واکنش نشان دادن درست به یک مسئله معیشتی، برای یک فعال سیاسی خارج کشور کاریست بسیار مشکل که با تردیدهای زیادی همراه است.
صرفا از روی «اعداد» نمی توان درست تشخیص داد چه شدت حساسیت بخرج دادن برای یک خبر معقول و متناسب است؛مخصوصا زمانی که فشار را بیشتر طبقاتی درک می کنند که رسانه،نهاد،سخنگو و جنبشی ندارند تا صدای آنها باشد و میانجی باشد بین آنها و طبقات دیگر.
تفاوت این پدیدهها را با مقایسه با مسائل دیگر می توان بهتر درک کرد؛به عنوان مثال وقتی خبر و تصویر سرکوب و خشونت علیه یک زن بخاطر حجابش، یا یک دانشجو و معلم بخاطر اعتراضش منتشر میشود،نیاز به هیچ واسطه ای برای سنجش درستی میزان حساسیتی که لازم است بخرج داده شود،نیست.
اما واکنش ها به اخبار افزایش قیمت ها و بحران های معیشتی کاملا متفاوت است و حتی جنس بحثها کاملا متفاوت میشود.انگار دو پزشک در مورد بیماری خاصی یا دو فیزیکدان در مورد مسئلهای علمی بحث میکنند،عموما کسی عصبانی نمیشود و تعجب خاصی هم نمی کنند و بیشتر تلاش میشود علت های ژرف و پنهانی موضوع کشف شود آنهم با یک کنجکاوی حرفهای با بی اعتنای علمی به پدیده ها، که لازمه نگاه کارشناسانه در تشریح موضوعات علمی است.
مسئله من ارزشگذاری واکنشها و یا تخفیف بحث و نگاه کارشناسی نیست،مسئله این است که وقتی طیف های وسیعی از فعالین داخل کشور واکنش خاصی به اخبار معیشتی ندارند،فعالین خارج کشور ناتوانتر میشوند و دقیقا نمیدانند اعلام یک موضع درست علمی با چه میزان حساسیت انسانی باید همراه باشد.
گاهی تصمیمات به لحاظ علم اقتصاد درست هستند، ولی شرایط جامعه و پیچیدگیهای فراوان آن،پیامدهای را به دنبال خواهد داشت که از منظر انسانی برای جامعه و اثرات ناگوار دراز مدتی خواهند داشت.
فعالین نمیتوانند در امری که درک درستی از آن ندارند موضع و کنش درستی اتخاذ کنند.برای اعلام تصمیمی درست در اموری که به معیشت مردم مربوط است، باید زنجیرهای از کنشها و گفتگوها، میانجیای برای رسیدن به یک توافق عمومی، و بعد بسیج نیرو و شکل دهی یک جنبش مطالبهگر و هدفمند باشد.«معیشت» میتواند حلقه پیوند جنبشها باشد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.