قیمت‌های گندم در سراسر جهان در حال افزایش هستند. بویژه خاورمیانه و شمال آفریقا، که سخت به گندم وارداتی از روسیه و اوکراین اتکا دارند شدیدا آسیب خواهند دید. با این حال، گندم تنها ماده غذایی اصلی نیست که تحت تاثیر جنگ قرار می‌گیرد. روسیه و اوکراین همچنین تولید ۲۰٪ ذرت و ۸۰٪ روغن آفتابگردان جهانی را تولید می‌کنند، که بیشتر آن به خاورمیانه و شمال آفریقا صادر می‌گردد.

وابستگی بیش از حد به غلات اوکراین و روسیه حتی کوچک‌ترین اختلالات زنجیره تامین را به‌خاطر افزایش سریع قیمت نان، غذای اصلی فقیر‌ترین شهروندان منطقه که تاریخا منجر به بی‌ثباتی شده است را به طور بالقوه  فاجعه‌بار می‌نماید.

در سال ۱۹۷۷ میلادی، پس از قطع یارانه‌ نان و سایرمواد غذایی اصلی و اساسی  شورش‌هایی در مصربه وقوع پیوست. شورش مجددا در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ میلادی پس از اختلال در زنجیره تامین فوران کرد و موجب افزایش قیمت مواد غذایی شد.

در سال ۲۰۱۰ میلادی ماه‌ها قبل از شروع بهار عربی در تونس، هزینه‌های مواد غذایی افزایش یافتند. بدون ارائه هیچ راه حل قابل توجهی از سوی رهبران عرب، مصری‌ها، تونسی‌ها، سوری‌ها، یمنی‌ها، و دیگران خیابان‌ها را برای «نان، آزادی، و عدالت اجتماعی» اشغال کردند. تعدادی از رهبران برکنار شدند؛ سایرین برای اصلاحات گام برداشتند. با این حال،  دهه‌ای که طی شد شاهد درگیری‌های سیاسی مهم بر سر قدرت، جنگ داخلی، و شکست در اتخاذ اصلاحات اقتصادی برای رسیدگی به غیر قابل حل‌ترین مسایل منطقه بود.

آیا واشینگتن می‌تواند تورم غذایی و کمبود‌های جهانی غذا را کاهش دهد؟

امروزه، کشورهای متعددی در خاورمیانه در آستانه بحران غذایی مشابهی قرار دارند، که با کمبود جهانی غلات بواسطه جنگ در اوکراین بدتر شده است.  مدت کوتاهی پس از حمله روسیه به اوکراین در ماه فوریه، قیمت گندم به ۱۲/۰۹ دلار به ازای هر بوشل رسید- قیمت آن در ماه ژانویه ۷/۸۶ دلار بود.

در موارد متعددی، کشتی‌های جنگی روسیه  کشتی‌های باری اوکراین را از ترک بنادر خود در دریای سیاه باز داشتند، و صدور تُن‌ها گندم و ذرت را متوقف کردند.

روسیه و اوکراین همچنین محدودیت‌های صادراتی را برای حفظ ذخایر تقاضای داخلی غلات به اجرا گذاشته‌اند-مسئله مهمی که کمبودهای غذایی جهانی را تشدید می‌کند .روسیه سومین تولید کننده بزرگ گندم، و اوکراین چهارمین تولید کننده بزرگ گندم، روی هم تقریبا ۲۵٪ صادرات جهانی را بر عهده دارند.

مصر و لبنان به دلیل وابستگی‌شان به واردات گندم از اوکراین و روسیه آسیب پذیر‌ترین کشورهای خاورمیانه در برابر کمبودها هستند. لبنان برای ۹۵٪ واردات غلاتش، و مصر برای ۸۵/۶ ٪ واردات غلاتش وابسته به کشورهای متخاصم هستند.

مصر تولید غلات داخلی خود را دارد، اما برای تغذیه جمعیت بزرگ آن کافی نیست. حتی با برداشت نسبتا موفق در ماه آوریل، تامین داخلی مصر تنها ۶۲٪ جمعیت آن را پوشش خواهد داد. برای پر کردن این شکاف، کشور مجبور خواهد بود به ذخایر استراتژیک خود اتکا نموده یا تامین ‌کنندگان جایگزین پیدا کند. وزارت تامین و تدارک مصر اعلام داشته است که ذخایر داخلی و ذخایر استراتژیک آن تنها تا فوریه ۲۰۲۳ دوام خواهد داشت. قاهره از صندوق بین‌المللی پول درخواست کمک کرده است. در همین حال، صادرات گندم، آرد، و سایر کالاها را برای  سه ماه دیگر ممنوع کرده است که بتواند عرضه را تا پایان سال ۲۰۲۲ تضمین نماید. این تلاش‌ها، به هر حال، عرضه را  در دیگر نقاط منطقه کاهش داده، منجر به کمبود غلات و قیمت‌های بالاتر در کشورهای وارد کننده کم‌درآمد شده‌اند. هشتگ‌های ویروسی مانند #RevolutionOfTheHunry و #LeaveSiSi و سایر ویدئو‌ها اکنون در رسانه‌های اجتماعی دست به دست می‌شوند، و نشان دهنده افزایش بی‌اعتمادی فزاینده نسبت به توانایی رئیس جمهور ال‌ سیسی در کاهش بحران غذایی قریب‌الوقوع می‌باشند.

لبنان نیز، مانند مصر مقدار قابل توجهی غلات از اوکراین و روسیه وارد می‌کند. در سال ۲۰۲۰ انفجار بندر بیروت که سیلوهای مهم غلات را ویران نمود، کشور را با ذخایر غلات رو به اتمام رها کرد. در نتیجه، لبنان ظرفیت کافی برای انبار کردن فقط یکماه عرضه گندم و دو ماه خوراک دام را دارد. گندم اکنون برای حمایت از اهداف اساسی جیره‌بندی شده است، لیکن با کاهش عرضه، وافزایش سرسام‌آور قیمت‌های نان،  سوخت هم به فضای سیاسی انفجاری که در آن جمعیت ناراضی لبنان با اقتصاد در حال فروپاشی، فساد بومی، افزایش قیمت مواد غذایی، کمبود سوخت و برق، و کشوری ورشکسته بدون یک دولت کارآمد دست و پنجه نرم می‌کند اضافه خواهد شد.

تاثیر ویران‌گر افزایش قیمت‌های مواد غذایی بر آمریکایی‌ها

افزایش شدید قیمت مواد غذایی در شرق خاورمیانه چنانچه نادیده گرفته شود می‌تواند فاجعه‌آمیز باشد، بدون کمک، لبنان، مصر و بسیاری دیگر از کشورها ممکن است دوباره با موجی از اعتراضات ضد دولتی مشابه آن‌چه که موجب بهار عربی در سال ۲۰۱۰ شد روبرو شوند.

دولت بایدن اعلام داشته که با برنامه جهانی غذا و سایر نهادهای چندجانبه برای کاهش کمبود مواد غذایی در کشورهای کم درآمد همکاری خواهد کرد، با این حال، تورم طولانی مدت قیمت برای کشورهای خاورمیانه که قراردادهای اجتماعی آنها شامل یارانه قیمت مواد غذایی می‌شود، هم‌چنان به عنوان مشکل باقی خواهد ماند. بدون رهبری ایالات متحده، کشورهای منطقه به دنبال راهنما در جای دیگری خواهند رفت. چین به آرامی در حال تعمیق بخشیدن به تعامل خود با مصر بوده و ممکن است از فقدان عزم واشینگتن برای تقویت روابط خود با سایر کشورهای منطقه که درتلاش برای کاهش بسیاری از چالش‌های اقتصادی خود هستند استفاده نماید. 

پرزیدنت بایدن، اکنون در اولین سفر ریاست جمهوری خود به منطقه، می‌خواهد از اسراییل، کرانه باختری، و عربستان سعودی  برای گفتگو پیرامون بحران غذایی و همچنین پیمان ابراهیم، جنگ در یمن، ایران، و سایر موضوعات بازدید نماید. بدون دورنمای یک سیاست منسجم برای خاورمیانه، اعلامیه‌های کابینه بایدن در مورد «بازگشت رهبری ایالات متحده» پوچ خواهد بود .چین مترصد پرکردن این شکاف است. بدتر آن که، منطقه ممکن است با دهه‌ دیگری از ناآرامی مشابه پیامد‌های بهار عربی روبرو شود، چیزی که برای ایالات متحده یا شرکای منطقه‌ای آن نوید خوبی دربر ندارد اما به سود ایران و شبکه‌های نیابتی آن در سوریه، لبنان، عراق و یمن خواهد بود.

ایالات متحده نمی‌تواند در حاشیه بنشیند. در عوض، دولت بایدن باید از هم اکنون اقدام کند تا کشورها را از اجرای محدودیت‌های صادراتی منصرف کند و پیشبرد پیمان ابراهیم را تشویق نماید- مکانیسمی منطقه‌ای که می‌تواند برای هماهنگی بهتر پاسخ‌های اقتصادی، سیاسی و امنیتی به چالش‌های منطقه‌ای، و از جمله بحران غذایی در آینده، مورد استفاده قرار گیرد.

۱۵ جولای ۲۰۲۲

 ماخذ:

www.heritage.org/middle-east/commentary/will-the-war-ukraine-spark-the-next-arab-spring

این قطعه ابتدا در   Real Clear world ظاهر شد.

خانم نیکول رابینسون دانشیار ارشد پژوهش‌های خاورمیانه است.

  سامان

تابستان ۲۰۲۲- هلند

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)