«اونقدر فشارتون میدیم تا خوب تخلیه شید.بعد خودمون پرتون می کنیم.» (اُبراین، شخصیت شکنجهگر در رمان «۱۹۸۴» جرج اورول)
🔵 از پنج دولت پس از جنگ، هر پنج دولت الگوی پیشنهادی اصلاح قیمتها به سبک شوکدرمانی را پذیرفتند.
از قضا دولت خاتمی با اسم رمز کثیف «تدریجگرایی» پیشروی کرد و آرام آرام مردم را از حق و حقوقشان محروم کرد تا متوجه نشوند که دقیقا چه بلایی دارد سرشان میآید. از این نظر است که این دولت موفقتر از همه دولتها بود و تحت لوای شوکدرمانی، تدریجگرایی را در دستور کار گذاشت.
🟢 احمدینژاد دوبرابر افزایش قیمت حاملهای انرژی را به مردم یارانه داد و به ازای هر ایرانی قیمت حاملهای انرژی را ۲۳ هزار تومان افزایش داد، اما به هر نفر ۴۲ هزار تومان داد. مابقی پول را از پالایشگاهها، شرکتهای آب، برق و فاضلاب گرفت. این سیاست به ظاهر رابینهودی در پهنهی فساد گستردهی نفتی، تأمین اجتماعی و … که با اسامیای چون «دکل»، «سعید مرتضوی» و یا «مهآفرید امیرخسروی» به خاطر میآید، زیرساختها را نابود کرد.
🟠 دولت رئیسی همهی آموزههای قبلیها را یکجا جمع کرده است: هم شوک درمانی و هم تدریجی!
دم و دستگاه رسانهای سیستم اینگونه به ذهنها القا میکند که دولت سالانه هزینهای را تحت عنوان «یارانه پنهان انرژی» به مردم میدهد، حال آنکه حکومت قیمت کالاهای تولید داخل را نه برمبنای هزینهی تولید ریالی آن، بلکه برمبنای قیمتش در بازارهای صادراتی محاسبه میکند. به اعتبار مابهتفاوت قیمت ریالی و دلاریِ داخل و خارج است که اصطلاح «یارانه پنهان» جعل میشود.
🟤 بستهی فکری این قصابی کجاست؟
برنامهی «وان» که در کمیسیون انرژی مجلس تدوین و منتشر شد. در این طرح به طور خلاصه بازار کل حاملهای انرژی قرار است «دلاری» شود و به هر خانوار سهمیهای حداقلی برای مصرف در قالب یک واحد انرژی تجمیعی (یعنی همان به اختصار «وان») داده شود و مازاد بر مصرفشان، به قیمت روز جهانی با آنها حساب شود!
به این ترتیب برای ذره ذره نابودی مردم یک به یک سراغ کالاها و حاملهای انرژی رفتند:
✔️ مرحلهی اول برق بود،
✔️ سپس گاز
✔️ بعد آب
✔️ به دنبالش دارو
✔️ و به دنبالش بنزین و گازوئیل.
در واقع این دولت قاتل گام به گام به ملت شوک میدهد تا شما از یکی بهدرنیامده مبتلا به بعدی شوید.
طرد اقتصادی اقشار وسیعی از مردم مستلزم آن است که یک استراتژی موازی برای تشدید سرکوب و مهار مردم به کار گرفته شود. آنچه که در تجربههای کلاسیک پیادهسازی شوکدرمانی در جهان بهکار گرفته شده: نظیر شیلی و بولیوی.
🔔🔔 دارو دستههای شیکاگویی در شیلی
☑️ دو نوع شوکدرمانی وجود دارد؛ نخستین نوع آن با نام میلتون فریدمن شناخته میشود که بعدها وارد تفکر نئولیبرالیسم شد. نوع دوم شوکدرمانی با نام اقتصاددان آمریکایی جفری ساکس عجین شده است.
☑️ نئولیبرالها معتقدند که دخالت دولت در اقتصاد عامل نابسامانیهای اقتصادی و پولی است و به همین خاطر کاهش ناگهانی نقش دولت در اقتصاد (شوک درمانی) که با خصوصیسازیهای گسترده همراه باشد همواره بهترین پاسخ به چنین نابسامانیهایی است.
با اجرای کودتای نظامی، با حمایت امریکا، در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳ علیه دولت مردمی سالوادور آلنده، دوره اول قتل عام عمومی توسط آگوستو پینوشه آغاز شد. در همین هنگام با به قدرت رسیدن او که به پشتوانه مالی و سیاسی گروههایی در آمریکا انجام شده بود، پسران (دار و دستههای) شیکاگویی (Chicago Boys) گروهی از جامعه شناسان و اقتصاددانان شیلیایی بودند که همگی تحت نظر اساتیدی نظیر میلتون فریدمن و آرنولد هاربرگر، در دانشگاه اقتصاد شیکاگو و بعضا شعبه این دانشگاه در بخش اقتصاد دانشگاه کاتولیک شیلی به تحصیل پرداخته بودند، سیاستگذاران اقتصادی دولت کودتا شدند.
☑️ آنها سیاست شان را که با تزریق پول و آغاز هجوم سرمایهگذاریهای غارتی و سرمایهگذاریهای تولید بر اساس بسیج نیروها و سرمایه ملی همراه بود، «شوکدرمانی» نام نهادند.
فریدمن به دولت کودتایی پینوشه در شیلی توصیه کرد: «دولت جدید حدوداً ۳تا۶ماه وقت دارد و اگر از فرصت استفاده نکند و دست به اقدام نزند، دیگر فرصت مشابهی نخواهد یافت.» منظور از تغییرات این بود:کاهش مالیات،آزادسازی تجارت،خصوصیسازی آب،برق و تلفن،قطع بیمههای اجتماعی، آزادسازی قیمت سوخت،برداشتن تمامی سوبسیدها.
☑️ دنباله روی اقتصاد سیاستهای بازار آزاد، کشور را در دو دوره (۱۹۷۴ و ۱۹۸۲) دچار رکود اقتصادی شدیدی کرد. نتیجه این اقدامات این بود که در پایان دوران ریاست جمهوری پینوشه نزدیک به ۴۰% جمعیت شیلی زیر خط فقر زندگی میکردند. علاوه بر این، پیروی از اصول صادرات تعدیل ساختاری و صادرات بی رویه منابع طبیعی و کشاورزی، باعث شد تا فشارهای عظیمی بر محیط زیست شیلی وارد شود. سواحل شیلی بابیثباتی زیستمحیطی ناشی از پرورش ماهی سالمون درمراکز پرورش ماهی همراه شدند. شکوفایی صادرات چوب، رشد درختکاری را به تخریب جنگلهای طبیعی کشاند که نتیجه آن این بود که شیلی بعد از برزیل رتبه دوم درمیزان جنگلزدایی درآمریکای لاتین را از آن خود کرد.
🔔🔔 مدل جفری ساکس در بولیوی
☑️ جفری ساکس استاد دانشگاه هاروارد و مشاور ویژه دبیر کل سازمان ملل از سال ۲۰۰۰ میلادی در امور توسعه پایدار، در کنار میلتون فریدمن به عنوان مدافعان مکتب شوک درمانی در اقتصاد نئولیبرال شناخته می شود. او که سال ۹۵ به ایران آمد و با مدیران دولت روحانی هم دیدار داشت و مورد لعن و نفرین اصولگرایان به عنوان تئوریسین انقلاب رنگی در کنار جورج سوروس است، اکنون اندیشههایش توسط دولت محبوب اصولگرایان در دستور کار قرار گرفته. نمونهای از نسخهی فاجعهی او در بولیوی پیاده شد.
☑️ ویکتور پاز رئیس جمهور وقت بولیوی بدون فوت وقت برنامه شوک درمانی مبتنی بر حذف یارانههای مواد غذایی، لغو کلیه کنترل قیمتها و ۳۰۰ درصد افزایش بهای نفت را ارائه کرد. برنامه مذکور، حقوق و دستمزدهای پایین بخش دولتی را به مدت یک سال تثبیت کرد و نیز خواستار کاهش شدید مخارج دولتی در عرصه خدمات عمومی (بهداشت و درمان آموزش و پرورش و…)، گشودن مرزهای بولیوی به روی واردات نامحدود و کوچک کردن شرکتهای دولتی به عنوان سرآغازی برای خصوصیسازی گسترده شد.
☑️ نتایج روشن بود: کاهش ۶۱ درصدی افراد واجد شرایط تامین اجتماعی، بیکاری ۳۰ درصدی، افزایش بی سابقه رجوع بیکاران بولیوی به کاشت و صادرات مواد مخدر، کاهش قیمت ۵۵ درصدی قلع به عنوان مهمترین صادرات بولیوی. از آن طرف نیز جهت اجرای شوک درمانی برای مقابله با اعتراضات در بولیوی حالت فوقالعاده اعلام شد، پلیس به همه نهادهای مدنی حمله کرد، راهپیمایی و گردهماییهای سیاسی ممنوع اعلام شد. ۱۵۰۰ نفر از جمله وزرای سابق و سناتور دستگیر و به زندانهایی دور افتاده در جنگل آمازون منتقل شدند.
📣 سخن آخر
مدتهای زیادی است که ایران تبدیل به آزمایشگاه اقتصادی اصلاحطلب و اصولگرا بدل شده که هر یک به سبک فریدمنی یا ساکسی تسمه از گردهی ملت بکشند و به اسم جراحی اقتصادی و درمانگری، نابودمان کنند.
این سیاستی است که اپوزیسیون راست و سلطنتطلب بیهیچ رودربایسی بر آن صحه میگذارند و صرفا با مُجری قاتلاش مشکل دارند.
آگاه باشیم که اگر این نیروها بعد از جمهوری اسلامی بر سر کار بیایند، شوکدرمانیها را با قدرت هرچه بیشتری ادامه میدهند.
منشأ گشنگی و بیکاری و بدبختی ما در اجرای چنین سیاستهایی است که از آخوند تا کرواتی ریشتراشیده میتواند آن را اجرا کند.
پس بیاییم هدف را درست نشانه بگیریم و در شعارها و اعتراضاتمان آن چیزهایی را هدف بگیریم که در آینده نیز در کمین ما نشسته است و فُکُل کرواتیهای اروپانشین سودای اجرایش را در سر میپرورانند.
متن از گروه نویسندگان #سرخط
@sarkhatism
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.