تاریخچه ی آبادان به سلسله  ساسانیان برمی گردد و بنیان گذار آن اردشیر بابکان در سال ۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی بوده است. اردشیر بابکان در جنوب ایران سه شهر را پایه گذاری کرد، بصره، فاو یا ام القصر و همچنین شهری در کنار رود بهمن شیر که بعدها به آبادان مشهور شد. نام آبادان در این دوره ی تاریخی اوپاتان بود. این نام به زبان پهلوی به معنای آباد، باصفا، با رونق، تسخیرنشدنی یا ضد ویران و در تعبیری دیگر  به معنی «محلی برای پاسداری و نگهبانی از آب» می باشد.  بطلیموس ، پدر جغرافیای یونان، نام «آرپفانا» و «آپفادانا» را برای آبادان به کار می‌برد. واژهٔ «عَبّادان»، که در دوره‌های اخیر به آبادان استناد می‌شد، معرّب همان واژه بوده است.

آبادان در ۵۳ کیلومتری خلیج فارس قرار دارد .در قبل انقلاب پر جمعیت ترین شهر استان خوزستان بوده و اگرچه اهواز مرکز استان بود اما آبادان مرکز اقتصادی استان بود.بعدها با کشف نفت درخوزستان پالایشگاه ابادان در سال ۱۲۸۷ برای تصفیه نفتی که در مسجد سلیمان کشف شده بود تاسیس و در قبل انقلاب با ظرفیت تولیدی ۶۰۰ هزار بشکه نفت  بزرگترین پالایشگاه جهان به شمار می رود در حال حاضر پالایشگاه آبادان ۴۰۰ هزار بشکه نفت تصفیه تولید می کند که کماکان بزرکترین پالایشگاه کشور محسوب می شود. در سال ۱۳۴۳ نیز  اولین شرکت پتروشیمی  در آبان ساخته شد.

قبل از جنگ بعلت امکانات فراوان اقتصادی و محیط فرهنگی آن به« پاریس خاورمیانه»  معروف بوده است. دبیرستان رازی آبادان شانه به شانه دبیرستان راز ی تهران بود.با این تفاوت که  رازی تهران بر اساس سلیقه فرانسوی و رازی آبادان به سبک انگلیسی ساخته شده بود.آبادان تنها  شهر چند فرهنگی مختلط و ترکیبی از اقوام مختلف ایرانی از لر،ترک ، بوشهری ، دوانی ، عرب ، اصفهانی و شیرازی  بود که بعد از کشف نفت برای ساخت پالایشگاه به آنجا مهاجرت کرده بودند.رشد و توسعه شهری درآن دوران باعث شده بود آبادان مامن و محل سکونت ورزشکاران، هنرمندان و سیاسیون بسیاری منجمله ناصر تقوائی، امیر نادری،خسرو شکیبائی ، نجف دریابندری،صفدر نقی زاده ، محمدعلی صفریان ، مجید پیرزاد، بهزاد امیری دوان ، بهنام امیری دوان ، منوچهرآتشی ، نسیم خاکسار، فیروزه جزایری ، رویا پیرزاد،پرویز دهداری ،حمید جاسمیان ، منوچهر سالیا ،غلامحسین و پرویزمظلومی ، احمدرضا عابد زاده، حمید فرخ نژاد، مهدی هاشمی نسب، حسین نسیم ناصری، پرویزمظلومی، علیرضا عزیزی، مجید توفیق ، سروش نگهبان ، حمید برمکی ، منوچهر سالیا، عبدالرضا قاسم پور، سیروس مقدم باشد .شهری با دارابودن ۲۸ سینما و ۱۳ باشگاه که بعد از تهران در ردیف دوم قرارداشت و ما آبادانی ها بر خلاف سایر شهرستانی ها هیچگاه  در مقابل تهران خودرا نباختیم بلکه به ظنز  مدعی بودیم تهران حومه آیادان است در حالی که عملکرد بی کفایت مسئولان شهررا مدتهاست با مشکل آب آشامیدنی و فاضلاب مواجه و شهری که در گرمای ۴۵ درجه در تایستان تفریحگاه ایرانیان در ایام نوروز و بازار خرید اجناس خارجی قبل از انقلاب بود. بازار کویتی ها بعنوان مرکز خرید لوکس ترین البسه خارجی در منطقه به شمار می رفت و آرزوی شیوخ کویتی (که در آن روزگار گل سرسبد کشورهای حاشیه خلیج فارس بود) مسافرت به آبادان بود. شهری که شبکه آبرسانی مناطق نفتی از دو مجرای جداگانه آب شط (برای مصارف باغ و دستشویی) و آب شیرین برای آشامیدن برخوردار و شبکه فاضلاب آکو در آن استقرار یافته بود. آبادان مهد فرهنگ و ورزش و مهارت های انسانی وظهور پدیده ثروت انسانی به نام «نفت گران» و کارگران پروژه ای بود که دارای مهارت های بین المللی فنی بودند و از هندوستان تا آفریقای جنوبی در پروژه های نفتی مشغول کار و عموم پالایشگاه ها و پتروشیمی هائی که قبل و بعد انقلاب ساخته شده اند بدست توانای همان نسل بوده است .آبادان تجسم آمال و آرزوی دانش آموخته گانی  بود که به امید استخدام در شرکت نفت و پالایشگاه به کار و درس چسبیده بودند و بدین جهت شهر آبادان دارای کمترین آمار فساد اجتماعی بود.

نخلستان های بریم و دیری فارم و شطیط در فصل شهریور پر از سبدهای خرما ، چمری و خارک و در فصل بهار منازل نفتی  پر از گل و شکوفه. ما آبادانی ها تا بعد از انقلاب اسم دوبی را نشنیده بودیم چون هم همجوار آبادان نبود و هم آبادانی ها خود را با پیشرفته ترین شهرهای صنعتی مقایسه می کردند و آن روزگاردوبی خرابه ای بیش نبود.. اگرچه تقسیم بندی طبقاتی محض در مناطق نفتی حاکم بود اما ورود به طبقات به سادگی امکان پذیر بود. دانشکده نفت آبادان که خشت بنای آن از همان سال ۱۲۸۸ گذاشته شده بود بعنوان نماد دانش خاورمیانه در سطح بین المللی شناخته شده بود و عموماً روسا و مدیران ارشد نفت از این دانشگاه تامین می شدند. در این دانشکده استادانی همچون آقایان هارلیسون « بعدها وزیر انرزی» انگلستان و هالیدی « نویسنده کتاب معروف فیزیک هالیدی »  تدریس می گردند. تنها شهر ایران که در آب آشامیدنی آن به علت تصفیه آب شط ماده فلوراید که در خمیر دندان بکار می رفت، استفاده می شد تا مزه اب را تلطیف نماید  و اینک با کمال تاسف مدت هاست آب و فاضلاب شهر یکی شده و  بیکاری و اعتیاد در شهری که اولین پالایشگاه و پتروشیمی کشور در آن وجود داشت موج می زند.

راستی ما را چه می شود؟!

جایگزین دکتر نراقی و عقیقی و مهندس لطیف رمضان نیا اسطوره های آموزش و پرورش و مهندسی  چه کسانی شده اند؟!

غصه آبادان را به که گویم که مراکز آموزشی آن در بهترین نقاط شهر به همت شرکت نفت تاسیس شده و دبیرستان ها عموماً‌ دارای کتابخانه، زمین ورزشی، زمین پرش سه گام و پارکینگ های مخصوص دوچرخه بودند.

شهری که روزگاری دروازه اصلی پالایشگاه (مین گیت) شاهد ورود و خروج ۱۳ هزار نفر کارگر بود و ناقوس پالایشگاه (فیدوس) نقش خروس وقت گاهی شهر را داشت. آن روزگار یکی از سینماهای خوب شهر متروپل نام داشت که زمین آن را با رانت و امتیاز در اختیار نوکیسه ای که نه جنگ را دیده بود قرار گرفت تا برج متروپل را بر سر مردم آوار نماید؟!

کجایند مسئولین که مقایسه کنند ساختمان ۸۰ ساله سینما تاج و دانشکده نفت را که علیرغم بمباران و صدمات سنگین هنوز استوار و پابرجا و ساختمان متروپل با تکانه ای بباد فنا رفت.ریزش دیوار و برج می تواند در هرکشوری صورت گیرد اما در کدام کشهری می توان برجی را ساخت که رئیس سازمان نظاام مهندسی آن به شهردار وقت و نمایندگان مجلس شهرنامه رسمی نوشته باشد و اعلام کند این ساخت و ساز بی ضابطه با جان مردم بازی می کند ولی قدرت باند عبدالباقی ان چنان باشد که حتی در صبحگاه حادثه هم که کارگران چندین بار بوی تلفن کرده و لرزش ساختمان را یاداورشده بودند،  بگوید شما توهم برتان داشته است ؟! .

اینک موسم حمایت از مردمی است که در طول دهه جنگ هم مصیبت ها را به جان خریدند و پالایشگاه تا آخرین روز جنگ از نفس نیفتد تا جبهه را تامین مالی کند. بخود ائیم و آب در لانه مورچگانی که بجان ستون اقتصاد کشور افتاده اند رها کنیم.عبدالباقی و متروپل امروزه به نماد «متروگلیست ها» یعنی کسانی که ساخت و ساز خودرا بر خشت خام بنیان  نهاده اند تبدیل شده است و متروپلیست ها بعنوان بخش انگلی نطام سرمایه داری ری ریشه در کلیپتوکراسی یا غارت منابع کشوردارند که برایشان منافع ملی ، جان انسان ها و توسعه پایدار سرابی بیش نیست.

با مردن یا  فرار عبدالباقی  سایر عبدالباقی ها می مانند مگر آنکه نظام پاسخگوئی و  حسابدهی  در این مصیبت خاص بتواند به دادخواست واقعی شهروندان که همانا برخورد و محاکمه همه مسولین استان و شهر که یکصدا وقت و بیوقت با مراسم های کذائی کارآفرینی فاسد رانت خواری را وجه المصالحه رشوه و حق حساب قرارداده و  بهرنحو با حمایت از فساد عبدالباقی در صدور مجوز و عدم نظارت عامدانه بر ساخت برج برامده اند ، هستند .بدون شک آّب رفته بجوه ی باز نمی گردد و دیوار اعتمادشهروندان به مسئولان آن جنان فرو ریخته که اگرجسد  عبدالباقی را در ملا عام به تمشا کذارید ملت پندارند که توهم است لذا راهی مگربرخورد سریع با عاملان حادثه وجودندارد . برای یکبار که شده اجازه ندهید خود مردم دستمال سوء استفاده بر افراشته کسانی شود که خود در این فساد شریک بوده اند.

 

غلامحسین دوانی

کنشگر سیاسی – اقتصادی زاده آبادان

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)