رسانه ها باید اگر واقعا خواهان پیشرفت و شکوفائی کشورهستند از دادن آگاهی کاذب بپرهیزند. استفاده ابزاری از این نوع سخنان از جمله این خانم دردکشیده*،همان شیوه ای است که حکومت اسلامی استادانه تر از شما از آن استفاده می کند. معضل اصلی جامعه بویژه از مشروطیت باین سو مساله استبداد و چرخه آن بوده است. زخم سرنگونی مصدق هم بازتابی از همین معضل است. عبور از هردوگونه اش هم استبدادموروثی وهم ولایتی. حکومت اسلامی از آسمان نیامد بلکه از همان جامعه ای برخاست که شاه درست کرده بود و مدعی بود به ژاپن دوم تبدیل می شود. اما وقتی از آسمان به زمین و انبوه میلیونی مردم ناراضی نگاه کرد، نفسش برید و بامید تکرار۲۸ مرداد و بدستورقدرت های خارجی درست مثل رضاشاه که انگلیس دستورش را داد عمل کردهمین شعارهای توخالی و بالیدن به رشد ظاهری و بدون پشتوانه درسایه استبداد را صدام حسین هم وعده می داد و پیشرفت های جدی هم کرده بود که سرنوشتش را دیدیم. و نیز دیگران بسیاری. اما تا زمانی که مشکل اصلی استبداد و آزادی حل نشود این نوع رشدهای یک بعدی و بادکنکی پایدارنخواهند بود. در زمان محمدرضا شاه روحانیون و از قضا همین یاران اصلی خمینی، کتاب های دینی و تربیتی مدارس و وزارت آموزش و پرورش را تا دم انقلاب بهمن می نوشتند. درحالی که زندانیان پر از نیروهای غیرمذهبی و چپ و دموکرات و غیره بودند. شاه می گفت هرکس خوشش نمی آید برودخارج. جالب است در زندان بودند معدودکسانی که رفته بودند پاس بگیرند و بهمن دلیل….. پس آگاهی کاذب سم مهلکی برای رهائی است. اگر رسانه ای واقعا به وظیفه آگاهگرانه و انسانی خود پای بندباشد، باید روح پیامش کمک به عبور از این چرخه استبداد باشد و نه تبلیغ و پاس دادن به این یا آن نظام آزموده شده که همدیگر را در تمام طول تاریخ این کشور بازتولیدکرده اند. و اکنون هم دارند همان داستان را ولی این بارتوسط استبدادمذهبی تکرار می کنند. مردم ایران سزاوار نگاه کردن جلوتر از نوک بینی و عبور از این چرخه باطل و نفرین شده استبداد و چشیدن طعم آزادی و آبادانی و برابری هستند… 

*-   پاسخ شجاعانه فاطمه سپهری به پرسش اشکبارشاه در آخرین روزهای زندگی!    

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)