چگونه می توانم از یاد ببرم
حمله به کردستان را
«جنگ ۲۴ روزه سنندچ را»
قتل و عام مردم بیگناه کردستان توسط حزب الله ی های که به فتوای آیت‌الله خمینی
به کردستان برای کشتار آمدند
[قتل‌عام روستاها قارنا ، یوسف کندی و قم قلعه در اطراف مهاباد……….»
****
*کسی، چه می دانند که چقدر گورهای دسته جمعی در ایران وجود دارد!
کسی چه می داند که در ایران چندین هزار انسان در زیری شکنجه جان باختند!!
*وجود قوانین «سنگ سار» که توهینی به شعور مردم ایران به معنای بدور از انسان بودن بود.
*وجود چند همسری در دنیای امروز که توهین به شعور انسان و دهن کجی به دنیای برابریست.
*روشنفکران دینی و ملی امیدوارم با انصاف باشند و خود را به بی اطلاعی نزنند
*چون قطع دست و پا و اعدام در هر شکل و نوعش نه تنها توهین بلکه دهن کجی به منطق انسان امروزی است
یعنی وجود جمهوری اسلامی توهین به شعور انسان امروزی -ست
*روشنفکران دینی اگر می خواستند درس شعور را بیاموزند با کمی تعمق از کلیت نظام جمهوری اسلامی فاصله می گرفتند.
.*در دنیای واقعی امروز نباید مردم را بی شعور تلاقی کرد
نباید مذهب یا حزبیت، هر گونه اعتقاد را مقدس کرد.
*متاسفانه تاریخ ایران تا بحال فقط ثبت جعلیات و حدف حقیقت بوده و هست.
بیش از صد سال مبارزه‌ی انسانی ما بعنوان انسانهای کمونیست حذف شده ست
*و در مورد تاثیرات ما کمونیستها در جامعه چیزی نوشته نشده است. هر آنچه از ما بود توسط حاکمان وقت در آتش انداخته شده و خاکستری آن به باد سپردند.
*کارگران و زحتمکشان باید منصفانه کمونیستها را، بی دین ها را قضاوت کنند چون در طول تاریخ ایران چراغ روشنائی جامعه بودند و هستند
*از تعرضشان به دین نباید آزرده شوند چون دین اسلام شمشیر دولبه است و آن را در اوج بی رحمی، در طول تاریخ توسط مذهبیون به کار گرفته شده است .
*اگر تیز یا بی پروا و یا به قول مدافعان احترام به ادیان گستاخانه وارد جدل می شویم چون ما کمونیستها زحمهای کهنه بر تن داریم که بجز اسلام سیاسی و ناسیونالیسم را به جدل کشیدن با بیان دیگری التهاب نمی یابد..
*مردم ستم دیده ایران از ما کمونیستها بدلیل متفرقه بودنمان دل خور و عصبانی نباشید ما سعی می کنم در صف آرائی قوی در ایران تعیین تکلیف سیاسی کنیم.
در پایان باید بی پرده خدمت دین‌داران بی طرف که بدلیل انتقادهای تیز ما عصبانیند صمیمانه عرض کنم اگر برای دینشان ارزشی قائل بودند اجازه نمی دادند آن را با سیاست قاطی کنند و در چارچوب زندگی شخصی- شان حفظش می کردند…»
شمی صلواتی
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.