از اولین لحظاتی که پس از سرکوب بیشرمانه پزشکان، و بیانیه های پزشکان در شهرهای مختلف کشور، صحبت از اعتصاب پرستاران و کارکنان بخش بهداشت و درمان مطرح شد، روشن و بدیهی بود که طرفداران نظام جمهوری اسلامی و لابی آنها در رسانه ها، لباس اخلاقمداری به تن کرده و برای سرکوب این اعتصاب ها به طرح مباحث اخلاقی، به میان کشیدن اصول حرفه ای و نیز سوگندی که کادر درمان خورده اند روی آورند. به بازی گرفتن احساسات، و سواستفاده از مباحث اخلاقی، دقیقا همان تاکتیکی بوده که این افراد در مورد تحریمها به کار برده بودند. این موضوع در ظاهر، و آنگونه که از سوی این افراد مطرح میشود، گاه چنان موضعی صحیح به نظر میرسد که شاید برای بسیاری از افراد حتی به طور صادقانه این سوال مطرح شود که آیا دکترها، پرستارها و در کل، کارکنان بهداشت ودرمان، با توجه به طبیعت حرفه ای که در آن مشغول هستند، حق اعتصاب دارند؟ پاسخ بسیار ساده ست: بله! پرستارها و دکترها هم مثل هر فرد، صنف و حرفه ی دیگری حق اعتصاب و اعلام خواسته های صنفی و سیاسی خود را دارند.
مسلم است که نوع کار کادر درمان، و خدماتی که به جامعه ارائه میدهند، با اکثر مشاغل دیگر متفاوت است؛ فعالیت این افراد با جان و زندگی بیماران و مراجعین به مراکز درمانی مرتبط است و توقف کامل فعالیت آنها، بر خلاف کارگران و کارکنان اکثر بخشهای دیگر، تنها به خسارت مالی به کارفرما و فشار صنفی و سیاسی منتهی نشده و می تواند به مرگ و آسیب جسمی و روحی به بیماران ختم شود. کسانیکه منکر حق اعتصاب پزشکان و کادر درمان هستند، بر این واقعیت پذیرفته شده تاکید دارند و سوگندی که پزشکان برای حفاظت از جان و سلامت مردم خوردهاند را بنای استدلال خود قرار میدهند.
این اولین باری نیست که موضوع ابعاد اخلاقی و حرفهای افرادی مانند کادر درمان، آشتشنشان ها، نیروهای پلیس و مشاغلی از این دست مطرح شده و مورد بحث قرار میگیرد. دهه هاست که مسائل مرتبط با آن را تحت عنوان «اخلاق اعتصاب» میخوانند، که به بررسی ابعاد اخلاقی و حرفهای اعتصاب، بخصوص از طرف مشاغلی چون پزشکان را مورد بررسی قرار میدهد.
اعضای کادر درمان، و کارکنان بهداشت و درمان، سوگندی خورده اند که بر اساس آن وظیفه حفاظت از سلامت بیماران را بر عهده گرفته، و منافع آنها را بر هر چیز دیگر ارجح میدانند. این سوگند، و وظیفه خطیر، پایه استدلال مبنی بر مردود بودن اعتصاب از سوی پزشکان را تشکیل میدهد، در حالیکه با نگاه دقیقتر در می یابیم که پزشکان و پرستاران اتفاقا بر اساس همین سوگند و وظایف تعریف شده، موظف به اعتصاب و اعتراض هستند، چراکه بر اساس آنچه به عنوان وظیفه اصلی کادر درمان تعریف شده، منافع بیمار در هر شرایطی در اولویت اول قرار داشته و بر هرچیز دیگر ارجح است.
منافع بیماران به دو دسته «منافع نرم» و «منافع سخت» تقسیم می شوند. منافع سخت بیمار شامل سخت افزار، زیرساخت، امکانات، آموزشهای کادر درمان، مدیریت صحیح درمانی، و هرنوع مسئله سخت افزاری است که شرایط فیزیکی و عملیاتی مناسب جهت درمان بیمار به بهترین شکل ممکن را فراهم می کند. ساختمان بیمارستان، تجهیزات آن، تعداد، کیفیت و آموزش کادر درمان، تکنولوژی به روز و مدرن، مدیریت کادر درمان، به کار گیری تحقیق و توسعه و علم روز دنیا، فراهم بودن داروهای مورد نیاز و روش های درمانی رایج در دنیا، امنیت بیمار، عدم تبعیض بر بیمار، درمان بدون توجه به اتهامات مطرح شده از سوی دولت ها، احترام به اصل محرمانگی اطلاعات بیمار، عدم دخالت نیروهای امنیتی، مدیریت و کنترل کادر درمان بر محیط درمانی، همگی از جمله نمونه های منافع سخت بیمار هستند.
منافع نرم بیمار هم اهمیتی کمتر از منافع سخت ندارند، و شرایطی را شامل می شوند که کادر درمان بتواند با آرامش، بدون ترس از سرکوب یا دخالت نیروهای امنیتی، بدون ترس از اخراج یا تعدیل نیرو به فعالیت خود بپردازد؛ حقوق کافی را به طور مرتب دریافت کند، نگران از دست دادن شغل به دلایل قراردادهای استخدامی یک طرفه نباشد؛ جامعه و محیط درمانی آرامش و امنیتی جسمی و روحی کافی برای فعالیت او را فراهم کند، و به طور کلی شرایط روحی، اجتماعی، امنیتی، و حیاتی کادر درمان در حالتی ایده آل قرار داشته باشد.
مخالفین حق اعتصاب کادر درمان با ما هم عقیده هستند که پزشکان و پرستاران از نظر اخلاقی و حرفهای موظف هستند که منافع بیمار را در اولویت اول قرار دهند، و بحث «اخلاق اعتصاب» نیز بر این نکته تاکید دارد که اعضای کادر درمان تنها در صورتی حق اعتصاب دارند که «در راستای احقاق حقوق و منافع بیمار باشد». با نگاهی به شرایط این روزهای ایران میبینیم که منافع سخت و نرم بیمار در ایران در خطر است و حقوق آنها انکار می شود. زیرساخت های قدیمی و ضعیف، تعداد کم کادر درمان، کمبود دارو، دستگاه ها و تکنولوژی درمانی، هزینه های بالای درمان، مشکلات حقوق ناکافی بسیاری از اعضای کادر درمان، حقوق های معوقه، قراردادهای استخدامی، اخراج های بی رویه، ورود نیروهای امنیتی به محیط های درمانی، دخالت آنها در روند درمان، زیر پا گذاشتن اصل محرمانگی میان پزشک و بیمار، سرکوب و ایجاد وحشت در محیط درمانی و حتی ضرب و شتم کادر درمان.، همگی نشاندهنده وضعیت بد و در خطر بودن منافع بیماران است.
اگر سوگند کادر درمان مبنی بر حفاظت از منافع بیمار و ارجحیت آن بر هر موضوع دیگر را بپذیریم، و نگاهی غیرجانبدارانه به وضعیت فعلی محیط درمانی بیندازیم، باید بپذیریم که کادر درمان اتفاقا بر اساس همان وظیفه ی درمانی، و انسانی خود، بنا بر اصول حرفهای و اخلاقی حرفه شان، باید دست به اعتصاب و اعتراض بزنند، و غیراخلاقی دانستن چنین اعتصابی با تکیه بر اصول اخلاقی و سوگند پزشکان ممکن نیست.
البته لازم به ذکر است که مشاغلی چون پزشکان و پرستاران، به دلیل نوع خدماتی که به جامعه ارائه میدهند، و آسیبی که عدم انجام وظیفه آنها می تواند به افراد بزند، رویه و روش متفاوتی برای اعتصاب دارند. سازماندهی اعتصاب آنها پیچیده تر است، و باید با برنامه ریزی برای حضور حداقل نیرو در بخش های اورژانس، و اطمینان از عدم آسیب به بیماران پرخطر انجام گیرد، که در نمونه های اعتصاب پرستاران و کادر درمان در کشورهای مختلف مشاهده شده است.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.