که در طول مسیر ۴۰ کیلومتری و زمان ۱۰ ساعت حضور پخش خواهند شد. ۵۰ هزار تقسیم بر ۴۰۰ یعنی بطور متوسط گروه‌های ۱۲۵ نفری که برای شروع کنش کافی است. بنابراین در این سناریو احتمالاً کنش صورت گرفته و با پیوستن باقی معترضین که سواره‌ هستند و به هم پیوستن گروه‌های مختلف مکانی و زمانی، تظاهرات شکل خواهد گرفت.
  • در سناریو احتمالی یعنی حدود ۱۰۰ هزار نفر شرکت کننده، در نهایت شاهد گروه‌های حدوداً ۶۲ نفره خواهیم بود که برای کنش کافی نیست. یعنی مردم می‌آیند، کنشی نمی‌بینند، دلسرد می‌شوند و می‌روند. البته ممکن است به دلیل اینکه ورود مردم در معابر و زمان‌ها یکسان پخش نمی‌شود، یا بدلیل جسارت برخی از معترضین که در جمع کوچک نیز شروع به انجام کنش می‌کنند، در برخی نقاط مسیر و در زمان‌هایی خاص کنش‌هایی صورت بگیرد. ولی قطعاً به اندازه‌ای نخواهد بود که باعث اتصال گروه‌های مکانی و زمانی مختلف شده و منجر به تظاهرات شود. تاکید می‌کنیم که باید واقعیات را درنظر بگیریم و اصرار به انجام کنش حتی اگر تعدادتان کم بود، اصرار بی‌فایده‌ای است.
  • در سناریو بدبینانه، گروه‌ها ۳۰ نفری خواهند بود که احتمالاً حتی به چشم هم نمی‌آیند. یعنی مردم می‌روند، دلسرد می‌شوند و می‌گویند خبری نبود.

در این مثال موفقیت تنها در صورت وقوع سناریو خوش‌بینانه یعنی حضور ۲۰۰ هزار نفر بدست می‌آید. بنابراین برای موفقیت یا باید زمان لازم برای تبلیغ اختصاص دهیم تا به سناریوی خوش‌بینانه شرکت ۲۰۰ هزار نفر برسیم و یا تغییری در طول مسیر و زمان فراخوان بدهیم تا با تعداد کمتر نیز به تجمع برسیم.

البته تغییر مکان و زمان فراخوان تعدادی از فرضیات را تغییر خواهد داد و باید با سعی و خطا سناریوهای میزان مشارکت را دوباره محاسبه کنیم. برای مثال باید بررسی کنیم که اگر مسیر را به ۱۰ کیلومتر کاهش دهیم، آیا باز همان تعداد شرکت خواهند کرد یا گروهی به دلیل دوری مسیر از محل کار و زندگی‌شان قید شرکت کردن را خواهند زد.

برگشت سرمایه ما چقدر است؟

مردم و معترضان سرمایه انقلاب هستند و باید برای سرمایه احترام قائل شد. باید تکرار کرد که با یک فراخوان انقلاب پیروز نمی‌شود و استمرار رمز موفقیت است. بنابراین باید به گردش سرمایه فکر کرد و آن را بی‌برنامه هزینه نکرد.

باید تحقیق کنیم که در صورت وقوع سناریوهای احتمالی چه دستاوردهایی خواهیم داشت. باید دستاوردها را اندازه گیری کرده و از نتایج آن برای فراخوان‌های بعدی استفاده کنیم. برای مثال باید تعریف کنیم که چه انعکاسی از این برنامه به منزله موفقیت است. آیا انتظار دیدن فیلم تظاهرات پرتعداد را داریم؟  آیا انتظار دیدن تصاویر مغازه‌های بسته (برای مثال حداقل ۵۰%) را داریم؟ آیا انتظار داریم که قشر خاکستری را متقاعد کنیم و از فردا شاهد اعلام همبستگی کسانی باشیم که تابحال ساکت بوده‌اند؟ برای مثال لایک بیشتر؟ استوری بیشتر؟ تعداد هشتگ بیشتر؟
و مهمتر از همه باید بدانیم که با این دستاوردها چکار می‌خواهیم بکنیم و قدم بعدی چیست؟ آیا به دنبال تضعیف روحیه حکومت هستیم؟ آیا به دنبال ایجاد حس “ما می‌توانیم” در بین مردم هستیم؟
بسیار مهم است که بعد از رسیدن به موفقیت، پا روی پا نیندازیم و به دیدن عکس‌ها و خوشحالی بسنده نکنیم. باید موفقیت را تبلیغ کنیم، با استفاده از آن به خود روحیه بدهیم و روحیه سرکوبگران را تضعیف کنیم و مهمتر از آن مردم بیشتری را متقاعد کنیم که “ما می‌توانیم!”

برای این منظور لازم است که معیارهایی را برای اندازه‌گیری موفقیت تعریف کنیم. لازم به ذکر است که استفاده از این معیارها در طی برنامه‌ریزی و آماده‌سازی نیز مهم است. چون با استفاده از آن‌ها می‌توانیم بررسی کنیم که تا چه حد پیش‌فرض‌ها و تخمین‌های ما درست بوده‌اند و آیا ادامه مسیر درست است یا نیاز به تغییر می‌بینیم. ابزار موجود می‌توانند رصد فعالیت‌های مجازی، نظرسنجی، بازخورد مردمی و … باشند.

برای بررسی میزان موفقیت، بهتر است که برنامه را در چند مرحله‌ در نظر بگیریم. یعنی برای مثال فاز رسیدن به اجماع درباره طرح فراخوان، تبلیغ و انتشار فراخوان، اجرای فراخوان و بهره‌برداری از برنامه. برای هر کدام از این فازها باید شاخص‌هایی را جهت اندازه‌گیری موفقیت و رصد شرایط تعریف کرده و اندازه‌گیری کنیم. برای مثال در هنگام تبلیغ، رصد کنیم که هشتگ فراخوان به چه تعداد تکرار می‌شود. یا در هنگام اجماع رصد کنیم که چه تعداد اینفلوئنسر نسبت به طرح فراخوان واکنش مثبت نشان می‌دهند و پست‌های مربوطه چه تعداد لایک دریافت می‌کنند. شاید این شاخص‌ها در مرتبه اول بی‌معنی باشند. ولی با ثبت آن‌ها و مقایسه‌شان در طول زمان، هر عدد معنایی عینی پیدا می‌کند. مثلاً می‌گوییم در فراخوان قبلی که هشتگمان ۲۰ هزار بار تکرار شد، مشارکت تقریباً ۱۰ هزار نفر بود. پس الآن که هشتگمان ۵۰ هزار بار تکرار شده می‌توانیم انتظار مشارکت ۲۵ هزار نفر را داشته باشیم. و مقایسه‌هایی از این دست.

یکی از ابزارها بازخورد معترضان است. اینفلوئنسرها می‌توانند از مخاطبانشان بخواهند که مشاهداتشان را ثبت کرده و بصورت گزارش برایشان ارسال کنند. برای مثال، ساعت حضور، جو محل و تعداد احتمالی معترضان، وقوع یا عدم وقوع کنش و … این گزارش‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند و حتی می‌توان از آن‌ها برای دانستن جو شهر در هنگام تبلیغ نیز استفاده کرد. گزارشاتی از این دست در ایام انتخابات گذشته فراوان بود!

۵. حفظ فراخوان

به احتمال زیاد اتاق‌های فکر ج.ا. سعی خواهند کرد که فراخوان‌ها را به بیراهه بکشانند. راه مقابله با آن نیازمند شناخت نقاط  قوت و ضعف ما و نقاط قوت و ضعف ج.ا. است.

  • ما پر تعدادیم، از خرد جمعی برخورداریم و از آگاهی سود می‌بریم، ولی سرعتمان در تصمیم‌گیری پایین است و در حال حاضر قدرت برخورد قهری نداریم.
  • ج.ا. کم تعداد است، افراد سرکوبگر عادت به فرمانبری داشته و خرد جمعی ضعیفی دارند و آگاهی به ضررشان است ولی از سرعت بالایی در تصمیم‌گیری و اجرا برخوردارند و قدرت سرکوبگری بالایی دارند.

بنابراین باید با توجه به این مسائل حرکت کنیم و از فراخوان حفاظت کنیم. برای مثال وقتی مطلع هستیم که سرعت ما کمتر است و تعداد ما بیشتر باید روی طرح‌هایی کار کنیم که بر آگاهی‌رسانی تاکید دارند و بر تاکتیک غافلگیری بنا نشده‌اند. دادن فراخوان‌های دفعتی و گنگ و سربسته از نقاط قوت ما استفاده نمی‌کنند. معترضان ما سرباز نیستند که صرفاً دستور را اجرا کنند. انسان‌هایی هستند که به دلیل متقاعد شدن به خیابان آمده‌اند. با آن‌ها به شکل سربازان بی‌خبر و بدون اراده برخورد نکنیم. این مسئله برای حفظ همبستگی در اجرای فراخوان و اقبال عمومی لازم است.

ما باید با تکیه بر خرد جمعی و تکیه بر بحث و گفتگو درباره فراخوان‌ها و بهینه‌سازی آن‌ها در طول زمانِ آماده‌سازی از نقاط قوت خود استفاده کنیم. یعنی برای حفظ فراخوان سعی کنیم که گفتگو درباره اهداف و نحوه اجرای آن را گسترش دهیم و از نگاه بالا به پایین که “من فراخوان می‌دهم. این حساب شده است. انقدر سوال نکن و صرفا اجرا کن” بپرهیزیم! در این صورت است که اگر حربه‌ای از طرف سایبری‌ها و اتاق فکر ج.ا. هم بیاید با بحث و گفتگو خنثی می‌شود.

برای حفظ فراخوان و به بیراهه نرفتن آن لازم است که بر روی خرد جمعی، آگاهی و تعداد بالا تمرکز کنیم و بدانیم که با دادن فراخوان عجولانه فقط خودمان را غافلگیر می‌کنیم و نه حکومت را. تظاهرات میلیونی اتفاق خواهد افتاد و حکومت هم این را خواهد دانست ولی با این حال قادر به مقابله با آن نخواهد بود.

نکته مهم دیگر استفاده از خلاقیت و خرد معترضان است. سرکوبگران سربازانی هستند که صرفاً دستور را اجرا می‌کنند. آن‌ها وابسته به فرمانده هستند. بنابراین از وجود الگوهای تکراری و برنامه‌های کاملاً دقیق سود می‌برند. چون در این صورت فرماندهان می‌توانند از پیش شرایط را پیشبینی کرده و متناسب با آن فرمان سرکوب صادر کنند.

لازم است که در فراخوان‌ها فضایی را برای کنش خلاقانه معترضان در نظر بگیریم. یعنی باید سعی کنیم در هر فراخوان معترضان را از اهداف و چهارچوب‌های کلی مطلع کنیم، ولی فضایی را هم برای تصمیم آنی آن‌ها خالی بگذاریم.

برای مثال تظاهرات از ساعت ۱۹ در مبدأ میدان ولی‌عصر به سمت میدان راه‌آهن فراخوانی کاملاً پیش‌بینی شده است.

می‌توانیم همین تظاهرات را به گونه‌ای دیگر طراحی کنیم که قابل پیش‌بینی نباشد: سعی کنید در حدود ساعت ۱۹ به میدان‌های ولیعصر، تجریش، صادقیه و نبوت نزدیک شده و در آن‌ها حضور پیاده پیدا کنید. اگر راه‌ها بسته بود، در نزدیک‌ترین محل به میدان تجمع کنید. هر جا سرکوبگران حمله و سعی در متفرق کردن داشتند، حرکت کنید و سعی کنید از مسیر دیگری به میدان نزدیک شوید. هدف پر کردن میدان‌ها با حضور حداکثری افراد پیاده است. اگر جمعیت زیاد بود خیابان را هم پر کنید و مسیرها را ببندید. پس از فتح میدان‌ها می‌توانید شعار دهید! سعی کنید حداقل تا ساعت ۲۲ در میدان‌ها بمانید و قدرت‌نمایی کنید!

۶. داشتن برنامه برای چند سناریو

همیشه این احتمال را در نظر بگیرید که ممکن است سناریوهای مختلفی اتفاق بیفتند. سعی کنید سناریوها را مرور کرده و بیشتر رهنمودهایی بدهید که راهکار سناریو باشند و نه راه حل. این سناریوها باید در جمع بحث و بررسی شوند. بدانید که آگاهی یکی از نقاط قوت ما است. آن را از همرزمان‌تان دریغ نکنید! عدم آگاهی باعث می‌شود که نتوانیم از خرد جمعی استفاده کنیم!

برای مثال فراخوان راهبندان اتوبان حکیم برای حمایت از معترضان پیاده یک سناریو را در نظر گرفته بود و مشخص نبود که اگر معترضان پیاده نباشند و یا اتوبان به هر دلیلی بسته نشود، تکلیف چیست. احتمالا محاسبات درستی نیز برای تعداد شرکت‌کنندگان لازم برای راهبندان هم صورت نگرفته بود.

اگر فراخوان دهندگان سناریوهای مختلف را بررسی کرده‌اند لازم است که این اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهند. یک معترض با آمادگی فکری قبلی، قطعاً مؤثرتر از معترضی است که به امید دیدن یک صحنه خاص روانه خیابان شده است. حتم داشته باشید که اتاق‌های فکر متعدد ج.ا. سناریوهای زیادی را بررسی می‌کنند. صحبت نکردن از سناریوهای احتمالی، تنها معترضان را در بی‌خبری می‌گذارد. ج.ا. افرادی دارد که برای تحلیل شرایط و سناریوها آموزش دیده و پول می‌گیرند.

نکته مهم دیگر طراحی برنامه بصورت یک موقعیت برد-برد است. برای مثال بسیاری از ما بطور ناخواسته برای بازی ایران و ولز یک موقعیت برد-باخت طراحی کرده بودیم که وابسته به سناریوی باخت ایران بود. می‌توانستیم برای هر دو سناریو برنامه‌ داشته باشیم. یک برنامه برای سناریوی برد ایران و یک برنامه برای سناریوی باخت ایران. در بسیاری از موارد اینطور خواهد بود که ما از نظر احساسی به یک سناریو علاقه و وابستگی بیشتری داریم. منتهی باید برای سناریوی دیگری که چندان مورد علاقه ما نیست هم برنامه‌ریزی کنیم. چون پیروزی هدف نهایی ما است و برای رسیدن به آن باید از هر موقعیتی استفاده کنیم!

 

در انتها لازم به ذکر است که هدف ما از نوشتن این متن، بازی کردن نقش اتاق فکر نیست. می‌خواهیم با به اشتراک گذاشتن تحلیل‌ها، مشاهدات، اطلاعات و تجربه‌ها به وضعیتی دست یابیم که در آن خرد جمعی بتواند برنامه‌هایی را برای ادامه و پیروزی انقلاب ترتیب دهد. برای این منظور لازم است که بر روی نقاط قوت خودمان تمرکز کنیم و واقعیت‌ها را بپذیریم. باید بجای انکار واقعیت و متهم کردن یکدیگر، به دنبال راهی برای استفاده از واقعیت‌های موجود در جامعه باشیم.

ما می‌توانیم!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)