رای زنان سرنوشت آینده ایران را رقم خواهد زد

از ابتدای انقلاب اسلامی، زنان ایرانی قربانی اسلامی سازی شدند. با این حال، آن‌طور که انتظار می‌رفت روحانیون نتوانستند زنان را در انقیاد بگیرند. زنان ایرانی که در دوران شاه برخی آزادی‌های اجتماعی و فردی را تجربه کرده بودند، برای حفظ حضور خود در فضاهای عمومی و عرصه‌های عمومی از راهبردهای اجتماعی و فردی متفاوتی استفاده کردند. در طول زمان و در طول نسل ها، آنها استراتژی های جدیدی ابداع کردند و در نتیجه به بازیگران مهم اجتماعی تبدیل شده اند.

زنان نیمی از جمعیت هر جامعه را تشکیل می دهند و باید بدیهی باشد که حضور یا عدم حضور آنها در رده های بالای سیاست مورد توجه قرار گیرد.

جایگاه زنان را می توان از طریق سهم آنها در تحصیل، زندگی اقتصادی و مشارکت سیاسی متوجه شد. سطح رفتار سیاسی، مشارکت در نهادها یا رویه های رسمی، قانون اساسی و دولتی تعریف شده است. این موضوع شامل طیف گسترده ای از رفتارهای سیاسی است که بر فرآیند تصمیم گیری در جامعه تأثیر می گذارد. هیچ زنی در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهادی غیرقانونی که اختلافات مجلس ایران و شورای نگهبان را حل و فصل می کند، سمتی نداشته است. وضعیت زنان و برابری جنسیتی یکی از موضوعات اصلی سیاسی-اجتماعی در ایران به ویژه در سه دهه اخیر پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ است. جنسیت باید کلیه حقوق فردی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در برگیرد.

پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، زنان ایرانی اسلامی شدن کشور خود را از طریق قوانین تنظیم پوشش، اجرای برخی سنت‌های اسلامی و گسترش اقتدار مردان بر زنان تجربه کردند، اقدامی که با استناد به «ارزش‌های خانوادگی» توجیه می‌شود. زنان واجد شرایط نامزدی برای ریاست جمهوری شناخته شدند، اما به عنوان وزیر (فقط یک بار) و نماینده مجلس مشارکت داشته باشند. با این حال، نمایندگی زنان در فضای سیاسی بسیار محدود است.

زنان ایرانی از اواخر دهه ۱۹۹۰ به دنبال کسب مجوز برای کاندیداتوری ریاست جمهوری بودند. در سال ۱۹۹۷، اعظم طالقانی، که در آن زمان یک مدافع حقوق زنان ۵۳ ساله بود، با تبدیل شدن به اولین زنی که به عنوان نامزد ریاست جمهوری ثبت نام کرد، تاریخ ساز شد. او در آن زمان گفت: «سرنوشت نیمی از جمعیت ایران است که در خطر است. شورای نگهبان با این استدلال که اصل ۱۱۵ فقط به مردان مربوط می شود، کاندیداتوری طالقانی و همه زنانی را که از آن زمان تاکنون اقدام به کاندیداتوری کرده اند، رد کرد.”

تلاش زنان را باید از ایده های حکومتی جدا کرد. هر آنچه زنان به دست آوردند محصول تلاش خودشان بوده است و نه فرصت هایی که حکومت به آنها داده باشد. جامعه ایران تغییر کرده است. سطح تحصیلات، میزان سواد و درصد زنانی که در دانشگاه تحصیل می کنند همگی بالا هستند. در ایران ۹۷ درصد زنان باسواد هستند و بیش از ۶۰ درصد دانشجویان در حال حاضر زن هستند. پیش از این هرگز زنان زیادی به عنوان روزنامه نگار، پزشک، وکیل، مهندس و هنرمند آموزش دیده بودند. اکثریت مردان و زنان، که جوان و تحصیلکرده هستند، دولت استبدادی و قوانین تبعیض آمیز آن را که دخالت زنان در سیاست و حکومت را محدود می کند، رد می کنند.

نابرابری جنسیتی و تبعیض در جامعه و سیاست تأثیر منفی بر مشارکت زنان در انتخابات دارد.

زنان در نقش‌های مختلف به‌عنوان رای‌دهندگان، نامزدها، روزنامه‌نگاران، نمایندگان جامعه مدنی و مجریان انتخابات، اغلب با موانع اجتماعی، جسمی، روانی، اقتصادی و فرهنگی مواجه می‌شوند که مانع اعمال کامل حقوق مشارکت آنها می‌شود و اغلب از تبعیض و خشونت رنج می‌برند.

صدها سازمان مردمی زنان که رسالت آنها برابری جنسیتی و دموکراسی در ایران است تأسیس شده است، اگرچه بسیاری از فعالان آنها دستگیر شده اند. این زنان فعال در صحنه، تغییر دهندگان هستند. برای مثال، کمپین «یک میلیون امضا برای برابری جنسیتی» آنها با برگزاری سمینارها و جمع‌آوری امضا برای تغییر قانون، هزاران مرد و زن را در مورد قوانین تبعیض‌آمیز سازماندهی و آموزش داد. چندین کمپین دیگر با تمرکز بر موضوعاتی مانند توقف سنگسار زنان، توقف اسیدپاشی، و توقف قتل های ناموسی، آگاهی برای حقوق زنان را ایجاد کرد.

با نگاه غالب در سیستم سیاسی کتونی، به نظر می رسد حمایت یا عدم حمایت از حقوق اساسی زنان و انتصابشان در مناصب تصمیم‌گیری در سطوح بالا تلاشی برای تقسیم قدرت سیاسی است تا تعهد برای حمایت از پیشرفت زنان و رفع تبعیض. در جریان مناظره های اخیر ریاست جمهوری، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نامزد اصولگرا، ایده انتصاب وزرای زن را به سخره گرفت. هاشمی از تعهدات مهرعلیزاده کاندیدای اصلاح طلب و همتی کاندیدای اعتدالی که به ترتیب قول دادند سه و پنج وزیر زن را در صورت انتخاب و در صورت اجازه منصوب کنند، انتقاد کرد. هاشمی در شوخی مدعی شد که اگر به معنای انتخاب شدن باشد، کل کابینه او متشکل از وزیران زن خواهد بود! او سپس انتقاد خود را شدیدتر کرد و بر اهمیت انتصاب افراد بر اساس شایستگی و نه جنسیت تأکید کرد. آینده زنان ایرانی در زمینه اصلاحات قانونی یا افزایش فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی امیدبخش نیست. به طور کلی، با توجه به ماهیت حساس حمایت از حقوق زنان در ایران و مقاومت از سمت حکومت در برابر پیشرفت زنان، برای ایجاد تغییر واقعی در حمایت از حقوق زنان، به اراده سیاسی جدی نیاز است. تشکیل دولت جایگزین تنها راه خروج از این کلاف سردر گم است. در صورت تشکیل دولت جایگزین در ایران، زنان ساکن در داخل و خارج از کشور می توانند نقش بسزایی در تشکیل دولت جایگزین فراگیر در ایران آینده داشته باشند و خواهند داشت. سیاستمداران و تصمیم گیرندگان آمریکای شمالی و اروپایی می توانند با شنیدن سخنان زنان و در نظر گرفتن آنها در سیاست های خود در قبال ایران از توسعه دموکراسی و حقوق بشر در ایران حمایت کنند. علیرغم دورنمای تیره و تار، هرگز نمی توان قدرت زنان ایرانی را دست کم گرفت، زنانی که در برابر برخی از قهقرایی ترین سیاست ها که حقوق آنها را در ۴۳ سال گذشته هدف قرار داده است، مقاومت کرده اند و در مقابل تهدیدهای جدی قانونی و فرهنگی به حذف خطوط قرمز و بازتعریف هنجارهای اجتماعی فشار آورده اند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)