با سلام به همه مخاطبین.
در فضای مجازی چندین مطلب دیدم که اعتراض به پیام های منتشره از کانال مستقل هفت تپه در حوزه مسائل سیاسی بود. یک نفر اعلام کرده بود چرا از کانال کارگران هفت تپه، در نقد حرف های رضا پهلوی مطلب منتشر شده است و گفته بود کارگران نباید تندروی کنند و فعلا رضا پهلوی را تایید کنند تا بعدا ببینیم چه میشود!
یک نفر نوشته بود این حرف ها که کارگران خواهان حکومت شورایی و سپردن قدرت به طور کامل به حکومت حداکثری کارگری هستند یک شعار است و مثل حرف های چریک های زمان شاه است.
یکی گفته بود به کارگران واقعا چه ربطی دارد وارد این مسائل میشود کارگران باید کمک کنند تا ما از شرایط فعلی بگذریم و چهره های سیاسی شناخته شده (برای همان افراد) رهبری را در دست بگیرند و قول میدهیم اجازه بدهیم کارگران اتحادیه و سندیکا داشته باشند!
ایشان نوشته بود کارگران (و معلمان و … ) “باید” اعتصاب سراسری کنند تا حکومت فعلی برداشته شود ولی دخالت در سرنوشت سیاسی را باید به “متخصصین” سیاسی که در خارج کشور هستند سپرد.
یکی هم در یک سخنرانی اعلام کرده بود به جز رضا پهلوی کسی دیگر را نمیشناسد که بتواند همدلی ایجاد کند و اینکه برخی میگویند کارگران و فعالین کارگری میتوانند رهبری جامعه را بکنند حرف منطقی نیست.
ایشان ضمنا اسم سپیده قلیان را با حال تمسخر بر زبان می اورد و توضیح میدهد این افراد که نمیتواند رهبری کنند و بعد به این نتیجه میرسد که فقط پهلوی را باید آورد….

مجموع این مطالب را که ذکر کردم توسط تعدادی افراد مختلف ذکر شده.
به طور خلاصه اینها کارگر را ابزاری برای سرنگونی میدانند که باید کمک کند که آنها به قدرت برسند!
برای اینها، کارگران فاقد شعور سیاسی و فاقد توان رهبری هستند و باید صرفا به یک گروه از ارباب ها سر تعظیم فرود آورند!
از نظر این افراد، کارگران تنها راه تعیین تکلیف با حکومت جاری هستند اما نمیتوانند برای حکومت بعدی، نقش رهبری داشته باشند و باید فقط کمک کنند براندازی شود و الباقی را واگذار کنند که افرادی مثل پهلوی یا رجوی یا شورای گذار یا جمهوری خواهان یا احزاب و جریانات مختلف و عاشق سرمایه داری تصمیم گیری کنند و هر وقت تصمیم گرفتند کارگران را هم مطلع میکنند!

این دیدگاه، یک دیدگاه معین و در خدمت دستگاه سرمایه داری است.
ما نه تنها از نظر فکری قبول نمی کنیم که نیروی اعتراضی ما برای یک جابجایی صرف در قدرت بین این گروه سرمایه داری با گروه سرمایه داری دیگر انجام شود؛ بلکه چون نیروی اصلی تعیین کننده هم هستیم عملا اجازه نخواهیم داد که فقط ابزار و وسیله به قدرت رسیدن عده ی مفت خور جدیدی باشیم.

بیایید یک مقایسه کنیم.
رضا پهلوی شان یا فلان رهبر غائب شده فلان سازمان شان، یا بهمان افراد نشسته در مدیریت گشت و گذار، یا هر کدام از اینها را در نظر بگیرید.
فرض کنید یکی از اینها را به عنوان رهبر آینده میخواهند به جامعه معرفی کنند.
با رندی خاصی می گویند اگر قبول ندارید پس بگویید که شما چه بدیل و جایگزینی دارید؟

ما هزاران جایگزین داریم.

بیایید همان مثال خودشان را ذکر کنیم:

 

سپیده قلیان. به نظر شما این خانم جوان، توانا، هشیار، تسلیم ناپذیر که به طور واقعی زندگی اش را در راه مبارزه صرف کرده سر تر است یا رضا پهلوی قمارباز که اگر هم سخنرانی میکند تا پولش را نداده باشند به سخنرانی نمیرود؟

رضا پهلوی که همین الان هم باید دادگاهی شود زیرا که ثروت های مردم را بازنگردانده است.
حرف زدن که بلد نیست،
نوکر دستگاه سرمایه داری هم که هست.
باهوش هم که نیست.
اولین کاری که باید با رضا پهلوی کرد این است که باید او را دادگاهی کرد.

در عوض فعالین مستقل داخل کشور و اعضای تشکلات و فعالین معلمان و کارگران و همگی شایستگی و قطعا توان نشستن در شورای رهبری جامعه را دارند.

صدها و هزاران انسان مبارز و توانایی مانند این زندانیان سیاسی در همین روزها، میلیون ها برابر، تواناتر، شایسته تر و محق تر به نشستن در مجموعه رهبری یک جامعه هستند تا فردی مثل خانواده رجوی یا پهلوی.

همه این مدعیان رهبری را جمع کنی یک تار موی فعالین کارگری و اعضای تشکل های مستقل صنفی و کارگری هم نیستند!

مگر ما چلاقیم که شما ها میخواهید از میان مشتی فاسد، منفعت طلب، فرصت طلب، نوکرمنش و ناتوان برای ما رهبر تراشی کنید؟

بسیاری مبارزین و افراد سالمی وجود دارند که از هزار تا پهلوی و رجوی و امثالهم با ارزش تر و توانا تر هستند.

البته شورای رهبری باید نماینده صنف های مختلف باشد فارغ از اینکه باور شخصی طرف چیست.

برخی شرم نمیکنند وقتی این “مجموعه” مبارز سیاسی داریم که قطعا توان مدیریت کل دنیا را هم دارند چه برسد به فقط ایران، بعد این افراد چند فرد تن پرور و مفت خور و قمار باز و یا نوکر دیگر قدرت ها را به عنوان فردی با قابلیت برای رهبری آینده معرفی میکنند؟

ما در فردا روز قطعا رضا پهلوی و خاوری ها و شمخانی ها و سایر مقامات حکومتی را همزمان برای دادگاه فراخواهیم خواند.

اینها همگی هم مالی و هم معنوی بدهکار جامعه هستند و باید محاکمه شوند.

برخی فعالان سیاسی مخالف حکومت، یا کم اگاهند یا منافعشان ایجاب میکند که عمدا، مبارزات سیاسی و مبارزان سیاسی ما را تحقیر کنند و نادیده بگیرند و بعد از میان دوستان و نزدیکان فکری خودشان برای ما رهبر معرفی کنند! نه. کل بازی سیاسی شما اشتباه است. ما خودمان قابلیت مدیریت جامعه را داریم.

ما دنبال یک رهبر خاص نیستیم. بلکه ما به سیستم نمایندگی شورایی نیاز داریم. چطور؟

فرض کنید ما یک شورای نمایندگی-رهبری سراسری داشته باشیم که سیصد نفر در کنفرانسش شرکت میکنند و بعد یک هیات سی نفری انتخاب میکنند که از طرف این کنفرانس سراسری، بتوانند برای سیاست گذاریها، مدیریت کنند.

شورای نمایندگی سیصد نفری میتواند سالی یک یا دوبار یا ده بار یا هر مقدار که ضرورت ببیند تشکیل جلسه دهد. نیاز به جلسه حضوری هم نیست و امروزه میشود به راحتی و آنلاین تشکیل جلسه داد. هیات منتخب سی نفره مسئول اجرای سیاست گذاری و اجرای امور سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی-آموزشی-بهداشتی و … خواهند شد. ظاهرا شبیه هیات دولت اما با این تفاوت اساسی و ماهوی که این هیات نمایندگی، نماینده سیصد نفر است که آن سیصد خودشان به طور مستقیم نماینده اکثریت جامعه یعنی در حدود هفتاد میلیون نفر هستند. به این میگویند دموکراسی مستقیم و دخالت واقعی مزدبگیران و زحمتکشان جامعه در سرنوشت خود.

طیف های مختلف مزدبگیران و زحمتکشان (طبقه کارگر) هر کدام نماینده خود را برای عضویت در شورای سراسری انتخاب میکنند. مثلا از معلمان چند نفر، از پرستاران، از کارگران صنعتی، خدمات، کشاورزی، حمل و نقل، نفت و گاز و …طیف های و صنف های مختلف کاری و شغلی از میان خود نمایندگان خود را انتخاب میکنند. بدون هیچ پیش شرط و تعیین و تایید صلاحیت. هر کسی که خودشان قبول دارند. مثلا ده ها طیف و صنف مختلف و هر کدام به میزان وزن جمعیت شان در کشور نماینده در این شورای سراسری داشته باشند.

تمام این فعالان مستقل کارگری و معلمان، مثلا همین عزیزان که قبلا به زندان رفته اند و یا الان در زندان هستند و یا اصولا هر کسی که همان طیف و صنف به نمایندگی خود قبول دارد میتواند در شورای سراسری عضو شود.

این صنف ها جمعیتی بالغ بر هشتاد درصد جمعیت جامعه را تشکیل میدهند. در این صورت ما شورای سراسری خواهیم داشت که نمایندگی اکثریت جامعه را میکند و دموکراسی از این عمیق تر و بهتر وجود ندارد. هیات نمایندگی و هیات رهبری هم به انتخاب این شورا تعیین میشود. مثلا از هفت تپه اسماعیل بخشی کاندیدا شود و اگر کارگران بخش صنعت کشاورزی پذیرفتند او نماینده شود.

مثلا معلمان عضو کانون های صنفی کاندیدا شوند و معلمان کشور خودشان انتخاب میکنند کدام یک مثلا بهشتی، باغانی، عبدی، یا هر شخص دیگری به نمایندگی از معلمان در شورای سراسری عضو شود و به همین ترتیب سایر صنف ها و طیف ها تا اینکه شورای سراسری سیصد نفره تکمیل میشود.

در این روش #حکومت_شورایی، اعمال حاکمیت مستقیم در تمام سطوح از کارخانه و مراکز کار تا محلات و شهرها و مناطقُ، از شوراهای مردمی تا سازمان و فدراسیون و کنگره عالی شوراها در سراسر کشور… بعنوان آزادترین و پیشرفته ترین شکل دخالت شهروندان در سیاست.

این بهترین شکل مدیریت جامعه است.

چرا باید فلان ملا و ملازاده، شاه زاده، یا هر نیروی مفت خور دیگری رهبری جامعه ما را بکند؟ تمام حرف هایی که میگویند چرا کارگران در این امور و مباحث سیاسی دخالت میکنند و میگویند کارگر فقط اعتصاب کند و به بقیه قضایا کاری نداشته باشد به این خاطر است که میخواهند ما ابزار و سرباز قدرت گیری آنها باشیم. نه. ما این سواری را به شما نمیدهیم!

ما خودمان نمایندگان و رهبرانی داریم که می توانند جامعه را به بهترین شکل ممکن مدیریت و رهبری کنند. ما را میخواهید برای شما اعتصاب سراسری کنیم تا بعد شما بیایید قدرت بگیرید؟ ما خودمان برای منافع خود، برنامه داریم و نماینده داریم و میتوانیم گروه و هیات رهبری و #شورای_سراسری خود را انتخاب کنیم.

 

پیام دریافتی از مخاطبان کانال
انتشار: کانال مستقل کارگران هفت تپه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)