مهدی سامع –

سرانجام روز پنجشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۲ پس از چهار روز کشاکش همراه با عربده کشی و لومپن بازی نمایندگان مجلس، ۱۵ تن از وزرای پیش نهادی حسن روحانی توانستند از مجلس ارتجاع رای اعتماد گرفته و ۳ تن دیگر به خاطر برخی تماسها با فتنه گران کارت قرمز دریافت کردند. به نظر می رسد خامنه ای توانسته است با خوار و حقیر کردن امثال نجفی که خیزشهای مردم را فتنه نامید و به شکل مبتذلی به تعریف و تمجید از ولی فقیه پرداخت و حتی قبول همکاری با میر حسین موسوی را به خاطر تبعیت از مقام معظم اعلام کرد، یک گام در جهت مَهار جریان وابسته به هاشمی رفسنجانی برداشته است. لابد خامنه ای در سال «حماسه سیاسی» قصد ندارد به شکست و عقب نشینی تن داده و به فشار نیازهای گوناگون و انبوه خواسته های انباشت شده تسلیم شود. مساله اصلی خامنه ای که به قول رییس مجلس تمامی مذاکرات مربوط به رای اعتماد را لحظه به لحظه دنبال می کرده، تایید و یا رد این یا آن فرد معرفی شده نبود. مقام معظم می داند که برای مهار جریانی که اکنون حسن روحانی در راس آن قرار گرفته، مجلس ترسو و ناتوان تنها ابزار نیست بلکه سهل ترین ابزار همین مجلسی است که احمدی نژاد آن را به اندازه کافی بی بو و خاصیت کرده است. مساله اصلی خامنه ای خیزش مردم است و چنین است که کابوس «فتنه» او را رها نمی کند. دستگاه اهریمنی تواب سازی در جریان رای اعتماد، این بار تمامی یک قیام توده ای را نشانه گرفته است. اشاره خامنه ای به «سران» فتنه و «جلسات خصوصی» برای به ندامت کشاندن «اصحاب فتنه» از طریق تغییر روان شناسی توده های قیام کننده است. خامنه ای می خواهد در ذهنیت مردمی که اتوریته او را به سُخره گرفتند، گفتمان تسلیم و بیهوده بودن خیزش را حَک کند. ولی فقیه در روز یکشنبه ۶ مرداد در دیدار با تعدادی از دانشجویان بسیجی گفت:« چرا و به چه دلیل مدعیان تقلب در انتخابات ۸۸ برای مواجهه با مسأله، به خیابانها اردوکشی کردند!؟….. بارها و بارها این سؤال را نه در مجامع عمومی بلکه به شکلی که قابل پاسخ دادن باشد مطرح کرده‌ایم، پس چرا جواب نمی‌دهند، چرا عذرخواهی نمی‌کنند؟….در جلسات خصوصی می‌گویند تقلبی رخ نداده بود، پس به چه علت کشور را دچار آن ضایعات کردید و به لبه پرتگاه بردید؟….در بررسی آن حوادث تلخ، مسأله اصلی و عمده، قانون ‌شکنی و رفتار غیرنجیبانه‌ ی [بخوانید مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای] جماعتی است که در مقابل جریان قانون ایستادند و به ایران عزیز [بخوانید به ولایت خامنه ای] لطمه و ضربه و خسارت وارد آوردند».

به عنوان یک جمله معترضه در مورد این که کشور و مردم ایران تا چه میزان برای خامنه ای عزیز هستند، به گزارش روز پنجشنبه ۲۴ مرداد ایسنا استناد می کنم که بر اساس آمارهای سازمان پزشکی‌ قانونی:«در دهه ۸۰، بیش از ۲۴۱ هزار تن در تصادفات رانندگی جان خود را از دست داده ‌اند». از اضافه کردن آمار تلفات انسانی ناشی از آلودگی هوا و ناهنجاریهای رو به گسترش اجتماعی همچون اعتیاد صرف نظر می کنم.

جماعتی در ابعاد ملیونی با اردوکشی خیابانی و با رفتار غیر نجیبانه به «ایران عزیز» خامنه ای «لطمه و ضربه و خسارت وارد» کرده اند. این جماعت تا کنون و علیرغم همه سرکوبگریهای وحشیانه قصد تسلیم و ندامت ندارند و برعکس در هر فرصت آن رفتار «غیر نجیبانه» را با شعار «مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای» تکرار می کند. برای این جماعت که خامنه ای بارها با کلمات توهین آمیز با آنان برخورد کرده مسلم است که از مجلس ارتجاع آبی برایشان گرم نمی شود. خوش رقصیهای حسین شریعتمداری هم کسی را فریب نمی دهد. به جرعت باید گفت اولین فردی که فریب چرندیات حسین شریعتمداری مبنی بر «خاکسپاری جنازه فتنه!» را نمی خورد، خود مقام معظم است.

حسین شزیعتمداری در شماره روز شنبه ۲۶ مرداد طی یک یادداشت با عنوان «خاکسپاری جنازه فتنه!» به نیابت از خامنه ای و در توصیف رای اعتماد مجلس به ۱۵ تن از اعضای کابینه روحانی نوشت:«تمامی چند وزیر پیشنهادی که متهم به حضور و حمایت از فتنه آمریکایی- اسراییلی ۸۸ بودند بدون استثناء -تأکید می‌شود که بدون استثناء- ضمن انکار حضور و حمایت خود، از فتنه آمریکایی- اسراییلی یاد شده اعلام دوری و انزجار کردند و با قاطعیت – بعضاً همراه با سوگند- آن ماجرای پلشت را بیرون از دایره اسلام و انقلاب و نظام دانستند…فتنه آمریکایی- اسراییلی ۸۸ در سیاه‌ ترین و بدنام‌ ترین نقطه تاریخ این مرز و بوم دفن شده تا آنجا که کمترین نشانه از پیوند و رابطه با سران و اصحاب فتنه می‌ تواند نفرت و انزجار مردم [بخوانید ولی فقیه و دار و دسته اش] را در پی داشته باشد و معدود افرادی که به همراهی با آنان متهم شده بودند نیز، خوشنامی خود را در اعلام برائت از سران رسوا و اصحاب بدنام آن فتنه آمریکایی- اسراییلی می‌دانند». مصلحت ولی فقیه ایجاب می کند تا حسین شریعتمداری با فراموش کردن نوشته های قبل از انتخابات، نتیجه گیری کند که «گفتمان اصول‌گرایی پیروز قطعی انتخابات بوده است». در همان روزی که این یاداشت پر دروغ در کیهان شریعتمداری منتشر شد، حجت الاسلام محسن غرویان، استاد سطوح عالی حوزه و شاگرد تواب شده مصباح یزدی وضعیت را این گونه توضیح می دهد:«به نظر می آید که این طیف فکری و به خصوص شخص آقای شریعتمداری و همفکران تندروی ایشان، گاهی سخنانی و مطالبی را مطرح می کنند که برای تسلی دادن به همفکران خودشان است… من برای این افراد [جبهه پایداری] خیلی وزن و جایگاهی قائل نیستم و دیگر اینها را در واقع شکست خورده می بینم.» (سایت خبری تیک، شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۲)

افرادی که محسن غرویان آنان را شکست خورده می داند، به امثال حسین شریعتمداری و یا جبهه پایداری محدود نمی شود. مسیر راه این شکست به بیت آقا ختم می شود و همین موضوع برای مردم ایران که خامنه ای آنان را جماعت غیر نجیب می داند اهمیت دارد. برای همین است که رییس قوه قضاییه خامنه ای در مورد رشد سکولارها هشدار می دهد. آملی لاریجانی می گوید:«در این مدت اخیر کسانی که اهل فتنه سال ۸۸ و در جریان اصلاحات قائل به سکولاریزه شدن کشور و سیاست بودند و راه امام (ره) را بر نمی‌ تافتند دوباره سر برآورده‌ اند و گویی افعی جانشان گرما خورده است و به جنبش افتاده ‌اند». (ایرنا، ۲ مرداد ۱۳۹۲)

حرف همین جنبشی که خواب آملی لاریجانی را پریشان کرده، همین فتنه ای که حسین شریعتمداری ابلهانه فکر می کند جسد آن را به خاک سپرده و همین جماعت به گفته خامنه ای نا نجیب، بسیار روشن است؛ مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای، زنده باد آزادی.

منبع: نبرد خلق شماره ۳۳۸

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com