آیا بریتانیای بزرگ در آستانه سیر قهقهرایی است؟  آیا سلطنت کماکان قدرت نمادی خویش را حفظ خواهد کرد؟

مرک ملکه الیزابت دوم ( ۲۰۲۲-۱۹۲۶)، دراقامتگاه تابستانی بالمورال دراسکاتلند، درشامگاه پنجشنبه ۱۷ شهریور۱۴۰۱ خورشیدی (۷ اکتبر ۲۰۲۲)، به عنوان با سابقه ترین بانوی سیاستمداردربریتانیا وغرب با “مشت های مخملی”، پس از ۷۰ سال سلطنت در سن ۹۶ سالگی، جهان غرب را عزادار نمود و موجی از شوک در سراسر جهان ایجاد کرد، که بخشی ازآن طبیعی است و بخشی هم سروصدای زیاد برای پوشناندن بحران اقتصادی واجتماعی و تاثیر این مرگ بر بی ثباتی آینده ی سیاسی یکی از قدیمی ترین کشورهای استعماری جهان

تنها لویی چهاردهم با ۷۲ سال و۱۱۰ روز، که در محتوی سیاسی کاملا با این بانو متفاوت بود، سلطنت طولانی تری داشت. با جمله: “ملکه مرده است”، در شامگاه پنجشنبه، مجریان تلویزیون بی بی سی با کت و شلوارهای سیاه، با چهره های بظاهرً غمگین، با انتشار پیام های تسلیت رهبران جهان ، صدها میلیون بیننده که سوگواری را به طور زنده روی صفحه نمایش خود دنبال می کردند را در جو کاملا عاطفی فرو بردند که مقداری هم با توجه به محبوبیت این بانو طبیعی بود.  او فاقد قدرت سیاسی بود ولی تأثیر آن بیش از هر چیز به دلیل حضور همه جانبه وی در طول این هفتاد سال سلطنت، در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی مردم بود : نمایش های شخصی و بازتاب های فرهنگی از جمله تمبر، سریال های تلویزیونی، و ساخت موسیقی در ژانر رپ، راک، پانک، ضرب اسکناس ها و سکه ها، چاپ تصویر وی بر روی جلد مجلات و …

در ده روزمانده تا تشییع جنازه ملکه الیزابت دوم، بریتانیا خود را در جایی که همیشه فکر می‌کرده می‌بیند: در مرکز جهان با نخوتی به ارث برده از دو قرن استعماری و حق وتو در سازمان ملل. این ده روز رادیو وتلویزیون نوید بزرگ بودن امپراطور را می دهد و با تبلیغات اکثریت قریب به اتفاق رعایای اعلیحضرت را با گذشته بریتانیا پیوند می دهد و خوشحال خواهند کرد. گرم نگاه داشتین «وضعیت ذهنی کشور» می تواند بازتابی از یک هویت جمعی ارث برده ازفرادستی طبقاتی و نژادی از گذشته باشد که تا اندازه ای هم با گذشته آن انطباق دارد : پیشتازبریدن سرپادشاه درسال ۱۶۴۸، دو قرن امپراتوری مسلط جهان، ورود درجنگ های اول و دوم جهانی، انقلاب صنعتی، مقاومت بی نظیر در بمباران های آلمان “بلیتز” در سال ۱۹۴۱،.. . . الیزابت دوم، به دلیل نقشش در تحکیم این هویت جمعی و سیاسی، توانست به نماد فانتزی این هویت فرا زمینی تبدیل شود.

اوفرمان پانزده نخست وزیر را توشیح کرد، از وینستون چرچیل شروع شده و تا اخرین نخست وزیر تا یک هفته قبل. او تا آخرین لحظات زندگی، حتی چند روز قبل ازمرگ، شیفته این قدرت رمانتیک و فانتزی بود علیرغم سن بالا. اما هیچ ایدئولوژی رسمی، هیچ ایده ای، نقل قول های مهمی از خود باقی نگذاشته است، ایا این قدرت سکوت وار و رمانتیکی با ترمه قباهای درباری سلاطین و مخملی است که او را در تاریخ مردمش بسیار مهم می کند؟ تاجگذاری او در سال ۱۹۵۳ یکی از اولین رویدادهایی بود که در جهان از تلویزیون پخش شد، وبا این حال او هرگز تسلیم وسوسه رسانه ها نشد، محفوظ ماند و با وقار و در واقع گریزان ماند. اما چشمش را به روی مداخلاات استعمارگرایانه بریتانیا در جهان ( کودتای ۲۸ مرداد، مبارزات مردم ایرلند شمالی برای استقلال، حمله غرب به عراق و أفغانستان، …) بست و با سکوت علامت رضاست  به ظاهر عدم دخالت سیاسی خویش را توجیح کرد.

پس از ده روز فروبردن مردم انگلستان در این سوگ چه خواهد شد؟ این سوال معمایی است. چارلز سوم، پادشاه انتقالی،( ۷۳ ساله) آیا او مانند مادرش برای زنده نگه داشتن این توهم بریتانیای کبیر کمک خواهد کرد یا دوران بازگشت از آسمان به زمین را برای شهروندان انگلیسی متوهم بازخواهد کرد؟ گزینه دوم محتمل به نظر می رسد. چرا که عدم شفافیت در مورد وضعیت جهان و جایگاه هفت کشور مسلط غرب در شطرنج جهانی ( دخالت نا بجای غرب در خاورمیانه و رشد بنیادگرایی و بازگشت به ایمان در جهان ، جنگ اکراین، ظهور کشورهای جدید در جغرافیای سیاسی منطقه…) آبستن چالش هایی جدید در جهان شده است که یکی از عواقب خطرناک آن عقب نشینی مرگبار به درون خود و ظهور نوعی ناسیونالیزم شوینزمی ترامپی است. این بازگشت به عقب در صندوق‌های رأی ورأی برگزیت منعکس شد و بوریس جانسون بدون ترس از دروغ گقتن به گونه ای مشمئز کننده سوار بر موج آن شد.

آیا انگلستان به تنهایی، دور از اروپا، قوی‌تر خواهد بود؟ ورود نخست وزیر جدید “لیز تراس” به داونینگ استریت تایید می کند که بریتانیا در این سراشیبی لغزنده قرار گرفته است. امروزاین کشور بدون شک ضعیف ‌تر از همیشه، از نظر اقتصادی و اجتماعی است. از این رو وحدت پادشاهی شکننده تر از همیشه است. بار نمادین تبلیغاتی عضویت درکشورهای مشترک المنافع همچنان بردوش انگلستان سنگینی می کند اما فاقد اهمیت سیاسی است. آیا این قدرت فانتزی کماکان نیاز دارد تا اینچنین ادامه دهد؟ این سوالی است که رعایای ملکه سایق باید از خود بپرسند. استرالیایی ها زمزمه جمهوری و پایان سلطنت را توسط دوحزب سردادند. از این رو شاید بتوان با الهام از یک متخصص بریتانیا، وضعیت اینده سلطنت را در انگلستان به صورت دیگری بیان کرد : آرام باش و با توهمات از دست رفته ادامه نده، چارلز!

مرگ بانوی شیفته قدرت فانتزی کشورش را در ناشناخته ها فرو می برد. برای مدتی توسط آیین های پر زرق و برق و حرکتی که فقط بریتانیایی ها می دانند چگونه آن را اجرا کنند پوشانده می شود.

پس از این روزهای سوگواری و پایان مراسم و زمانی که پرچم ها به حالت نیمه افراشته در می آیند و تاج گذاری مجلل به پایان می رسد، پادشاه چارلز سوم که ظاهرا با مادرش بسیار متفاوت است با مردمش تنها خواهد ماند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)