آقای حسن روحانی که با حمایت همه جانبه اصلاح طلبان از جمله آقایان هاشمی و خاتمی و در یک انتخابات پر ابهام به ریاست جمهوری رسید، نوزدهم شهریور در گردهمایی ائمه جمعه گفته است: «مردم در انتخابات سال ۱۳۹۲ «همه شبهات» افکار عمومی جهان درباره انتخابات گذشته را «شست وشو» دادند، این امر به دلیل آگاهی مردم و تدبیر رهبری صورت گرفت. برای دشمن خیلی سخت بود که با این همه القا علیه نظام و روحانیت مردم مجددا یک روحانی و معمم را انتخاب کردند. مردم ایران مردمی بزرگ هستند و مردمی هستند که در انتخابات دست رد به سینه همه دشمنان زدند و دنیا را به شگفتی وادار کردند.»

البته از آقای روحانی که در ۱۹ اسفند ۱۳۵۸ به «دروغ» خود را دارای مدرک دکترای جامع شناسی حقوقی معرفی کرده بود و پیش از اخذ دکترای شبهه برانگیز خود از دانشگاه کلدونین گلاسکو در چهار دوره مجلس رژیم مدعی دارا بودن مدرک دکتر بوده است و اخیرا هم امثال نداها و سهراب اعرابی ها را به «اردوکشی خیابانی» متهم کرده است و همچنین از اصلاح طلبانی چون آقایان حجاریان و عارف که به مردم به چشم ابزار فشار برای سهم خواهی از قدرت می نگرند، تعجبی ندارد که به شکل غیر مستقیم، آقایان موسوی و کروبی و مردم معترض به نمایش انتخابات سال ۸۸ را متهم کنند که چون در انتخابات شکست خورده بودند، زیر بازی زده و با «اردوکشی خیابانی»، سعی در تصاحب قدرت از راه زور کرده اند، تعجب از دوستانی است که تا پیش از این ادعای آزادی خواهی شان گوش فلک را پر کرده بود ولی اکنون در برابر این دروغها سکوت مرگباری کرده یا حتی دست به کار توجیه سرکوب های ضد انسانی جمهوری اسلامی شده اند! دوسانی که پیش از این خود را مخالف جمهوری اسلامی و طرفدار دموکراسی و حقوق بشر میخواندند، با تغییر «تدارکاتچی» نظام، به یکباره مدافع جمهوری اسلامی شده و حتی سرکوبهای این رژیم ضد انسانی را به اشکال گوناگون توجیه می کنند!ً

تصور کنید اگر به جای آقای روحانی، آقای احمدی نژاد چنین نظری در مورد انتخابات ۸۸ داده بود، این دوستان مدعی آزادی خواهی چه واکنشی نشان می دادند!؟، متاسفانه ما با جریاناتی مواجه هستیم که معتقدند اشخاص نباید خود را با حقیقت تنظیم کنند، بلکه حقیقت بسته به بازگو کننده آن تغییر می کند!

آن به اصطلاح برابری خواهان جنسیتی ای که با ترفند «رای دادن زنان خارج از کشور با پوشش اختیاری» بخشی از هم میهنان خارج از کشور را به پای صندوقهای رای کشانده و برای سرکوب زنان (و مردان) داخل کشور که تنها جرمشان پیروی نکردن از پوشش دولتی است، پشتوانه مردمی درست کردند، حال در برابر این سرکوبها مسئول بوده و باید پاسخگو باشند. جالب است که این دوستان اگر هم به این سرکوبها در «دوران روحانی» واکنشی نشان می دهند، با گفتن جملاتی خطاب به حکومت روحانی همچون «اگر قدرت ندارید، حداقل سکوت نکنید»، سعی دارند مسئولیتها را از دوش آقای روحانی و حکومتش بردارند، در حالی که اگر آقای روحانی  حقیقتا بی اختیار و «تدارکاتچی» باشد، وعده هایی که در زمان انتخابات داده است چیزی جز کلاهبرداری نبوده و باید مورد استیضاح قرار گرفته و از شهروندان نیز عذرخواهی کند.

متاسفانه کنشگران سیاسی و مدنی ایران هیچگاه از سوی جامعه به خاطر مواضعشان مورد بازخواست قرار نمی گیرند و به همین دلیل، با محور قرار دادن قدرت به جای استقلال و آزادی، کاملا غیر مسئولانه و براساس احساسات زودگذر اعلام موضع می کنند که نتیجه آخرین موضعگیری این جریانات مدعی آزادی خواهی، این شد که در عرض حدود دو هفته، فرصت تاریخی ای که پس از رسوایی بزرگ انتخابات ۸۸ و اعلان جنگ علی خامنه ای به بخش بزرگی از شهروندان ایران؛ برای نابودی جمهوری اسلامی و تشکیل دولت  حقوقمدار فراهم آمده بود، بر باد رود و جمهوری اسلامی دوباره تثبیت شده و قاطعانه تر و بی هزینه تر به سرکوب ایرانیان بپردازد!

به برخی  کنشگران سیاسی و برابری جنسیتی که «تا پیش از انتخابات ۹۲» از سرکوب های جمهوری اسلامی انتقاد کرده و خواستار پاسخگویی مسئولان بودند، پیشنهاد می شود که نقدپذیری و پاسخگو بودن را از خود شروع کنند! پیشنهاد نویسنده به هم میهنان عزیز نیز این است که از تمام جریانات سیاسی و کنشگران مدنی و حقوق بشری و برابری خواهان جنسیتی بخواهند که صراحتا اعلام کنند که آیا به نظام جمهوری اسلامی معتقد هستند یا نه؟ و همچنین مسئولیت مواضع خود را پذیرا باشند، در این صورت، اولا مدعیان مخالفت با جمهوری اسلامی دیگر نمی توانند همنوا با علی خامنه ای، برای شرکت مردم در نمایش انتخابات و تثبیت نظام ولایت مطلقه فقیه تلاش کنند، زیرا در غیر اینصورت رسوا خواهند شد، دوما طرفداران جمهوری اسلامی از جمله اصلاح طلبان مجبور به پاسخگویی خواهند شد و دیگر نمی توانند پس از انتخابات اعلام کنند: «رئیس جمهور هیچ اختیاری ندارد و بنابرین، مردم باید وعده هایی که در زمان انتخابات از ما شنیده بودند را فراموش کنند!»

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com