جان باختن مهسا امینی یکی دیگر از قربانیان خشونت حاکم بر ایران دربازداشتگاه، توسط نیروهای آتش به اختیاری که تحت عنوان گشت ارشاد عرصه را بر مردم تنگ کردهاند، بار دیگر بیانگر این امر واقع است که نظام ولایت فقیه از دین و اخلاق خالی و از زور و تزویر پراست.
مجامع اسلامی ایرانیان ضمن همدردی با خانواده او، این ضایعه را به ملت ایران تسلیت میگویند.
آنچه که امروز این آتش به اختیارها به بهانه “امر به معروف و نهی از منکر” انجام میدهند خود مصداق بارز منکری بزرگ که نقض حقوق ذاتی انسان و کرامت او است میباشد. آنچه که امروز بر ایران حاکم است نه دولت دینی بلکه دین دولتی که هدفی جز بقای استبداد فاسد و فاسد پرور ندارد میباشد.
حاصل بیش از چهل سال حاکمیت ولایت مطلقه فقیه و دین دولتی (اسلام فقاهتی) بر ایران، امروز جز نابسامانیهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در نتیجه، اختلاسهای نجومی از یکسو و فقر روز افزون از دیگر سو، افزایش اعتیاد و فحشا و خودکشی و… چه چیز دیگری است؟
هدف انقلاب مردم ایران درسال۵۷ استقرار حاکمیت ملی بر اساس دو اصل تفکیک ناپذیر استقلال و آزادی بود. آقای خمینی با کودتا علیه انقلاب و رای مردم با توسل به اسلام از خود بیگانه در قدرت، ولایت فقیه و سپس مطلقه آن را به مردم تحمیل و نظامی استبدادی را بنیان نهاد که نمیتوانست نتیجهای جز آنچه که امروز در کشور میگذرد داشته باشد.
نظام ولایت مطلقه فقیه در بن بستی که با فساد و جنایت ایجاد کرده گرفتار است و دست پا میزند و چنگ و دندان نشان میدهد. نظامی که روی به استبداد میآورد، پایگاه مردمی را از دست میدهد و لاجرم فاسد و برای ادامه حیات نیازمند توسل به زور میشود.
هموطنان، هر روز ادامه این رژیم که ایران و ایرانی را به گروگان گرفته است با خشونتی که اعمال میکند عرصه را بر مردم به ویژه جوانان تنگ تر خواهد کرد و ضحاک وار قربانیان بیشتری خواهد گرفت.
آنچه استبداد از آن واهمه دارد، اتحاد مردم بر محور استقلال و آزادی و بر اساس حقوق در جنبشی عمومی به دور از خشونت است که تنها راه برون رفت از وضعیت پر از خشونت و فسادی است که حیات ملی ایرانیان را به خطر انداخته است. بکوشیم تا اعتراض به نقض حقوق را با محترم شمردن آن همگانی کنیم تا با اتحاد و همبستگی به حیات ننگین نظام استبدادی پایان دهیم.
اما سخنی با روحانیت و “فقها”، مهسا امینی بنا بر شواهد و بیانیه نیروی انتظامی، به جرم “بد حجابی” جهت ارشاد به مقر پلیس برده شده است، در فقه شما، عدم رعایت حجاب که بر وجوب آن ادله محکم و اجماع نیست مجوز قتل نفس است؟ مگر نفرمود که هرکس انسان بیگناهی را بکشد مثل این است که تمامی انسانها را کشته است؟ نباید پرسید «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟».
با آنچه که طی بیش از چهل سال به نام اسلام دولتی (اسلام فقاهتی) در ایران میگذرد که حاصلی جز بی اخلاقی و نقض حقوق و کرامت انسان، خرافه پراکنی و بدعت و کیش شخصیت، آنچه که شما نیز شاهد آن هستید نداشته است، آیا وظیفه و مسئولیت آنانی که دغدغه دین دارند در قبال این گونه جنایتها که بنام دین اما با مجوز فقیهان اسلام ستیز انجام میگیرد اعتراض به این وضعیت اسفبار نیست؟ آقایان “علما” سکوت تا کی؟ آیا وقت آن نرسیده است (اگر دیر نباشد) که با مخالفت با دین دولتی و رها کردن دین از چنگ قدرت، رسالت اصلی آن را به مثابه بیان آزادی که حافظ حقوق و کرامت انسان است یاد آور شوید؟
و اما شما نیروهای نظامی و انتظامی، آیا وظیفه شما پاسداری از حقوق، امنیت و کرامت مردم است یا خدمت به ظلم و جوری که نهایتا دامن خود شما را نیز خواهد گرفت؟ آیا سرپوش گذاشتن به جنایت هایی که اقلیتی آتش به اختیار از میان شما مرتکب میشوند شریک شدن در جنایت آنها نیست؟ شما با اعتراض به نقض حقوق مردم در هر جا میتوانید دایره عمل این جانیان را تنگ کنید. با مردم همراه باشید تا به وظیفه و رسالت خود عمل کرده باشید.
مجامع اسلامی ایرانیان
۱۷ سپتامبر ۲۰۲۲ برابر با ۲۶ شهریور ۱۴۰۱
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.