گاهی در نگاهِ انتقادی به فیلم می‌توان نقاط عطف فیلم‌نامه‌ یا پلان‌های اثرگذار را با همان جغرافیا و شخصیت‌پردازی‌ها، کمی تغییر داد تا برای درک بهتر شخصیت‌های داستان، از کاراکترها واکنش گرفت. (۱) در این مقاله تلاش شده با استفاده از این تکنیک، به بررسیِ نقش فیلم قیصر در گسترش قتل‌های ناموسی پرداخته شود. 

فیلم‌نامه قیصر

به لحاظ سناریونویسی، فیلم‌نامه قیصر از دو ستون اصلی که عبارتند از تجاوز به فاطی و تصمیم قیصر به انتقام و دو ستون فرعی‌ شامل خودکشی فاطی و قتل فرمان تشکیل شده است. از آن جهت فرعی‌ که در دیالوگ‌ها، عمل کاراکترها و به خصوص انتقام، به ناموسی بودن روابطِ جنسیِ خارج از عرف ارتباط داده می‌شود نه خودکشی فاطی. با این‌حال سعی شده امپاتی و سمپاتی مخاطب به‌خاطر جوانمرگی فاطی، با فضاسازی‌هایی مانند صدایِ آژیرِ آمبولانس و انتخاب دو برادر بزرگ‌تر و یک خواهرِ ته‌تغاری تحریک شود. 

تعدیل ما در فیلم‌نامه

حالا با تغییرِ یکی از پایه‌های فرعیِ فیلم‌نامه، می‌توان به وجوه دیگری از شخصیت‌ها پی برد و تاثیر آن بر جامعه را بررسی نمود. در این تغییر، فاطی موفق به خودکشی نمی‌شود و نجاتش می‌دهند. در واقع می‌خواهیم آن حس دلسوزی عمیقی که سناریست، با کشتنِ فاطی از طریقِ خودکشی برانگیخته، تا به صدورِ مجوزِ انتقامِ قیصر مشروعیتِ احساسی بدهد را کم کنیم و به واقعیت کاراکترها نزدیک‌تر شویم.

شخصیت‌های داستان

۱ – فاطی: زنده ماندن فاطی باعث تداوم دو بخش از داستان در ذهن مخاطب می‌شود. 

الف) نسبت رابطه فاطی از زمان تجاوز تا خودکشیِ ناموفق، با منصورِ آب‌منگل ‌چه بوده است؟ در فیلم‌نامه‌ی فیلم‌شده مشخص نمی‌شود آبستنیِ فاطی ناشی از تجاوز است یا روابط بعدی. این نقلِ قولِ خان دایی که “همش به طفل معصوم می‌گفته می‌گیرمت. اما دیگه اون آبستن شده بوده و هیچ راهی نداشته” یعنی شاید او در نخستین رابطه، تنها بکارت خود را از دست داده و ترس موجب روابط بعدی و بارداری شده است. با وجود بدطینتیِ منصور و بر اساس وعده و وعیدش برای ازدواج، احتمالا فاطی در این دیدارها یا مورد آزار جنسی قرار گرفته یا برای راضی کردن منصور به ازدواج و نجات جان خود، با اکراه رابطه برقرار کرده است. در هر صورت با توجه به مقاومت او در برابر تجاوز و در عین حال امیدش به نجات از مخمصه، در آنچه از ابتدا رخ می‌دهد هیچ عاملیتی نداشته، مقهور شرایط محیطی بوده و اصلی‌ترین قربانی ماجراست. 

ب) دلیلِ اصلی خودکشی چیست؟ دلیل این عملِ کاراکتر، قطعا ترس است. اگر خودکشی به دلیلِ احساسِ شرم و گناهِ ناشی از تجاوز بود، بایستی همان ابتدا خود را خلاص می‌کرد. عاشق زندگی‌ست و تمام تلاش خود را برای بقا می‌کند اما در نهایت، غلبهِ ترسِ از ماندن، او را به سوی از بین بردن خود سوق می‌دهد. 

۲ – خان دایی: “چه خوب شد که از این دنیا رفت. وَ ِالا جواب قیصر و فرمون رو چی می‌داد. حالا فرمون رو می‌شه ساکت کرد. قیصر رو.. “. این اولین مونولوگی که خان دایی بعد از خواندنِ نامهِ فاطی زمزمه می‌کند، شاه‌کلیدِ فهمِ عملِ شخصیت مردان داستان است. در واقع این مونولوگ، دلیلِ اصلی خودکشی فاطی را که ترسِ از برادرانش است برملا می‌کند. 

در مورد خودِ خان دایی هم این جمله “چه خوب شد که از این دنیا رفت” نشان می‌دهد با وضع پیش‌آمده، راضی به مرگ فاطی‌ست و مردن او را به دیدنش در موقعیتِ پاسخگویی به برادران ترجیح می‌دهد. حالتِ صورت و صدای او و گفتن این جملات که “آبجی خیلی بده. نخواه که بهت بگم” و بعد “خدا ایشالا به همه ما صبر بده” نشان می‌دهد برای او، موضوعات ناموسی حتی بیشتر از مرگ عزیزش کمرشکن است و خان دایی نیز راضی به مرگ اوست.

۳ – ننه: همانی‌ست که هست. با وجود شرمگینی شدید از آنچه پیش آمده، کماکان، همانند سناریوی فیلم‌شده که در پیِ مراقبت از پسرانش است، اینجا هم در حمایت از فاطی هر چه از دستش برآید خواهد کرد. برای نجات او در برابر مردان خانواده، از تمام ترفندهای مادرانه مثل التماس، یادآوریِ توبه و ایجاد ترحم برای خود بهره می‌برد. در نگاهِ مادر، پشیمانی از اجازه‌ای که به دخترش برای درس خواندن داده موج می‌زند. 

۴ – فرمان: در صورت عدمِ موفقیتِ فاطی در خودکشی، در گامِ نخست قطعا فرمان قصد جان او را می‌کند. این دیالوگ که “صحبت ناموسه. من نکنم قیصر این بازارچه رو به خون می‌کشه” نشان می‌دهد برای او هم موضوع اصلی، ناموس است. دیالوگی که می‌تواند در مورد فاطی هم به‌کار برود. یعنی فرمان قصدِ جانِ فاطی را کند، ننه مانع شود و او بگوید “صحبت ناموسه، من نَکُشم قیصر می کُشَتِش”.  با این حال به‌قول خان دایی، احتمالا می‌توان فرمان را از کشتن منصرف نمود. 

۵ – قیصر: از آبادان بازمی‌گردد و با خواهری آبستن از ارتباطی نامشروع روبرو می‌شود. اینکه قیصر خواهرش را با شکمی برآمده از روابطِ جنسی با منصورِ آب‌منگل‌ تحمل کند، خارج از تصور است. همانگونه که از کلام خان دایی برمی‌آید، چون قیصر پاسخِ راضی‌کننده‌ای از فاطی نمی‌شنود او را خواهد کُشت تا قهرمان داستان باقی بماند. 

در این موقعیت و با نزدیک شدن به واقعیتِ شخصیتِ قیصری که خواهرکُش است، چهره‌اش به شدت درهم می‌شکند و تنزل می‌یابد. در واقع قیصری که خواهرِ ظلم‌دیده و عاشقِ زندگی خود را می‌کشد اینجا تبدیل به جلوه دیگری از شر می‌شود. همان می‌کند که پیش از آن منصور، نوع دیگرش را مرتکب شده است. منصور به فاطیِ تنها، هنگام ِحضور در خانه‌اش تجاوز می‌کند و قیصر، با خودمحوری، فاطیِ بی‌پناه را خواهد کُشت.

۶- اعظم: به دلیل جوانی، نوعی احساسِ هم‌ذات‌پنداری با فاطی دارد، خود را جای او قرار می‌دهد و درکش می‌کند. در نگاه و لحن اعظم هم نوعی سرزنش برای بی‌احتیاطی فاطی وجود دارد.

۷- برادر اعظم: او یهودای داستان است. در نسخه اصلی، با وجودِ آگاهی از شرارت و خیانتِ برادران آب‌منگل‌ به همسرِ آینده خواهرش، با آنها تجارت و بده‌بستانِ کاری و مالی دارد. همانگونه که در نسخه فیلم‌شده، با گوشه و کنایه، واسطه دستیابی قیصر به دو تن از برادران آب‌منگل‌می‌شود، اینجا هم پناهگاه فاطی را او لو می‌دهد و برادر را به سمتِ قتلِ خواهر هدایت می‌کند. در سناریوی فیلم‌شده، کاراکتری با این ویژگی‌ها، به‌خصوص در پلان فراری دادن قیصر در قبرستان، با مرام ترسیم شده تا به مشروعیتِ جمعیِ قتلِ ناموسی اعتبار بخشیده شود.

۸ – برادران آب‌منگل: با زنده ماندنِ فاطی، ضعف و شرِ درونیِ کاراکتر قیصر چنان نمایان می‌شود که حتی توانِ پیگیریِ قانونیِ تعرض به خواهرش را از دست می‌دهد و پیش از آن، دستگیر می‌شود. در واقع قیصر با کشتن فاطی به چند دلیل نمی‌تواند با زیرکی پنهان‌کاری کند و سریع لو می‌رود. الف- چون قتل ناموسی‌ست، خودش تمایل دارد هر چه سریع‌تر از بین رفتن لکه‌ننگ را به جامعه اعلام کند. ب- فشار روابطِ عاطفیِ خودِ او و دیگران با فاطی، امکان پنهانکاری را به حداقل می‌رساند. 

سیاه‌زهری فرهنگی/اجتماعی

پیدا کردن مابه‌ازای قیصری که با تغییر موقعیت، خواهرش را می‌کشد، در دنیای واقعی و جامعه ایرانی، اصلی‌ترین منظور این نوشتار است. با گذری بر اخبار و نگاهی بر اطراف می‌بینیم، پدر رومینا اشرفی که دخترش را با داس می‌کشد، جوان اهوازی که سرِ بریده زنش را در خیابان می‌چرخاند، مرد مریوانی که خواهرش را در خیابان سلاخی می‌کند و هزاران مردِ ناموس‌کش دیگر، خودِ قیصرند. 

این یعنی فیلم و کاراکترِ اصلی آن، از شخصیتی مانند پدرِ رومینا اشرفی برای جامعه ایرانی قهرمان ساخته است. قهرمانی که با تکنیک‌های سینمایی، جذاب شده تا هم‌چون سیاه‌زهر جامعه را مسموم نگه دارد. قتل‌های ناموسی همیشه در جامعه بوده‌اند. اما وقتی فیلم‌سازی قوی با تکنیک‌های جذابِ سینمایی، از چنین روحیه و کاراکتری اسطوره می‌سازد، رفتارش را مثبت ارزش‌گذاری می‌کند و دیگران را به آن‌گونه بودن تشویق می‌نماید، شرنگ شیرین شده و شربت‌وار به خورد خلایق رفته است. 

زن ایرانی به نسبت گذشته تغییر کرده و حالا بسیار کمتر از پیش حاضر به خودکشی به خاطر مسائل ناموسی‌ست. این یعنی جامعه‌ی مردان ایرانی، با فاطی‌های بسیاری مواجه است که عشق‌شان به زندگی بر ترس‌شان از مردان غلبه کرده و پس از قرار گرفتن در موقعیت‌های مشابه حاضر به از بین بردن خود نیستند. در این شرایط، که سطح درگیری بسیار بالا رفته، کارکرد و اثرگذاریِ وجه شرور کاراکتر قیصر روی مرد ایرانی، بیش از پیش بروز می‌کند و موقعیت‌های بیشتری برای قتلِ ناموسی مهیا می‌گردد. 

رابطه مردانی از این دست با قیصر دو طرفه است. پنجاه سال پیش، از کسی مانند پدر رومینا برای جامعه ایرانی قهرمان‌سازی شده و در این سو، برای پنجاه سال، کاراکترِ قیصر قهرمانِ مردانی مانند پدرِ رومینا بوده است. بدین‌سان هلاهلِ مهلک، در بازتولیدی بی‌امان، چند نسل را مسموم کرده و در بده‌بستانی دائم، تا مغز استخوان جامعه نفوذ کرده است. در حالی که بسیاری، در اقصا نقاط کشور، فرزندان‌شان را به‌جای اسامی سنتی مثلا رومینا می‌نامند، کماکان دچار ِمسمومیتِ بینش‌اند و در خلا قانون مناسب، سمومی مانند قیصر را درون خود بازنشر می‌کنند و مرتکب قتل ناموسی می‌شوند. (۲)

پ ن ۱. شیوه تغییر نقاط عطف یا پلان‌هایِ اثرگذار را بعد از تلاش برای نقد فیلمِ عزیزِ میلیون دلاریِ کلینت ایستود آموختم. 

پ ن ۲. در یک پژوهش آماری می‌توان با مقایسه تعداد قتل‌های ناموسیِ پیش و پس از فیلم قیصر، اثرگذاری آنرا بررسیِ علمی کرد.

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)