برای حکومت اسلامی در ایران ترور و گروگانگیری همواره ابزار فشار سیاسی در برابر دولت‌های غربی بوده است.

دستگیری هادی مطر، ضارب سلمان رشدی

در حال حاضر، با حمله به سلمان رشدی، شاهد اجرای بسته‌ای عملیاتی هستیم: مجموعه‌‌ای از اقدام‌های نسبتا همزمان علیه هدف‌هایی مشخص که خاستگاه آن‌ها خواسته‌هایی درون ایران است. پیش از سلمان رشدی، نوبت مسیح علی‌ نژاد بود که کار ناموفق ماند و مشخص نیست، نفر بعدی که باشد. وجه مشترک تلاش‌ها برای ترور آن است که ولی فقیه افراد مشخصی را «موهن به ارزش‌‌ها»ی متوهمانه‌ی خود دانسته و همانجا ضربه می‌زند که تدابیر دفاعی و امنیتی ضعیف باشند.

حتا اگر حکومت اسلامی هیچ مسئولیتی در این زمینه نپذیرد، زمینه‌ی اجرای قتل را با نبود ابطال قانونی و فقهی فتوای روح‌الله خمینی فراهم کرده است.

اقدام برای کشتن مقام‌های دولت دونالد ترامپ در آمریکا، در کنار دستگیری چهار مظنون به عضویت در سپاه پاسداران با گذرنامه‌های جعلی که از آرژانتین در راه هلند و سپس، ظاهرا آلمان بوده‌اند، شاهدهایی بر وجود تدابیری سازمان‌یافته برای هدف‌های مشخص است.

جمهوری اسلامی انجام عملیات تروریستی سازمان‌یافته در آمریکا را با گفت‌وگوهای هسته‌ای همزمان کرده تا بگوید: «یا خواسته‌های ما را بپذیرید یا کشورهای شما ناامن می‌شود.» به مخالفان به‌اصطلاح‌ ارزش‌هایش نیز می‌گوید: «شما هیچ جا در امان نیستید!»

چنین حکومتی متوجه نیست، در برابر قدرتمندترین دستگاه‌های امنیتی هزینه‌ی این اقدام‌ها بسیار بیشتر و فراتر از فایده‌ی آن‌ها خواهد بود و زحمت آزادی تروریست‌های زندانی نیز بیشتر می‌شود.

کسی نمی‌تواند، دقیقا ذهن تروریست‌های اسلامی را بخواند. آن‌ها می‌توانند، هواپیمای مسافربری را با انسان‌هایی که هیچ تصوری از منفجر شدن در آسمان نداشتند، برای «عملیات فریب» نابود کنند یا نویسنده‌ای بی‌خبر را که سرگرم کار روشنگری‌اش بوده است. اولویت آن‌ها ترس دیگران، حس پیروزی‌ و دستیابی به هدف‌های عملیاتی معین است.

در چنین وضعیت‌هایی معمولا وزیران امور خارجه با انتشار توییت اقدام تروریستی را محکوم می‌کنند و از آن فاصله می‌گیرند. اما حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، به‌جای محکوم کردن حمله به نویسنده‌ای که بنیانگذار حکومت اسلامی فتوای قتل او را صادر کرده بود، عکس حسین همدانی، پاسداری را منتشر کرده که در سرکوب معترضان به تقلب انتخاباتی سال ۱۳۸۸ دست داشت!

حمله‌ی تروریستی به سلمان رشدی بار دیگر نشان می‌دهد، چرا حکومت ولایی ایران از خطرناک‌ترین ناسازه‌های سیاسی است و چگونه انسان ایرانی هیچ‌ جا از شرارت و تحقیر برخاسته از وجود آن در امان نیست.

 

 


گزیده‌ای از داستان‌ها، مقاله‌ها و ترجمه‌ها (لینک)